اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

چوب در زندگی انسان 35 ص

اختصاصی از اینو دیدی چوب در زندگی انسان 35 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

نگاهی به تاریخ و جستجوی کاربرد چوب در زندگی انسان

 

1ـ چوب چیست ؟

تعریف چوب در فرهنگ لغات به گونه های مختلف آمده است . از جمله قسمتهای سفت و سخت درخت ، آن قسمت از درخت که در زیر پوست قرار دارد ، آنچه از درخت ببرند برای سوزاندن یا ساختن اشیاء چوبی بکار ببرند .

2ـ چوب و دستاوردهای گیاهی

چوب و دستاوردهای گیاهی از جمله مصالحی است که از دوران پیشین به گونه ای طبیعی در اختیار و دسترس بشر بوده است . در بخش هایی که جنگل و گیاه فراوان بوده است مردمان از زمانهای پیش از تاریخ از چوب و مصالح گیاهی برای ساختن ابزارها و پناهگاه سود برده و خوراک خویش را نیز از فرآورده های جنگلی بر می آورده اند . با آنکه به علت دائمی نبودن چوب و پوسیدن آن به مرور زمان آثار چندانی از وسایل و ساختمانهای اولیه چوبی و گیاهی به جای نمانده است ولی باقی ماندن آثار معدود ساختمانی و هنری چوبی از تمدنهای مصر و ایران باستان نشان دهندة قدمت و رواج کاربرد مصالح چوبی در تاریخ این تمدن هاست .

پـژوهشـها نشـان داده اسـت که در دوران یـخ بندان شمـال اروپـا ، فـلات ایـران دورة پربارانی را می گذرانده است . در این دوران ، سرزمین ایران پوشیده از جنگلهای انبوه بوده است حتی در زمان هخامنشیان نیز در بخش های بسیار از ایران جنگلهایی بوده است که امروزه از آنها فقط تک درختانی باقی است . چوب از زمان باستان در ایران به صورت مصالح ساختمانی در بخش های مختلف ساختمانها به کار می رفته است . درخت سدر یکی از درختان خانوادة کاج است که دارای چوبی بسیار سخت و خوشبوست . درخت سدر معمولاً‌ به بلندی بسیار تا حدود 40 متر رشد می کند و ضخامت تنة آن گاهی به 3 متر و بیشتر می رسد . این چوب از قدیم در جنگلهای لبنان فراوان بوده و در کتابهای مذهبی مثل تورات به آن اشاره شده است . ویژگیهای فیزیکی چوب سدر چون سختی و بزرگی درخت سنگینی ویژه ( وزن مخصوص زیاد ) و ضریب ارتجاعی بالا و نیز بدان روی که بومی ویژه اش آنرا از گزند موریانه به دور می دارد موجب گشت که از قدیم این چوب در مصر ، بین النهرین و ایران مورد استفادة فراوان داشته باشد و هزاران سال به صورت آثاری چون تیرهای چوبی قصرها و تابوتها سالم باقی بماند . چوب بلوط که چنین مینماید که همان چوب یاکا است ، دارای ویژگی های فیزیکی عالی دوام و سختی زیاد است و چنین پیداست که در پایة ستونهای کاخهای هخامنشی به کار می رفته است .

 3ـ تاریخچه چوب

در مورد تاریخچه مصرف و صنایع چوب ایران متأسفانه مدارک و اسناد باستانی به خصوصی که مربوط به این مورد باشد ، وجود ندارد . ولی آثاری که جسته و گریخته از خلال نوشته های مؤرخین به دست می آید ، نشان می دهد که در ایران باستان نیز از مدتها قبل صنایع چوب و استفاده از این ماده مهم رونق بسزایی داشته است ، چنانچه طبق مطالعات مردمان بومی شمال ایران ، که قرنها قبل از مهاجرت آریاییها در ایران می زیستند . در حدود 4200 سال قبل از میلاد مسیح چوب را در کلبه سازی خود به کار می بردند و نقش این استوانه متعلق به 3000 سال قبل از میلاد مسیح ، که در شرق به دست آمده است ، نشان می دهد که استفاده از چوب برای وسایلی از قبیل نردبان و غیره در این دوره متداول بوده است . متأسفانه چوب همانند سفال ، فلز و یا دیگر آثار هنری نیست که در طول هزاران سال باقی بماند ، پوسیدگی چوب یکی از عواملی است که متأسفانه آگاهی ما را در این مورد به حد کافی نمی رساند .

اکتشافات باستان شناسی در چراغعلی تپة موردی جالب بود . این مطلب رایج بودن استفاده از چوب و ارزش جنگل در ایران باستان را نشان می دهد که مهمترین آن ماکت گاوآهنی است با دیرک بلند که نقش چوب را در کشاورزی کهن به خوبی نمایان می سازد . از طرف دیگر نقش بسیار مهم و ظریف در روی ظروف اکتشافی به چشم می خورد که در یکی از آنها بزی را روی درخت زربین بدون برگ می دهد و دیگری بزی به نهال پربرگی از همین گونه حمله می کند . به طور کلی می توان گفت با آنکه انسان قبل از تاریخ پناهگاه و محل امن زندگی خود را با غارنشینی آغاز کرد ، ولی از چوب در گذشته دورتری استفاده کرده است .

از زمان تشکیل امپراطوری هخامنشی ایران ، شواهد موجود نشان می دهد که در ایران باستان ارزش جنگل و چوب برای هنرمندان کاملاً روشن بوده است ، به همین دلیل درختکاری و به خصوص کشت درختان جنگلی ، که فقط از نظر تولید چوب اهمیت دارند ، از آئین ستوده پادشاهان هخامنشی بوده است . چنانچه کورش شخصاً به کشت درخت همت می گماشت و داریوش مرزبان کاران را برای جنگل کاری درختان بومی در بین النهرین می ستود . کاربرد چوب در معماری تخت جمشید و شوش کاملاً مشهود است .

از دورة ماد اطلاعی از کاربرد چوب در دست نیست و حتی در مورد مصرف چوب در ساختمانها نیز ، چون مادها خانه های خود را اغلب از خشت می ساختند ، هیچگونه آثار و شواهدی موجود نمی باشد ، ولی با در نظر گرفتن ترقی شایان فن معماری و استفاده از چوب در ساختمانها در دوره هخامنشیان و توجه به اینکه اصولاً هخامنشی ها در غالب موارد از تمدن مادها پیروی می نمودند ، لااقل باید قبول کرد که صنایع چوب مادها و فن استفاده از چوب در ساختمان در دوره آنها کمتر از هخامنشیان نبوده است . اما در مورد صنایع دوره هخامنشیان مدارک تاریخی روشن تری در دست است ، چنانچه گزنفون در مورد توصیف سلاح نبرد کورش ضمن ذکر نام سلاحهای گوناگون ، از یک نیزه عالی چوبی که از چوب پستنک ( همان سنجد ) می ساختند ، یاد می نماید .

در زمان هخامنشیان به غیر از صنایع جنگلی و استفاده از چوب در امور کشاورزی ، کشتی سازی و خانه سازی در معماری نیز اهمیت به سزایی داشته است . همچنین استفاده از چوب در امور ساختمان و مـعماری  در دوره هـخامنشیان بـه طـور شـگـرفی تـرقی کرد . از دوره سلوکیها آثاری در دست نیست ، از دوره اشکانیان نیز مطلبی در این باره ملاحظه نمی شود . ولی به طور کلی می توان گفت که به غیر از مواردی از قبیل استفاده از چوب در تیر و کمان سازی و غیره صنایع چوب اشکانیان ، مانند سایر صنایع و فنون آنها ، همانند هخامنشیان نبوده است . استعمال چوب در ساختمانها کاملاً رایج بوده است و نکتة تازه ای که در معماری ساسانیان دیده می شود ، این است که در این دوره کلافهای چوبی در میان جرزها به کار می رفته است و از این وسیله برای جلوگیری از خرابی جرزها استفاده می نمودند و چنین بنظر می رسید که این سبک معماری را از رومیان اقتباس کرده باشند . مسئله مهم دیگر در دوره ساسانیان این است که از چوب برای قاب سازی طاق و گنبدها استفاده می نمودند و این نوع طاق سازی خود انقلابی در فن معماری بشمار می رفته است که امروزه نمونه آن را میتوان در ساختمان بقعه بی بی شهربانو ، که تقلید از معماری ساسانیان می باشد ، ملاحظه نمود .

از قدیمی ترین آثار چوبی بعد از اسلام ، دو ستون چوبی و قطعه ای خاتم کاری است که در ناحیه ترکستان غربی کشف شده و متعلق به قرن سوم هـ . ق ( نهم میلادی ) است . اما تزئینات این آثار خیلی شبیه به چوب بریهای مسجد نائین است . اشکال آن عبارت است از گل و بته که در سطح چوب حک شده است . سه قطعه چوب خاتم کاری در مجموعه رابینو موجود است که با خط کوفی ساده و حروف زیبائی برجسته مزین شده و در اطراف آن حاشیه ای است که به شاخه های متصل بناتی منتهی می شود .

در حاشیه ، کتیبه هایی است که در یکی از آنها نام عضدالدوله دیلمی و تاریخ 363 ( سنه ثلث و ستین و ثلث ماء ) خوانده می شود .

بررسی انواع چوب مورد استفاده در آثار هنری

اساسی ترین ماده تشکیل دهندة بسیاری از آثار ارزشمند ، چوب است . از انواع چنین مادة سختی ، نقوش متنوع و دلپذیـری شـکل می گیـرد که نگاه انسان سختی نوع آنرا فراموش کرده و نرمی نقوش را دنبال می کند ، بواسطه چنین اهمیتی است که هنرمندان فعال در این رشته می باید دانش خود را دربارة ویژگیهای چوب گسترش بیشتری دهند . طبیعی است که شناخت بیشتر و بهتر چوب در بالاتر بردن کیفیت آثار هنری مؤثر خواهد بود .

به طور کلی چوب ماده ای است که تحت تأثیر عوامل زیر یعنی شرایط ارثی و شرایط مربوط به رویشگاه ( شرایط اکولوژیکی ) که مجموعه ای از شرایط جغرافیایی و توپوگرافی ( برجستگیهای زمین )، ارتفاع از سطح دریا ، آب و هوا ، خاک و بیولوژیکی ( شامل گیاهان و جانوران همراه ) در طبیعت ساخته و پرداخته می شود . با دلایل گوناگونی که بیان شد چوب دارای بافت ساختمانی ، ویژگیهای ظاهری و شیوه های مختلف است که شناخت آنها در واقع فرمول معینی ندارد بلکه مستلزم داشتن دانش وسیع بیولوژیگی و همچنین تجربه و ممارست در عمل است . 

کاربرد چوب در هنر منبت

یکی از ظرایف صنایع دستی ایران که چون دیگر انواع آن پیشینة تلفیق بلیغی از هنر و حوصله محسوب می شود و دست اندرکاران آن از مواد اولیه یی ارزان و فراوان محصولاتی گرانبها و با ارزش مصرفی و هنری فوق العاده بالا به وجود می آورند هنر منبت کاری است . تاریخ ظهور هنر منبت در تاریکی زمان ناپدید است .

منبت کاری که از گذشته هایی دور در ایران رواج داشته و علیرغم بی دوامی چوب در برابر عوامل جوی و سایر عوامل از روزگاران قدیم به جا مانده دلیل خوبی بر گستردگی این هنر و رونق رواجش در ایران می باشد .

منبت کاری هنری است مشتمل بر حکاکی و کنده کاری بر روی چوب بر اساس نقشه یی دقیق . این تعریف اصولی منبت کاری است که در وحله اول هیچ خاطره یی را زنده نمی کند و غیر از یک تعریف معمول کتابت شده


دانلود با لینک مستقیم


چوب در زندگی انسان 35 ص

تحقیق درمورد زندگی نامه حمید سبزواری 35 ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درمورد زندگی نامه حمید سبزواری 35 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

حمید سبزواری

زندانی زر ""

چه باک از دشمنان دارم چو یاری می شود پیدا

ز بحر غم چه پروا ، تا کناری می شود پیدا

ز فردا روزنی باشد به چشم آرزومندان

چو برق اختری در شام تاری می شود پیدا

مباش افسرده ای مرغ چمن کز گردش دوران

به فرجام زمستان نو بهاری می شود پیدا

شب است و ظلمت و بانگ جرس از دور می گوید

که اینجا رهرو شب زنده داری می شود پیدا

به رغم محتسب ساقی ، سرت نازم به می خواران

بنوشان باده تا رنج خماری می شود پیدا

زتوفان ضمیر پاکبازان است گر بینی

به بحر عشق موج بیقراری می شود پیدا

ز بانگ می پرستان است غوفای قدح گیران

اگر در محفل ما هوشیاری می شود پیدا

پریشانی نیابد راه در جمعیت رندان

که آنجا مردم امیدواری می شود پیدا

(( حمید )) ا، نیست در زندانی زر ، شور آزادی

کجا شاخ گلی در شوره زاری می شود پیدا

شرح حال آقای حمید سبزواری

حمید سبزواری هستم سراینده سرودها و اشعار مختلف حماسی،عرفانی اعم از قصیده،غزل،دوبیتی،رباعی،شعر نو.متولد 1304 شمسی بنابراین به مسائل فرهنگی و سیاسی دوران قبل از انقلاب یعنی از عهد سلطنت رضاشاه ،محمد رضا و مسائل و مشکلات میهن خود و نیازهای جامعه ایرانی و جوامع دیگر تا حد لزوم آشنایی و آگاهی دارم.سالها تدریس در رشته ادبیات و رشته ام و تحصیلاتم در همین رشته بوده است.بنابراین به نیازهای مادی و معنوی آگاهم و بدردهای خود نیز آشنایم.دارای مدال درجه یک هنر در رشته ادبیات هستم و اولین شاعری هستم که کتاب شعرم یا عنوان(سرود درد)در تاریخ 29/10/75 کتاب سال شناخته شد.ساختار اشعارم غالبا حماسی،اجتماعی،مذهبی،است.ضمن اینکه در همه شیوه های سخن مانند(قصیده،غزل،نیمایی،شعر سپید و سرودهای آهنگین تشبیحی سروده هایی دارم.)آثار بسیاری از نویسندگان و شعرای شرق و غرب را خوانده ام.و از ادبیات شرق و غرب بی اطلاع نیستم آثار بسیاری سخن سرایان فارسی ،هندی ،پاکستان و افغانستان را نیز مطالعه کرده (لازم به ذکر است بگویم بیشترین سهم مطالعه ام در آثار پاسری زبانان ایرانی و سایر ملل بوده است.)مسافرتهایی به ترکیه ،سوریه ،لبنان،مجاز ،عراق،یونان،قبرس ،انگلستان داشته ام و برنامه هایی در چند کشور مانند تاجیکستان ،سوریه،لبنان اجرا کرده ام.در غالب مراکز استانها ،شهرستانها حتی در مراکز دهستانها برنامه هایی اجرا کرده ام.در مجلات و روزنامه های داخلی سروده هایم مورد بحث قرار گرفته است.آثار چاپ شده من (الف)سرود درد (ب)سرود سپیده (پ)سرود دیگر(ت)کاروان سپیده(ث)یاد یاران(ج)گزیده ادبیات معاصر سوال:پراکندگی ایرانیان مقیم در کشورهای مختلف دنیا؟جواب:دلیل پراکندگی هر ملتی همسو نبودن اعتقادات و منافع متصوره آنان است.درک نادرست از منافع شخصی و تحت تاثیر قرار گرفتن به تبلیغات دشمن نیز سبب دیگری برهمسو نبودن اعتقادات است که اثری منفی بر اتحاد یگانگی آنان می گذارد.سوال:دلایل مهاجرت؟جواب:تبلیغات سوء و کاذب دشمن و دوست نمایانی که اثرات منفی بر اعتقادات و افکارشان می گذارند و عدم بکارگیری صحیح مغزهای متفکر در ایران.سوال:دوره های مهاجرت چه مواقعی بوده است؟جواب:الف:فرار وابستگان رژیم سابق ب:فریب خوردگان تبلیغات سوءاحزاب شکست خورده از مردم انقلابی و تأثیر این دو بر افکار جوانان ساده دل ،تأثیر بیکاری و نابسامانی امور شغلی برای افرادی که در آغاز انقلاب اسلامی مشاغل خود را از دست داده اند.و تصور زندگی بهتر و اجرت بیشتر در کشورهای دیگر.ب.محصلین فارغ التحصیلی که در مقابل اجرت و حقوق بیشتر و تبلیغات کاذب و بازار کار در خارج از کشور شدند.نابسامانی وضع کار و کارگری و عدم توجه مسئولین ما به وضع کار و معیشت فارغ التحصیلان و بیکاران و افرادی که تنگی معیشت دارند راهی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد زندگی نامه حمید سبزواری 35 ص

زندگینامه مولانا 35 ص

اختصاصی از اینو دیدی زندگینامه مولانا 35 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

زندگینامه مولانا

 

 

زادگاه مولانا:

جلال‌الدین محمد درششم ربیع‌الاول سال604 هجری درشهربلخ تولد یافت. سبب شهرت او به رومی ومولانای روم، طول اقامتش‌ و وفاتش درشهرقونیه ازبلاد روم بوده است. بنابه نوشته تذکره‌نویسان وی درهنگامی که پدرش بهاءالدین از بلخ هجرت می‌کرد پنجساله بود. اگر تاریخ عزیمت بهاءالدین رااز بلخ  در سال 617 هجری بدانیم، سن جلال‌الدین محمد درآن هنگام قریب سیزده سال بوده است. جلال‌الدین در بین راه در نیشابور به خدمت شیخ عطار رسید و مدت کوتاهی درک محضر آن عارف بزرگ را کرد.

چون بهاءالدین به بغدادرسیدبیش ازسه روزدرآن شهراقامت نکرد و روز چهارم بار سفر به عزم زیارت بیت‌الله‌الحرام بر بست. پس از بازگشت ازخانه خدا به سوی شام روان شد و مدت نامعلومی درآن نواحی بسر برد و سپس به ارزنجان  رفت. ملک ارزنجان آن زمان امیری ازخاندان منکوجک بودوفخرالدین بهرامشاه‌نام داشت، واو همان پادشاهی است حکیم نظامی گنجوی کتاب مخزن‌الاسرار را به نام وی به نظم آورده است. مدت توقف مولانا در ارزنجان قریب یکسال بود.

بازبه قول افلاکی، جلال‌الدین محمددرهفده سالگی ‌درشهرلارنده به‌امرپدر، گوهرخاتون دخترخواجه لالای سمرقندی را که مردی محترم و معتبر بود به زنی گرفت و این واقعه بایستی در سال 622 هجری اتفاق افتاده باشد و بهاءالدین محمد به سلطان ولد و علاءالدین محمد دو پسر مولانا از این زن تولد یافته‌اند.

مولانا و خانواده او

مولانا جلال الدین محمد مولوی  در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شد.هر چند او در اثر خود فیه مافیه اشاره به زمان پیش تری می کند ؛ یعنی در مقام شاهدی عینی از محاصره و فتح سمرقند به دست خوارزمشاه سخن می گوید .در شهر  بلخ زادگاه او بود و خانه آنها مثل یک معبد کهنه آکنده از روح ،انباشته از فرشته سر شار از تقدس بود .کودک خاندان خطیبان محمد نام داشت اما در خانه با محبت و علاقه ای آمیخته به تکریم و اعتقاد او را جلال الدین می خواندند –جلال الدین محمد .پدرش بهاء ولد که یک خطیب بزرگ بلخ ویک واعظ و مدرس پر آوازه بود از روی دوستی و بزرگی او را ((خداوندگار)) می خواند خداوندگار برای او همه امیدها و تمام آرزوهایش را تجسم می داد .با آنکه از یک زن دیگر ـدختر قاضی شرف – پسری بزرگتر به نام حسین داشت ،به این کودک نو رسیده که مادرش مومنه خاتون از خاندان فقیهان  وسادات سرخس بود ـ ودر خانه بی بی علوی نام داشت- به چشم دیگری می دید.خداوندگار خردسال برای بهاءولد که در این سالها از تمام دردهای کلانسالی رنج می برد عبارت از تجسم جمیع شادیها و آرزوها بود .سایر اهل خانه هم مثل خطیب سالخورده بلخ ،به این کودک هشیار ،اندیشه ور و نرم و نزار با دیده علاقه می نگریستند .حتی خاتون مهیمنه مادربهاء ولد که در خانه ((مامی)) خوانده می شد و زنی تند خوی،بد زبان وناسازگار بود ،در مورد این نواده خردسال نازک اندام و خوش زبان نفرت وکینه ای که نسبت به مادر او داشت از یاد می برد. شوق پرواز در ماورای ابرها از نخستین سالهای کودکی در خاطر این کودک خاندان خطیبان شکفته بود .عروج روحانی او از همان سالهای کودکی آغاز شد –از پرواز در دنیای فرشته ها ،دنیای ارواح ،و دنیای ستاره ها که سالهای کودکی او را گرم وشاداب و پر جاذبه می کرد . در آن سالها رؤیاهایی که جان کودک را تا آستانه عرش خدا عروج می داد ،چشمهای کنجکاوش را در نوری وصف ناپذیر که اندام اثیری فرشتگان را در هاله خیره کننده ای غرق می کرد می گشود .بر روی درختهای در شکوفه نشسته خانه فرشته ها را به صورت گلهای خندان می دید . در پرواز پروانه های بی آرام که بر فراز سبزه های مواج باغچه یکدیگر را دنبال می کردند آنچه را بزرگترها در خانه به نام روح می خواندند به صورت ستاره های از آسمان چکیده می یافت .فرشته ها ،که از ستاره ها پائین می مدند با روحها که در اطراف خانه بودند از بام خانه به آسمان بالا می رفتند  طی روزها وشبها با نجوایی که در گوش او   می کردند او را برای سرنوشت عالی خویش ،پرواز به آسمانها ،آماده می کردند –پرواز به سوی خدا .

موقعیت خانواده و اجتماع در زمان رشد مولانا

-پدر مولانا بهاء ولد پسر حسین خطیبی در سال (546) یا (542)هجری قمری در بلخ  خراسان آنزمان متولد شد.خانواده  ای مورد توجه خاص و عام و نه بی بهره از مال و منال و همه شرایط مهیای ساختن انسانی متعالی .کودکی را پشت سر می گذارد و در هنگامه بلوغ انواع علوم و حکم را فرا می گیرد .محمد بن حسین بهاء الدین ولد ملقب به سلطان العلما (متولد حدود 542ق/1148میا کمی دیر تر )از متکلمان الهی به نام بود . بنا به روایت نوه اش ؛شخص پیامبر (ص)این اقب را در خوابی که همه عالمان بلخ در یک شب دیده بودند ؛به وی اعطا کرده است .بهاء الدین عارف بود و بنا بر برخی روایات ؛او از نظر روحانی به مکتب احمد غزالی (ف.520ق/1126م)وابسته است .با این حال نمی توان قضاوت کرد که عشق لطیف عرفانی ؛ آن گونه که احمد غزالی در سوانح خود شرح می دهد ؛چه اندازه بر بهاءالدین و از طریق او بر شکل گیری روحانی فرزندش جلال الدین تاثیر داشتهاست .اگر عقیده افلاکی در باره فتوایی بهاء الدین ولد که: زناءالعیون النظر صحت داشته باشد ؛ مشکل است که انتساب او به مکتب عشق عارفانه غزالی را باور کرد حال آنکه وابستگی نزدیک او به مکتب نجم الدین کبری ؛موسس طریقه کبرویه به حقیقت نزدیکتر است .بعضی مدعی شده اند که خانواده پدری بهاءالدین از احفاد ابو بکر ؛خلیفه اول اسلام هستند .این ادعا چه حقیقت داشته باشد و چه نداشته باشد درباره پیشینه قومی این خانواده هیچ اطلاع مسلمی در دست نیست .نیز گفته شده که زوجه بهاءالدین ؛از خاندان خوارزمشاهیان بوده است که در ولایات خاوری حدود سال 3-472ق/1080م حکومت خود را پایه گذاری کردند ولی این داستان را هم می توان جعلی دانست و رد کرد .او  با فردوس خاتون ازدواج می کند ،که برخی به علت اشکال زمانی در این ازدواج شک  نموده اند .

او برای دومین بار به گفته ای ازدواج می کند .همسر او بی بی علوی یا مومنه خاتون است که او را از خاندان فقیهان و سادات سرخسی می دانند .

از این بانو ،علاو الدین محمد در سال 602 و جلال الدین محمد در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شدند.بهاء الدین از جهت معیشت در زحمت نبود خالنه اجدادی و ملک ومکنت داشت .در خانه خود در صحبت دوزن که به هر دو عشق می ورزید ودر صحبت مادرش((مامی))و فرزندان از آسایش نسبی بر خورداربود ذکر نام الله دایم بر زبانش بود ویاد الله به ندرت از خاطرش محو می شد با طلوع مولانا برادرش حسین و خواهرانش که به زاد از وی بزرگتر بودند در خانواده تدریجاً در سایه افتادندوبعدها در بیرون از خانواده هم نام ویاد آنها فراموش شد .جلال که بر وفق آنچه بعدها از افواه مریدان پدرش نقل میشد ؛ از جانب پدر نژادش به ابوبکر صدیق خلیفه رسول خدا می رسید و از جانب مادر به اهل بیت پیامبر نسب میرسانید .

پدر مولانا:

پدرش محمدبن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولدبلخی وملقب به سلطان‌العلماءاست که ازبزرگان صوفیه بود و به روایت افلاکی احمد دده در مناقب‌العارفین، سلسله او در تصوف به امام احمدغزالی می‌پیوست و مردم بلخ به وی اعتقادی بسیار داشتند و بر اثر همین اقبال مردم به او بود که محسود و مبغوض سلطان محمد خوارزمشاه شد.

گویند سبب عمده وحشت خوارزمشاه ازاوآن بودکه بهاءالدین ولدهمواره برمنبربه حکیمان وفیلسوفان دشنام می‌داد و آنان را بدعت‌گذار می‌خواند.

گفته‌های اوبر سر منبر بر امام فخرالدین رازی که سرآمد حکیمان آن روزگار و استاد خوارزمشاه نیز بود گران آمد و پادشاه را به دشمنی با وی برانگیخت.

بهاء‌الدین ولد از خصومت پادشاه خود را در خطر دیدو برای رهانیدن خویش از آن مهلکه به جلاء وطن تن در داد و سوگندخوردکه تا آن پادشاه برتخت سلطنت نشسته است بدان شهر باز نگردد. گویندهنگامیکه اوزادگاه خود شهر بلخ را ترک می‌کرد از عمر پسر کوچکش جلال‌الدین بیش از پنج سال نگذشته بود.

افلاکی در کتاب مناقب‌العارفین در حکایتی اشاره می‌کند که کدورت فخر رازی با بهاءالدین ولداز سال 605 هجری آغاز شدومدت یک سال این رنجیدگی ادامه یافت و چون امام فخر رازی در سال 606 هجری از شهر بلخ مهاجرت کرده است، بنابراین‌نمی‌توان خبردخالت فخررازی رادردشمنی خوارزمشاه با بهاءالدین درست دانست. ظاهرا رنجش بهاءالدین ازخوارزمشاه تا بدان حدکه موجب مهاجرت وی از بلاد خوارزم و شهر بلخ شود مبتنی بر حقایق تاریخی نیست.

تنها چیزی که موجب مهاجرت بهاءالدین ولدوبزرگانی مانند شیخ نجم‌الدین رازی به بیرون از بلاد خوارزمشاه شده است، اخباروحشت آثارقتل‌عامها و نهب و غارت و ترکتازی لشکریان مغول و تاتار در بلاد شرق و ماوراءالنهر بوده است، که مردم دوراندیشی را چون بهاءالدین به ترک شهر و دیار خود واداشته است.

این نظریه را اشعار سلطان ولد پسر جلال‌الدین در مثنوی ولدنامه تأیید می‌کند. چنانکه گفته است:

        کرد از بلخ عزم سوی حجاز     زانکه شد کارگر در او آن راز

        بود در رفتن و رسید و خبر     که  از  آن  راز  شد  پدید  اثر

        کرد  تاتار  قصد  آن  اقلام                  منهزم   گشت   لشکر   اسلام

        بلخ را بستد و به رازی راز     کشت از آن قوم بیحد و بسیار

        شهرهای بزرگ کرد خراب      هست حق را هزار گونه عقاب

این تنها دلیلی متقن است که رفتن بهاءالدین از بلخ در پیش از 617 هجری که سال هجوم لشکریان مغول و چنگیز به بلخ است بوقوع پیوست و عزیمت او از آن شهر در حوالی همان سال بوده است.


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه مولانا 35 ص

کمال الملک کمال هنر 35 ص

اختصاصی از اینو دیدی کمال الملک کمال هنر 35 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

 

مرکز آموزش علمی – کاربردی

فرهنگ و هنر

نام تحقیق :

کمال الملک کمال هنر

تهیه و تنظیم :

الهام دانشور قاسم پور

زهرا حسن زاده – زهرا مسعودی پناه

استاد راهنما :

عباسعلی قربان نژاد

فهرست مندرجات مطالب

عنوان صفحه

مقدمه 3

بخش اول : زندگی کمال الملک 4

بخش دوم : کمال الملک آفریننده ی زیبائی 8

تابلوی تالار آئینه 10

بخش سوم : هنر کمال الملک 12

بخش چهارم : کمال الملک سنت شکن و سنت گذار 16

بخش پنجم : سفر به اروپا و نتایج آن 21

بخش ششم : آثاری که در بغداد خلق شد 23

بخش هفتم : نقاشی ها و آثار کمال الملک 25

آثار استاد 28

بخش هشتم : اخلاق کمال الملک 31

فهرست منابع و مأخذ 34

مقدمه

محمد غفاری ملقب به کمال الملک مردی از کاشان بود. وی فردی روشنفکر و احساساتی بود و اندیشه های نوینی در سر داشت.

او در خانواده ای هنرمند متولد شده بود که اکثر افراد آن نقاشهای برجسته ای بودند.

کمال الملک نقاشباشی دربار قاجار بود. او تمام تلاش خود را صرف هنر ایران زمین می کرد از جمله کوششهای او در این زمینه، تأسیس مدرسه ی «صنایع مستظرفه» بود. که اکثر رشته های هنری از جمله (نقاشی، مجسمه سازی، منبت کاری، موزائیک و قالی بافی) تعلیم داده می شد.

کمال الملک هنر اصلی را در خلاقیت هنرمند می دانست و اعتقاد داشت که انسان در هر شرایطی باید پشتکار داشته باشد تا به هدفش برسد.

یک هنرمند قبل از آنکه یک هنرمند قابل باشد باید یک انسان با اخلاق باشد. کمال الملک به تعبیر دیگران انسانی فهیم – خوش معاشرت و دوست داشتنی بود و برای کمک به دیگران از هیچ کوشش (مادی و معنوی) فروگذار نبود و در زمان خود محبوب همگان شده بود.

وی جسارت این را داشت که نقاشی و هنر ایران زمین را از پوچی و هم پردازی و تقلیدها رها سازد و شیوه ی نوینی را در عرصه ی نگارگری ابداع کند وضع تازه ای در بخش هنرهای تجسمی بخشد.

آثار کمال الملک در تاریخ هنر ایران از حیث استادی و مهارت با آثار بهترین نقاشان جهان برابری می نمود.

بخش اول

زندگی کمال الملک


دانلود با لینک مستقیم


کمال الملک کمال هنر 35 ص

رابطه جسم و روان 35 ص

اختصاصی از اینو دیدی رابطه جسم و روان 35 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 41

 

چکیده

رابطه جسم و روان (جسم و رفتار) آن چنان نزدیک است که روان را « مجموعه تجربه انسانی که تابع یک نظام عصبی است. » تعریف کرده‌اند.

در این تحقیق سعی شده است مشکلات اساسی و تقریباً گسترده تر روحی و روانی بررسی شود و راه کارهای کلیدی در رابطه با آنها به صورت خلاصه و نکته نکته بیان گردد. مسائلی از قبیل اعتماد به نفس، استرس، افسردگی و... بررسی می شود.

مقدمه

می‌توان گفت هیچ موضوع روانی وجود ندارد که نتوان آن را از دیدگاه فیزیولوژیک بررسی کرد. از طرف دیگر ، مرز مشخصی بین فیزیولوژی (جسم) و روان شناسی (روان) وجود ندارد. برای مثال ، وقتی بینایی را مطالعه می‌کنیم، در قلمرو « فیزیولوژی » هستیم، حال آنکه مطالعه « ادراک بینایی » جزء روان شناسی است، ولی به درستی نمی‌دانیم مطالعه « حس بینایی » در کجا خاتمه پیدا می‌کند و مطالعه ادراک بینایی از کجا آغاز می‌شود.

در یک دید کلی می‌توانیم بگوییم که تجزیه و تحلیل روانی رفتارهای مختلف در واقع دنباله تجزیه و تحلیل‌های فیزیولوژیکی رفتار اعضا مختلف است، با یک حرکت مضاعف از روان شناسی به فیزیولوژی و از فیزیولوژی به روان شناسی.

با مطالعات روانشناختی به تدریج راه های گسترده ای در رابطه شناخت بین جسم و روان آدمی کشف شد و راه حل های مختلفی برای مواجهه با مشکلات روحی مشخص گردید. امیدواریم با مطالعه این تحقیق بتوانید گام های موفقیت را بهتر بردارید. اهداف، احساسات و محدودیت های خویش را بشناسید و با آرامش با آنها برخورد نمایید . اما مهم این است که تعادل را در زندگی حفظ کنیم. بهتر است در تعیین اولویت ها بازنگری کنید.

اعتماد به نفس برای یک عمر

1- اولین گام در موفقیت «خودشناسی» است. ابتدا سعی کنید شناخت درستی از خود و ویژگی های اخلاقی و شخصیتی خود کسب کنید و با توجه به این که هیچ کس کامل نیست، اگر ایرادی یا مشکلی دارید که خود به تنهایی قادر به یافتن راه حل مناسبی برای مقابله با آن نیستید و شخص قابل صلاحیتی برای مشورت ندارید، از مشاوران و متخصصین کمک بخواهید.

2- تاریک ترین زمان شب، نزدیک ترین زمان به سپیده صبح است. این جمله را به خاطر بسپارید و با کوچکترین ناملایمات از تلاش خود دست بر ندارید و به سادگی خود را بازنده تلقی نکنید.

3- بدون توجه به نتیجه کار، تمامی نیروی خود را به کار گیرید تا مسئولیتی که به عهده شماست، به بهترین نحو انجام پذیرد. در واقع اولین هدف در انجام وظایفتان باید، داشتن وجدان کاری، دقت و تلاش باشد. با انتخاب این الگو، حتی اگر به موفقیت هم نائل نشوید، وجدانی آسوده خواهید داشت و لطمه ای به اعتماد به نفس شما وارد نخواهد شد.

4- همیشه هدفمند باشید. اگر خواسته هایتان خیلی دور از دسترس به نظر می آید، برای تحقق آنها برنامه ای چند مرحله ای طراحی کنید. یعنی برای خود اهداف کوتاه مدت انتخاب کنید و مطمئن باشید حتی اگر یک گام کوچک، اما درست بردارید، این گام در دستیابی به اهداف نهایی شما بسیار مؤثر خواهد بود و در واقع، فاصله شما را به هدف دلخواهتان کوتاه تر خواهد کرد.

5- در لحظات سختی که احساس تنهایی و ناامیدی می کنید، به خاطر بیاورید یگانه قادر متعال در کنار شماست. به خدا توکل کنید، محکم و راسخ گام بردارید و پس از موفقیت شکرگزار باشید.

6- هیچ گاه اجازه ندهید افراد منفی باف با عقاید ناسالم خود، ذهن شما را مسموم کنند. اگر از درستی کاری که قصد انجام آن را دارید، اطمینان حاصل نموده اید، بدون فوت وقت آن را به انجام برسانید و نگذارید کسی به اراده شما خللی وارد کند.

7- از شوخی های توهین آمیز که باعث خدشه دار ساختن شخصیت خودتان یا دیگران می شود، خودداری کنید.

8- توانایی های خود را دست کم نگیرید، استعدادهای خود را باور داشته باشید و مطمئن باشید انسان در فرهنگ مذهبی ما بی جهت «اشرف مخلوقات» نامیده نشده و می تواند با اراده و پشتکار، به موفقیت های نامحدودی دست یابد.

9- در لحظات سختی و پریشانی، دقایقی را با خود خلوت کنید و سعی کنید عوامل مولد نگرانی تان را پیدا کرده و درصدد رفع آن عوامل برآیید. اجازه ندهید افکار منفی به ذهن تان هجوم بیاورد. خود را دلداری بدهید و تصمیم بگیرید تلاش های خود را از سر بگیرید.


دانلود با لینک مستقیم


رابطه جسم و روان 35 ص