اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (س)

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (س) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (س)


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (س)

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :74

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه:

سپاس خداوندی را درخور است که به برکت اصحاب کسا، عرش و فرش بیافرید و نعمت در آن بگسترانید و از برای جانشینی خود بر روی زمین انسان را از ماند آبی گندیده بسرشت و برای هدایت او پیامبران فرستاد. درود برون از شمارش بر خاتم پیامبران که با ارائه رسالتش دین خدا را استواری بخشید و بشر را به راه راست رهنمون شد و با وانهادن قرآن و عترت پاک، چراغ شریعت را تا قیام قیامت بیافروخت. و سلام بر گرامی دخت پیامبر، محبوبه داور، همسر حیدر، فاطمه زهرا باد.

صدایی از آن دور دور، از آن دور دور، می آید، کم قوت است اما نافذ، تیز رو، به نشانه دل، دلهای گشاده بر صفا، دلهای اهل، اهل حق، اهل ولایت. این صدا، صدای بانوی بزرگ عالم است و گوش، گوش این خدمتگزاران دیانت. که مجموعه ای چنین لطیف را پس از بسیار رنج فراهم داشتن. چه رنجی؟ و چرا؟

کوشیدند ناجوانمردانی که معاصر آن بانو بودند (و یا پس از آن با همان ناجوانمردی، بلکه سخت تر و ریا کارانه تر) که این صدا را در گلو، و سپس در یادها و خاطره ها خاموش و بی اثر گردانند. گرچه بسیاری را توانستند، اما خداوند عزیز، آنچه را «نمونه آن بسیار» و «پرتوی از آن خرمن روشنی» بود، به عنایت بر ما نگاه داشت «همه شکر گزاریم.» و گویا که این صدا مستقیم هم آمده است که چنین صراحت دارد و چنین تأثیر می گذارد. خوبست که سابقه این امر را میان شیفتگان حق، یاد آوریم تا امید بخش دلها باشد. مردی زنده از «دیار طوس» می شنود صدای رسول خدا را، از ورای قرنها، از ورای کوهها و دره ها و حصارها، حتی از ورای حجاب های تاریخ ما و تاریخ همه حق دوستان که؛ تو گویی دو گوشم بر آوای اوست؛ دو گوش من. همین گوشها که در پی گوش دل به انتظار؛ حاضر نشسته است، و با هدایت فطری دل می تواند دریابد حق را، برگزیند حق را، فروگیرد از هر وارده ای؛ حق را که «شرع داخل» را «عقل درون» را «رسول باطن» را در کنار، و بلکه بر سر ناظر دارد. به همین لحاظ یقین می کند بر حق دریافته و گزیده اش، گوید: درست این سخن، گفت پیغمبر است، یعنی تردید ندارم، بر یقین کامل هستم، خود شنیده ام و خود دریافته ام و مستقیم از گوینده صادق آن، این من، و این گوش دل من «ما کذب الفواد مارای» می‌بیند رسول را در می یابد کلام او را، فرا می گیرد آن را، به گوش، به جان، به دل، و به عمق دل می سپارد. حجابهای حوادث، بدور، غبار سیاستها، بدور، القاآت بد نظران بدور.

این چه کلامی است که اگر طالب خود را بیدار و حاضر بیند، در هر زمان، در هر جا، خود را به او رساند؟ این کلام برهانی است، این کلام زنده است. چشم و شامه نیز همین توان دریافت را به لطف خدا دارند. اویس را در بیابان، صورت پیامبر، به دیده آمد که زخم خورده است، بی هیچ تامل که (حکایت از یقین او در رؤیت بود) سنگ برگرفت، و حواله پشیمانی خود کرد، تا شرط وفا و همدردی و همدلی را گزارده باشد.

پیامبر نیز بوقتی، در معبر که به سوی خدا می رفت، بوی اویس را شنید و فرمود: «اشم رائحه الرحمن من جانب الیمن» و بسیاری از مومنان مکتب ما، چنین؛ واقعه؛ را داشته اند که می گفتند: برمشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا و آنقدر مکتب ما از این وقایع دارد که یقین را پای، محکم تر می کند، و عنایت خدا را در هدایت از منع ها و حصارها و پرده ها و… فراتر و برتر، رسا و نافذ می نماید، تا حجت بر همه، بالغ باشد و آنچه دل را روشنگر است و راهنما، به اهل آن برسد که: هوالهادی……. فاما الذین امنوا فیعلمون انه الحق من ربهم. تو دلیل می طلبی که واسطه باشد، از عالم حس تو را به مفهوم و با وساطتی دیگر به معنی و معقول برساند. از چنان وجودی براید، نقل آنچه فراتر از خیال و قیاس و گمان و وهم است.

این دفتر از حق سخن دارد و از آن خانه؛ آوایی را ابلاغ می کند که از نظر خدا در، منتهای رفعت؛ است (فی بیوت اذن الله ان ترفع) و آن خانه خانة وحی است و سخنان پنهان حق؛ پنهان از هر که اهل معرفت نیست؛ بر آن خانه وارد شده است. و اهل آن خانه، دانا ترند به آن معانی و معارف (اهل البیت ادری بما فی البیت) و در این دفتر، صدای آن وجود ثبت است که، عزیزترین اهل این خانه است. رسول خدا او را ام خود، اصل خود، مایه اساسی حرکت وجودی و رسالتی خود دانسته است (فاطمه ام ابیها.) و حدیث قدسی که خداوند، گویندة آن است (فاطمه) را اساس خلقت دانسته است و رمز همه رمزها. نه فقط اساس خلق عالم و آدم، که اساس آفرینش محمد (رسول الله) بود که حقیقت همه رسالتها است و بقول مسیح (ع) همه پیامبران، لباس نبوت را از او به عاریت گرفته و در برداشته اند.

اساس خلقت علی مرتضی بود که هم وارث همه لطافت های معنوی انبیای بزرگ بود (آدم و نوح و ابراهیم…) و هم واجد همه محاسن اوصیای بزرگ، و هم نمودار نفس پاک، رسول خاتم، و هم طلایه دار جمع امامان حق، و سرور راهنمایان اهل ایمان، وقاید غر المحجلین.

در آن حدیث قدسی فرمود خدای حکیم که: لو لا فاطمه لما خلقتکما.

 اگر این وجود که ناقل حقیقت رسول خدا، در وجودهایی چون حسن و حسین، و سایر عترت پاک او است، نبود. اگر این نشر رحمت از «انا ارسلناک رحمه للعالمین) در تقدیر قرار نمی گرفت. آن بهترین معرفت تنزیل (یعنی: محمد) و آن والاترین بیانگر تاویل (یعنی: علی) را هم نمی آفریدیم. که طرح خلقت فاطمه، عالم را، و عالمیان را، چنان تواند کرد که نمودار حکمت خداوندی باشد و (عقل بکمال) را وابدارد که گوید: فتبارک الله احسن الخالقین. اینک آن آوارا تا (گوش اهل دل) نزدیک می داریم. و به امید اینکه «اهل معنا» آن گاه که حضور دل دارند (مثل حال نماز. که لاصلوت الا بحضور القلب) این دفتر را بگشایند و این صدف را به عنایت حق باز کنند تا گوهرها به دست آورند و مرواریدهای غلطان برگردن (وجود) آویزند. تا مصداق باشند: (کونوا لنا زینا) را که اعتقاد و عملشان مکتب رازیور باشد. اما این صدا را اگر می بینید باغم توام است، از آن است که خاستگاه دنیایی آن، این اقتضا را داشته است. گاه از آن جاست که خود را در (شهر پیامبر) چنان بی کس می بینید که گوید: آیا در این دیار هیچ مسلمانی نیست که مدافع ما باشد؟

و گاه خود را بین در و دیوار، در فشار دست ستم می بیند، و گاه امام زمان خود را کت بسته و محکم پیش چشم می نگرد. و گاه صورت خود را کبود، و گوشواره اش را افشان بر خاک، احساس می کند. و بالاخره گاه از (بیت الا حزان) آوا به عالم در می‌دهد. همچون ابراهیم، بر فراز (مقام) که (اذن فی الناس…) و عاقبت از آن جا که بر ویرانه (بیت الا حزان) ناظر است و (آخرین کلامها) از او فرو می ریزند همچون کلام پر درد همسر او، که: هذه شقشقه هدرت.

این خاستگاه دنیایی سخن او است که غم آلوده است. و او (وجود معنایی) بود که پیش از نمایش خلقت در (نمود) قرار گرفت. او یک ظهور در (دنیا) داشت که اهل زمانه اش، قدر و والایش را حق شناسی نکردند، اما اثر وجودش، جان هر که را (اهل) بود، جان شد، و زندگی شد و شور شد و ولایت شد، که در دلها نوشته اند و به سطر و دفتر انعکاس یافته اند.

بسم الله الرحمن الرحیم (انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک و انحر، ان شانئک هو الابتر، صدق الله العلی العظیم.


خلقت نورانی

جهان از کتم عدم پای بر صحنه وجود ننهاده بود و زمان، لباس هستی بر قامتش دوخته نشده بود. نه عالمی حادث بود و نه مخلوقی موجود. تنها خدا بود و خدا بود. خدا قادر بود و منیع تمامی خیرات کمال مطلق بود و سرچشمه احسان، آن هم نه احسانی از روی نیاز همچون نیکی های مخلوقاتش. چون کمال مطلق بود.

می بایست اظهار قدرت خود کرده به آفریدن دست یا زد. پس دست به کار تصویرگری شد و هستی را ایجاد نمود، تا نوبت به خلقت انسان رسید. هدف از خلقت انسان که بازگشتن به آدمی است- کمال بود و کمال در عبادت و بندگی خداوند نهفته و عبادت آدمیان چیزی جز قرار گرفتن در سایه رحمت الهی. که نتیجه این عبادت، شناخت بهتر و کاملتر ذات حق بود. پس هدف خلقت جود بر بندگان بود، نه سود برای آفریدگار.

حضرت باری مشیّتش بر این تعلق گرفت تا بر روی زمین موجودی بر جای نهد که بایسته جانشینی او باشد. موجودی به نام انسان که نسبت به دیگر موجودات از ظرفیتهای ویژه ای برخوردار بود پس فرشتگانش را مخاطب ساخته و فرمود: من }مشیتم بر این قرار گرفته تا{ در زمین جانشین بر گمارم.

فرشتگان گفتند: پروردگارا: عزم بر این داری که کسانی بر گماری که فساد کنند و در زمین خونها بریزند؟ حال آنکه ما به تسیح و تقدیس تو دل مشغولیم. پروردگار فرمود: من میدانم آنچه را که شما نمی دانید. بدین منظور و همچنین برای اظهار نهایت قدرت خود و ایجاد شریفترین مخلوق در عبودیت و بندگی، در غامض علم خود، دو هزار سال پیش از آفرینش دیگر مخلوقات، خمسه طیبه را بیافرید.

«فاطمه مظهر اجلال خدا جل خدا»

هر موجودی به نوبه خود مظهر اسمی از اسماء حسنای خداوند سبحان می باشد و مظهر اتم و اکمل آن وجود چهارده نو پاک (علیهم السلام) است، زیرا تکراری در نظام هستی وجود ندارد. با این وجود، چون مظاهر جزئی کثرت آنها آشکار و وحدت آنها نهان است جهات مشترکی را می توان یافت که آنان را همنام سازد، و هرچه هستی محدودتر باشد همتاها از فراوانی بیشتری برخوردارند اما هستی اگر وسیع شد و تا به مرز هستی محض رسید، آن گاه است که نه همانند خواهد داشت و نه همتایی برای آن وجود صرف می توان فرض نمود. در قلمرو امکان، مظهر آن اسم اعظم وجود مبارک پیامبر است که احدی در محدوده امکان همانند او نیست. پس از وجود پیامبر، معصومین پاک در این رتبه قرار دارند که در این میان فاطمه (علیها السلام) ریشه این درخت تناور است. آن درخت پاک، پیامبر خداست، که فرعش علی، ریشه اش فاطمه، میوه اش فرزندان فاطمه و برگها و غنچه هایش شیعیان فاطمه هستند که شاید سبب نامیدن حضرتش به ام ابیها از این جهت باشد، چرا که عنصر نبوت است و درخت نبوت به اوست که بارور می گردد و برگ می دهد و به ثمر می نشیند.

او قطب دایره امکان و نقطه پرگار است، که چون از مقام خود پایین آید دیگر وجودها از او تکثیر شوند. او احمد دوم و احمد دورانش است. او جرثومه توحید در زمانش می باشد. او چراغدان نور خداوند و بوته زیتونی است که جهان سرشار از برکات اوست.

باری، چون خداوند در غامض علم خود، پیش از آفرینش هر موجودی از موجودات، نور مبارک او و دیگر اصحاب کسا (که درود بی شمار بر آنان باد) را بیافرید دست به کار آفرینش آدم ابوالبشر (علی نبینا و آله علیهم السلام) شد، چرا که این انوار در صلب آدم بودند که در قالب جسدی می گنجیدند. پس آدم و ذریه‌اش به یمن وجود این انوار، از کتم عدم، ردای وجود به بر نمودند.

خداوند آدم و حوا را چون بیافرید آن دو در بهشت بنای خود نمایی گذاشتند. آدم به حوا گفت:

خداوند آفریده ای را به نیکویی ما نیافریده است. در این هنگام خداوند جبرئیل را وحی نمود تا آدم و حوا را به فردوس اعلی برد. چون آن دو به فردوس اعلی در آمدند دیدگانشان متوجه بانویی شد که بر سکویی از سکوهای بهشت قرار گرفته، تاجی از نور نهاده است و دو گوشواره از نور بر گوش دارد و آن چنان زیبایی و درخشندگی دارد که از زیبایی او بهشت منور گردیده است. آدم، چون این رخ زیبا را نظاره نمود به جبرئیل گفت: ای دوست من، جبرئیل، این بانویی که از حسن منظرش بهشت مزین است، کیست؟ جبرئیل در پاسخ گفت: او فاطمه، گرامی دخت پیغمبر است، که از اولاد تو در آخر الزمان می باشد. حقیقت آن است که اینان رمز خلقتند: یا احمد: لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک، و لو لا فاطمه لما خلقتکما.

ای احمد: اگر تو نبودی آسمان و زمین نمی‌آفریدم و اگر علی نبود تو را نمی‌آفریدم و اگر فاطمه نبود شما را نمی آفریدم (یعنی شمایان رمز خلقتید). و فاطمه حوریه ای بود که چند صباحی لباس آدمیان در بر نمود:

فاطمه برای پدر و دیگر مردمان گلی بود که رایحه خوشش آفرین دلها بود و خدایش او را خیر کثیر خواند.

پس جای شگفتی نیست که او بار غم ابتر بودن را از چهره پدرش، محمد (که درود و سلام خداوندی بر او و خاندان پاکش باد) بزداید، چرا که فرزندان پسر پیامبر چندی نمی پایید که رخت بر می بستند و این خود بهانه ای به دست دشمنان حضرتش داده بود تا نغمه ساز این سخن شوند که در پس محمد نامی از او نمی ماند.

خدیجه بانوی مستقل

یکی از نکات برجسته و درخشان زندگی خدیجه داستان ازدواج اوبا پیغمبر است. بعد از انکه شوهر اول و دوم خدیجه وفات نمودند یک حالت استقلال و آزادی مخصوصی در آن بانوی بزرگ پیدا شد و همانند عاقل ترین و رشیدترین مردان به تجارت می پرداخت و تن به ازدواج نمی داد. با اینکه از جهت اصالت و نجابت خانوادگی و مال و ثروت فراوان، خواستگاران زیادی داشت و حاضر بودند مهریه‌های سنگینی بدهند و با وی ازدواج کنند ولی او از قبول شوهر جداً امتناع می ورزید.

اما نکته جالب اینجاست که همین خدیجه ای که حاضر نبود به هیچ قیمتی، با سران و اشراف عرب و مردان ثروتمند ازدواج کند. با کمال شوق و علاقه حاضر شد با محمد که شخص یتیم و تهیدستی بود ازدواج کند خدیجه زنی نبود که خواستگار نداشته باشد، بلکه تاریخ خبر می دهد که خواستگاران متشخص و آبرومندی حتی از ملوک و ثروتمندان برایش می آمدند ولی به ازدواج راضی نمی شد. اما در مورد وصلت با محمد نه تنها راضی شد بلکه خودش با کمال اصرار و علاقه پیشنهاد ازدواج نمود و مهریه اش را نیز از مال خودش قرار داد به طوریکه این موضوع اسباب سخریه و سر زنش شد.

با توجه بدین مطلب که زنها معمولاً به ثروت و تجملات زندگی خیلی علاقه دارند و نهایت آرزویشان این است که شوهر ثروتمند و آبرومندی نصیبشان گردد تا در خانه‌اش به آرامش و تجمل و خوش گذرانی سر گرم باشند، به خوبی روشن می‌شود که خدیجه در مورد ازدواج،اندیشه و افکار عالیتری داشته و در انتظار شوهر فوق‌العاده و شخصیت برجسته ای بوده است. معلوم می شود خدیجه شوهر ثروتمند و پولدار نمی‌خواسته، بلکه در جستجوی شخصیت برجسته روحانی بوده که جهانی را از گرداب بدبختی و جهالت نجات دهد.

آن بانوی شریف و رشید، شخص مطلوب و گمشده اش را یافت آن حضرت را احضار نمود و گفت: ای محمد من چون تو را شریف و امانتدار و خوش خلق و راستگو یافته ام، میل دارم با تو ازدواج کنم. محمد صلی الله علیه و آله قضیه را با عموها و خویشانش در میان نهاد. آنان به عنوان خواستگار نزد عموی خدیجه رفتند و مقصدشان را در ضمن خطبه ای اظهار داشتند. عموی خدیجه که یکی از دانشمندان بود خواست پاسخ دهد ولی چون نتواست به خوبی سخن بگوید، خود خدیجه از غایت شوق با زبان فصیح، گفت: ای عمو! شما گرچه در سخن گفتن از من سزاوار ترید اما از خودم بیشتر اختیارم را ندارید. پس عرض کرد: این محمد! خودم را به تو تزویج کردم و مهرم را مال خودم قرار دادم. به عمویت بفرما برای ولیمه عروسی شتری بکشد. و وقتی محمد خواست از خانه خارج شود خدیجه عرض کرد: خانه من خانه تو و من کنیز تو هستم هر وقت خواستی به سرای خویش در آی.

این ازدواج برای پیغمبر خیلی ارزش داشت زیرا از یک طرف فقیر و تهیدست بود و به همین علت یا علل دیگر تا سن بیست و پنج سالگی نتوانست ازدواج کند. از طرف دیگر بی خانمان و تنها بود و احساس تنهایی می کرد و به وسیله این ازدواج مبارک، هم نیازمندیش برطرف شد و هم یار و غمگسار و مشاور خوبی پیدا کرد.

بانوی فداکار

آری محمد صلی الله علیه و آله و خدیجه یک کانون با صفا و گرم خانوادگی را تاسیس کردند. نخستین زنی که دعوت پیامبر را اجابت نمود خدیجه بود. آن بانوی بزرگ تمام اموال و ثروت بی حد و حصر خویش را بدون قید و شرط در اختیار محمد (ص) قرار داد. خدیجه از آن زنان کوتاه فکری نبود که اگر اندک مال و استقلالی برای خویش دید اعتنا به شوهر نکند و مالش را از او دریغ دارد. خدیجه چون از هدف عالی پیغمبر خبر داشت و بدان عقیده مند بود، تمام اموالش را در اختیار آن حضرت گذاشت و گفت: هر طور صلاح می دانید در راه اشاعه و ترویج دیدن خدا، خرج کن.

مادر فاطمه (ع)

همانطور که می دانیم مادر فاطمه زنی بود به نام خدیجه دختر خویلد. خدیجه در یکی از خانواده‌های اصیل و شریف قریش به دنیا آمد و تربیت یافت. افراد خانواده‌اش همه دانشمند و فداکار و روحانی و حمایت کننده از خانه کعبه بودند.
نخستین کانون اسلامی

نخستین خانواده اسلامی که در اسلام تاسیس شد خانه محمد (ص) و خدیجه بود. تعداد نفرات آن بیش از سه تن نبودند: محمد (ص)، خدیجه و علی علیه السلام، آن خانه، کانون انقلاب اسلامی و جهانی بود و وظایف بسیار سنگینی بر عهده داشت. باید با کفروبت پرستی مبارزه کند. دین توحید را در جهان بسط و اشاعه دهد. در تمام جهان بیش از یک خانه اسلامی وجود نداشت ولی سربازان فداکار آن نخستین پایگاه توحید، تصمیم داشتند دلهای جهانیان را فتح کنند و عقیده توحید را در جهان نفوذ دهند. آن پایگاه نیرومند، از هر جهت مجهز و مسلح بود، محمد صلی الله علیه و آله در راس آن قرار داشت. که خدا درباره اخلاقش می گوید: اخلاق تو عظیم و بزرگ است».

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (س)

دانلود تحقیق کامل درمورد شیوه های تبلیغی حضرت زینب (س)

اختصاصی از اینو دیدی دانلود تحقیق کامل درمورد شیوه های تبلیغی حضرت زینب (س) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد شیوه های تبلیغی حضرت زینب (س)


دانلود تحقیق کامل درمورد شیوه های تبلیغی حضرت زینب (س)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 13
فهرست و توضیحات:

شیوههای تبلیغی حضرت زینب (س)

دورنمایی از زندگی

خطابه و سخنرانی

رفتارهای عالمانه

دعا و عبادت

 

بکارگیری اصول روانشناسی

 

شیوههای تبلیغی حضرت زینب (س)

یکی از فضایل و خصایص حضرت زینب(س) مقام علمی اوست، او زنی دانشمند، سخنور، فصیح و بلیغ بود و نایب خاص امام حسین علیهالسلام در بیان حلال و حرام الهی بود و روایت است که در اسارت هنگامی که امام سجاد علیهالسلام بیمار بودند مردم در حلال و حرام به زینب(س) مراجعه میکردند و او هم پاسخ آنان را میداد.

دورنمایی از زندگی

حضرت زینب ـ سلام اللّه علیها ـ در پنجم ماه جمادی الاولی سال پنجم و یا ششم هجری ـ یعنی دو یا سه سال پس از ولادت برادر بزرگوارش امام حسین علیهالسلام ـ در شهر مدینه دیده به جهان گشود، او سوّمین ثمرهی پیوند فرخندهی علی علیهالسلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام بود، کنیهی آن حضرت. ام کلثوم و ام الحسن بوده است.

-لقبهای حضرت زینب (س)

1ـ عقیله. عقیلهی بنی هاشم. عقیلة الطالبین. عقیلة النساء. عقیلهی قریش
2ـ زینب کبری 3 ـ صدیقه صغری 4 ـ عالمه غیر معلمه 5 ـ عارفه 6 ـ عامله 7 ـ شریکة الحسین 8 ـ شجاعة 9 ـ محبوبه مصطفی 10 ـ زاهده 11 ـ باکیه
زینب کبری در سال هفدهم هجری با پسر عموی خود، عبداللّه بن جعفر بن ابی طالب ازدواج کرد و این ازدواج بر اساس اشارهای که پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله داشت، صورت گرفت زیرا که حضرت فرمود:

"بناتنا لبنینا وبنونا لبناتنا"
و ثمره این ازدواج چهار یا پنج فرزند به نامهای محمد، جعفر، عون، علی و ام کلثوم بود که دو تن از فرزندان آن حضرت به نامهای "عون" و "محمد" در رکاب دایی گرامیشان امام حسین علیهالسلام شهید شدند.
حضرت زینب در طول سالهای زندگی خود با حوادث و مصیبتهای بسیار تلخی رو به رو شد تا آنجا که به "ام المصائب" شهرت یافت.
برخی از آن حوادث عبارتند از:
ـ رحلت جد بزرگوارش، پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله ، در سال دهم هجری ـ در سن پنج سالگی ـ
ـ پیدایش اختلاف درباره جانشینی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله ، در سال دهم هجری که این خود از بزرگترین مصایب جهان اسلام است
ـ شهادت مادرش زهرای اطهر علیهاالسلام در سال دهم هجری
ـ مشکلات و مصایب دوران خلافت علی علیهالسلام (جنگ جمل، صفین و نهروان در سالهای سی و پنج تا چهلم هجری)
ـ شهادت پدر بزرگوارش، علی علیهالسلام در سال چهلم هجری
ـ شهادت برادر بزرگوارش امام حسن علیهالسلام و جریان دفن آن حضرت در بقیع در سال پنجاهم هجری
ـ جریان عاشورا در سال شصت و یکم از هجرت و شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش و شهادت فرزندانش در کربلا
ـ اسارت

فضایل و مناقب حضرت زینب(س)

زینب کبری دارای فضایل و مناقب بسیاری بود، برخی از القاب آن حضرت خود گویای فضیلتهای بیشمار آن بانوی بزرگوار است. تا آنجا که یکی از بزرگان در این باره میگوید:

فان فضایلها وفواضلها وخصالها وجلالها وعلمها وعملها وعصمتها وعفتها ونورها وضیائها وشرفها وبهائها تالیه امها صلوات اللّه علیها فضائل و برتریهای او و خصلتهای جلالت قدر و علم و عمل و عصمت و عفت و نورانیت و روشنایی و شرف و زیباییاش همچون مادرش زهرا علیهاالسلام است.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد شیوه های تبلیغی حضرت زینب (س)

دانلود مقاله فاطمه (س) بانوی مستقل

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله فاطمه (س) بانوی مستقل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله فاطمه (س) بانوی مستقل


دانلود مقاله فاطمه (س) بانوی مستقل

یکی از نکات برجسته و درخشان زندگی خدیجه داستان ازدواج او با پیغمبر (ص ) است . بعد از آنکه شوهر اول و دوم خدیجه وفات نمودند ، یک حالت استقلال و آزادی مخصوصی در آن بانوی بزرگ پیدا شد و همانند عاقل ترین و رشیدترین مردان به تجارت می پرداخت و تن به ازدواج نمی داد . با اینکه از جهت اصالت و نجابت خانوادگی و مال و ثروت فراوان ، خواستگاران زیادی داشت و حاضر بودند مهریه های سنگینی بدهند و با وی ازدواج کنند ، ولی او از قبول شوهر جدا" امتناع می ورزید . اما نکته جالب اینجاست که همین خدیجه ایکه حاضر نبود به هیچ قیمتی ، با سران و اشراف عرب و مردان ثروتمند ازدواج کند ، با کمال شوق و علاقه حاضر شد با محمد که شخص یتیم تتاریخ خبر می دهد که خواستگاران متشخص و آبرومندی حتی از ملوک و ثروتمندان برایش می آمدند ولی به ازدواج راضی نمی شد ، اما در مورد وصلت با محمد نه تنها راضی شد بلکه خودش با کمال اصرار و علاقه پیششنهاد ازدواج نمود و مهریه اش را نیز در مال خودش قرار داد ، به طوریکه این موضوع اسباب سخریه و سرزنش شد.

با توجه بدین مطلب که زنها معمولا" به ثروت و تجملات زندگی خیلی علاقه دارند و نهایت آرزویشان این است که شوهر ثروتمند و آبرومندی نصیبشان گردد تا در خانه اش به آرامش و تجمل و خوشگذرانی سرگرم باشند ، به خوبی روشن می شود که خدیجه در مورد ازدواج ، اندیشه و افکار عالیتری داشته و در انتظار شوهر فوق العاده و شخصیتی برجسته ای بوده است . معلوم می شود خدیجه شوهر ثروتمند و پولدار نمی خواسته بلکه درجستجوی شخصیت برجسته روحانی بوده که جهانی را از گرداب بدبختی و جهالت نجات دهد .
تاریخ به ما خبر می دهد که خدیجه از بعض دانشمندان عصر خویش شنیده بود که محمد ( ص) پیغمبر آخر الزمان است . و خودش بدان موضوع عقیده داشت . بعد از آنکه مدتی محمد را به عنوان کاروان تجارت انتحاب نمود
و شاید خود این عمل یک نوع آزمایشی بوده تا بدان وسیله در پیرامون اظهارات دانشمندان آزمایش کند- و « مسیره » غلام خودش را ناظر جریان سفر قررار داد و ان غلام وقایع و حوادث شگفت آوری را از محمد برای خدیجه تعریف کرد ، آن بانوی شریف و رشید ، شخص مطلوب و گمشده اش را یافت . آن حضرت را احضار نمود و گفت : ای محمد من چون تورا شریف و امانتدار و خوش خلق و راست گو یافته ام ، میل دارم با تو ازدواج کنم .

محمد ( ص) قضیه را با عموها و خویشانش در میان نهاد . آنان به عنوان خواستگار نزد عموی خدیجه رفتند و مقصدشان را در ضمن خطبه ای اضهار داشتند .

 عموی خدیجه که یکی از دانشمندان بود خواست پاسخ دهد ولی چون نتوانست به خوبی سخن بگوید ، خود خدیجه از غایت شوق با زبان فصیح ، گفت : ای عمو ! شما گررچه در سحن گفتن از من سزاوار ترید اما از خودم بیشتر اختیارم را ندارید . سپس عرض کرد : ای محمد ! خودم را به تو تزویج کردم و مهرم را در مال خودم قرار دادم . به عمویت بفرما برای ولیمه عروسی شتری بکشد .

تاریخ می گوید : خدیجه « ورقه » را واسطه قرار داد تا وسیله ازدواج بامحمد ( ص) را فراهم سازد ، هنگامیکه ورقه به او بشارت داد که محمد و خویشانش را به ازدواج راضی کردم ، خدیجه به پاس این خدمت بزرگ ، خلعتی به وی عطا کررد که پانصد اشرفی ارزش داشت .

وقتی محمد ( ص) خواست از خانه خارج شود خدیجه عرض کرد : این خانه ، خانه تو و من کنیز تو هستم ، هر وقت خواستی به سرای خویش درآی.

این ازدواج برای پیغمبر اکرم خیلی ارزش داشت ، زیرا از یک طرف فقیر و تهیدست بود و به همین علت یا علل دیگر تا سن بیست و پنج سالگی نتوانست ازدواج کند . از طرف دیگر بی خانمان و تنها بود و احساس تنهایی می کرد و بوسیله اینازدواج مبارک ، هم نیازمندیش برطرف شد و هم یار و غمگسار و مشاور خوبی پیدا کرد .

 

بانوی فداکار

محمد ( ص) و خدیجه یک کانون با صفا و گرم خانوادگی را تأأسیس کرردند . نخستین زنی که دعوت پیغمبر را اجابت نمود خدیجه بود . آن بانوی بزرگ تمام اموال و ثروت بی حد و حصر خویش را بدون قید و شرط در اختیار محمد ( ص) قرار داد . خدیجه از آن زنان کوتاه فکری نبود که اگر اندک مال و استقللالی برای خویش دید اعتنا به شوهر نکند و مالش را از او دریغ دارد . او چون از هدف عالی پیغمبر آگاه بود و بدان عقیده داشت تمام اموالش را در اختیار آن حضرت گذاشت و گفت : هر طور صلاح میدانی در راه اشاعه و ترویج دین خدا خرج کن .

 هشام می گوید : « رسول خدا خدیجه را بسیار دوست می داشت و بدو احترام می گذاشت و در کارها با وی مشورت می کرد . آن بانوی رشید و روشنفکر ، وزیر و مشاور خوبی برای آن حضرت بود . نخستین بانویی که به او ایمان آورد خدیجه بود ، و مادامی که خدیجه زنده بود محمد (ص) همسر دیگری اختیار نکرد » .

حضرت پیغمبر می فرمود : « خدیجه یکی از بهترین زنان این امت است » .

پیغمبر خشمناک شد و فرمود : به خدا سوگند ! خدا بهتر از او را به من نداده است . خدیجه هنگامی ایمان آورد که دیگران کفر می ور زیدند . مرا تصدیق نمود ، وقتیکه دیگران تکذیبم می کردند . اموالش را به رایگان درر تختیار گذاشت وقتی که سایرین محرومم می نمودند . خدا نسل مرا در اولاد او قرار داد . عایشه می گوید : تصمیم گرفتم بعد از آن ، خدیجه را به بدی یاد نکنم » . در روایات وارد شده که جبرئیل هر وقت بر پیغمبر ( ص) نازل می شد عرض می کرد : سلام خدا را به خدیجه برسان و بگو : خدا قصر زیبایی در بهشت برای تو آماده کرده است .

 

نخستین کانون اسلامی

نخستین خانواده اسلامی که در اسلام تأسیس شد خانه محمد ( ص) و خدیجه بود . تعداد نفرات آن بیش از سه تن نبودند : محمد ( ص) ، و خدیجه و علی ( ع) . آن خانه کانون انقلاب اسلامی و جهانی بود و وظائف بسییار سنگینی را بر عهده داشت . باید با کفر و بت پرستی مبارزه کند . دین توحید را در جهان بسط و اشاعه دهد . در تمام جهان بیش از یک خانه اسلامی وجود نداشت ولی سربازان فداکار آن نخستین پایگاه توحید ، تصمیم داشتند دلهای جهانیان را فتح کنند و عقیده توحید را در جهان نفوذ دهند . آن پایگاه نیرومند ، از هر جهت مجهز و مسلح بود . محمد ( ص) در رأس آن قرار داشت که خدا درباره اخلاقش می گوید : « اخلاق تو عظیم و بزرگ است » .

شامل 41 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فاطمه (س) بانوی مستقل

تحقیق در مورد زندگانی حضرت فاطمه (س)

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد زندگانی حضرت فاطمه (س) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زندگانی حضرت فاطمه (س)


تحقیق در مورد زندگانی حضرت فاطمه (س)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:27

 فهرست مطالب

 

خدیجه : نسب او

 

نام و لقب‏هاى دختر پیغمبر

 

مرگ مادرش و مرگ ابو طالب:

 

خواستگاران فاطمه (ع)

 

زندگانى زهرا (ع) در خانه شوهر

 

عبادت دختر پیغمبر

 

فدک‏دراختیارپیغمبر

 

دختر پیغمبر در بستر بیمارى

 

بخاک‏سپردن‏زهرا

 

 

چنانکه مى‏دانیم فاطمه (ع) دختر محمد (ص) ،رسول خدا،پیغمبر اسلام،و مادر او خدیجه دختر خویلد است.از زندگانى خدیجه پیش از آنکه بازدواج پیغمبر (ص) در آید،جز اشارت‏هائى کوتاه در دست نداریم.در مصادر دست اول گاه بگاه نام او و پدر و عموزاده او بمناسبت ارتباط آنان با پاره‏اى حادثه‏ها دیده میشود.خویلد بن اسد بن عبد العزى بن-قصى بن کلاب،از تیره‏اى معروف و از محترمان قریش است.خویلد در دوره جاهلیت مهتر طائفه خود بود.در جنگ فجار (2) دوم،در روزى که بنام شمطه معروف است،و در آن روز قریش آماده جنگ با کنانه شد،ریاست طائفه اسد را داشت. (3) نوشته‏اند هنگامى که تبع مى‏خواست‏حجر الاسود را به یمن ببرد،خویلد با او به نزاع برخاست (4) این ایستادگى نشان دهنده موقعیت ممتاز او در آن عصر است.پسر عموى خدیجه ورقة بن نوفل از کاهنان عرب بوده است و چنانکه نوشته‏اند از کتابهاى ادیان پیشین اطلاع داشت.چون رسول اکرم بهنگام نزول نخستین دسته‏هاى وحى مضطرب گردید،خدیجه او را نزد ورقه،برد.ورقه پس از آنکه از او پرسش‏هائى کرد به خدیجه مژده داد که او پیغمبر این امت‏خواهد بود (5) خدیجه پیش از ظهور اسلام از زنان بر جسته قریش بشمار مى‏رفته است تا آنجا که او را طاهره و سیده زنان قریش مى‏خواندند.پیش از آنکه به عقد رسول اکرم در آید نخست زن ابو هاله هند بن نباش بن زراره (6) و پس از آن زن عتیق بن عائذ از بنى مخزوم گردید (7) وى از ابو هاله صاحب دو پسر و از عتیق صاحب دخترى گردید.اینان برادر و خواهر مادرى فاطمه (ع) اند.

 

پس از این دو ازدواج،با آنکه زنى زیبا و مالدار بود و خواهان فراوان داشت،شوى نپذیرفت و با مالى که داشت‏به بازرگانى پرداخت.تا آنگاه که ابو طالب از برادرزاده خود خواست او هم مانند دیگر خویشاوندانش عامل خدیجه گردد،و از سوى او به تجارت شام رود و چنین شد.پس از این سفر تجارتى بود که به زناشوئى با محمد (ص) مایل گردید،و چنانکه میدانیم او را به شوهرى پذیرفت.چنانکه بین مورخان شهرت یافته و سنت نیز آنرا تایید میکند،خدیجه بهنگام ازدواج با محمد (ص) چهل سال داشت.ولى با توجه به تعداد فرزندانى که از این ازدواج نصیب او گشت،مى‏توان گفت،تاریخ نویسان رقم چهل را از آنجهت که عدد کاملى است انتخاب کرده‏اند.در مقابل این شهرت،ابن سعد باسناد خود از ابن عباس روایت مى‏کند که سن خدیجه هنگام ازدواج با محمد (ص) بیست و هشت‏سال بوده است. (8)

 

جز ابراهیم که از کنیزکى آزاد شده بنام ماریه قبطیه متولد شد،دیگر فرزندان پیغمبر:زینب. رقیه.ام کلثوم.فاطمه (ع) قاسم و عبد الله (9) همگى از خدیجه‏اند.قاسم در سن دو سالگى پیش از بعثت و عبد الله در مکه پیش از هجرت مرد.اما دختران به مدینه هجرت کردند و همگى پیش از فاطمه (ع) زندگانى را بدرود گفتند.خدیجه نخستین زنى است که به پیغمبر ایمان آورد.هنگامى که پیغمبر دعوت خود را آشکار کرد و ثروتمندان مکه رودرروى او ایستادند،و بآزار پیروان او و خود وى نیز برخاستند،ابو طالب برادر زاده خود را از گزند این دشمنان سرسخت‏حفظ مى‏کرد،اما خدیجه نیز براى او پشتیبانى بود که درون خانه بدو آرامش‏و دلگرمى مى‏بخشید.براى همین خوى انسانى و خصلت مسلمانى است که رسول خدا پیوسته یاد او را گرامى مى‏داشت. (10)

 

فاطمه اطهر بانوى بزرگ اسلام،از چنان پدر و چنین مادرى زائیده شد.کى و در چه تاریخ؟، روز و بلکه سال آن بدرستى روشن نیست.یعنى تاریخ نویسان در آن همداستان نیستند.روشن کردن زاد روز و یا سال مرگ شخصیت‏هاى بزرگ (زن یا مرد) هر چند از نظر تاریخى با ارزش و قابل بحث است،و ما نیز در این باره به جستجو خواهیم پرداخت،اما از نظر تحلیل شخصیت‏ها چندان مهم بنظر نمى‏رسد.آنچه از زندگانى مردمان برجسته و استثنائى براى نسل‏هاى بعد اهمیت دارد،اینستکه بدانند آنان که بودند؟چگونه تربیت‏شدند؟چگونه زیسته‏اند.؟چه کرده‏اند؟چرا کردند؟چه اثرى در محیط خود،و پس از خود نهادند.اما کى زادند؟و کى مردند؟اینان مى‏پرسند چرا در این زمینه باید جستجو کرد؟معلومست روزى بدنیا آمده‏اند،و در روزى در گذشته‏اند.شاید هم حق بطرف اینان باشد.چنین شخصیت‏ها هرگز نمى‏میرند و همیشه با تاریخ زنده‏اند.اما تاریخ نویس تعیین سال زادن و مردان چنین کسان را جزء پیشه خود میداند.هم بخاطر پیروى از سنتى که مورخان و یا نویسندگان سیره و شرح حال،خود را موظف به پیروى آن مى‏بینند.و هم بدان جهت که این تاریخ‏ها با همه حوادثى که در زندگانى قهرمان تاریخ پدید شده بنوعى مربوط مى‏شود.

 

در این کتاب،اگر چنین ضرورتى در کار باشد،باید بگویم با همه کوششى که بکار رفته است متاسفانه درباره سال تولد دختر پیغمبر (ص) اطلاع درست و دقیقى نمى‏توان داد.تنها زاد روز دخترپیغمبر نیست که تاریخ نویسان در آن همداستان نیستند،تاریخ پیشوایان دین و ائمه معصومین و نیز تاریخ تولد و مرگ رسول اکرم،هیچیک مورد اتفاق مورخان نیست.اینهمه اختلاف براى چه پدید آمده است؟در فصل نخستین،پاسخى کوتاه داده شد.

 

در آن دوره‏ها ضبط وقایع و نوشتن آن معمول نبود.راویان آنچه مى‏شنیدند بخاطر مى‏سپردند،و مردم آنچه سالخوردگان قوم مى‏گفتند مى‏پذیرفتند.گاهى رویدادهاى مهم و یا حادثه‏هائى که تازگى داشت مبدا تاریخى مى‏شد و آنرا زاد روز یا سال مرگ شخصیت‏هاى بزرگ به حساب مى‏گرفتند.چنانکه ما،در زندگانى خود از بزرگتران شنیده‏ایم:سالى که فلان سیل آمد.سال خرابى فلان شهر.سال گرانى.سال وبائى و همچنین...معلوم است که مردم معاصر با این حادثه و نیز تا سالیانى چند پس از آن،این تاریخ را بخاطر داشته و حساب خود را بر پایه آن مى‏نهاده‏اند اما پس از گذشت مدتى دراز،خود آن حادثه نیز در شمار مجهولات قرار میگیرد.

 

مورخان نوشته‏اند پیغمبر (ص) در عام الفیل متولد شد،سالى که ابرهه با پیلان خود براى ویران کردن خانه کعبه به مکه آمد.عام الفیل تا سالیانى براى مردم مکه معلوم بوده است،اما براى ما که مى‏خواهیم بدانیم این حادثه در چه سالى رخ داده خود مساله‏اى است.تازه اگر پیش آمدها را که مبدا تاریخ مى‏شود درست‏بدانیم و فراموش شدن تاریخ دقیق آنها را براى شاهدان عینى نادیده بگیریم،این پرسش پیش مى‏آید:مگر حافظه راویان هر چند هم نیرومند باشد براى همیشه از اشتباه مصون مى‏ماند؟بر فرض که دسته نخست راویان اشتباه نکنند،در طول یکصد سال تقریبا سه نسل جاى خود را بدیگرى مى‏دهد،چه کسى ضمانت مى‏کند که همه راویان این سلسله‏ها از قوت حافظه به درجه کمال برخوردار باشند؟اینکه دو پا چند گواه مورد اعتماد،کسى را به قوت حفظ بستایند،شاید از نظر علم روایت و یا درایت و یا از جنبه کارفقیه و یا اصولى دلیلى بحساب آید،ولى در رویدادها که اثر عملى ندارد،چنین ضابطه‏ها کافى نیست.این دو سبب که نوشتیم براى پیدا شدن اختلاف در ضبط حادثه‏هاى تاریخى کافى است،چه رسد که سبب‏هاى دیگر نیز بدان افزوده شود.و اتفاقا چنانکه خواهیم دید در مورد شخصیت مورد بحث ما چنین است.

 

در حالى که عموم نویسندگان سیره و مورخان اهل سنت و جماعت،تولد فاطمه (ع) را نج‏سال پیش از بعثت نوشته‏اند،تذکره نویسان و علماى بزرگ شیعه معتقدند وى سال پنجم بعثت متولد شده است.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگانی حضرت فاطمه (س)

مقاله زندگانی حضرت فاطمه (س)

اختصاصی از اینو دیدی مقاله زندگانی حضرت فاطمه (س) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله زندگانی حضرت فاطمه (س)


مقاله زندگانی حضرت فاطمه (س)

دانلود مقاله زندگانی حضرت فاطمه (س) 12 صفحه با فرمت word 

 

 

 

 

فهرست مطالب
زندگانی حضرت فاطمه (س) 1
بخش اول: ولادت 1
تاریخ ولادت 1
جریان ولادت: 2
انتخاب نام فاطمه: 2
ازدواج وزندگی مشترک فاطمه (ع): 4
مقدمات خواستگاری : 5
مهریه فاطمه(س): 5
تاریخ ازدواج وعروسی : 6
ولیمه عروسی: 6
شمایی از فضایل فاطمه (ع) : 7
(( فاطمة سیدة نساء العالمین )) (فاطمه بزرگ و بانوی زنان جهانیان است). 7
فرزندان حضرت فاطمه (س): 8
از رحلت رسول خدا تا وفات فاطمه (ع) 8
عکس العمل دستگاه خلافت: 9
ماجرای جانگداز شهادت و وفات: 10
نتیجه گیری : 10
فهرست منابع ومآخذ 11

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله زندگانی حضرت فاطمه (س)