دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
طلاق
طلاق به معنای جدا شدن دو زوج و بریده شدن پیوند دو نفر یا به تعبیر دیگر فروپاشی زندگی مشترک است. طلاق کلمهای است که از آن عرش خداوند به لرزه درمیآید و خانوادهای فرو می پاشد و جامعه و نسل آینده در خطر قرار می گیرند. طلاق موضوع مهمی است که در همه ادیان به نوعی به آن نگریستهاند که به طور بسیار خلاصه به آن اشاره میشود:
دین بودا
به نظر میرسد در آیین بودا زن آلودگی میباشد اما در منطق اخلاقی ازدواج محترم است و با همین دلیل فرد را از زنا باز میدارد و حفظ حرمت همسر را بر مرد واجب است و طلاق را رد میکند و ازدواج را یک رسم دینی میداند و آن را قابل باطل شدن نمیداند.
زرتشت
در دین زرتشت تعدد زوجات رواج نیست و به گرفتن یک زن فرمان داده شده است و مرد حق ندارد بیش از یک زن داشته باشد. به موجب تعالیم زرتشت زن و شوهر ملزم هستند که تا پایان عمر با هم زندگی کنند و نسبت به یکدیگر وفادار بمانند و چنین زوجینی نه تنها در دنیا به یکدیگر تعلق دارند بلکه در آخرت نیز به هم ملحق میشوندو متعلق به یکدیگرند. در آیین زرتشت تحقق طلاق را منوط به رأی دادگاه کرده یعنی بر اساس تعالیم،زوجین تا منتهای درجه میکوشند که رشته ازدواجشان گسسته نشود و به طلاق نیانجامد.
یهود
در دین یهود ازدواج عامل جدایی زن از خانواده است. ربودن دختران و کنیزان نوعی ازدواج محسوب میشود. اصل ازدواج بر مبنای خرید دختر است که قیمت او به عنوان مهریه پرداخت میشود. رضایت پدر شرط اصلی ازدواج است. اگرچه رضایت دختر در نظر گرفته میشود. زن در خانه مطیع شوهر است و عبادات او وابسته به اجازة شوهر است و طلاق را نیز رد میکنند چون زن وابسته به پدر یا شوهر است.
مسیحیت
در مذهب مسیح زن و مرد به منزله یک تن میباشند که از پدر و مادر جدا شده به یکدیگر میپیوندند. بنابراین جدایی و انتزاع این دو امکان پذیر نیست و هیچیک حق ندارد دیگری را رها کند.مسیحیان معتقدند که زن از لحاظ خلقت موخر از مرد است و از مرد منتزع شده و لذا عرض و تابع مرد است.
مکتب اسلام
به همان اندازه که پیمان زناشویی و تشکیل خانواده در قوانین مترقی اسلام مورد تأکید و سفارش قرار گرفته و به گونههای مختلف مسلمانان را به امر ازدواج تشویق نمودهاست، فروپاشی آن را امری ناپسند، و مبغوض دانسته و جز در موارد ضروری آن را نیکو نمیداند به طوری که کلمه طلاق منفورترین حلالهاست و مورد نفرت خدا و انبیاء و ائمه است که به یک نمونة آن اشاره میشود.
حضرت امام جعفر صادق (ع) از حضرت رسول اکرم (ص) چنین نقل میفرمایند: »هیچ امری نزد خداوند محبوبتر از این نیست که خانوادهای با ازدواج بر پا استوار گردد و هیچ چیزی مبغوض تر از این نیست که خانوادهای در اسلام با طلاق و جدایی بر هم خورده و منحل گردد.
اسلام میخواهد که جوانان تشکیل زندگی بدهند و از ثمرات و نتایج آن که حفظ و بقاء نسل انسان و ارضاء غرایز جنسی و تربیت فرزندان لایق و برومند و تحویل آن به جامعه است، بهرهمند گردند. لذا شرایطی بسیار سهل و آسان برای تحقق آن پیشنهاد نموده است. و جدا خواستار آنست که زوجین قبل از ازدواج تمام خصوصیات همسر آینده خود را مطالعه نموده و آگاهانه و از روی بصیرت کامل شریک زندگی خود را انتخاب نمایند. از این رو در مذهب اسلام شرایط سخت و مشکلی برای طلاق گردیدهاست.
عوامل مهم فروپاشی زندگی مشترک خانوادگی
دلایل احتمالی از هم گسیختگی زناشویی از طریق طلاق تقریبا بیشمارند چرا که پیوند زناشویی دو شخصیت منحصر به فرد با دو زمینه متفاوت در زیر یک سقف گرد هم میآیند، شاید بتوان اینگونه عنوان نمود که چشمداشتهای بیش از حد یک طرف زناشویی از طرف دیگر از مهمترین دلیل طلاق است که به اشکال گوناگون در زندگی افراد خودنمایی میکند. بسیاری از عوامل طلاق به قبل از ازدواج و برخی دیگر به بعد از ازدواج برمیگردد که در این گزارش سعی گردیده به برخی از عوامل قبل و بعد از ازدواج اشاره شود.
ازدواجهای تحمیلی
به طور کلی دو روش اصلی برای انتخاب همسر وجود دارد، نخستین روش معمولا بر پایه گزینش آزادانه دو طرف زناشویی و عشق و علاقه آنها استوار است. و روش دوم مبتنی است به قول و قراری که خانواده داماد و عروس میگذارند، در این روش حق ازدواج با والدین زوجین است و عروس و داماد نقش در انتخاب همسر خود ندارند. روش اول روشی است که در بیشتر جوامع صنعتی و شهری امروزی رواج دارد و روش دوم بیشتر در جوامع سنتی و روستایی معمول است.
تجربه نشان داده است اگر نامزدهای زناشویی برای همدیگر جاذبه نداشته باشند در زندگی با مشکل مواجه بشوند و در ازدواجهایی که دختر و یا پسر حق انتخاب نداشته باشند ازدواج موفقی نخواهند داشت شاید بعضی از خوانندگان تصور کنند مگر میشود دختر و یا پسری نقشی در انتخاب همسر خود نداشته باشند که در جواب باید گفت متأسفانه هنوز در بعضی از خانوادهها تعصبات خشک و باورهای غلط مذهبی حاکم است که باید والدین تصمیم بگیرند و آنان هستند که میتوانند خوب و بد را تشخیص دهند. در بعضی از پروندههای خانوادگی ملاحظه میشود دختر هیچگونه اختیاری در انتخاب همسرش نداشته است و حتی به او اجازه ندادهاند قبل از عقد همدیگر را ببینند دختری همچون مروارید اشک میریخت و نقل میکرد مرا از خواب بیدار کرده سر سفره عقد نشاندند و بله را از من گرفتند. این زندگی برای من کابوس است شما را به خدا مرا از این کابوس نجات دهید. ملاحظه میکنید خانواده که محل آرامش و آسایش است چطور به یک کابوس تبدیل میشود؟ چه کسی مقصر است، چه کسی پاسخگو است ، انتخاب همسر که از حقوق اولیه افراد است چگونه از فرزند سلب میشود ، چطور به دختر و یا پسر اجازه میدهیم رنگ لباس خود را انتخاب کند ولی به او اجازه انتخاب همسر را نمیدهیم.
تجربه نشان میدهد ازدواجهای تحمیلی مخصوص خانوادههای بیسواد و یا کمسواد است و یکی از علتهای مهم طلاق است.
نکته دیگر مربوط به ازدواجهای نارس و فامیلی است که در بعضی از مواقع و در بعضی از مناطق ایران اتفاق میافتد، شاید خوانندگان باور نکنند در عصر امروز هم در بعضی از خانوادههای روستایی و عشایری ازدواجهای صورت میگیرد که طرفین در دوران نوزادی و یا کودکی به سر میبرند و عقد آنان توسط والدینشان صورت میگیرد بنده در یکی از مناطق ایران خود شاهد بودهام.عروس خانم در قنداق و داماد در حیاط منزل در حال بازی کردن بوده و در اتاق والدین مشغول ادای عقد صیغه آنان بودهاند.
ازدواجهای فامیلی که در مناطق مختلف ایران باب است نمونه دیگری از ازدواجهای نحمیلی است، اینکه گفته شود عقد پسرعمو و دخترعمو توسط ملائکه در آسمانها بسته شده است .و آنان را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند از نظر شرعی و اجتماعی صحیح نبوده و چنانچه مبنای ازدواج آنان بر اساس علاقه و عشق طرفین نباشد، زندگی موفقی نخواهند داشت و کارشناسان آن را پیشنهاد نمیکنند ولی چنانچه طرفین از لحاظ ژنتیکی مشکلی نداشته باشند و از هر جهت همدیگر را میپسندند نه تنها آن را منع نمیکنند بلکه آنان را به ازدواج و تشکیل خانواده نیز تشویق مینمایند.
عدم شناخت کافی طرفین نسبت به هم و بررسیهای لازم قبل از ازدواج
در قسمت قبل بیشتر به مشکلات و مسائل ازدواجهای تحمیلی و اجباری اشاره نمودیم، در این قسمت سعی داریم به مشکلات ازدواجهایی بپردازیم که صرفا خود تصمیم گرفتهاند و به نظرات والدین و بزرگترها توجه نداشته و یا به تعبیر دیگر در ازدواج با بزرگترها مشورت ننمودهاند.
داشتن عشق شهوتی و فاقد منطق
به واسطه آزمایشات مختلف تفاوتهای ابراز عشق در دو جنس مرد و زن مشخص گردیده است. برای مثال مشخص شده است که زنان در عشق به دوستی و منافع مشترک بیشتر بها میدهند و بیشتر از مردها از حسادت رنج برده و وابستگی بیشتری به فرد مقابل خود پیدا میکنند. یکی از علل مهم طلاق این است که افراد بدون اینکه شناخت کافی و لازم نسبت به همدیگر داشته باشند آنرا به لحاظ عشق به زیبایی و ظاهر فیزیکی به هم علاقمند شده و بدون درنظرگرفتن سایر ملاکها و نظر بزرگان با هم ازدواج نمودهاند و پس از مدتی که شعلههای عشق آنان فروکش میکند و آن جذابیت و کششهای شدید خود را از دست میدهند. تفاوتهای فرهنگی، طبقاتی، اخلاقی، اعتقادی و .... آنان نمایان میشود و در نهایت باعث جدایی اینگونه زوجها میانجامد، چرا که در ازدواج آنان منطق حاکم نبوده است و تصمیمات آنان عقلانی نبوده و عشقی که جنبه احساسی و رمانتیکی داشته باشد، ناپایدار است و زودگذر