دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
سرطان پروستات بی پاسخ به هورمون (HRPC) موجب تلفات و مرگ و میر قابل توجهی می شود. گزینه های موجود برای اولین و دومین مجموعه درمانی در رابطه با تسکین موقت بیماران مبتلا به HRPC در حال افزایش است. در بیمارانی که در مراحل نهایی بیماری قرار دارند استفاده از داروها جهت کنترل علائم بیماری، بایستی به صورت متناسب انجام شود و جهت غلبه بر صدمات استخوانی دردناک رادیوتراپی انجام شود. دوکسی تاکسل، میتوکسانترون و ساتراپلاتین و اگزابیپیلون ترکیبات شیمی
تراپی فعال برای اولین و دومین مجموعه درمانی در این بیماران هستند و داروهای قدیمی تر مانند سیکلوفسفامید خوراکی و ویزولبین نیز میتوانند به کار برده شوند. رادیوایزوتوپ هایی مانند استرانسیوم و ساماریوم برای درمان دردهای شدیدتر استخوان مفید می باشند. سومین اقدام درمان هورمونی شامل گلوکوکورتیکدئیدها، کتوکونازول و استروژن ها در بعضی بیماران میتواند منجر به تسکین بیشتر شود و بعضی داده ها نشان می دهد، شیمی درمانی ممکن است در بعضی بیماران موجب پاسخگویی به درمان هورمونی شود.
بیماران مبتلا به سرطان پروستات متاستازی که پس از درمان اولیه حذف آندروژن (معمولاً توسط برداشتن بیضه و یا به کاربردن داروهای مشابه به هورمون آزاد کننده گنادوتروپین) و بدنبال آن به کار بردن و سپس قطع یک ترکیب آنتی آندروژن، بیماری آنها همچنان پیشرفت می کند، معمولاً به عنوان بی پاسخ (مقاوم) به هورمون درمانی در نظر گرفته می شوند. سرطان پروستات مقاوم به هورمون (HRPC) موجب مرگ و میر قابل توجهی می شود که علائم اصلی آن درد و خستگی مفرط می باشد و متوسط زنده ماندن بیمار بین 20-10 ماه است. شیمی درمانی در این بیماران میتواند به تسکین موقت کمک کند. متوکسازنترون و پریدنیزون یک روش درمان است که با کمترین مسمومیت دارویی همراه بوده و در حدود یک سوم از بیماران موجب بهبود علائم می شود.
دو آزمون بالینی بزرگ اخیر نشان داده اند که تجویز دوکسی تاکسل همراه با پریدینزون و یا استراموزیتن درمقایسه با متوکسانتزون و پریدینزون، نرخ زنده ماندن را بهبود بخشیده و تأثیر بیشتری بر درد بیمار دارد، اما این داروها سمیت (عوارض) بیشتری نیز دارند. در این مقاله روشهای بالقوه برای اداره بیماران مبتلا به HRPC که پس از اولین شیمی درمانی بیماری آنها پیشرفت می کند، بررسی می شود.
اصول درمان
در این مرحله از بیماری، انتظار می رود بیماران مدت زیادی زنده نمانند و بسیاری از آنها علامت دار هستند. هدف از درمان افزایش طول مدت و کیفیت زندگی بیمار است. قبل از در نظر گرفتن معیارهای خاص مربوط به سرطان پروستات، این امر حائز اهمیت است که روشهایی برای کاهش علائم بیمار مد نظر قرار گیرد. بیمارانی که بدلیل متاستاز از درد استخوان رنج می برند معمولاً نیاز به داروهای مسکن به طور منظم دارند و دوز دارو بایستی دائماً تنظیم شود تا حداکثر تسکین درد را فراهم کند. در مردان سالمند که داروهای مسکن مصرف می کنند یبوست یکی از مشکلات شایع است که بایستی درمان شود. محل های اصلی متاستاز که موجب درد می شود و یا احتمال مشکلات دیگر مانند شکستگی و یا فشردگی نخاع را فراهم می کند باید با رادیوتراپی درمان شود. خستگی مفرط یکی از مشکلات اصلی است که ممکن است به داروهایی مانند متیل فنیدات پاسخ دهد. بی فسفونات ها که در این رابطه در جای دیگری مورد بررسی قرار گرفتند، ممکن است پوکی استخوان ناشی از آنتی آندوژن درمانی دائمی و شکستگی های استخوان را کاهش دهد. اما تأثیر خاصی بر مدت و کیفیت زندگی بیمار در رابطه با این دارو مشاهده نشده است.
ارائه روشهای درمانی خاص برای بیمارانی که در این مرحله از بیماری قرار دارند مانند دیگر درمان های تسکین دهنده سرطان، مستلزم آزمون های بالینی پی در پی است. ابتدا آنچه حائز اهمیت است مشخص شدن تحمل بیمار نسبت به روش درمانی است و در فاز 2 آزمون بایستی فعالیت بیولوژیکی دارو مشخص شود. پاسخ PSA و زمان پاسخ به پیشرفت PSA معیارهای نتیجه مطلوب در این چنین آزمون هایی می باشند اما به طور مستقیم منافع درمانی برای بیمار را نشان نمی دهد. فاز 3 آزمون با هدف نشان دادن منافع کوتاه مدت برای بیمار شامل افزایش طول عمر یا کیفیت زندگی و یا کنترل علائم، انجام می شود.
با توجه به آنکه درد از علائم شایع و ناتوان کننده بیماری است، ارزیابی درد همراه با معیاری برای تجویز یک مسکن یکی از روشهای معتبر برای ارزیابی کنترل علائم در آزمون های بالینی مرتبط با بیماران سرطان متاستازی پروستات است.
درمان های دیگری که می توان پس از اولین مجموعه شیمی درمانی و پیشرفت بیماری به کار برد، شامل سری دیگری شیمی تراپی، رادیوایزتوپ ها و روشهای هورمونی است. در بخش های بعدی این موارد به اختصار بررسی می شوند.
درمان مجدد با دوکسی تاکسل
بخش اعظم بیماران بدلیل پیشرفت و یا عوارض جانبی دارو، درمان اولیه با
دوکسی تاکسل را قطع می کنند. تعداد کمتری از بیماران ممکن است در حالیکه هنوز به درمان پاسخ می دهند و عوارض جانبی قابل کنترل هستند، این دارو را قطع کنند. در صورتیکه در گروه دوم پس از یک وقفه نسبتاً طولانی، بیماری مجدداً پیشرفت کرد، تکرار درمان با دوکسی تاکسل روش مناسبی است.
متوکساترون بعد از دوکسی تاکسل و بر عکس.
بیشتر بیمارانی که درمان با دوکسی تاکسل را به عنوان شیمی درمانی اصلی دریافت میکنند، در آزمون های اخیر فاز 3، افزایش طول عمر را نشان داده اند. با این حال، درمان با متوکسانترون و پریدینزون برای بسیاری از بیماران بویژه آنهایی که سیر عمر بیماری در آنها کند بوده و یا افرادی که عوارض جانبی دوکسی تاکسل را تحمل
نمی کنند، همچنان به عنوان یک درمان مناسب مطرح است. تنها بخش محدودی از بیماران درمطالعات فاز 3 تجویز متوکسانترون به شیمی درمانی با دوکسی تاکسل تغییر داده شد، بنابراین اطلاعاتی در رابطه با تاثیر ترتیب تجویز این داروها بر مدت زنده ماندن بیماران وجود ندارد.
تعداد نسبتاً اندک از مطالعات نرخ پاسخ آنتی ژن اختصاصی پروستات PSA را پس از تغییر تجویز دارو از دوکسی تاکسل به متوکسانترون و بر عکس، بررسی کرده اند که در جدول 1 ارائه شده است. در مجموع، نرخ پاسخ PSA به دوکسی تاکسل پس از درمان اولیه با متوکسانترون با حالتی که دوکسی تاکسل درمان اولیه باشد مثبت به نظر
می رسد، درحالیکه مقدار نسبتاً کمی از بیماران پس از دریافت دوکسی تاکسل به درمان با متوکسانترون پاسخ می دهند. رابطه بین پاسخ PSA و تسکین موقت بیمار احتمالاً به میزان و مدت درمان و نیز فاکتورهای مربوط به بیمار مانند وضعیت عملکرد وی بستگی دارد. اطلاعات اندکی درباره پاسخ به درد و یا دیگر مزایای تسکین دهنده دومین سری درمان وجود دارد. به نظر می رسد میزان تحمل دارو نسبت به شیمی درمانی اولیه افت پیدا می کند و در %65-45 بیماران بایستی شیمی درمانی دوم به تعویق افتاده، دوز آن کاهش داده شود و یا اینکه متوقف شود.
داروهای قدیمی تر با فعالیت بر ضد سرطان پروستات.
داروهای دیگری که می توان پس از درمان اولیه با دوکسی تاکسل از آن ها استفاده کرد شامل داروهایی است که فعالیت مطلوبی بر علیه بیماری داشته، به خوبی تحمل
می شوند و مکانیزم عمل و سمیت محدود کننده دوز در آنها با دوکسی تاکسل متفاوت است. سیلکوفسفامید خوراکی به تنهایی و یا همراه با داروهای دیگر مانند وین کریستین و یک گلوکوکورتیکوئید نشان داده اند که به عنوان درمان اولیه فعالیت مطلوبی داشته و کمترین سمیت را دارند. گزارش شده هنگامی که در یک آزمون تصادفی وینورابین همراه با هیدروکورتیزون درمقابل هیدروکورتیزون به تنهایی، تجویز شد، منافع تسکین آن قابل مقایسه با متوکسانترون بود، گرچه در بیمارانی که قبلاً دوکسی تاکسیل دریافت کرده اند، مسمویت سیستم عصبی با داروی فوق ممکن است محدود کننده دوز باشد. اتوپوزیدنیز می تواند دارویی مفیدی باشد و به خوبی تحمل شود گرچه این دارو معمولاً همراه با استراموستین ارزیابی شده است، دارویی که سمیت قابل توجهی دارد.
شامل 14 صفحه فایل word قابل ویرایش