نیوتن (1727-1642) اولین فردی بود که برای مدل کردن سیالات با آنها برخوردی کاملاً علمی نمود. وی در قانون دوم مقاومت خود، کل مقاومت یک سیال را در برابر تغییر شکل (حرکت) نتیجه دو عامل زیر دانست:
الف) مقاومت مربوط به اینرسی (ماند) سیال
ب) مقاومت مربوط به اصطکاک (لغزش ملکولها یا لایههای سیال بر همدیگر)
و در نهایت قانون مقاومت خود را چنین بیان نمود: «در یک سیال گرانرو ، تنش مماسی (برشی) متناسب با مشتق سرعت در جهت عمود بر جهت جریان است.»
در اواخر قرن نوزدهم علم مکانیک سیالات شروع به توسعه در دو جهت کاملاً مجزا نمود.
از یک طرف علم تئوری هیدرودینامیک که با معادلات حرکت اولر در مورد سیال ایدهآل فرضی شروع می شد، تا حد قابل توجهی جلو رفت. این سیال ایدهآل، غیر قابل تراکم و فاقد گرانروی و کشسانی (الاستیسیته) در نظر گرفته شد. هنگام حرکت این سیال تنشهای برشی وجود نداشته و حرکت کاملاً بدون اصطکاک است. روابط ریاضی بسیار دقیقی برای این نوع سیال ایدهآل در حالتهای فیزیکی مختلف بدست آمده است. باید خاطر نشان نمود که، نتایج حاصل از علم کلاسیک هیدرودینامیک در تعارض آشکار با نتایج تجربی است (بخصوص در زمینههای مهمی چون افت فشار در لولهها و کانالها و یا مقاومت سیال در برابر جسمی که در آن حرکت مینماید). لذا این علم از اهمیت عملی زیادی برخوردار نگشت. به دلیل فوق مهندسین که به علت رشد سریع تکنولوژی نیازمند حل مسائل مهمی بودند، تشویق به توسعه علمی بسیار تجربی، بنام هیدرولیک شدند. علم هیدرولیک بر حجم انبوهی از اطلاعات تجربی متکی بود و از حیث روشها و هدفهایش، با علم هیدرودینامیک اختلاف قابل ملاحظهای داشت.
در شروع قرن بیستم دانشمندی بنام پرانتل نشان داد که چگونه میتوان این دو شاخه دینامیک سیالات را به یکدیگر مرتبط نمود و با این کار به شهرت رسید. پرانتل به روابط زیادی بین تجربه و تئوری دست یافت و با این کار توسعة بسیار موفقیتآمیز مکانیک سیالات را امکانپذیر نمود. البته قبل از پرانتل نیز بعضی از محققین بر این نکته اشاره کرده بودند که اختلاف بین نتایج
هیدرو دینامیک کلاسیک و تجربه در بسیاری از موارد به دلیل صرف نظر کردن از اصطکاک سیال است.
علاوه بر این، از شناخت معادلات حرکت سیالات با در نظر گرفتن اصطکاک )معادلات ناویر- استوکس ( مدت زمانی سپری میشد. اما به دلیل مشکلات حل ریاضی این معادلات در آن زمان (باستثنای موارد خاص)،در برخورد تئوریک با حرکت سیالات گرانرو عقیم مانده بود. در مورد دو سیال بسیار مهم یعنی آب و هوا، نیروی ناشی از لغزش لایههای سیال بر یکدیگر (گرانروی آب
N.S/m2 3-10×1 و گرانروی هوا N.S/m2 3-10×5/2) در مقایسه با سایر نیروها (نیروی ثقل و فشار، N/m2 105) قابل اغماض میباشد. بنابراین میتوان پی برد که چرا درک تأثیر عامل مهمی همچون نیروی اصطکاک بر حرکت سیال در تئوری کلاسیک تا این حد مشکل بوده است. در مقالهای تحت عنوان سیالات با اصطکاک بسیار کم که قبل از کنگره ریاضیات در هیدلبرگ در 1904 قرائت گردید، پرانتل نشان داد که میتوان جریانات گرانرو را با شیوهای که دارای اهمیت عملی زیادی است به دقت تجزیه و تحلیل نمود. با استفاده از اصول تئوریک و برخی آزمایشهای ساده پرانتل اثبات نمود که جریان سیال اطراف یک جسم جامد را میتوان به دو ناحیه تفکیک نمود:
1- لایه بسیار نازک در مجاورت جسم (لایه مرزی) که در آن اصطکاک نقش مهمی را بازی میکند.
1-1 تاریخچه پیدایش رئولوژی
1-2 مواد از دیدگاه رئولوژی
3-1 مقدّمه
3-2 مفهوم و نتایج حاصل از خاصی
3-3 مدلهای ماکسول
و کلوین
1-2-2 تنش تسلیم
در جامدات
2-1-1 مقدّمه
2-1-2تعاریف
3-4 طیف اُفت یا آسایش
3-5 برش نوسانی
3-6 روابط میان توابع ویسکوالاستیک خطی
3-7 روشهای اندازهگیری
3-7-1 روشهای استاستیک
4-1 مقدمه
4-2 مدل پالیریَن
4-3 نتایج تجربی و بحث
نتیجه گیری نهایی:
2-1-3 روشهای تهیه آمیزههای پلیمری
2-1-4 رفتار اجزاء آمیزههای پلیمری
2-1-5 امتزاجپذیری آمیزههای پلیمری
2-1-6 سازگای آمیزههای پلیمری
1- استفاده از کوپلیمرها
4- استفاده از حلال مشترک
2-1-8 روشهای تخمین سازگاری و امتزاجپذیری آمیزهها و آلیاژهای پلیمری
2- روشهای میکروسکوپی
3- روشهای طیف سنجی
2-1-9 کریستالیزاسیون آمیزههای پلیمری
2-2-1 رئولوژی پلیمرها
1- سیالات نیوتنی مستقل از زمان
2- سیالات غیر نیوتنی تابع زمان
3- سیالات ویسکوالاستیک
2-2-2-1 مقدمه
2-2-2-2 ویسکوزیته آمیزهها و آلیاژهای پلیمری
2-2-2-4 جریان برشی پایدار آمیزههای پلیمری
شامل 110 صفحه فایل word
دانلود تحقیق تجزیه و تحلیل رفتار ویسکوالاستیک آمیزه های پلیمری