لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 38
مقایسه منجیگرایی در اسلام و مسیح
تشکیل جامعهای که معیارهای معنوی و انسانی بر آن حاکم باشد، رسیدن به جهانی که در آن ستم مفهوم نداشته باشد و ستمگر و ستمدیدهای نباشد و استبداد بر مردمان و سرنوشت آنان مسلط نباشد، از دیرباز آرزوی بشر بوده است.
تشکیل جامعهای که معیارهای معنوی و انسانی بر آن حاکم باشد، رسیدن به جهانی که در آن ستم مفهوم نداشته باشد و ستمگر و ستمدیدهای نباشد و استبداد بر مردمان و سرنوشت آنان مسلط نباشد، از دیرباز آرزوی بشر بوده است.
از زمانی که افلاطون، مدینه فاضله را بیان نمود، تا قرنها بعد که این اندیشه به صورت «آرمانشهر» در آثار فیلسوفان تجلی میکند، تصویرهای گوناگونی از این اندیشه مشهود است. تصویر شهرهای آرمانی در آثار اندیشمندان، بازتابی از اندیشههای بشر محروم و ستمکشیدهای است که با پروراندن چنان اندیشههایی در ذهن خویش، خود را تسلّی میدهد و تلخیهای حال را به امید رسیدن به خوشیهای آینده پذیرا میشود.[1]
جامعه شناسی جدید، این اندیشه را در مفهوم مذهبی آن، یکی از مکتبهای اجتماعی میداند که بر مبنای نصوص دینی، معتقد است در پایان جهان، نجاتدهندهای ظهور خواهد کرد و جهانی بیاندوه و خالی از ستم را خواهد ساخت.
چون قدیمیترین اسناد طرح این مسئله، کتابهای آسمانی است، باید تجلیهای این اندیشه را در مکتبهای فلسفی و اجتماعی، پوششهای ثانوی و مادی این اندیشه دینی و الهی دانست.[2] دل بستن به جهانی روشن و تصویر دورنمایی از مدینه فاضله در ادیان، نه جنبه خیالی دارد (آنگونه که در آرمان شهرهای فیلسوفان دیده میشود) و نه جنبه فردی (چنانکه نزد عارفان و زاهدان تجلی مییابد). در اینجا سخن از شهری محدود با دروازههای بسته و برجهای بلند و دیوارهای خاردار نیست، بلکه گفتوگو از جهانی پهناور است که سراسر گیتی را فرا میگیرد؛ با افقی گسترده و بیانتها که در رأس آن، گردانندهای پاکسیرت و به دور از بدیها و سستیهای اخلاقی حاکم است.[3]
آینده در ادیان کاملاً روشن مینماید؛ جهان جز به سود ستمدیدگان و رنج کشیدگان مؤمن پایان نمیپذیرد:
أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ؛[4]
وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا f.[5]
در ادیان، از آیندهای امیدبخش در جامعهای سرشار از عدالت و معنویت گفتوگو میشود که بر اساس نظامی الهی به رهبری مردی خدایی تشکیل میگردد. وی از هوسها و امیال پست فرمانروایان ستمگر پاک است و با عالم ملکوت پیوندی عمیق دارد. اعضای این جامعه نیز مردمی وارسته و آراسته به زیورهای اخلاقی هستند؛ مردمانی که اطاعت و فرمانبری از رهبر الهی خود را عبادت میشمارند.
ادیان، حکومت آخرالزمان و منجی را در ارتباط با دستگاه خدایی میبینند. از اینرو، ظهور موعود و تشکیل جامعه مطلوب، تجسم آموزههای ادیان و پیامبران و اولیای الهی تلقی میشود و پایانبخش رنج و درد نوع بشر و برپایی جامعهای پر از عدل و داد و نورانیت و معنویت اعلام میگردد.
الف) منجیگرایی در مسیحیت
امید بستن به جهانی نورانی که در آن، آدمی به همه خواستهای خود برسد و از تمامی گناهان پاک و از همه دلبستگیهای مادی رهایی یابد و نیز ایمان به نجاتدهندهای که برآوردهکننده این آرزوها باشد، در کتاب مقدس آشکارا دیده میشود.
کلیسای اولیه نیز به تبیین رجعت و نجاتبخشی مسیح، علاقه فراوانی داشت. رسولان منتظر بودند که مسیح در عصر آنان ظهور کند و نسلهای بعدی نیز همین امید باشکوه را حفظ کردند. این انتظار طاقتفرسا تا قرن سوم میلادی به شدت ادامه داشت، ولی از زمان امپراتوری کنستانتین و ایمان آوردن او به مسیحیت و کم شدن سختیها و مصیبتهای مسیحیان (قرن چهارم میلادی)، بازگشت و ظهور مسیح کمکم به فراموشی سپرده شد.
گفتنی است در قرنهای اخیر، در کلیساها دوباره بر این حقیقت تأکید میشود و در مواردی هنوز غفلتها و مخالفتهایی وجود دارد، ولی علاقه به این آموزه کتاب مقدس رو به افزایش است. روزانه میلیونها مسیحی دیندار این دعا را زمزمه میکنند که: «آمین، بیا ای خداوند عیسی».[6]
- اهمیت این آموزه در مسیحیت
کتاب مقدس، به موضوع نجات و بازگشت دوباره مسیح اهمیت فروانی میدهد. رجعت مسیح، در عهد جدید بیش از سیصد بار آمده است و چندین باب کامل، به این موضوع اختصاص دارد.[7]
برخی از رسالههای عهد جدید نیز به این موضوع مربوط است.[8] بنابراین، میتوان گفت این آموزه از مهمترین آموزههای مسیحیت به شمار میرود.
هنری تیسن مینویسد:
درک صحیح رجعت مسیح، کلید کتاب مقدس میباشد. بدون درک صحیح رجعت مسیح، نخواهیم توانست بسیاری از تعالیم و آیینهای مقدس و وعدهها و نمونههای کتاب مقدس را درک نماییم. مثلاً اینکه مسیح هم پیامبر، هم کاهن و هم پادشاه است، بدون درک رجعت قابل فهم نیست.
... در آیات زیادی، مسیحیان تشویق شدهاند که برای بازگشت مسیح آماده باشند و از این حقیقت تسلی پیدا کنند و ضعیفان را برای این حقیقت تقویت نمایند، سختیها را تحمل کنند و اعتماد خود را حفظ نمایند؛ زیرا خداوند به زودی مراجعت خواهد کرد و برای منتظران خود برکت و اجر و پاداش خواهد آورد.[9]
یکم. امید کلیسا
رجعت مسیح، امید بزرگ کلیساست و با انتظار منجی مسیحیت حیات مییابد، چنانکه پطرس میگوید:
مبارک باد خدا و پدر خداوند ما، عیسی مسیح که به حسب رحمت عظیم خود، ما را به وساطت برخاستن عیسی مسیح از مردگان، از نو تولید کرد و برای امید زنده.[10]
یوحنا میگوید:
ای حبیبان! الان فرزندان خدا هستیم و هنوز ظاهر نشده است، لیکن میدانیم که چون او ظاهر شود، مانند او خواهیم بود؛ زیرا او را چنانکه هست، خواهیم دید و هر کس این امید را بر وی دارد، خود را پاک میسازد؛ چنانکه او پاک است.[11]
دوم. امید مسیحیان
آمدن منجی و بازگشت مسیح، امید اصلی مسیحیان است. باور به این آموزه، انگیزهای قوی برای ثبات ایمان و اعتقاد و پاکی[12] و تقوا و پایداری و ثبات قدم[13] ایجاد میکند.
هنری تیسن، اعتقاد به ظهور مجدد مسیح را سرچشمه بسیاری از باورها و اعمال میداند و مینویسد:
قبول این عقیده باعث میشود که ما خودمان را پاک کنیم[14] و مواظب و پایدار باشیم.[15]
این عقیده، لغزش خوردگان را به بازگشت تشویق میکند[16] و باعث هشدار بیدینان میگردد[17] و در مشکلات و ناراحتیها، باعث پایداری و استقامت میشود.[18]
روشن است که این اعتقاد، انگیزه مسیحیت رسولمان بود؛ کسانی که شنیده بودند مسیح گفته است که باز میگردد، ممکن نبود فریب دنیا را بخورند. آنها در انتظار بازگشت او بودند و با همین اعتقاد زندگی میکردند و تلاش مینمودند دیگران را هم به سوی او بیاورند و به بازگشت او معتقد سازند.[19]
کتاب مقدس با وعده و تشریح رجعت مسیح، محرکی بسیار قوی برای اعمال و خدمات مسیحی ایجاد میکند:
در ساعتی که گمان نبرید، بر انسان میآید. پس آن غلام امین و دانا کیست که آقایش، او را بر اهل خانه خود بگمارد تا ایشان را در وقت معین خوراک دهد. خوشا به حال آن غلامی که چون آقایش آید، او را در چنین کار مشغول یابد.[20]
پولس رسول در آموزههای خود گوشزد میکند:
پس حق هرکس را به او ادا کنید؛ باج را به مستحقِ باج و جزیه را به مستحقِ جزیه و ترس را به مستحقِ ترس و عزت را به مستحقِ عزت! مدیون احدی به چیزی نشوید، مگر به محبت نمودن؛ زیرا کسی که دیگری را محبت مینماید، شریعت را به جا آورده باشد؛ زنا مکن، قتل مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده، طمع مورز و هر حکمی دیگر که هست، همه شامل است در این کلام که همسایه خود را چون خود محبت نما! محبت به همسایه خود بدی نمیکند، پس محبت تکمیل شریعت است. و خصوصاً چون وقت را میدانید که الحال ساعت رسیده است که باید از خواب بیدار شویم؛ زیرا که الان نجات ما نزدیکتر است. از آن وقتی که ایمان آوردیم، شب مقتضی شد و روز نزدیک آمد. پس اعمال تاریکی را بیرون کرد، اسلحه نو را بپوشیم و با شایستگی رفتار کنیم؛ چنانچه در روزه، نه در بزمها و سکرها و فسق و فجور و نزاع و حسد، بلکه عیسی مسیح خداوند را بپوشید و برای شهوات جسمانی تدارک نبینید.[21]
- مراحل رجعت و ظهور مسیح
براساس آموزههای کتاب مقدس، رخدادهای آخرالزمان و بازگشت مسیح برای نجاتبخشی، در چندین مرحله انجام میپذیرد که عبارتند از:
یکم. رجعت اولیه مسیح یا آمدن مسیح به آسمان
این مرحله شامل ربودن کلیسا (مؤمنان) و بردن آنان به آسمان است. در یک چشم به هم زدن، به صورت ناگهانی و بدون آگاهی قبلی، حضرت عیسی7، آنهایی را که آماده بازگشت او هستند، میرباید و به آسمان میبرد.
پولس رسول در آموزههایش میگوید:
همانا به شما سری می¬گویم که همه نخواهیم خوابید، لیکن همه متبدل خواهیم شد، در لحظهای و طرفۀ العینی، به جهت نواختن صور اخیر؛ زیرا کرنا صدا خواهد داد و مردگان بیفساد برخواهند خاست و ما مقبول خواهیم شد.[22]
اما وطن ما در آسمان است که از آنجا نجاتدهنده، یعنی عیسی مسیح خداوند را انتظار میکشیم که شکل جسم ذلیل ما را تبدیل خواهد نمود تا به صورت جسم مجید او مصور شود.[23]
هدف از این ملاقات در آسمان، دادرسی مؤمنان و دادن پاداش به آنان و حساب پس دادن در استفاده از استعدادها و اموال و فرصتهایی است که به آنها داده شده بود.[24]
هدف مهم دیگر، آماده کردن اوضاع و از میان بردن موانع ظهور است. موانع ظهور ممکن است دولتهای بشری یا شیطان باشند که از آن با عنوان بیدین، دجال، ضد مسیح و قانونشکن یاد شده است.[25]
دوم. دوران مصیبت عظیم
پس از مرحله اول ظهور مسیح و پیش از مرحله دوم آن، دوران مصیبت بسیار شدیدی پیشگویی شده است. در این دوره که بنابر برخی اشارهها هفت سال طول خواهد کشید،[26] چنان زمان سخت و تنگی خواهد شد که از هنگام پیدایش امتها تا بدین روز، همانندی نداشته است.[27]
هنری تیسن با استفاده از آموزههای کتاب مقدس، این دوران را چنین ترسیم میکند:
وقتی کلیسا ربوده شود، دیگر نمک و نور در جهان نخواهد بود. مدت کوتاهی پس از ربوده شدن کلیسا، تا زمانی که مردم به سوی خداوند بازگشت نکردهاند، بر روی زمین هیچ موجود نجات یافتهای وجود نخواهد داشت. روح القدس، خدمت بازدارنده خود را از جهان خواهد برداشت. در آن زمان، فساد و ظلمت به سرعت زیاد خواهد شد. گناه همه جا را فرا خواهد گرفت و مرد بیدین ظهور خواهد کرد. شیطان و فرشتگانش بر روی زمین قدرت زیادی خواهند داشت، ولی آمدن مسیح، مانعی را که در راه اشاعه بیدینی و برنامههای آخرالزمان وجود داشت، از میان خواهد برد.[28]
سوم. بازگشت ثانویه مسیح و سلطنت هزارساله او بر زمین
برابر آموزههای کتاب مقدس، هنگامیکه سالهای مصیبت بی¬سابقه، به پایان خود نزدیک شود، روحهایی از دهان اژدها و از دهان وحش و از دهان نبی کاذب بیرون میآیند و بر پادشاهان ربع مسکون زمین خروج میکنند تا ایشان را برای جنگ عظیم در «حارمجدون» فراهم آورند.[29]
آنان جمع میشوند تا «اورشلیم» را تصرف کنند و یهودیان و فلسطین را به اسارت درآورند.[30] ولی وقتی به پیروزی نزدیک شدهاند، مسیح با لشکریان خود از آسمان نزول خواهد کرد و در جنگ نهایی، پس از غلبه بر آنان، پیشوایانشان، گرفتار و به دریاچه آتش افکنده خواهند شد.[31]
سپاهیان آنان نیز با شمشیری که از دهان مسیح خارج میشود، کشته خواهند شد و راه برای استقرار حکومت مسیح هموار خواهد گردید.[32]
این دوره، هزارسال به طول میانجامد و مسیح فرمانروای جهانی پرستش خواهد شد و عدل و انصاف کامل در جهان برپا خواهد گشت.[33] شیطان و روحهای شریر بسته میشوند و به مدت هزار سال در «هاویه» افکنده خواهند شد.[34]
- اهداف ظهور حضرت عیسی7
هدف حضرت عیسی از رجعت دوم به زمین چیست؟ ظهور او چه نتایجی را درپیخواهد داشت؟
نویسندگان مسیحی به استناد کتاب مقدس، اهدافی را برای ظهور عیسی برشمردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود:
یکم. ظاهر ساختن شکوه و جلال خود
یکی از اهداف حضرت عیسی از ظهورش، نشان دادن خود و عظمتش به جهانیان است. تمام طوایف زمین، پسر انسان را خواهند دید که بر ابرهای آسمان، با قوت و جلال عظیم میآید.[35]
او بر دشمنانش نیز ظاهر خواهد شد: «اینک با ابرها میآید و هر چشمی او را خواهد دید و آنانی که او را نیزه زدند و تمامی امتهای جهان، برای وی خواهند نالید.»[36]
دوم. استقرار حکومت جدید
مسیح به همراه لشکریان خود (گروه فرشتگان و انبوه نجاتیافتگان) که هنگام ظهور همراه او هستند،[37] با دشمنانش (نبی کاذب و لشکریان او) درگیری خواهد داشت، ولی این جنگ، کوتاه و با پیروزی قطعی آن حضرت همراه خواهد بود.[38] «در پی آن درگیری، مخالفت سیاسی علیه مسیح و ملکوت او از بین خواهد رفت و راه برای استقرار نظام جدید هموار خواهد گردید.»[39]
سوم. نجات اسرائیل
هنگامی که مسیح رجعت کند، بنیاسرائیل را از دشمنانش رهایی خواهد بخشید: «پس بگو خداوند یهود چنین میافزاید: شما را از میان امتها جمع خواهم کرد و شما را از کشورهایی که در آنها پراکنده شدهاید، فراهم خواهم آورد و زمین اسرائیل را به شما خواهم داد.»[40]
همچنین اسرائیل نجات خواهد یافت، چنانکه مکتوب است، نجات دهندهای از صهیون ظاهر خواهد شد و بیدینی را از یعقوب خواهد برداشت.[41]
برخی از نویسندگان مسیحی معتقدند وعده نجات اسرائیل به این معنا نیست که تمام اسرائیل به تدریج وارد کلیسا خواهند گردید، زیرا نجات اسرائیل به طور مخصوص به دیدن مسیح در زمان رجعت مربوط است، چنانکه آمده است:
در آن روز، خداوند، ساکنان اورشلیم را حمایت خواهد نمود و ضعیفترین ایشان در آن روز، مثل داوود خواهد بود و خاندان داوود مانند خدا و مثل فرشته خداوند در حضور ایشان خواهند بود. در آن روز، قصد هلاک کردن جمیع امتهایی که بر ضد اورشلیم میآیند، خواهد نمود. و بر خاندان داوود و ساکنان اورشلیم، روح فیض و تضرعات را خواهم ریخت و بر من که نیزه زدند، خواهند نگریست و برای من، مثل نوحهگری برای پسر یگانه خود نوحهگری خواهند کرد.[42]
بنابراین، سختدلی اسرائیل تا زمان «پُری» امتها (یعنی دوره فیض که برای نجات امتها تعیین شده است) ادامه خواهد یافت «در آن روز، اسرائیل توبه کرده، به سوی خداوند بازگشت خواهد کرد».[43]
چهارم. داوری امتها
مسیح، غیر از داوری درباره پادشاهان و رئیسان و لشکریان، داوری دیگری در میان امتها دارد و آن هنگامی است که جنگ در هارمجدون به پایان رسیده و حکومت مسیح استقرار کامل یافته باشد. در این داوری، مسیح بر تخت باشکوه خود مینشیند و میان مردمان و امتها داوری میکند و از طرز رفتار آنها با برادران خداوند خواهد پرسید. در این داوری، برای گوسفندان (خوبان)، حیات ابدی و ملکوت و برای بزها (بدان)، مجازات ابدی در نظر خواهد گرفت.
پنجم. برکت دادن به زمین با گسترش عدالت
برکت بخشی به زمین، ایجاد عدالت، صلح و آرامش، از اهداف مسیح از بازگشت و ظهور به شمار میرود، زیرا خشکی زمین و خار و خس آن، نتیجه گناه و بیعدالتی انسان است. با رجعت مسیح و برطرف شدن لعنت و گناه، همه موجودات حتی زمین و گیاهانش نجات مییابند.
و بیابان مثل گل سرخ خواهد شگفت و آبها در بیابان و نهرها در صحرا خواهد جوشید و مکانهای خشک به چشمههای آب مبدل خواهد گردید.[44]
و نهالی از تنه «یسّی» بیرون آمده، شاخهای از ریشههایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت؛ یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس خداوند. و خوشی او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود، داوری نخواهد کرد و بر وفق سمع گوشهای خود تنبیه نخواهد نمود، بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد نمود. و جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخه لبهای خود خواهد کُشت. کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت. گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری با هم و طفل کوچک آنها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چرید و بچههای آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد و طفل شیر خواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد و طفل از شیر باز داشته شده، دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت. در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهند کرد؛ زیرا جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آبهایی که دریا را میپوشاند.[45]
ب) دکترین منجیگرایی در اسلام
بنابر روایاتی که از پیامبر اسلام6 نقل شده است، اعتقاد به وجود منجی آخرالزمان، در میان تمامی مسلمانان وجود دارد. همگی آنها در انتظار ظهور نجاتدهندهای که نام و لقب و کنیهاش همانند نام و لقب و کنیه پیامبر اکرم6 باشد، به سر میبرند.
میان آموزه منجیگرایی در اسلام و در مسیحیت، شباهتها و تفاوتهایی هست. شاید بتوان ادعا کرد که تفاوت اصلی میان آن دو، تکامل این آموزه در اسلام و جدا شدن آن از برخی باورهای خرافی است. در ادامه، خلاصه ای از باورهای مسلمانان را درباره منجی آخرالزمان به اختصار بازگو می کنیم.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود تحقیق کامل درمورد مقایسه منجیگرایی در اسلام و مسیح