کارکردهای اجرایی
کارکردهای شناختی، محصول فرایندهای پردازشی مغز است و شامل دو زیر مجموعه است؛ یکی کارکردهای مبتنی بر قانون که تفکر و عملکرد فرد را تنظیم و کنترل میکند و تحت عنوان کارکردهای اجرایی شناخته میشود و دیگری کارکردهای غیرقانونمند که به مبتنی بر هیجانات، امیال، شناخت اجتماعی و عوامل تأثیرگذار موقعیتی است (پاسینی و همکاران، 2007). کارکردهای اجرایی، شامل انعطافپذیری شناختی و توانایی مدیریت مؤلفههای مداخلهگر در رفتارهای هدفگرا و پیشبینی پیامدهای ناشی از یک عملکرد است (آردیلا و سورلوف، 2007). کارکردهای اجرایی، از جمله توانایی هایی هستند که کودکان در آینده برای یادگیری های مدرسه ای به آنها نیازمندند (کرک، گالاگر، آناستازیو و کولمان، 2006) و بروندادهای رفتار را تنظیم می کنند و معمولاً شامل بازداری و کنترل محرک ها، حافظة کاری، انعطاف پذیری شناخت، برنامه ریزی و سازماندهی هستند (دنکلا، 1996). به عبارت دیگر، کارکردهای اجرایی مجموعه ای از تواناییهای عالی، شامل خودگردانی، خودآغازگری، برنامه ریزی، انعطاف شناختی، حافظه کاری، سازماندهی، ادراک پویا از زمان، پیش بینی آینده و حل مسئله است که در فعالیت های روزانه و تکالیف یادگیری به کودکان کمک می کند (داوسون، 2004؛ علیزاده، 1384).
گروهی از محققین برای تبیین کارکردهای اجرایی از مفهوم چگونگی و چرایی رفتارهای انسان و گروهی دیگر این کارکردها را در دامنه های شناختی متفاوت، گروهبندی میکنند که شامل برنامهریزی و سازماندهی رفتار، بازداری و مهار پاسخ، تداوم عملکرد، کاهش تسلط و توانایی شروع عملکرد است (آردیلا، 2008). میاک و همکاران (2000) شواهدی مبنی بر تقسیم کارکردهای اجرایی به سه مؤلفه شناختی مشتمل بر مهار، انتقال و به روز رسانی ارائه می دهد که اگر چه قابل تفکیک هستند، امّا در فرایند تنظیم و کنترل بسیاری از عملکردها هر سه با هم ایفای نقش میکند. از جمله مؤلفههای دیگری که این پژوهشگران معرفی کردند، برنامهریزی، تصمیمگیری و حل مسأله است. یک تقسیم بندی دیگر کارکردهای اجرایی به دامنههای اصلی، شامل پنج مؤلفه ی مهار فوری پاسخ، برنامه ریزی، انعطافپذیری شناختی، انتقال توجه و حافظهی کاری است (دنیلسون، لوسی، رانبرگ و نیلسون، 2010).
2-2- اجزای کارکردهای اجرایی
توانایی سرکوب کردن محرک ها یا تکانه های نامربوط و مزاحم، یک کارکرد اجرایی بنیادی است که برای فرایند تفکر بهنجار و در نهایت برای زندگی موفق ضروری است (گاروان، راس و استین، 1999). تعدادی از ویژگیهای مهم ذهن انسان تحت عنوان «کنترل اجرایی» یا «کارکردهای اجرایی» نام گذاری شده اند. کارکردهای اجرایی شامل این موارد هستند: توانایی شروع، کنترل یا متوقف کردن فعالیت، انعطاف پذیری در اطلاعات، استنباط منطقی، تفکر انتزاعی، پاسخ به اطلاعات و موقعیت های جدید، توالی اطلاعات و رفتار درست در روش هدفمند (ریگر، 2000)؛ برنامه ریزی حافظه کاری، بازداری پاسخ، تفکر انتزاعی و کنترل توجه (بانون، گونسالوز، کروفت و بویس، 2002)؛ انعطاف پذیری شناختی، ایجاد، حفظ و تغییر دادن آمایه های شناختی برای پاسخ به تغییر در تقاضاهای محیط، شکل دهی و آزمودن فرضیه، خودمهارگری، رفتار هدفمند، جلوگیری از واکنش خودکار پاسخ عادت شده (کاسمیدیس، بوزیکاس، زفیری و کاراواتوس، 2006).
کنترل اجرایی در بیشتر حوزه های پژوهش های روانشناختی با استفاده از روشهای متنوع مطالعه شده است. تحقیق بر روی کنترل اجرایی یک موضوع اصلی در روانشناسی شناختی، علوم عصب شناختی، مطالعات رشد در گستره زندگی، آسیب شناسی روانی و مطالعه تفاوت های فردی است (لوگان، 2003). اگرچه وظیفه اصلی و اولیه کارکردهای اجرایی را مشارکت در کنترل شناختی دانسته اند و آن را بیشتر در حیطه عمومی کارکرد شناختی مطالعه کرده اند، ولی تأکید می شود که کارکردهای اجرایی دربردارنده مؤلفه ها یا خرده کارکردهایی نیز هستند، مانند حافظه کاری، بازداری پاسخ، برنامه ریزی و غیره. این خرده کارکردها در جهت رفتار خودفرمان و حل مسئله با یکدیگر همکاری می کنند و به نوعی هماهنگ با نظریه ذهن عمل می کنند تا از این رهگذر بتواند رفتار هدفمند ایجاد کنند و معنای نهادها و واژه ها را بفهمند (گیتس، 2009).
پیشینه ومبانی نظری تحقیق کارکردهای اجرایی