اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد ماهیت فلسفه

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق و بررسی در مورد ماهیت فلسفه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

ماهیت فلسفه

تقسیم بندی بر اساس سوالاتی از قبیل :

ماهیت وجود

ماهیت حقیقت

ماهیت معرفت

ماهیت زیبایی

طبقه بندی

ایده آلیسم

واقعگرا

پراگماتیسم

مفهوم گرا

فلاسفه پیرورواقیون آن را به فیزیک، اخلاق و منطق تقسیم می کردند.

برخی فلاسفه آن را به مابعد الطبیعه، معرفت شناسی، منطق وارزش شناسی تقسیم می کنند.

برخی نظرات

سوزانا لانگر : فلسفه بیشتر توسط تنظیم مسئله های خود مشخص می شود تا راه حل هایش برای آنان.

نلسون گودمن : شاید روزی فرا رسد که در فلسفه بیشتر

” بررسی ” انجام گیرد تا ” مجادله ” و فلاسفه همانند صاحبان علم بیشتر بر حسب عناوینی که بررسی میکنند شناخته می شوند تا نظریاتی که دارند.

فلسفه علم فیزیک و ریاضی

در فلسفه علم فیزیک از مفا هیم بنیادی چون جرم ، زمان و طول بحث میشود.

در فلسفه ریاضیات اینکه مبانی ریاضیات بر چه چیزهایی قرار دارد بحث می شود.

فلسفه هر علم نقد آن علم است.

فلاسفه چگونه می اندیشند

پلوتارک : سقراط نه صندلی برای شاگردانش چیده بودونه برکرسی می نشست، نه ساعاتی رابرای سخنرانیهایش از پیش تعیین می کرد. اوهمیشه درحال فلسفیدن بود. هنگامی که لطیفه می گفت، موقعی که درحال آشامیدن بود درآن حال که درخدمت سربازی بود هرجا شما رادرخیابان ملاقات می کرد، وسرانجام هنگامی که درزندان بود و زهررا می نوشید.

رسالت فلسفه

یک وظیفه عمده فلسفه تصریح این مطلب است که چه راهنمایی می تواند برای تجربه کردن منطقی به نظر آید، آیا آنجا که چنین صراحتهایی بتواند پیش از تجاربی خاص روشن گردد، انها از نظر نقش مقدم بر آن تجارب خاص می باشند؟

فلسفه در پرتو تجربه در حال انجام خود ، قوانین خود را ، که همان فهم از خود فلسفه است تبیین میکند.

نتیجه فلسفه تعدادی قضیه فلسفی نیست، بلکه روشن ساختن قضیه ها است.

طبقه بندی براساس مقاصد علمی

فلسفه فیزیک

فلسفه ریاضی

فلسفه هنر

فلسفه تاریخ

فلسفه آموزش و پرورش

فلسفه فلسفه

نظرات برخی فلاسفه در ماهیت فلسفه

برتراند راسل : فلسفه ای مناسب است که با مطالب مورد علاقه مردم تحصیل کرده معمولی سروکار داشته باشد.

سی.ای. لوییس : ویژگی ممتاز فلسفه این است که فلسفه کارهرکسی است.

نلسون گودمن : فلسفه به عنوان نقشی است برای روشن ساختن پیچیدگی ودرهمی سطوح اسفل تا سطوح اعلی سطح تفکر.

اچ گوردون هولفیش : فلسفه به انسان درتفکر به نتایج اعمال روزانه کمک می کند تا با حکمتی بیشتر نتایجی برگزیند تا تفکراتش را عمیق کند.

افلاطون : پادشاهان باید فیلسوف باشند!

وتینگشتاین : فلسفه نظریه نیست بلکه عمل است.

ویژگی ماهیت فلسفه

بازتابشی

خود پیروی : روش شناسی ومحدودیتهای از درون تعریف شده واین به معنی خود پیروی است.

اهم امور فلسفه

معرفت ازحقیقت امور

دریافت روابط ایده ها یا نظریات

قضاوتهای ارزشی

علم و فلسفه

مقصد نهایی علم : اصلاح وگسترش معرفت انسان از حقیقت امور

مقصد نهایی فلسفه : بهبود کیفیت قضاوتهای ارزشی انسان

سوالهای علمی : چگونگی وبیان واقعیات

سوالهای فلسفی : بررسی ماهیت پدیده ها

مثالی ازکارعلمی درریاضی : اثبات یک قضیه

مثالی ازکارفلسفی در ریاضی : نقد روش اثبات

تمایزعلم وفلسفه

تمایزدرنحوه سئوالها


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد ماهیت فلسفه

چک سفید امضاء و ماهیت حقوقی آن

اختصاصی از اینو دیدی چک سفید امضاء و ماهیت حقوقی آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

چک سفید امضاء و ماهیت حقوقی آن

قانونگذار چک را وسیله پرداخت فوری و جایگزین پول قرار داده است تا در معاملات خصوصا داد و ستدهای تجاری نقش تسریع و تسهیل کننده را ایفاء نماید. از اینرو هر اقدام و عاملی که دستیابی به این هدف را با مشکل مواجه یا غیر ممکن سازد منع شده است. از جمله این موارد صدور چک به صورت «سفید امضاء» است. این چک که با امضای صادر کننده تاسیس و واگذار میشود به دلیل عدم قید مبلغ در آن و احتمالا عدم تکمیل دیگر مندرجات و نیز فراهم بودن زمینه سوء‌استفاده بیشتر، نمی‌تواند منظور قانونگذار را تامین و عملی سازد. لذا بموجب ماده 13 اصلاحی قانون صدور چک 1355،‌صدور چک سفید امضاء ممنوع اعلام شده و صادر کننده آن تحت شرایط مقرر قانونی قابل مجازات است. در این مقاله با توجه به اهمیت مساله و ممنوعیت صدور این نوع چک و مجازات مربوط به آن و نیز لزوم ارائه تعریف و شناخت دقیقتر چک سفید امضاء و تمیز و تفکیک آن از چکهای مشابه، به بررسی مختصر موضوع پرداخته شده است. ابتدا پس از بیان سیر تطور قانونی چک بلامحل و سفید امضاء چک سفید امضاء تعریف شده و سپس ضمن بررسی ماهیت حقوقی آن،‌نتیجه بحث نیز ذکر گردیده است.

مقدمه

در قانون صدور چک مصوب سال 1355 و قانون اصلاح قانون مذکور مصوب سال 1372 از چک «سفید امضاء» نام برده شده است. اکنون مطابق مقررات قانونی موجود، صدور چک سفید امضاء همانند چکهای تضمینی، وعده دار و مشروط ممنوع و صادر کننده آن تحت شرایط قانونی قابل تعقیب و مجازات می باشد. از میان چکهای نامبرده در ماده 13 قانون صدور چک 1372 چک سفید امضاء‌کمتر مورد بحث و گفتگوی حقوقدانان قرار گرفته است. هر چند برای معرفی و شناسایی این چک تعاریف گوناگونی ارائه شده است اما بنظر می رسد برای شناخت بهتر و دقیقتر آن نیاز به بررسی و تامل بیشتری می باشد. همچنین لازم است پیرامون ماهیت حقوقی چک سفید امضاء و تحقیق و تدقیق بیشتری انجام شود تا تفاوت آن با سایر چکها و از جمله چکهای صرفا بدون تاریخ یا بدون درج نام ذینفع مشخص گردد. به هر حال چک مذکور موضوع حکم قانونی قرار گرفته است. و اجرای صحیح حکم و مقررات مربوط نیز بدون شناخت دقیق موضوع و تعیین حدود آن ممکن نخواهد بود. از اینرو در این مقاله سعی شده است ضمن بیان سیر تطور قانونی چک بلامحل و سفید امضاء تعریفی از چک سفید امضاء‌ارائه شود و سپس ماهیت حقوقی این چک مورد بررسی قرار گرفته و در خاتمه فایده و نتیجه بحث ذکر گردد.

الف – سیر تطور قانونی چک بلامحل و سفید امضاء

مقررات مربوط به چک در قانون تجارت ایران ضمن مواد 310 الی 317 بیان گردیده است. در این قانون به جنبه کیفری صدور چک بلامحل، سفید امضاء (1) وعده دار و ... اشاره نشده، لیکن اول بار در قانون مجازات عمومی مصوب 23/10/1304، ماده 238 صدور چک بلامحل از مصادیق کلاهبرداری شناخته شد. در تاریخ 8/5/1312، ماده 238 مکرر قانون مجازات عمومی به تصویب قانونگذار رسید که بموجب بند اول آن «هر کس بدون داشتن محل، اعم از وجه نقد یا اعتبار، چک صادر کند به جزای نقدی معادل عشر وجه چک محکوم میشود و اگر کمتر از مبلغ چک باشد جزای نقدی به نسبت تفاوت محل موجود و مبلغ چک اخذ خواهد شد و در هر صورت میزان جزای نقدی نباید کمتر از 000/200 ریال باشد». همچنین به موجب بند (ب) ماده مذکور «هر کس از روی سوء نیت بدون محل یا بیشتر از محلی که دارد چک صادر کند و یا پس از صادر کردن چک تمام یا قسمتی از وجهی را که به اعتبار آن چک صادر کرده به نحوی از انحاء از محال علیه پس بگیرد به حبس جنحه ای از 6 ماه تا 2 سال و به تادیه جزای نقدی که نباید از دو برابر وجه چک بیشتر و از ربع آن کمتر باشد محکوم خواهد شد». چنانکه ملاحظه می شود این قانون با چک بدون محل دو نوع برخورد داشته است: بند (الف) ناظر به اصدار چک بدون محل در حالت عادی بوده اما در بند (ب) اشاره به سوء نیت صادر کننده نموده است. از این زمان صدور چک بدون محل و یا کمتر از وجه چک عنوان و جنبه جزایی پیدا کرده است. در سال 1331 به موجب یک لایحه قانونی بعضی مفاد قانون مجازات عمومی تغییر کرد ولی سرانجام در تاریخ 16/12/1337 لایحه قانونی راجع به چک بی محل شامل 14 ماده و 4 تبصره به تصویب مجلسین


دانلود با لینک مستقیم


چک سفید امضاء و ماهیت حقوقی آن

دانلود مقاله کامل ماهیت فلسفه , word

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله کامل ماهیت فلسفه , word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل ماهیت فلسفه , word


دانلود مقاله کامل ماهیت فلسفه , word

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*  فرمت فایل:Word  قابل ویرایش و آماده پرینت. تعداد صفحه16

فهرست مطالب

تقسیم بندی  بر اساس سوالاتی از قبیل :

  • ماهیت وجود
  • ماهیت حقیقت
  • ماهیت معرفت
  • ماهیت زیبایی

طبقه بندی

فلسفه علم فیزیک و ریاضی

فلاسفه چگونه می اندیشند

رسالت فلسفه

طبقه بندی براساس مقاصد علمی

نظرات برخی فلاسفه  در ماهیت فلسفه

ویژگی ماهیت فلسفه

اهم امور فلسفه

علم و فلسفه

تمایزعلم وفلسفه

بحرانهای تاریخی در مبانی ریاضیات

فلسفه های ریاضی

بررسی عمیق در باب تئوری طبقات

شهود گرایان درتقابل با نظریه کانتور

مفاد یک سیستم صوری

شکست تئوری برهان

 

  مقاله کامل ماهیت فلسفه فایل word. شامل 16 صفحه. مناسب جهت انجام تحقیقات، پروژه ها و پایان نامه های دانشجویی و مقالات درسی

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل ماهیت فلسفه , word

دانلود تجقیق شروط جزایی در عقد

اختصاصی از اینو دیدی دانلود تجقیق شروط جزایی در عقد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

شرط و ماهیت آن شرط در عرف بر دو معنى اطلاق مى‏شود:

1. معناى مصدرى، یعنى ایجاد التزام و تعهد. در قاموس((122))، شرط به معناى اجبار و التزام به چیزى در بیع بیان شده است. گاهى شرط بدین معنا برخود مشروط، اطلاق مى‏گردد، مانند واژه خلق که به‏جاى مخلوق به کار مى‏رود، در این صورت به معناى «آنچه انسان بر خود لازم مى‏دانسته و خود را به انجام آن، متعهد مى‏داند» به کار مى‏رود.

2. آنچه از عدمش، عدم لازم مى‏آید، بدون این که لازمه وجودش، وجود باشد، مانند طهارت براى نماز و سپرى شدن سال مالى براى وجوب زکات.

فقها، شرط را در هر دو معنا به کار برده‏اند. اطلاق شرط بر شروط وضعى (قراردادى) به معناى اول آن بوده و هنگامى که بر شروط شرعى اطلاق گردد، به معناى دوم آن مى‏باشد.

ظاهرا شرط، یک معنا دارد و در اصل به معناى ربط و شد (بستن و محکم کردن) است. بنابراین، اطلاق شرط و به کار بردن این واژه، فقط به لحاظ مقید بودن چیزى به چیز دیگر است و ارتباط دو چیز با هم یاناشى از تکوین و طبیعت بوده، یا امرى است که ساخته شارع مى‏باشد و یا این که دو طرف قرارداد (عقد) بر آن، اتفاق نظر دارند.

در کتاب المنجد معناى شرط چنین آمده است:

شرط به معناى مصدرى یعنى الزام و اجبار به چیزى. التزام و پایبندى... چیزى را شرط کرد، یعنى آن را بست.((123)) آیا شرط به معناى مطلق الزام و التزام است، یا این که فقط شامل چیزى است که در ضمن عقد دیگرى بیاید؟ ظاهرا آنچه از شرط به ذهن تبادر مى‏کند، آمدن ضمن عقد است و شرط به استعمال حقیقى شامل‏شرط ابتدایى نمى‏شود.

بنابراین هر گاه کسى انجام عملى را تعهد کند، گفته نمى‏شود که انجام آن عمل را شرط کرده یا انجام آن عمل بر او شرط شده است. اکثر کسانى که الزام و التزام را از معانى شرط دانسته‏اند آن را مقید به درج‏در بیع و مانند آن، کرده‏اند. از اهل لغت کسى یافت نشده است که در مقام تعریف، الزام و التزام را به معناى شرط اطلاق کرده باشد. بنابر این شمول شرط بر التزامات ابتدایى مستقل معناى روشنى ندارد، بلکه‏اصلا درست نیست. اگر شرط را به ربط و شد تفسیر کنیم، روشن است که شرط شامل تعهدات ابتدایى یا به اصطلاح «وعده‏» نمى‏گردد، زیرا ربط، از جمله معانى حرفى است که قائم به غیر مى‏باشد و به طورمستقل معنایى ندارد و ربط را نمى‏توان از دو طرف آن جدا نمود و به طور مستقل آن را تصور کرد. بر فرض تفسیر شرط به الزام و التزام، مقید است که در ضمن عقد دیگرى باشد. در مقام شک، در این که‏شرط، شامل الزام و التزام مى‏شود یا نه، اصل عدم شمول است. اتفاق نظر علماى امامیه بر عدم وجوب وفا به تعهدات ابتدایى مؤید این است که شرط، شامل تعهدات ابتدایى نمى‏گردد و منشا این اتفاق نظرجز این نیست که تعهد ابتدایى در حقیقت شرط نیست بلکه وعده محض مى‏باشد.

تقسیم بندى شرط شرط به معناى عام - ارتباط دادن دو چیز به یکدیگر و بستن دو چیز به هم - به انواعى تقسیم مى‏شود که به طور خلاصه آنها را بیان مى‏کنیم:

1. شرط حقیقى و شرط اعتبارى:

شرط اصولا به شرط تکوینى ذاتى و شرط اعتبارى جعلى تقسیم مى‏شود، زیرا ربط و ارتباط بین دو چیز گاهى حقیقى و ذاتى است و در خلقت آن‏ها وجود دارد به طورى که دست جعل و اعتبار به آن راه‏ندارد و قابل وضع یا رفع نیست مانند رابطه بین آتش و حرارت. گاهى ارتباط دو چیز، اعتبارى و جعلى است و تابع اراده جاعل و تعریف اوست.

شرط اعتبارى جعلى خود تقسیمات مختلفى دارد:

اول - تقسیم به اعتبار جاعل و منشا شرط:

الف - شرط عقلى، مانند شرط قدرت براى انجام تکلیف.

ب - شرط عرفى و عقلایى، مانند شرط مالیت داشتن عوضین در عقد بیع.

ج - شروط شرعى از قبیل:

-شروط‏ى که موجب جواز تصرف مى‏شوند، مثل قصد در عقد، زیرا عقد تابع قصد است.

-شروط‏ى که صحت عقد، وابسته به آن است، مثل رضایت متعاقدین.

-شروط‏ى که تکلیف شرعا، به آنها بستگى دارد، مثل بالغ و عاقل بودن.

د - شروط متعاقدین ، یعنى شروط‏ى که دو طرف عقد بر آنها توافق مى‏کنند. این گونه شروط را جعلى یا وضعى گویند و در برابر شروط شرعى قرار دارند.

دوم - تقسیم به اعتبار مورد و گستره آن:

الف - شرط عام: این گونه شروط در تمام موارد تکلیف وجود دارد، مانند بلوغ، عقل و اختیار.

ب - شرط خاص: در برخى از تکالیف با لحاظ نمودن دلیل خاص آن مورد وجود دارد، مانند شرط بودن قبض براى بیع صرف و سلف.

سوم - تقسیم بر اساس تاثیر شرط در متعلق خود:

الف - شروط صحت: شروط‏ى که در اصل صحت عقد، دخیل است و در صورت عدم تحقق این شروط، عقد اساسا فاسد مى‏باشد، مانند شرط معلوم بودن عوضین در عقد بیع.

ب - شروط لزوم: شروط‏ى که پس از انعقاد عقد صحیح، در لازم بودن آن، دخیل هستند مانند شرط عدم خیار براى طرفین در عقد.

چهارم - تقسیم شرط به لحاظ متعلق آن:

الف - شرط وصف، مانند شرط باسواد بودن کارگر.

ب - شرط نتیجه، شرط‏ى است که پس از انعقاد عقد در صورت تحقق متعلق آن به طور خود به خود ایجاد مى‏گردد، مانند شرط وکیل بودن زن از جانب مرد براى طلاق خود در صورتى که مثلا مرد به طورمتوالى شش ماه نفقه زوجه را نپردازد، یا تملیک عین معین از سوى مشروطله.

ج - شرط فعل، مانند شرط دوختن لباس یا آموزش نوشتن.

پنجم - تقسیم شرط به لحاظ استقلال یا وابستگى:

الف - شرط ابتدایى که عبارت است از تعهد ابتدایى و اصطلاحا «وعده‏» نامیده مى‏شود.

ب - شرط ضمنى که عبارت است از تعهدى که با عقدى دیگر مرتبط باشد.

ششم - تقسیم شرط به لحاظ تصریح یا عدم تصریح به آن:

الف - شرط صریح: شرط‏ى است که به طور صریح در ضمن عقد آمده باشد.

ب - شرط ارتکازى ضمنى، مانند شرط سالم بودن مبیع.

ج - شرط‏ى که عقد بر اساس آن شکل گرفته و مبناى عقد مى‏باشد.

تقسیم بندى‏هاى دیگرى در مورد شرط وجود دارد که چون اهمیت چندانى ندارد، از بیان آنها خوددارى مى‏کنیم.

2. شروط وضعى (قراردادى) همانطور که گفته شد، شروط وضعى، شروط‏ى هستند که دو طرف عقد بر آن توافق کرده‏اند و در ضمن عقد به آن ملتزم و متعهد شده‏اند. شروط وضعى دو گونه‏اند:

الف - شرط خیار و حق فسخ عقد که اصطلاحا این گونه شرط را «شرط خیار» یا «خیار شرط‏» مى‏گویند، چون این گونه خیار به سبب شرط ضمن عقد محقق مى‏شود.

ب - قرار دادن هر شرط دیگرى از شرط خیار که چنین مواردى در منابع فقهى تحت‏عنوان «باب الشروط‏» بیان مى‏شوند. شرط جزایى (جبران خسارت) از جمله این شروط است.

چارچوب کلى صحت و نفوذ شرط براى صحیح بودن شرط و لزوم وفاى به آن چند چیز باید مراعات گردد:

1. شرط، ذاتا و فى نفسه جایز باشد، بنابر این جایز نیست کسى چیزى را به دیگرى بفروشد به شرط این که خریدار فعل حرامى مرتکب شود، مانند آن که کسى انگور را بفروشد به شرط این که خریدار آن رابه شراب تبدیل کند. یا کسى، دیگرى را در روز ماه رمضان اجیر کند و در ضمن عقد اجاره، شرط کند که کارگر در ط‏ى روز افطار کند. دلیل عدم جواز این گونه شروط آن است که تعهد به ارتکاب حرام نافذنیست.

حضرت امیر (ع) مى‏فرماید:

ان المسلمین عند شروطهم الا شرطا حرم حلالا او احل حراما،((124)) مسلمانان باید به شروط خود پایبند باشند، مگر شرط‏ى که حلالى را حرام یا حرامى را حلال کند.

در صورتى که شرط حرام باشد، درج آن در عقد و التزام به آن، موجب حلال کردن امر حرام مى‏گردد.

2. شرط مخالف با کتاب و سنت نباشد، بنابراین هر گاه مالى را به کسى هبه کند یا بفروشد و در ضمن عقد بیع یا هبه شرط کند که همه ورثه خریدار یا موهوب‏له یا بعضى از آنان از آن مال، ارث نبرند، چنین‏شرط‏ى باطل است، زیرا مخالفت آن با کتاب و سنت هیچ وجه جوازى براى آن نمى‏گذارد.

مستندات عدم اختیار شرط مخالف با کتاب و سنت را مى‏توان نصوص زیر دانست:

1. عبداللّه بن سنان گفت: شنیدم امام صادق (ع) مى‏فرمود:

من اشترط شرطا مخالفا لکتاب اللّه فلا یجوز له و لا یجوز على الذى اشترط علیه، والمسلمون عند شروطهم فیما وافق کتاب اللّه عز وجل،((125)) کسى که امر مخالف با کتاب خدا را شرط کند، نه براى شرط کننده نافذ است و نه علیه مشروطعلیه. «المسلمون عند شروطهم‏» مربوط به شروط‏ى است که موافق کتاب خدا باشد.

2. محمدبن قیس از امام باقر (ع) نقل مى‏کند:

فی من تزوج امراة اشترطت علیه ان بیدها الجماع و الطلاق فقضى ان علیه الصداق و بیده الجماع و الطلاق، و ذلک السنة،((126)) امام باقر (ع) درباره کسى که با زنى ازدواج کرده بود و زن شرط کرده که اختیار جماع و طلاق در دست وى (زن) باشد، چنین قضاوت کرد، مهر و صداق بر عهده مرد است و اختیار جماع و طلاق نیز در دست‏وى مى‏باشد و این سنت است.

3. در تفسیر عیاشى آمده است:((127)) محمد بن مسلم از امام باقر (ع) نقل مى‏کند که فرمود:

قضى امیرالمؤمنین فی امراة تزوجها رجل و شرط علیها و على اهلها ان تزوج علیها و هجرها او اتى علیها سریة فانها طالق، فقال(ع): شرط اللّه قبل شرطکم ان شا وفى بشرطه و ان شا امسک امراته و نکح‏علیها و تسرى علیها و هجرها ان اتت سبیل ذلک، قال اللّه تعالى: «فانکحوا ما طاب لکم من النسا مثنى و ثلث... او ما ملکت ایمانکم((128))... والل‏آتی تخافون نشوزهن فعظوهن واهجروهن فی‏المضاجع‏»،((129)) امیر مؤمنان (ع) در مورد زنى که با مردى ازدواج کرده بود و شرط کرده بود که اگر مجددا ازدواج کند یا با وى همبستر نشود یا کنیز همخوابه‏اى اختیار کند، زوجه مطلقه باشد، حضرت فرمود: شرط خدا برشرط شما مقدم است، مرد بخواهد مى‏تواند به شرطش وفا کند و اگر بخواهد مى‏تواند همسر خود را نگهدارد و در عین حال مجددا ازدواج کند و کنیز اختیار کند، و اگر زن براى این کارها از او ناراضى باشدمى‏تواند همبسترى با وى را نیز ترک کند. زیرا خداى سبحان مى‏فرماید: «از زنانى که مانع ازدواج ندارند، دو، سه و چهار تا را به زنى اختیار کنید... یا با کنیزان همبستر شوید... و زنانى را که از نافرمانى آنان‏هراس دارید، نخست آنان را موعظه و نصیحت کنید سپس همبسترى با آنان را ترک کنید... ».

ابن زهره در غنیة النزوع نقل کرده است:

الشرط جائز بین المسلمین ما لم یمنع منه کتاب او سنة، شرط در بین مسلمانان جایز و رواست مگر این که کتاب یا سنت آن را منع کرده باشد.((130)) 3. شرط، خلاف مقتضاى عقد یا حکم آن نباشد، مانند آن که هرگاه کسى چیزى را به دیگرى بفروشد به شرط این که ثمن آن را مالک نشود یا ملکى را اجاره کند به شرط این که مؤجر مال الاجاره را دریافت‏نکند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تجقیق شروط جزایی در عقد

تحقیق در مورد ماهیت مرگ

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد ماهیت مرگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

ماهیت مرگ

قرآن کریم تعبیرخاصی دربارۀماهبت مرگ دارد .قرآن در این موردکلمۀ((تَوَفَی))رابه کار برده و مرگ را ترفی خوانده است .

توفی و استیفا هر دو از یک ما ده اند (وفاء) هر گا ه کسی چیزی را به کمال وتما م وبدون کم و کسر دریافت کند وبه اصطلاح آنرا استیقا نماید درزبان عربی کلمۀ توفی رابه کار می برند ،مثل ((تَوَفــّیتُ الما لِ)) یعنی تما م مال رابدون کم و کسر دریافت کردم در24 آیه از آیات قرآن کریم این تعبیردرمورد مرگ آمده است.از همۀ آنهاچنین استنباط می شود که مرگ از نظر قرآن تحویل گرفتن است. یعنی انسان در حین مرگ به تمام شخصیت و واقعیتش درتحویل ما موران الهی قرار می گیرد و آنا ن انسان رادریافت می کننداز این تعبیر قرآن مطا لب زیر استنبا ط میشود.

الف-مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست انتقال از عالمی به عالم دیگر واز نشئه ای به نشئه ای دیگر است به گونه ای دیگر ادامه می یابد .

ب-آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل میدهد و ((من)) واقعی او محسوب میشود ،بدن و جهازات بدنی و هر چه از توابع بدن به شمار می زود نیست ،زیرا بدن و جهازات بدنی و توابع آنها به جائی تحویل نمی شود و در همین جهان تدریجاًمنهدم می گردند .آن چیزی که شخصیت واقعی مارا تشکیل میدهد و((من)) واقعی ما محسوب می شود همان است که در قرآن از آن به ((نفس))و احیاناً به روح تعبیر شده است .

ج-روح یا نفس انسان که ملاک شخصیت واقعی انسان است و جاودانگی انسان به واسطۀ جاودانگی او است از نظر مقام ومرتبه وجودی در افقی مافوق افق ماده ومادیات قرار گرفته است .

مسلۀ روح و نفس و بقا ء روح پس از مرگ از امهامات معارف اسلمی است و چناکه قبلاً بیان شد نیمی از معرف اصیل غیر قابل انکار اسلامی بر اصالت روح ،و استقلال آن از بدن و بقاء بعد الموت آن استوار است . همچنان که انسانیت و ارزشهای واقعی انسانی بر این حقیقت استوار است و بدن آن موهوم محض است .

تمام آیاتی که صریحاً زندگی بلا فاصله پس از مرگ را بیان می کنند که نمونه هائی از آنها دراینجا می آوریم دلیل است که قرآن روح را واقعیتی مستقل از بدن و باقی بعد از فنای بدن می داند . برخی می پندارند که از نظر قرآن روح و نفسی در کار نیست انسان با مردن پایان می پذیرد ،یعنی پس از مرگ شعور و ادراگ و سرور و رنجی در کار نیست تا آنگاه که قیامت کبرا به پا شود و انسان حیات مجدد بیابد تنها آنوقت است که انسان بار دیگر خود را و جهان را می یابد

ولی آیاتی که صریحاً حیات بلا فاصله پس از مرگ را بیان می کند دلیل قاطعی است بر رد این نظریه ، البته تنها قرآن نیست که اصلاحات رو حی را در آیات متعدد خود تأکید کرده است بلکه در حد تواتر در کتب حدیث و دعا ونهج البلا غه از جانب رسول اکرم (ص) م ائمه اطهار (ع) این مطلب تأ یید شده است .حقیقت این است که انکار روح یک اندیشه پوچ و پسیدۀ غربی است که از حسی گرائی غربی سرچشمه می گیرد و متأ سفانه دامنگیر برخی پیروانباحسن نیت قرآن هم شده است .

اکنون برای نمونه از آیاتی که در آن از مرگ به ((توفی)) تعبیر شده است و در بعضی از آنها یک سلسه اعمال حیاتی به انسانها بلاقاصله پس از مرگ نسبت داده شده از قبیل مکالمه ،آرزو و تقاضا ،میآوریم :

((و َقا لُوا ضَلَلنا فِی الاَرضِ اَ ئِنّا لَفی خَلقٍ جَدیدٍ ؟ بَل هُم بَلقاءِ رَبِّهِم کافِرُونَ.قُل یَتَو فّاکِم مَلَکُ المَوتِ الَّذی و کلَ بِکُم ثُمَّ اِلی رَبّکُم تُرجَعُون))

((و گفتند : آیا آنگاه که ما گم شدیم در زمین آیا ما در آفرینشی جدید قرار خاهیم گرفت ((این سخنان بهانه است) حقیقت این است که اینها (از روی عناد ) ملاقات پروردگار خویش را منکرند .بکو همانا فرشتۀ مرگ که موکول بر شماست شما را در حین مرگ به تمام و کمال دریافت می کند ؛ سپس به سوی خدا باز گردانده می شوید)).

در این آیه قرآن کریم یکی از اشکالات و شهبات منکران را در مورد معاد و حیات اخروی ذکر می کند وپاسخ می گوید :شبه و اشکال اینجاست که پس از مرگ هر ذره ما نابود می شود ،به جائی میرود و اثری از ما نیست چگونه ممکن است مورد آفرینش تازهای قرار گیریم.

پاسخ قرآن ضمن اشاره به اینکه این شبهات بهانه جو ئی هائی است که در اثر حالت عناد و انکار ابراز میدارند این است که بر خلاف ادعای شما (من واقعی و شخصیت واقعی شما)آن چیزی نیست که شما فکر می کنید گم می شود . شما به تمام شخصیت و کلّ واقعیت در اختیار فرشتۀ خدا قرار می گیرید .

مقصود شبهه کنندگان از گم شدن این است که هر ذره ای از بدن ما به جایی می افتد و اثری از آنان باقی نمی ماند پس بدن ما را بار دیگر زنده می کنند. عین این شبهه که مربوط است به متفرق شدن و گم شدن اجزاء بدن ، در آیات دیگر قرآن نیز آمده است و جواب دیگری به آن داده شده است وآن این که همۀ این ((گم شدنها )) از نظر شما گم شدن است ،برای بشر دشوار و بلکه نا ممکن است که این ذرات را جمع آوری کند اما برای خدا که علم و قدرتش نامتناهی است هیچ اشکالی نیست .

درآیات مذکور سخن منکران مستقیماً دربارۀ اجزا ء بدن است که چگونه و ازکجا جمع آوری می شود. ولی در اینجا به گونۀ دیگر جواب داده است زیرا در اینجا سخن صرفاً در این نیست که اجزاء بدن هر کام به جائی می افتد و اثری از آنها نییست ،بلکه در این است که با قم شدن اجزاء بدن، ((ما )) گم می شویم و دیگر

((ما)) و ((من)) در کار نیست . به عبارت دیگر سخن شبه کنندگان این است که بامتفرق شدن اجزاء بدن شخصیت واقعی ما نیست و نابود می شود . قرآن دراینجا اینگونه پاسخ می گوید که بر خلاف گمان شما شخصیت واقعی شما هیچ وقت گم نمی شود تا نیازی به پیدا کردن باشد . از اول در اختیار فرشتگان ما قرار می گیرد . این آیه نیز درکمال صراحت بقاء شخصیت واقعی انسان را (بقاء روح )پس از مرگ علی رغم فانی شدن اعضاء بدن ذکر میکنند.

((اللۀُ یَتَوَفَّی الاَنفُسَ جینَ مَوتِها وَالَّتی لَم تَمُت فی مَنا مِها فَیُمسِکُ الَّتی قَضی عَلَیهَاالمَوتُ وَیُرسِلُ الاُخری اِلیاَجَلٍ مُسَمّی اِنَّ فی ذلِکَ لاَیاتٍ لَقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ))

((خداوند نفوس را درحین موت و آن که نمرده است در حین خواب ،به تمام و کمال در یافت می کند ، پس آنکس را که مقرر شده است بمیرد نگه میدارد ، و دیگری را تا مدت معینی باز می فرستد))

این آیه شباهت و سنخیت خواب و مرگ (و ضمناً شباهت و سنخیت بیداری و بعث اخروی )را بیان می کند ،خواب مرگ ضعیف و کوچک است و مرگ خواب شدید و بزرگ ،و در هر دو مرحله روح و نفس انسان از نشئه ای به نشئۀ دیگر انقال می یابد با این تفاوت که در حین خواب انسان غالباً توجه دارد و هنگامی که بیدار می شود نمی داند که در حقیقت از سفری بازگشته است .برخلاف حالت مرگ که همه چیز بر او روشن


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ماهیت مرگ