اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره مقام انسانى زن از نظر قرآن

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره مقام انسانى زن از نظر قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

مقام انسانى زن از نظر قرآن

اسلام زن را چگونه موجودى مى‏داند؟آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانى او رابرابر با مرد مى‏داند و یا او را جنس پست‏تر مى‏شمارد؟این پرسشى است که اکنون‏مى‏خواهیم به پاسخ آن بپردازیم.

فلسفه خاص اسلام درباره حقوق خانوادگى

اسلام در مورد حقوق خانوادگى زن و مرد فلسفه خاصى دارد که با آنچه درچهارده قرن پیش مى‏گذشته و با آنچه در جهان امروز مى‏گذرد مغایرت دارد.اسلام‏براى زن و مرد در همه موارد یک نوع حقوق و یک نوع وظیفه و یک نوع مجازات‏قائل نشده است;پاره‏اى از حقوق و تکالیف و مجازاتها را براى مرد مناسبتر دانسته وپاره‏اى از آنها را براى زن،و در نتیجه در مواردى براى زن و مرد وضع مشابه و درموارد دیگر وضع نامشابهى در نظر گرفته است.

چرا؟روى چه حسابى؟آیا بدان جهت است که اسلام نیز مانند بسیارى ازمکتبهاى دیگر نظریات تحقیر آمیزى نسبت‏به زن داشته و زن را جنس پست‏ترمى‏شمرده است و یا علت و فلسفه دیگرى دارد؟

مکرر در نطقها و سخنرانیها و نوشته‏هاى پیروان سیستمهاى غربى شنیده و خوانده‏اید که مقررات اسلامى را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال‏اینها به عنوان تحقیر و توهینى نسبت‏به جنس زن یاد کرده‏اند;چنین وانمود مى‏کنند که‏این امور هیچ دلیلى ندارد جز اینکه فقط جانب مرد رعایت‏شده است.

مى‏گویند تمام مقررات و قوانین جهان قبل از قرن بیستم بر این پایه است که مردجنسا شریفتر از زن است و زن براى استفاده و استمتاع مرد آفریده شده است،حقوق‏اسلامى نیز بر محور مصالح و منافع مرد دور مى‏زند.

مى‏گویند اسلام دین مردان است و زن را انسان تمام عیار نشناخته و براى اوحقوقى که براى یک انسان لازم است وضع نکرده است.اگر اسلام زن را انسان‏تمام عیار مى‏دانست تعدد زوجات را تجویز نمى‏کرد،حق طلاق را به مرد نمى‏داد، شهادت دو زن را با یک مرد برابر نمى‏کرد،ریاست‏خانواده را به شوهر نمى‏داد،ارث‏زن را مساوى با نصف ارث مرد نمى‏کرد، براى زن قیمت‏به نام مهر قائل نمى‏شد،به زن‏استقلال اقتصادى و اجتماعى مى‏داد و او را جیره‏خوار و واجب النفقه مرد قرارنمى‏داد.اینها مى‏رساند که اسلام نسبت‏به زن نظریات تحقیر آمیزى داشته است و او راوسیله و مقدمه براى مرد مى‏دانسته است.مى‏گویند اسلام با اینکه دین مساوات است واصل مساوات را در جاهاى دیگر رعایت کرده است،در مورد زن و مرد رعایت نکرده‏است.

مى‏گویند اسلام براى مردان امتیاز حقوقى و ترجیح حقوقى قائل شده است و اگرامتیاز و ترجیح حقوقى براى مردان قائل نبود مقررات بالا را وضع نمى‏کرد.

اگر بخواهیم به استدلال این آقایان شکل منطقى ارسطویى بدهیم به این صورت درمى‏آید:اگر اسلام زن را انسان تمام عیار مى‏دانست‏حقوق مشابه و مساوى با مرد براى‏او وضع مى‏کرد،لکن حقوق مشابه و مساوى براى او قائل نیست،پس زن را یک انسان‏واقعى نمى‏شمارد.

تساوى یا تشابه؟

اصلى که در این استدلال به کار رفته این است که لازمه اشتراک زن و مرد درحیثیت و شرافت انسانى،یکسانى و تشابه آنها در حقوق است.مطلبى هم که از نظرفلسفى باید انگشت روى آن گذاشت این است که لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت‏انسانى چیست؟آیا لازمه‏اش این است که حقوقى مساوى یکدیگر داشته باشند به طورى که ترجیح و امتیاز حقوقى در کار نباشد؟یا لازمه‏اش این است که حقوق زن‏و مرد علاوه بر تساوى و برابرى،متشابه و یکنواخت هم بوده باشند و هیچ گونه تقسیم‏کار و تقسیم وظیفه‏اى در کار نباشد؟شک نیست که لازمه اشتراک زن و مرد درحیثیت انسانى و برابرى آنها از لحاظ انسانیت،برابرى آنها در حقوق انسانى است اماتشابه آنها در حقوق چطور؟

اگر بنا بشود تقلید و تبعیت کورکورانه از فلسفه غرب را کنار بگذاریم و در افکار وآراء فلسفى که از ناحیه آنها مى‏رسد به خود اجازه فکر و اندیشه بدهیم،اول بایدببینیم آیا لازمه تساوى حقوق تشابه حقوق هم هست‏یا نه؟تساوى غیر از تشابه‏است;تساوى برابرى است و تشابه یکنواختى.ممکن است پدرى ثروت خود را به‏طورى متساوى میان فرزندان خود تقسیم کند اما به طور متشابه تقسیم نکند.مثلا ممکن‏است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد:هم تجارتخانه داشته باشد و هم ملک‏مزروعى و هم مستغلات اجارى،ولى نظر به اینکه قبلا فرزندان خود را استعدادیابى‏کرده است،در یکى ذوق و سلیقه تجارت دیده است و در دیگرى علاقه به کشاورزى ودر سومى مستغل‏دارى،هنگامى که مى‏خواهد ثروت خود را در حیات خود میان‏فرزندان تقسیم کند،با در نظر گرفتن اینکه آنچه به همه فرزندان مى‏دهد از لحاظ‏ارزش مساوى با یکدیگر باشد و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره مقام انسانى زن از نظر قرآن

قصص قرآن (2)

اختصاصی از اینو دیدی قصص قرآن (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 144

 

حکمت سلیمان (

داود ( بر اریکة سلطنت بنی اسرائیل تکیه داشت، و در امور جاریة آنان حکومت و تصرف می کرد، مراقب وحدت کلمة آنان و وضع اقتصادیشان بود، مخاصمان صبح نزدش حاضر شده ماجری و مرافعات خود را بعرضش می رساندند، و بر مدعای خود احتجاج می کردند، و او میان آنان بعدل و داد داوری می کرد.

آن داود ( بود، این هم پسرش سلیمان که هنوز بسن بلوغ نرسیده یعنی در سنین یازده سالگی از عمرش جای پدر را می گیرد، آری داود ( دیگر پیری سالخورده شده همین روزهاست که مرگ مهلت زندگیش را بآخر رساند، دائماً در فکر قوم و امت خویش است، آیا سرپرستی آنان را به که واگذار کند، گو این که فرزندان بسیاری دور او پروانه وار می گردند، اما سلیمان با این که خردسال است لکن از جهت علم و حکمت بر همه برتری دارد، و از حیث قیافته هم پخته تر و رسیده تر به نظر می رسد تیزهوشیش بحد کمال رسیده، و عیناً مانند پیران جهاندیده با بصیرت و دور اندیشی بامور رسیدگی می کند.

بهمین جهت از دیر زمانی او را در مجالس قضاء و داد رسیش شرکت می داد، تا نیروی فکریش قوت یافته، و رأیش محکم گردد، سلیمان نیز با علاقة فراوانی در مجالس قضاء پدر حاضر می گشت تا از پدر آرائی محکم فرا گرفته و بعدها در روشنی نور آن مشکلات مملکت و دقائق امور را حل کند.

در یکی از مجالس قضاء و دادرسی داود ( نشسته و فرزندش سلیمان در کنارش قرار گرفته بود، دو نفر متداعی مراجعه کردند، یکی گفت: من زراعتی داشتم که نزدیک بود آنرا درو کنم، و آن چنان بود که از جهت پر باری چشم هر بیننده ای را خیره می ساخت، گوسفندان این مرد در آن افتاد و این مرد نه قبلاً آن ها را حفظ کرده و زمامشان را بدست چوپانی سپرده بود، و نه وقتی زرع مرا پامال کردند بیرونشان کرد، و در نتیجه زراعت مرا نابود کرده و چیزی از آن باقی نگذاشتند1.

صاحب گوسفند هم گفته او را انکار نکرد، و علیه او دلیلی نیاورد، و معلوم است که داود ( بنفع صاحب زرع حکم کرد و قضیه خاتمه یافت.

حکم داود ( این بود که صاحب زرع گوسفندان طرف دعوی را که برابر با خسارت زراعتست بعنوان تقاص از زرعش، بجرم این که شبانه گوسفندان خود را بدون چوپان رها کرده بگیرد.

اما کودک خردسالش سلیمان که خدایش علم و حکمتی داده و از آغاز این مرافعه دقیقاً در آن فکر می کرد، ناگهان از جای برخاست، و مهر سکوت را شکسته و در مقام خورده گیری بر آمده گفت: غیر این حکم، حکم دیگری است عالی تر و عادلانه تر2.

مراجعه کنندگان از جرأت این کودک به شگفت در آمدند سکوت کردند تا ببینند دنبالة حرفش چیست، سلیمان سپس گفت: گوسفندان را باید بصاحبان زراعت داد تا از شیر و پشم و نتایج آن ها استفاده کنند، و زراعت را بصاحبان گوسفند سپرد تا مسترد دارند، و هر یک بسر وقت ملک و مال خود برود، این حکم نه باعث خسارت و ضرر یکی از دو طرف دعوی است، و نه مایة درآمد و غنیمت طرف دیگر، و بعدالت و انصاف نزدیک تر است، از همین جا نبوغ و فوق العادگی سلیمان ظاهر شد، و همه فهمیدند که او جانشین پدر خواهد گردید.

سلیمان ( و بلقیس

سلیمان بن داود ( تصمیم گرفت بیت المقدس را در شام بنا کند، تا وسائل عبادت را آسان کرده و با این عمل بسوی خدا تقرب جوید، با همتی چون کوه دست بکار شد و بسرعت هر چه تمامتر پی ریزی آنرا تمام و سپس به بنای آن پرداخت و بنائی شامخ بالا برد1، وقتی از این کار بپرداخت دلش آسوده گشت، ولکن آرزوی دیگری باز دلش را مشغول می ساخت، و آن زیارت خانه خدا و ادای فریضة حج بود باید با جمعیتی انبوه این کار را هم انجام دهد.

سلیمان ( بقصد حرم کعبه خیمه بیرون زد، و پس از رسیدن بآنجا مدتی اقامت گزید، وقتی نذرش را بپایان رسانید، بار سفر بسوی سرزمین یمن بربست، و بشهر صنعا در آمد، تصمیم گرفت در آن سرزمین آبی جاری سازد، همة پستی ها و بلندی ها را وارسی کرد، اثری از آب ندید، و از این جهت ناراحت شد.

«و تفقّد الطیر فقال ما لی لا أری الهدهد أم کان من الغائبین لا عذَّ بنّه عذاباً شدیداً أو لأذبحنّه أو لیأتینّی بسلطان مبین»2

در میان پرندگان بجستجوی هدهد در آمد تا او وی را بآب راهنمائی کند، و بگوید در زیر چه قسمت از زمین و در عمق چند متری آب هست، ولکن از او هم خبری نیافت، و معلوم شد که او غیبت کرده، سوگند یاد کرد که او را شکنجه داده و یا سر از بدنش جدا کند، مگر این که عذر موجهی بیاورد.

اما غیبت هدهد خیلی طول نکشید، چیزی نگذشت که برگشت و سر و دم خود را بعنوان احترام و تواضع در برابر مولایش پائین گرفته بحضور آمد، آمد تا آن خیالهایی که مولایش درباره او کرده و آن تصمیم های بدی که درباره اش اتخاذ کرده بود از دلش بیرون کند، نزدیک آمده و اندکی تأمل کرده گفت: من بچیزی اطلاع پیدا کردم که تا کنون تو از آن بی خبر بودی، و قوا و وسائلی که در اختیار تو است بدان راه نیافته است.

«فکمث غیر بعید و قال أحطت بمالم تحط به وجئتک من سبأ بنباء یقین»

این مژده خشم و حدت سلیمان را فرو نشاند و با عجله هر چه تمامتر خواست تا بفهمد خبر تازة او چیست، لذا تأکید کرد بگو ببینم چه خبر آورده ای، و در این مدت کجا بودی؟ هدهد گفت:

«إنّی وجدت امرأة تملکهم و اوتیت من کلَّ شئ و لها عرش عظیم، وجدتها و قومها یسجدون للشمس من دون الله و زیّن لهم الشیطان أعمالهم فصدَّهم عن السبیل فهم لا یهتدون»3

«من در سرزمین سبا زنی را دیدم که بر مردم آن سرزمین سلطنت می کرد، و از نعمت آنچه را تصور شود دارا بود، و تخت سلطنتی بزرگی داشت، اما صد حیف که شیطان در رگ و پوست او و قومش رخنه یافته و در چشم و گوش ایشا دمیده بود، و همه را از راه راست منحرف ساخته، چه من او و مردمش را دیدم که خدا را گذاشته و برای آفتاب سجده می کردند، و از این قسمت خیلی ناراحت و در شگفت شدم، فکر کردم هیچ ملتی بقدر آنان سزاوارتر به پرستش خدا نیست با آن همه نعمت و قوت و شوکت که خدا بایشان ارزانی داشته آن ها چرا باید آفتاب پرست باشند، و برای خدایی که عالم بضمائر است و جز او معبودی نیست و صاحب عرش عظیم است سجده نکنند؟

سلیمان از شنیدن این خبر دحشت کرد، و می خواست باور نکند، اما گفتار هدهد را هم رد نکرد بلکه در جوابش گفت:


دانلود با لینک مستقیم


قصص قرآن (2)

مقاله درباره توسل به قرآن برای رسیدن به جایگاه شایسته امت اسلامی

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره توسل به قرآن برای رسیدن به جایگاه شایسته امت اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره توسل به قرآن برای رسیدن به جایگاه شایسته امت اسلامی


مقاله درباره توسل به قرآن برای رسیدن به جایگاه شایسته امت اسلامی

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:17

توسلبهقرآنبرایرسیدنبهجایگاهشایستهامتاسلامی

«...تردید نکنیم‌که‌تا قرآن‌بین‌ما عزیز و حاکم‌نباشد، امّت‌اسلامی‌نمی‌تواند به‌جایگاهی‌که‌شایسته‌است‌دست‌پیدا کند و اگر قرآن‌جای‌خودش‌را در بین‌ما پیدا کند آن‌روز، ما عزّت‌دنیا و آخرت‌را خواهیم‌داشت‌. درباره‌این‌خاصیت‌قرآن‌ به‌ما گفته‌اند که‌هر وقت‌ظلمتها و شبهه‌ها در جامعه‌شما خودنمایی‌کند به‌قرآن‌متوسّل‌شوید و به‌آن‌پناه‌ببرید. زمان‌ما کمی‌این‌نگرانی‌را بوجود آورده‌که‌موج‌مخرّب‌فرهنگ‌غرب‌و توطئه‌های‌دشمنان‌خدا، جوانان‌ما را مورد آسیب‌قرار بدهد که‌بهترین‌راه‌برای‌ما توجّه‌به‌قرآن‌است‌که‌خوشبختانه‌چنین‌وضعی‌در جامعه‌پیدا شده‌است‌. ولی‌به‌بخشی‌از جامعه‌محدود است‌. ما امیدواریم‌همه‌ی‌جامعه‌ما از این‌نورانیت‌بهره‌بگیرند...»

[ سخنرانی‌در مراسم‌افطار با قاریان‌قرآن‌کریم‌- 16 آذر 1379 ]

***

منافعو مصالحاسلاممهمترینمسألهاز نظر قرآن

«...قرآن‌گاهی‌تحلیل‌می‌کند و می‌فرماید: از ترس‌اینکه‌فقیر شوید، از ترس‌اینکه‌ضرر کنید، از ترس‌اینکه‌مصیبتی‌پیش‌بیاید و بعداً روابط‌خارجی‌نداشته‌باشید و فلان‌چیز مورد علاقه‌شما آسیب‌نبیند، این‌کارها و تخلّفات‌را انجام‌می‌دهید.

مطلبی‌که‌می‌خواهم‌عنوان‌کنم‌این‌است‌که‌ما باید در فرهنگ‌اسلامی‌یک‌اولویت‌مهمّ بگنجانیم‌و آن‌هم‌تقدّم‌منافع‌اسلام‌بر همه‌چیز است‌. این‌خیلی‌مهم‌است‌. این‌خواست‌قرآن‌است‌. یقیناً روح‌اسلام‌از مسلمانان‌واقعی‌می‌خواهد که‌هر جا پای‌خدا، پیامبر (ص‌)، قرآن‌، امّت‌اسلامی‌و مصالح‌اسلام‌پیش‌می‌آید، جایی‌برای‌ترجیح‌سایر منافع‌نباشد.مثلاً مصالح‌جغرافیایی‌برای‌خیلی‌از ملّتها و دولتها پیش‌می‌آید. مسایل‌نژادی‌، حزبی‌و منافع‌مادّی‌و تجاری‌هم‌مهم‌است‌. نمی‌توان‌به‌دولتی‌گفت‌نسبت‌به‌اینها بی‌توجّه‌باشد. منافع‌دولتها مهم‌است‌. اما منافع‌و مصالح‌اسلام‌مهمتر است‌. در داخل‌یک‌دولت‌هم‌جریانهای‌مختلف‌، احزاب‌و باندها هستند که‌باید منافع‌آن‌ها در راستای‌مصالح‌دولت‌باشد و منافع‌دولتهای‌اسلامی‌هم‌باید در راستای‌مصالح‌اسلام‌باشد.

واقعاً مسایلی‌که‌قرآن‌برای‌مصالح‌اسلام‌از ما خواسته‌است‌، امروز در دنیای‌اسلام‌کم‌عمل‌می‌شود. در گذشته‌هم‌نبوده‌است‌. یا لااقل‌من‌زمانی‌را سراغ‌ندارم‌که‌نام‌ببرم‌که‌مثلاً در فلان‌تاریخ‌منافع‌اسلام‌در اولویت‌دولتها بود. حتّی‌در مدینه‌که‌جمعیت‌محدودی‌داشت‌و شهری‌بود و مسایل‌قومی‌و جغرافیایی‌مطرح‌نبود، همین‌مشکل‌وجود داشت‌. گفتم‌که‌آیات‌متعدّدی‌به‌این‌مسأله‌اشاره‌می‌کنند...»

[ سخنرانی‌در مراسم‌کنفرانس‌بین‌المللی‌وحدت‌اسلامی‌- 7 تیر 1378 ]

***

فاصلهگیریدنیایاسلاماز توصیهها و سفارشاتقرآنی

«...واقعاً از آنچه‌که‌قرآن‌از ما خواسته‌و آنچه‌که‌الان‌دنیای‌اسلام‌به‌آن‌پایبند است‌، خیلی‌فاصله‌داریم‌. البته‌از اول‌ظهور اسلام‌این‌فاصله‌بود. این‌را از گلایة‌قرآن‌می‌فهمیم‌که‌نسبت‌به‌مسلمانان‌مدینه‌آنهم‌در یک‌واحد کوچک‌در دنیای‌آن‌روز دارد. پیداست‌که‌مسلمانان‌هیچ‌وقت‌به‌این‌ندای‌مهمّ الهی‌که‌یک‌نوع‌ولایت‌بین‌امّت‌واحد اسلامی‌است‌، لبّیک‌نگفتند. این‌مسأله‌باید در دستور کار قرار بگیرد و روی‌آن‌کار کنید که‌راه‌حل‌این‌معضل‌چیست‌؟

گفتم‌این‌گلایه‌را از مدینه‌داریم‌. در سوره‌توبه‌، سورة‌مائده‌و سوره‌های‌دیگر قرآن‌آیات‌زیادی‌است‌که‌خداوند بعضی‌از مسلمانان‌را توبیخ‌می‌کند که‌چرا به‌روابط‌اسلامی‌اهمیت‌نمی‌دهید؟ چرا به‌اولویتهای‌جامعه‌اسلامی‌توجه‌نمی‌کنید؟

در همین‌آیه‌ای‌که‌در اول‌صحبتم‌خواندم‌، به‌ مسلمانان‌می‌گوید: ای‌اهل‌ایمان‌اگر پدران‌و برادران‌شما کفر را بر ایمان‌بگزینند، نباید آنها را دوست‌بدارید. و هر کس‌از شما (با وجود کفر) آنان‌را دوست‌بدارد،بی‌شک‌ستمکاراست‌.

همین‌مضمون‌را با اسم‌بردن‌طوائف‌وادیان‌در سورة‌مائده‌داریم‌. در سوره‌های‌دیگر هم‌هست‌. در سورة‌توبه‌بعد از این‌آیه‌هم‌انگیزه‌های‌بشری‌را عنوان‌می‌کند که‌در ارزیابی‌و اولویت‌دهی‌به‌آنها توجه‌می‌کند. پدر، مادر، زن‌، مسکن‌و دیگر چیزهای‌مورد علاقه‌بشر وقتی‌در مقابل‌اسلام‌، مسلمانان‌و خدا قرار می‌گیرند، محکوم‌می‌شوند و قرآن‌هم‌مخاطبین‌آن‌روز خود را توبیخ‌می‌کند...»

[ سخنرانی‌در مراسم‌کنفرانس‌بین‌المللی‌وحدت‌اسلامی‌- 7 تیر 1378 ]

***


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره توسل به قرآن برای رسیدن به جایگاه شایسته امت اسلامی

مقاله درباره تکامل انسان از دیدگاه قرآن و احادیث

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره تکامل انسان از دیدگاه قرآن و احادیث دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره تکامل انسان از دیدگاه قرآن و احادیث


مقاله درباره تکامل انسان از دیدگاه قرآن و احادیث

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:23

تحقیق حاضر مشتمل بر پنج بخش با این موضوعات است :

بخش اول، تکامل انسان از دیدگاه قرآن و احادیث: تکامل انسان (تکامل در قرآن، انسان از نظر قرآن، ازدواج فرزندان آدم، انسان مخلوق تکامل یافته ،تکامل انسان از دیدگاه علمای اسلامی )؛ بخش دوم، سیر تکامل انسان در عالم ذر: عالم ذریا پیمان الست (بررسی آیه‌ی اخذ میثاق در عالم ذر، بررسی آیه‌ی امانت در عالم ذر)، نقش ارواح در عالم ذر. بررسی روایات مربوط به ذر ؛ ببخش سوم، سیر تکاملی انسان در دنیا: کیفیت خلقت انسان از نظر قرآن، مراحل کامل شدن انسان در اسلام، راه تکامل انسان، موفق‌ترین راه ترقی انسان (نقش دعا در رسیدن به تکامل انسان، موفق‌ترین راه ترقی انسان(نقش دعا در رسیدن به تکامل، تقوا معیار کمال و سیر مؤمن ) ،‌انسان موجودی ناشناخته، موانع رشد و کمال انسان(خودپرستی، حب دنیا، تکبر، پیروی از ظن و گمان)؛ بخش چهارم، سیر تکاملی انسان در عالم برزخ: برزخ از نظر لغت و اصطلاح ،‌حرکت روح و جسم انسان، تکامل روح با مرگ و بعد از آن، طریق حرکت در عوالم اخروی مبتنی بر طریق حرکت دنیوی است، مرگ یا تحول بزرگ تکاملی (مرگ ازدیدگاه قرآن و روایات اهل بیت(ع)،‌حالات مؤمن در لحظه‌ی مرگ در قرآن)، تجرد روح از دیدگاه قرآن و روایات، عالم برزخ از نظر آیات قرآن و در روایات؛ بخش پنجم، سیر تکاملی انسان در عوالم قیامت: حرکت تکاملی انسان به سوی معاد: برگشت همه‌ی انسان‌ها و لقای همه‌ی آنها از نظر آیات قرآن،معاد انسان، حرکت و تکامل روح در عوالم بعد از برزخ ، گزارش قرآن و احادیث در زمینه‌ی وقوع قیامت، اسامی و صفات قیامت، علائم قیامت ، روز قیامت ، عوالم قیامت، عالم نشر صحف (کتاب یا نامه‌ی اعمال)، شاهدان اعمال، عالم میزان، عالم حساب،عالم صراط، آخرینسیر تکاملی انسان و سیمای بهشت از نظر قرآن، بهشت و جهنم از دیدگاه شیخ صدوق(ره).

فوائد روانشناسی از دیدگاه قرآن

  • فوائد روانشناسی از دیدگاه قرآن
  • کلیات روانشناسی
  • حقانی، حسین

فوائد روانشناسی از دیدگاه قرآن
از جمله هدف‏های روانشناسی را می‏توان تأمین نیازمندیها در موجود زنده از قبیل ایجاد نشاط و حالتی برای فعالیت و در نتیجه انجام اعمال و رفتارها و برآوردن نیازهای اساسی و ضروری زندگی و ادامه آن به‏طور کلّی هماهنگ کردن انسان‏ها با محیط زندگی دانست1.
طبیعی است که انگیزه‏های فراوانی انسانها دارند که در انجام این اهداف تأثیر دارند و می‏توان این انگیزه‏ها را به دو بخش اصلی تقسیم نمود: 1 - انگیزه‏های فیزیولوژیک؛ 2 - انگیزه‏های روانی
انگیزه‏های فیزیولوژیک به نیازهای مربوط به جسم و عوارضی که در بافت‏های بدن، مانند کمبود مواد لازم برای بدن یا به‏هم خوردن تعادل آن به وجود می‏آیند، مربوط می‏شود.
این انگیزه‏ها، رفتار فرد را به جهت اهدافی که نیازهای فیزیولوژیک بدن را برآورده می‏سازند راهنمائی و یا نقص و کمبودی را که گاهی در بافت‏های بدن به وجود می‏آورد، جبران و روح و بدن را به حالت توازن در می‏آورد.
انگیزه‏های روانی نیز در جریان رشد نیازهای معنوی فردی و اجتماعی انسان تأثیر به سزائی دارند.
در قرآن مجید که از هرگونه تحریف و تغییر مبرّا هست، روی انجام این انگیزه‏ها به نحو کامل و صحیح برای تأمین اهداف عالی تعیین شده در شرایع آسمانی غیر تحریف شده تأکیدهای فراوانی انجام شده است. حکمت فراگیر خداوند که نعمت‏های خود را به مخلوقاتش عطا فرموده، چنین اقتضا می‏کند که در آنها ویژگیها و صفات مخصوصی به ودیعه بگذارد و آنها را شایسته انجام وظائفی بکند که برای انجام آنها آفریده شده‏اند خداوند از زبان حضرت ابراهیم علیه‏السلام در قرآن در مقام اثبات وجودش چنین نقل می‏کند:
«...رَبُّناَ الَّذِی اَعْطی کُلَّ شَئٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی» «خدای ما آن کسی است که همه موجودات عالم را نعمت وجود بخشیده، سپس به راه کمالش هدایت کرده است»2.
و در سوره «اعلی» آیه 1 - 3 در مقام توصیف صانع عالم و آفریدگار جهان و همه مخلوقات از جمله انسانها چنین می‏فرماید:
«سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأَعْلی الَّذِی خَلَقَ فَسَوّی وَالَّذِی قَدَّرَ فَهَدی» «ای پیامبر به نام خدای خود که برتر و بالاتر از همه موجودات است، به تسبیح و ستایش مشغول باش، آن خدائی که عالم را آفرید و همه آنها را به حد کمال خود رسانید و آن خدائی که هر چیز را قدر و اندازه داد و به راه کمالش هدایت نمود».
چنانچه خوانندگان توجه دارند، این انگیزه‏ها و عوامل حیات فیزیولوژی، توازن لازم و کافی برای ادامه زندگی را در انسانها فراهم می‏سازند و طبق تحقیقات جدید دانشمندان فیزیولوژی در بدن انسان و حیوان نوعی تمایل طبیعی نسبت به حفظ توازن ثابت در باطن و فطرت و سرشت انسان‏ها وجود دارد. این، همان نظریه‏ای است که چهارده قرن قبل در قرآن مجید اصول آن را در آیات متعددی چنین بیان فرموده است. از جمله این آیات، آیه 19 از سوره «حجر» است:
«وَالأَرْضَ مَدَدْناها وَ اَلْقَیْنا فِیها رَواسِیَ وَ اَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ شَئٍ مَوْزُونٍ» «زمین را گسترانیدیم و در آن، کوههای عظیم بر نهادیم و از آن هر چیز را مناسب و موافق با حکمت و عنایت برویانیدیم».
و در آیه دیگری(در سوره فرقان، آیه 2) می‏فرماید:
«وَ خَلَقَ کُلَّ شَئٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرا» «خداوند همه چیز را آفرید، آنگاه آن را در اندازه معینی قرار داد».
و در آیه دیگر3 می‏فرماید:
«وَ کُلَّ شَئٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ» «... هر چیزی نزد او به اندازه است».
پس انحاء تقدیر و توازن در خلقت الهی یک اصل مهم اساسی است که براساس آن موجودات را مطابق با مصالح و نیازهای آنها آفریده، و برای هر شی‏ای آنچه را که لازمه ادامه زندگی و حیات اوست، اعطاء کرده است:
«اِنّا کُلَّ شَئٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ» «ما همه چیز را در اندازه‏های مشخص و معینی آفریدیم».
پس ایجاد توازن روحی و جسمی یک هدفی است که در علوم مربوط به انسان و حیوان از جمله روانشناسی از دیدگاه قرآن، مسأله‏ای است مهم و قابل طرح. و انگیزه‏ها و عوامل فراوانی در تأمین این هدف و انجام آن به نحو نیکو وجود دارد از قبیل عوامل حفظ ذات، در سوره‏های طه، 17 - 120 - سوره نمل آیات 17، 18، 80 و 81 - سوره توبه آیه 120 - سوره بقره، آیه 155 - سوره نحل آیه 112 - سوره قریش آیه 3 و 4 و غیر اینها از آیات فراوان در قرآن که به توضیح انگیزه‏ها و انجام بهینه هدف ایجاد توازن در جسم و روح می‏پردازند از جمله آنها بیان انگیزه بقاء نوع و انگیزه جنسی و غیر اینها(سوره حجرات، 13 - نساء، 1 - نحل، 72 و...).

عوامل و انگیزه‏های روانی در قرآن
نظیر انگیزه‏ها و عوامل فیزیولوژیکی عوامل و انگیزه‏های روانی و فطری هستند که نیازهای فطری و معنوی و اساسی در سرشت روان انسانها را برآورده می‏سازند از قبیل عدالت‏خواهی، نیکی، زیبائی و احساس نظم و ایجاد هم‏بستگی و سایر تمایلات روحی و فطری انسان.
در قرآن مجید و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام دستورات کافی و وافی در این مورد وارد شده و توضیح داده شده است و دانشمندان غربی نیز کم و بیش به این حقایق اعتراف دارند از جمله «ابراهام مارنو» یکی از دانشمندان غرب عقیده دارد که نیازهای معنوی انسان نوعی نیازهای فطری هستند که تکامل رشد و بالندگی شخصیت فرد به برآوردن آنها بستگی دارد4.
حالتهای انفعالی در قرآن
از جمله اهداف روانشناسی اسلامی بیان و توضیح یک سلسله از حالتهای انفعالی در انسان و نیز در حیوانات می‏باشد و این حالت‏ها و عواطف در حفظ بقای نسل انسان و حیوان به آنها کمک شایانی می‏نمایند مثلاً حالت ترس که یک حالت انفعالی است، انسانها را از خطرهائی که تهدید می‏کند، دور می‏سازد و همچنین سایر حالات انفعالی از قبیل خشم و ... انسانها را به دفاع از خود و مبارزه برای بقاء نوع و حالت انفعالی مثلاً محبت؛ اساس پیوند دو جنس نر و ماده در انسان و حیوان بوده و برای جذب هرکدام به دیگری به منظور بقای نوع لازم و ضروری است و بحث از رابطه نزدیک این حالتها و انفعالها در انسان و حیوان از جمله مسائلی است قابل بحث و بررسی در روانشناسی و یکی از مسائل اساسی آن علم به شمار می‏رود.
در قرآن کریم نیز توصیف و توضیح دقیقی درباره بسیاری از عواطف انفعالی مانند ترس، خشم، محبت، شادی، نفرت، غیرت، حسد، ندامت، شرم و خواری و سایر حالتهای مهم و اساسی نفس انسان ذکر گردیده است.
از جمله این انفعالها «حالت ترس» است که در قرآن در آیات متعددی ترس برای حفظ انسان از عذاب الهی و اجتناب از گناهان و تمسک به پرهیزگاری و عبادت و کار و غیر اینها مطرح گردیده است و سوره‏های مختلف قرآن5 مسائل گوناگون مربوط به ترس و انواع آن را مورد بحث و تحقیق و بررسی قرار داده است مراجعه کنید.
نظیر ترس سایر صفات انفعالی انسانها از قبیل «خشم»6 و «محبت7 و حبّ ذات»8 و «نوع‏دوستی»9 و محبت پدری و مادری10و محبت خداوند11 و پیامبر12 و شادی13 و حسد14 و اندوه15 و ندامت و پشیمانی16 و غیر اینها از انواع و موارد انفعالها را ذکر و توضیح داده است و حتی در قرآن نمونه‏های عملی قابل تنبّه در آیات متعدد ذکر گردیده است مراجعه کنید17.
بدیهی است که همراه این انفعالها تغییرات فیزیولوژی زیادی در بدن انسانها و در شکل ظاهری بدن و خطوط چهره از قبیل ضربان قلب، انقباض موی‏رگهای خونی در امعاء و احشاء و گسترده شدن این موی‏رگها در سطح بدن پدید می‏آیند.
و در قرآن مجید نیز از اضطراب و تپش شدید قلب در حالت انفعالی ترس نام می‏برد به سوره احزاب آیه 10 و 11 مراجعه کنید، این دو آیه حالت ترسی را که در جریان جنگ خندق (احزاب) بر مسلمانان چیره شده بود وصف می‏کند و نظیر این آیه در سایر سوره‏های قرآن مجید از قبیل سوره غافر، 18 و سوره حج، 72 - سوره زخرف، 17 - سوره زمر، 60 - قیامت، 24 و 25 - عبس، 40 و 42 و 38 و 39 - مطففین، 22 و 24 - غاشیه، 8 و 10 - انبیاء، 97 - سجده، 12 - شوری، 45 - زمر، 23 - قلم، 43 درباره آثار و نتایج ترس مطالبی بیان شده است.
روشن و واضح است این انفعالها گرچه وظائف مهمی در زندگی انسان به عهده دارند و انسانها را در حفظ بقای ذات یاری می‏کنند، با این حال زیاده‏روی در آنها برای سلامت جسم و روان زیان‏آورند مثلاً ترس برای انسان در عین حال که مفید است و انسانها را از خطرات بزرگ زندگی که انسانها را تهدید می‏کند، یاری می‏دهند، و لیکن ترس زیاد زندگی انسانها را مختل می‏سازد و از انجام وظائف لازم جلوگیری می‏کند و شخصیت انسانها را دچار تزلزل می‏نماید و لذا در تحقیقات جدید در طبّ «روان‏تنی»(سیکوماتی) این حقیقت روشن شده است که اضطراب در جنبه‏های انفعالی انسان یکی از عوامل رشد بسیاری از عوارض بیماریهای جسمی است و آمارهای زیادی موجود نشان می‏دهند که درصد زیادی از بیمارانی که اغلب به مطب پزشکان مراجعه می‏کنند، اساسا از اضطراب‏های ناشی از مشکلات روانی شکایت دارند، این بیماران در حقیقت نیازمند مداوای پزشکی نیستند، بلکه در واقع به معالجه روانی نیاز دارند18.
دستورهای قرآن درباره حالات انفعالی انسانها
قرآن با توجه و اهتمام به راهنمائی مردم در امر مهار کردن حالات روانی و غلبه بر آنها از علوم جدید پزشکی پیشی گرفته است زیرا در این کار فواید بهداشتی فراوانی وجود دارد که تاکنون به طور دقیق و علمی شناخته نشده است ولی در عصر حاضر به فواید آن کم و بیش پی برده‏اند.
قرآن در آیات متعدد مردم را به نترسیدن از اموری راهنمائی می‏کند که معمولاً آنها حالت ترس را در انسانها بر می‏انگیزانند مانند مرگ و فقر.
قرآن درباره ترس از مرگ، روش بنیادی و بنیانی را در پیش گرفته است و آن، بیان این مسأله و توضیح آن به انسانهای عاقل است که حیات دنیا، یک زندگی گذرا و فانی و نعمتهای آن نابود شدنی است و تنها زندگی اخروی است که نعمت‏هایش ابدی و باقی و جاودانه است و مرگ نیز یک حالت طبیعی بوده، مرحله‏ای از زندگی فانی این دنیا و رجوع به زندگی باقی و همیشگی رستاخیز است که انسانها براساس تکامل در حیات و زندگی به سوی آن در حرکتند.
از اینرو مؤمن واقعی و حقیقی از مرگ نمی‏هراسد زیرا یقین دارد که مرگ او را به نعمتهای باقی و جاودان پس از مرگ منتقل خواهد کرد که خداوند به بندگان پرهیزکار خود اعطاء می‏فرماید.
قرآن زندگی دنیا را جز لهو و لعب ندانسته و زندگی اخروی را واقعی و حقیقی می‏داند:
«وَ ما هذِهِ الحَیاةُ الدُّنْیا اِلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ اِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ»19«زندگی این دنیا جز لهو و بازیچه‏ای بیش نیست و زندگی واقعی در آخرت است اگر مردم آن را بدانند».
«وَ ماَ الحَیاةُ الدُّنْیا اِلاّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ للدّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ اَفَلا تَعْقِلُونَ»20«دنیا جز بازیچه کودکانه و هوسرانی بی‏خردان چیزی نیست و همانا سرای آخرت برای نیکوکاران بهتر است آیا در این مورد تعقّل می‏نمائید؟».
روی این اصل زندگی دنیا در قرآن به عنوان متاع، یعنی بهره کم و مختصر و در مقابل، زندگی اخروی همانا زندگی باقی و جاودانی معرفی گردیده است.
پیامبران الهی به امتهای خویش به نقل قرآن چنین می‏گفتند:
«یا قَوْمِ اِنَّما هذِهِ الحَیاةُ الدُّنْیا مَتاعٌ وَ إِنَّ الآخِرَةَ هِیَ دارُ القَرارِ»21 «ای قوم، این زندگی(فانی) دنیا متاع ناچیزی بیش نیست و سرای آخرت منزلگاه ابدی (وحیات جاودانی) است».
این‏گونه دستورات حقیقی و واقعی برای مسلمانان از عوامل مهمی بودند که باعث می‏شدند مسلمانان صدر اسلام در میدان جنگ و جهاد و قتال و مبارزه با کفر و شرک و بت‏پرستی شجاعانه و بدون ترس از مرگ اقدام کنند و با شهامت و جرأت فراوانی در آرزوی شهادت در راه خدا و رسیدن به نعمتهای بهشتی باشند و بر صفوف دشمنان شجاعانه بتازند و دین خدائی را در عرصه زندگی بشری گسترده سازند.
از باب نمونه و دلیل و مدرک بر ادعای بالا چند آیه زیر را توجه فرمایید:
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ اَمْواتا بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ، فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ اَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»22«گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته شده‏اند؛ مرده‏اند، بلکه اینان زنده هستند و در نزد خدا متنعّم خواهند بود، آنان به آنچه به داده شده، شادمانند و به مؤمنانی که هنوز به آنان نپیوسته‏اند و بعدا در پی آنان به راه آخرت می‏گردند، مژده می‏دهد که از مردن نترسید و از فناء متاع دنیا هیچ غم و اندوهی به خود راه ندهید».
«وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ اَوَ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رَحْمَةٌ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ»23 «اگر در راه خدا کشته شده یا بمیرید در آن جهان به آمرزش و رحمت خدا نایل می‏شوید و آن بهتر است از هر چیزی که در حیات دنیا برای خود فراهم می‏آورید، اگر در راه خدا بمیرید یا کشته شوید اندوهی به خود راه ندهید که به رحمت ایزدی پیوسته و به سوی خدا محشور خواهید شد».
از اینرو خداوند در آیات متعددی در قرآن، مؤمنان را برای مبارزه با کفر و الحاد و شرک دعوت کرده، در برابر این فداکاری و مبارزه در راه خدا اجر و ثوابی قرار داده است.
«فَلْیُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یَشْرُونَ الحَیاةَ الدُّنْیا بِالآخِرَةِ وَ مَنْ یُقاتِلْ فِی سَبِلِ‏اللّهِ فَیُقْتَلْ اَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ اَجْرا عَظِیما»24«ای مؤمنان باید در راه خدا با آنان که زندگی مادی دنیا را بر آخرت گزیدند، جهاد و مبارزه نمایند و هر کسی که در راه خدا با آنان که زندگی مادی دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد و مبارزه نمایند و هرکسی که در راه خدا کشته شد، فاتح گردیده، زود باشد که او را(در بهشت جاودانی) اجری عظیم عطا خواهیم کرد».
آری این است راه رسیدن به سعادت و نیل به مقامات بهشتی، این، سیره دائمی خداوند است در برابر انسانهای فداکار و شهیدان شجاع و مبارزان حق و حقیقت پیامبران به جان و مال و مکتب. خداوند با چنین افراد فداکار معامله پرسودی نموده، جان انسانهای عزیز و فداکار را در مقابل اعطاء بهشت و نعمتهای اخروی بی‏پایان خریداری نموده است. این، وعده‏ای است الهی برای اطمینان در مقابل فداکاریها و شهادت‏طلبی‏های انسان‏های با ایمان.
«اِنَّ اللّهَ اشْتَری مِنَ المُؤْمِنِینَ اَنْفُسَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ بِانَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتَلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْدا عَلَیهِ حَقَّا فِی التَّوْراةِ وَ الإِنْجِیلِ وَ القُرْآنِ وَ مَنْ اَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الفَوْزُ العَظِیمُ»25 «خدا جان و مال مؤمنان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنان که در راه خدا مبارزه می‏کنند، دشمنان دین را به قتل می‏رسانند یا خود کشته می‏شوند، این وعده قطعی الهی است و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن به حق وعده داده شده است و از خداوند با وفاتر به انجام عهد و وعده کیست؟ ای مؤمنان شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معاهده با خدا به حقیقت، سعادت و پیروزی بزرگی است».
آری پیروزی بزرگی است که خداوند در مقابل گذرا از زندگی دنیا که قابل بقاء و دوام نیست، نعمتهای بزرگ جاودان و قابل بقاء هدیه می‏نماید، انسانها، خواهی نخواهی از این دنیا خواهند رفت، پس چه بهتر که انسانها طوری از این دار فانی بروند که نتیجه آن سود ابدی و حتمی و جاودانه باشد، از مرگ و مردن چاره‏ای نیست، همه موجودات ممکن چنین سرنوشتی دارند، زود یا دیر از این دنیا سفر می‏کنند، و بقائی در این دنیا برای هیچ موجودی جز ذات پروردگار ممکن نیست.
«قُلْ لَنْ یَنْفَعَکُمُ الفرارُ اِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ المَوْتِ اَوِ القَتْلِ وَ اِذا لا تُمَتَّعُونَ اِلاّ قَلِیلاً»26 «ای پیامبر به منافقان بگو اگر از مرگ یا قتل فرار می‏کنند، آن فرار هرگز به نفع شما نیست زیرا که اندک زمانی بیش، از زندگی کامیاب نخواهید شد».
حالت ترس از فقر و معالجه آن
یکی دیگر از حالتهای انفعالی نفس که چه‏بسا باعث کشاندن انسانها به سوی بدبختی و گرفتاریهای فراوان می‏گردد، مسأله فقر و نداری و ترس از آن می‏باشد.
قرآن در مقام معالجه این مرض روانی برخی از انسانها، مسائل اساسی و زیربنائی روحی و درونی را مطرح می‏سازد.
اصولاً انسانها برای چه از فقر می‏ترسند؟
برای این که قدرت انسانها در اداره زندگی خویش به نحو دلخواه کمبودهائی دارند، انسانها به صورت طبیعی توانائی برطرف ساختن این کمبودها را ندارند، خداوند در برابر این نحو فکر و رویه می‏فرماید:
«روزی تنها، دست خداوند است و تنها او است که روزی دهنده و صاحب قدرت و اقتدار است».
به این ترتیب انسانها با توسل به خداوند و رابطه نزدیک بندگی واقعی نزد او می‏توانند این مشکل روانی را کاملاً حل نمایند.
خداوند در قرآن مجید در آیات متعدد، خود را تنها روزی دهنده مخلوق‏ها معرفی می‏کند:
«اِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُوالقُوةِ المَتِینُ»27«همانا روزی دهنده خلق تنها خداست که صاحب قوت و اقتدار ابدی است».
خداوند روزی انسانها را به طرق و وسائل مختلف و گوناگون به آنان می‏رساند از قبیل نزول برکات آسمانی «وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ»28 «روزی شما با همه وعده‏ها که به شما داده شده، در آسمان (به امر خدا مقدّر) است».
«وَ ما مِنْ دابَّةٍ فِی الأَرْضِ اِلاّ عَلیَ اللّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ»29«هیچ جنبده‏ای در زمین نیست جز آن که روزی او بر خداست، و خدا منزل دائمی و موقت او را می‏داند و همه حالات مخلوق در دفتر علم ازلی پروردگار قرار دارد».
علت این که خداوند تنها روزی دهنده مخلوقات است، در این آیات ذکر نشده و لکن در آیات دیگر قرآن توضیحی به این نحو درباره آن داده شده است که خداوند، شنوا و داناست، و دارای قدرت انجام آن بوده، تأمین مصالح امور بندگان در اختیار اوست.
«وَ کَاَیِّنْ مِنْ دابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزقَها اَللّهُ یَرْزُقُها وَ اِیّاکُمْ وَ هُوَ السَّمِیعُ العَلِیمُ»30 «یعنی چه بسا حیوانات که خود بار روزی خود را به دوش نکشند و خدا به آنها و هم به شما روزی را می‏رساند و او شنوا و داناست».
«اَللّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ اِنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَئٍ عَلِیمٌ»31«خداوند هرکس از بندگان را که بخواهد روزی وسیع و یا تنگ به او می‏رساند، همانا او به مصلحت‏های تمام مخلوقات آگاه و داناست».
«وَ ما یَفْتحِ اللّهُ لِلنّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکْ لَها وَ ما یُمْسِکُ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ العَزِیزُ الحَکِیمُ یا اَیُّهاَ النّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُاللّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَالأَرْضِ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ فَأَنِّی تَؤْفَکُونَ»32«درِ رحمتی را که او به روی مردم می‏گشاید، هیچ‏کس نتواند بست و آن را که او ببندد هیچ‏کس جز او نتواند باز کند و اوست خدای بی‏همتای با حکمت و اقتدار، ای مردم متذکر شوید که چه نعمتها خدا به شما عطا فرموده؟ آیا جز خدا آفریننده‏ای هست که در آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هرگز جز آن خدای یکتا خدائی نیست پس ای مشرکان چگونه از درگاه حق رو به بتهای باطل می‏آورید».
چنانکه خوانندگان ملاحظه می‏کنند، قرآن رابطه علیت بین اعطاء روزی و بین صفات کمال و قدرت خداوند و حکمت و علم و شنوائی او را اعلام می‏دارد33.
نظیر بحث و بررسی در این صفات که از اهداف مهم روانشناسی اسلامی بشمار می‏رود، صفات غلبه بر غضب و مسأله محبت به خدا و پیامبر و غیر اینها از موجودات34 و سایر انفعالها از قبیل ادراک حسی(یعنی شنوائی، بینائی و بویائی ، قوه لمس و قوه چشائی و...) و تفکر و یادگیری35 یادآوری و فراموشی و سیستم مغز و اعصاب، شخصیت، روان درمانی و غیر اینها است.

پاورقیها:
10) مریم، 4 و 6 - کهف،46 - اسراء، 6 - نوح، 12 - مدثر، 11 و 13 - هود، 42 و 45 - یوسف، 8.

11) آل عمران، 31 - مائده، 54 - توبه،24 - بقره،145.

12) قلم، 4.

13) احزاب، 21 - رعد، 26 - یونس، 57 و 58 - هود، 9 و 10 - نحل، 97 - انسان، 11 - نساء، 19 - آل عمران، 118، 120.

14) بقره، 105 - نساء، 54 - بقره، 109 - یوسف، 5 - مائده، 27.

15) قصص، 13 - طه ، 40 - یوسف، 84 و 86 - توبه، 40 و 92 - آل عمران، 176 - لقمان، 23 - یس، 76 - انعام، 33.

16) قیامت، 1 و 2 - بقره، 35 ،37.

17) قصص، 25 - بقره، 114 - مائده، 13 - فصلت، 16 - اسراء، 37 - لقمان، 18 - منافقون، 5 -جاثیه، 7 و8.

18) قرآن و روانشناسی، ص 149 و 150.

19) عنکبوت: آیه 64.

1) قرآن و روانشناسی، تألیف دکتر محمد عثمانی نجات، ترجمه عباس عرب سال 1367، نشر بنیاد پژوهش‏های اسلامی آستان قدس رضوی.

2) سوره طه، آیه 50. - کتاب قرآن و روانشناسی، ص 28.

20) انعام، 32.

21) غافر: آیه 39.

22) آل عمران: 169 - 170.

23) آل عمران: 158.

24) سوره نسا: 74.

25) سوره توبه: 111.

26) احزاب: 16.

27) سوره ذاریات: آیه 58.

28) ذاریات: 22.

29) سوره هود: آیه 6.

30) عنکبوت: 60.

31) عنکبوت: 62.

32) سوره فاطر: آیه 2 و 3.

33) قرآن و روانشناسی، تألیف دکتر محمد عثمان نجاتی ترجمه عباس عرب، نشر بنیاد پژوهش‏های آستان قدس رضوی، تاریخ نشر 1367ش.

34) سوره فصلت: 34 - آل عمران، 133 و 134 - شوری، 36 و 37 و 40 و 43.

35) تغابن: 14 و 15 - توبه، 24 - مجادله،22 - ممتحنه، 4.

3) سوره رعد، آیه 8.

4) قرآن و روانشناسی، ص 50.

5) سوره انفال، 2 - سوره سجده،16 - حج،1 و 2 - انبیا،11 و 12 و 40 - احزاب،10 و 11 - توبه، 56 و 57 -شعراء، 21 - قصص، 21 - نمل، 10 - بیّنه، 7 و 8 - زمر، 13 - نور، 37 - انسان، 10 - نساء، 77 - محمد، 20 - شعراء ، 14 - قصص، 33.

6) سوره فتح، 29 - توبه، 123 - تحریم، 9 - اعراف، 150 - طه، آیات 92 و 94 - آل عمران، 119و ..

7) توبه، 38 - فاطر، 5 - حدید، 20 - قیامت، 21 و 20- هُمَزه، 1 تا 4 - نازعات، 37 تا 39.

8) اعراف، 188 - عادیات، 8 - فصلت، 49 - معارج، 19 و 20.

9) معارج، 19 - 27 - آل عمران، 103 - انفال، 62 و 63 - حشر، 9 - حجرات، 10.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تکامل انسان از دیدگاه قرآن و احادیث

مقاله تحقیق علوم قرانی یا قرآن در قرآن word

اختصاصی از اینو دیدی مقاله تحقیق علوم قرانی یا قرآن در قرآن word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله تحقیق  علوم قرانی یا قرآن در قرآن word شامل 258 صفحه قابل ویرایش

 

 

«الحمدالله الذی انزل علی عبده الکتاب»[1] ستایش خاص خدایی است که این کتاب استوار را بر بندة خویش فروفرستاد. خداوند این کتاب را بر بندگانش نازل کرد تا بندگان خود را از گمراهی نجات دهد و راه نجات را در تمسک به این کتاب و اهل بیت پیامبر (ص) قرار داد. همچنانکه پیامبر (ص) در حدیث معروف ثقلین میفرمایند: «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی. ما إن تمسکتم بهمالن تضلوا بعدی ابدا» من در بین شما دو چیز گرانقدر باقی گذاشتم. کتاب خدا و عترتم که اگر به آن متمسک شودی هرگز گمراه نخواهید شد»[2]

قرآن در تمامی ابعاد فردی، اجتماعی، مادی، معنوی، دنیوی و اخروی هدایت انسان را تأمین کرده است.

استاد مطهری میفرمایند:

«قرآن مثل بعضی کتابهای مذهبی نیست که یک سلسله مسائل رمزآسا در مورد خدا و خلقت و تکوین مطرح کرده باشد و حداکثر یک سلسله اندرزهای اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد. قرآن اصول معتقدات و انکار و اندیشه هایی را که برای یک انسان به عنوان یک موجود با ایمان و صاحب عقیده لازم و ضروری است و همچنین اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده است.»[3]

پس از آنجا که شناخت قرآن یکی از ضروری ترین و مهم ترین نیازهای هدایتی بشر است. شناخت آن به سادگی میسر نیست. برای یافتن آن نیز باید به خود قرآن مراجعه کرد و قرآن را در قرآن یافت.

نویسندة معروف اسلام «سید قطب» در مقدمه کتاب خود «تصویر فنی قرآن مجید» بحث جالبی تحت عنوان «من قرآن را پیدا کردم» دارد که خلاصه اش این است.

«این کتاب داستانی دارد، تا کتاب به چاپ نرسیده بود آن را در نزد خود نگاه داشتم ولی امروز که کتاب برای چاپ فرستاده می شود، ناچارم آن را فاش کنم:

در کودکی که برای نخستین بار قرآن را می خواندم، با اینکه فکر من قادر به درک معانی بلند آن نبود، چیزهایی از آن احساس می کردم. هنگامی که بعضی از آیات را می خواندم، عکس ها و تصویرهای جالبی در ذهن من نقش می بست. من از این تصویرهای ساده و قدرت خلاقة قرآن، فوق العاده لذت می بردم. و با آن، مدت ها سرخوش بودم، آن ایام با خاطرات شیرینش گذشت.

هنگامی که قدم در محبط مدرسه گذاشتم وتفسیر قرآن را در کتب تفسیر خواندم و اقوالات این و آن و احتمالات گوناگون را مطالعه کردم. دیدم دیگر اثری از آن «تصویرهای روح پرور» و آن جمال دل انگیزی که در کودکی می دیدم، در اعماق فکر من پیدا نیست. متحیر شدم، مگر این همان قرآنی نیست که من در کودکی می خواندم و آنقدر از معانی آن لذت می بردم ! چرا امروز اینقدر مشکل و پیچیده و خالی از آن روح و زیبایی و لذت شده است؟! مگر این قرآن دیگر است؟ آن تصویرهای زنده و روح پرور کجاست؟ ناچار گفته های این و آن و آن همه احتمالات مختلف و احیاناً نامفهوم را رها کرده به مطالعه عمیق خود قرآن پرداختم و قرآن را در خود قرآن جستجو کردم، نه در گفته های این و آن.


[1] کهف، 1

[2] رهبری امام علی (ع) در قرآن و سنت (المراجعات). سید عبدالحسین شرف الدین موسوی. مترجم: محمد جعفر امامی، چاپ بین الملل. دوم. زمستان 80- ص 70

[3] آشنایی با قرآن، استاد مرتضی مطهری، صدرا- چاپ پنجم- بهار 70- ج 1 و2- ص 10


دانلود با لینک مستقیم


مقاله تحقیق علوم قرانی یا قرآن در قرآن word