چکیده : عمل انسان هنگامی عنوان جرم به خود می گیرد که عناصر تشکیل دهنده آن تحقق یابد ، بدین صورت که اولاً از طرف قانون به عنوان جرم پیش بینی و مجازاتی برای آن مقرر شده باشد (عنصر قانونی) ثانیاً انجام فعل یا ترک فعلی که توسط قانونگذار جرم وضع شده باشد (عنصر مادی) ثالثاً به قصد مجرمانه و یا تقصیر جزایی صورت گرفته باشد (عنصر روانی) ، که این سه مورد عناصر عمومی تشکیل دهنده جرایم را تشکیل می دهند . موضوع عنصر روانی در حقوق جزا از جمله مسائلی است که در کتب حقوقی غالب جوامع امروزی مورد بررسی قرار گرفته ، با اینکه تا کنون در ایران تحت عناوین مختلف در این زمینه بررسی شده و این موضوع مورد توجه خاص حقوقدانان و صاحب نظران قرار گرفته و هر یک به نحوی آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند،بازهم مشکلات ونارسایی هایی دراین مورد وجود دارد که پیوسته مبتلا به دستگاه قضایی است ولی با تصویب قانون مجازات اسلامی 1392 بسیاری ازابهامات وانتقاداتی که حقوقدانان نسبت به قانون سابق داشتند مرتفع گردید. قانونگذار ما تعریفی از سوء نیت یا قصد مجرمانه یا عنصر روانی جرم ارائه نداده است و ترجیح داده به بیان مصادیق آن بپردازد ولی دربندهای چهار گانه ماده 290 قانون مجازات اسلامی 1392 دارای مبانی و ویژگی های است که با تحلیل و کنکاش درآنها می توان به ارکان عنصر روانی قتل عمد دست پیدا کرد و برای اینکه ماعنصرروانی جرم قتل عمد را محرز و کافی جهت انتساب عنوان مجرمانه و مجازات مرتکب بدانیم باید ارکان و الزامات آن را بشناسیم که عبارتند از:اراده،علم ، سوء نیت عام و خاص که درتحقق عنصرمعنوی یا روانی ومسئولیت کیفری داشتن قاتل، وجود همه این عوامل با هم ضرورت دارد. برخی علل به طور کامل مسئولیت جزایی را رفع می کنند که عبارتند از کودکی، جنون و اجبار،و برخی نیز به صورت نسبی و بسته به شرایط ،رافع مسئولیت جزایی هستند از جمله خواب و بیهوشی ومست واکراه واضطرارکه نقطه مشترک همه اینها ،فقدان یا اختلال در اجزای عنصرروانی مرتکب است ودر صورت احراز هر کدام از علل مذکور،مسئولیت جزایی نخواهدداشت،ولی در قتل عمد ادعای اکراه و اضطرار از سوی قاتل پذیرفتنی نیست ورافع مسئولیت جزایی نمی باشد و قانون وشرع هم چنین اجازه ای به مرتکب نداده است واگرمرتکب قتل دیگری شود،عمل وی ازنوع قتل عمدومستوجب قصاص خواهد بود،واین نکته شایان ذکر است گرچه مسئولیت جزایی در برخورد با این علل به طور کامل رفع می شود،اما ممکن است همیشه و به طور مطلق چنین نباشد،ودر صورتی موارد مذکوررافع مسئولیت کیفری است که مرتکب تمامی شرایطی که قانونگذار درجهت رفع مسئولیت جزایی لحاظ کرده را دارا باشد.این تقسیم بندی بیشتردرجهت تمییز و تفکیک موضوع وفایده عملی آن می باشد و نباید موجب اشتباه در برخورد با ماهیت علت های رافع مسئولیت شود. انگیزه یکی از موضوعاتی است که همواره درعنصرروانی مورد بحث و بررسی قرار گرفته،انگیزه همیشه همراه با قاتل بوده و خودرا به دیگر اجزای عنصر روانی گره زده ودرارتکاب قتل اثرگذار می باشد،در باب قتل عمد باید بگویم که انگیزه قاتل نقشی در تحقق قتل عمدی ندارد وبه عبارت دیگر انگیزه جزئی ازرکن روانی قتل عمد محسوب نمی گردد،امادرماده303 قانون مجازات اسلامی1392 اعتقاد قاتل به مهدورالدم بودن مجنی علیه صرفاً موجب معافیت مرتکب از قصاص است ،بدون اینکه در ماهیت عمدی بودن قتل اثر گذار باشد.
پایان نامه : عنصرروانی قتل عمددر لایحه قانون مجازات اسلامی جدید