اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ترجمه ی اشعار خیام به کُردی توسط استاد هه ژار

اختصاصی از اینو دیدی ترجمه ی اشعار خیام به کُردی توسط استاد هه ژار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ترجمه ی اشعار خیام به کُردی توسط استاد هه ژار


ترجمه ی اشعار خیام به کُردی توسط استاد هه ژار

ترجمه ی رباعیات خیام

بازگردانی و ترجمه:استاد هه ژار

استاد هه ژار در میان کردها خود شاعری سرشناس و صاحب سبک می باشند از جمله آثار ایشان:

ترجمه ی کتاب قانون ابن سینا از عربی به فارسی

ترجمه ی رباعیات خیام به کردی

ترجمه ی تاریخ شرف خان بدلیسی


دانلود با لینک مستقیم


ترجمه ی اشعار خیام به کُردی توسط استاد هه ژار

تحقیق و بررسی در مورد خلاقیت و واژه پردازی در شعر 20 ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق و بررسی در مورد خلاقیت و واژه پردازی در شعر 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

Samuel Taylor coleridige : (1772-1834)

درباب خلاقیت و واژه پردازی در شعر:

متن زیر بخش های چهارده و پانزده (Biograehia literania) کالریج را تشکیل می دهد که در سال 1817 چاپ شد.

این بخش ها در مقایسه با قسمت های دیگری که می شد انتخاب کرد ثانیا نسبتا کامل تری از قدرت کالریج به عنوان یک منتقد بر خواننده می گذارد.

حقیقت این است که کالریج در مقام فخیم و شعر والا مرتبه کاملا گم شده است .

او بر آن است که خود را در نثر بشناساند.

ما اینگونه احساس می کنیم که خود منتقد بلند مرتبه تر از هر نقدی است که بر او می شود چه در نوشته هایش و چه در سخنرانی هایش .

بخش برگزیده شده حاضر شاید تلقی شود که در مقایسه با آن چیزی که برای خود کالریج رایج و آشناست تلاش ناکافی و کم است ما آرمان شعری او را بیان کند و آن را با ارجاع به شعر خودش و یا شعر ورد زوشا و شکسپیر توضیح دهد.

آنچه که در مورد شکسپیر می گوید به بهترین سفو ممکن است .

او خود را ارزیابی برد و با یک چشم مضمون را که کاملا در حضور قدرت اوست را می نویسد.

در قسمت های اول این بخش و در واقع غیر مستقیما در تمام قسمتها او مقدمه مشهور و رزوشارا در ذهن خود دارد.

مقدمه ای که در تمام شعرهای کامل ویرایش شده و در نوشته های متوازن و ردزورشا یافت می شود.

این نوشته ها را دکتر گروسارت ویرایش کرده است .

اولین سالی که ؟آقای ورد زورشاه من باهم هایه بودیم ، بحث های ما غالبا در مورزد دو نکته مهم در شعر بود قدرت بر انگیختن حس همدردی خواننده با تبعیت صادقانه از حقیقت طبیعت و قدرت ایجاد علاقه به بداعت با توصیف رنگ های خیالی .

این افسون نا بهنگام که اتفاقات نور و سایه نور مهتاب و غروب آفتاب منظره آشنا و شناخته شده را پراکنده می کندبرای این ظاهر می شود که قابلیت عملی بودن ترکیب این دو را نشان دهد . اینها شعر طبیعت اند.

این تفکر خود پشنهاد می دهد ( به خاطر نمی آورم به کلاسیک از ما ) که یک سری از شعرها ممکن است از دو نوع تشکیل شده باشد . در اولی حوادث و عاملان آن حداقل از قسمت هایی ماوراللطبیعه هستند و تعالی مورد هدف فرار است که ( هر جذابیت علاقه ای تشکیل شود که حقیقت نمایش اینگونه احساسات است ) و به طور طبیعی این گونه موقعیت ها را همراهی می کند و آنها را واقعی فرض می کند.

و واقعی به این معنی آنها شبیه هر انسانی هستند که از هر منبع کژ پنداشت که باشند خود را در هر زمان تحت نفوذ نیروی ماورای طبیعی می داند.

در مرتبه دوم : موضوعات از زندگی عاری و معمولی انتخاب می شوند ،‌شخصیت ها و حوادث آنگونه هستند که در هر روستا و حومه ای یافت می شود جایی که ذهن متفکر پر احساس به دنبال آنهاست و یا زمانی که آنها خود را نمی نمایانند. ذهن به آنها توجه می کند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد خلاقیت و واژه پردازی در شعر 20 ص

تحقیق و بررسی در مورد باورهای مذهبی در شعر ( معاصر ) 17 ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق و بررسی در مورد باورهای مذهبی در شعر ( معاصر ) 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

باورهای مذهبی در شعر ( معاصر )

مثل جنگ خدا

وقتی شما را بریدند

زمین عطشناک پایین

زیر معنویت خونتان روید

و افق به مرتبه ی ظهور آمد

اسب سحر شیهه ای کشید

هفتاد و دو آفتاب

از جنگل نیزه برآمد .

یکی از ویژگی های بارز شعر امروز ، استفاده از پشتوانه ی فرهنگی و مذهبی در شعر است ، که نشان دهنده ی تفکر و اندیشه ی شاعر می باشد . اگر چه باورهای مذهبی در شعر ، سابقه ی طولانی دارد و از آغاز سرایش شعر فارسی، بویژه در شعر شاعران بزرگ و صاحب سبکی همچون کسایی مروزی ، مولانا جلال الدین محمد بلخی ، حافظ شیرازی و محتشم کاشانی و دیگران یافت می شود ، اما این مسئله در شعر شاعران بعد از انقلاب ارزش و اعتبار دیگری دارد ؛ و به کارگیری از عناصر فرهنگی ، اسلامی و ملی در شعر ، از نظر جامعه شناختی نیزط ارزش خاصی به شعر می دهد ، و بر این اساس می توان گفت (( شعر امروز نتنها بی ریشه نیست ، بلکه ریشه در اعماق فرهنگ و اجتماع ، و در مفهوم پیشرفته اش ، ریشه در خرده فرهنگ ترقی خواه نواندیش دارد ؛ و اگر شاعری از موضوع لاقیدی ، با اشعاری نامفهوم که از بار فرهنگی خلاق و پویا بی بهره است ، با زبانی غیر از زبان خود مردم با آنان سخن گوید ، باید تلخی این مکافات را بپذیرد که گفته و خواسته اش شنونده و اجابت کننده ای نداشته باشد .))

اساساً شعر مذهبی از دوری سلاطین صفوی در ایران رشد چشمگیرتری یافته است . پادشاهان صفوی از آغاز تسلط خود بر ایران به شدت شروع به انتشار مذهب تشیع در ایران نمودند ، و یکی از بهترین راههای انتشار مذهب تشیع را تلفیق " مذهب " با " شعر " ، که در میان عموم مردم رواج داشته است ، دانسته اند ؛ و از این روست که مرثیه سرایی ، مدح ائمه و منقبت سرایی در این دوره به اوج خود می رسد . چنانکه نویسنده ی کتاب " عالم آرای عباسی " – اسکندر بیک ترکمان – درباره ی احوال شاعران دوره ی صفوی و پاس نهادن این پادشاهان به منقبت سرایی می نویسد (( در اوایل حال ، حضرت خاقانی جنت مکانی را توجه تمام به حال این طبقه بود ...و در اواخر حیات ، که در امر به معروف و نهی از منکر مبالغه ی عظیم می فرمودند ، چون این طبقه ی علیه را وسیع المشرب شمرده ، صلحا و زمره ی اتقیا نمی دانستند ، زیاده توجهی به حال ایشان نمی فرمودند ، و راه گذرانیدن قطعه و قصیده نمی دانند .

مولانا محتشم کاشانی قصیده ای غرا در مدح آن حضرت ) شاه تهماسب ) و قصید های دیگر در مدح مخدره ی زمان (( شهزاده پریخان خانم )) ، به نظم آورده ، از کاشان فرستاده بود به وسیله ی شهزاده ی مذکور معروض گشت . شاه جنت مکان فرمودن که " من راضی نیستم که شعرا زبان به مدح و ثنای من آلایند .قصاید در شان شاه ولایت و ائمه ی معصومین علیه السلام بگویند ، صله ، اول از ارواح مقدسه ی حضرات ، و بعد از آن از ما توقع نمایند .

زیرا که به فکر دقیق ، معانی بلند و استعاره های دور از کار در رشته ی بلاغت در آورده به ملوک نسبت می دهند که به مضمون در اکذب اوست احسن او اکثر در موضع خود نیست . اما اگر به حضرات مقدسات نسبت نمایند ، شان معالی نشان ایشان بالاتر از آن است که محتمل الوقوع است . )) غرض که جناب مولانا صله ی شعر از جانب اشراف نیافت .))

بنابراین می بینیم که " محتشم کاشانی " پس از این مسئله از مدح سلاطین دست می شوید و به طرف شعر مذهبی دست می یازد و آن ترکیب بند مشهور " دوازده بند " را درباره ی واقعه ی جانسوز کربلا می سراید ؛ و شاعران زیادی نیز به پیروی از او به سرایش اشعار مذهبی روی می آورند و با گذشت قرن ها از عمر ادبیات رسمی تشیع ، هنوز هم جایگاهش رفیع می باشد .

البته ناگفته نماند که بین " هنر " و " مذهب " همواره رابطه ی بسیار نزدیکی وجود داشته و این دو در کنار " عرفان "یک تثلیث محکمی را بوجود آوردند ؛ چنان که دکتر شریعتی در این مورد می گوید (( خویشاوندی میان مذهب و عرفان و هنر را تاریخ نیز شاهد بوده است . هنرها ، مذهبی ترین و عرفانی ترین موجودات این عالم اند . در دامن دامن مذهب و عرفان زاده اند و از این دو پستان شیر خورده اند . هنر ، هنری معراجی است و یا شوق معراجی که در آن هنرمند هر چه از بار " هست " سبک بارتر است ، سدره المنتهایش از زمین دورتر است و روشنایی و گرما و قداست و زیبایی ماوراء را بشر احساس می کند ... و از این است که موسیقی علی رغم بدرفتاریهای مسلمانان ، هرگز دست از دامن تصوف اسلامی برنداشته و از همین روست که مسئله ی پیچیده ای که در ادب و فرهنگ فارسی مطرح است ، روشن می گردد که چرا عرفان ما تا چشم می گشاید خود را در دامن شعر می افکند و به تعبیر بهتر ، تا زبان باز می کند به شعر سخن می گوید و بر خود این دو خویشاوند همدرد و همزبان با هم زیباترین و شورانگیزترین واقعه ی تاریخ معنویت شرق پر معنی است . ))

اما باورهای مذهبی در شعر بعد از انقلاب حال و هوای دیگری دارد . شاعران این دوره فقط به مدح ائمه ی اطهار و یا به مرثیه سرایی صرف بسنده نکردند ، بلکه در کنار این مسایل و با توجه به شریعت شعر تلاش کردند اشعار مذهبی از نظر فرم و ساختار محکم تر بوده تا تاثیر بیشتری در ذهن و زبان مردم داشته باشد و زود به بوته ی فراموشی سپرده نشود . برای نمونه وقتی به مثنوی های " علی معلم " ، این شاعر پر آوازه و صاحب سبک دوره ی معاصر ، نگاه می کنیم ، می بینیم پشتوانه ی فرهنگی ، اسلامی و ملی بیشترین عناصر تشکیل دهنده ی سروده هایش می باشد و اندیشه اش همواره اندیشه ی مذهبی است ؛ و با استفاده از تلمیحات ارزشمندی که این شاعر در ذهنش دارد یک شعر پویا و مانا می سراید .

روزی که در جام شفق مل کرد خورشید

بر خشک چوب نیزه ها گل کرد خورشید


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد باورهای مذهبی در شعر ( معاصر ) 17 ص

تاریخچه شعر

اختصاصی از اینو دیدی تاریخچه شعر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

تاریخچه شعر(اولین شعر)

شاید تا حالا فکر کرده باشید که شعر از کجا شروع شد ؟ اولین شعر رو کی گفته ؟ یا اصلا اولین شعر چی بود ؟ زحمت تحقیق نکشید من رفتم تحقیق کردم . اینم نتیجش.مطمئنا می تونین تو ادامه مطلب پاسخ این سوالها رو پیدا کنین.بنا به قول قوی تر اولین شعر رو یعَرُب پسر قحطان پسر عابر پسر شالخ پسر ارفخشد پسر سام پسر نوح (علی نبینا و آله و علیه السلام) گفته است . یعَرُب که چهارصد سال عمر کرده یود در کارهای ادبی و لغتی کار می کرده است و حتی گفته اند که زبان عربی را بعد از طوفان نوح او رواج داده است .و اصلا نام یعرب را از همین جا بر او نهاده اند . او بعد از کار بر روی سجع های عربی روزی در محفلی که اکابر و اقارب و اعیان همه حاضر بودند اتفاقا این شعر را گفت . و چون در جمع هرگز کسی شعر نشنیده بود گفتند :  این چه بود که گفتی و ما هرگز قبل از این چنین چیزی از تو نشنیده بودیم! یعرب نیز در جوابشان گفت من نیز قبل از این هرگز چنین چیزی از خودم نشنیده بودم . پس چون او بواسطه کار بر روی سجع ها و آثار ادبی شعور گفتن چنین چیزی پیدا کرده بود آنرا شعر و گوینده را شاعر گفتند . و آن شعر این بود:

ما الخَلق الا لِاَب و اُمٍّ                  خَدینَ چَهلٍ او خدینَ عِلمٍما بَینَ خُلقٍ رآیعٍ و حلمٍ               فی مَرَحٍ طوراً و طوراٌ همٍّاما برخی اولین شعر را به جرحم بن قحطان نسبت داده اند . عده ای هم به حضرت آدم و گفته اند که این شعر از اوست:

تغیّرَت البلادُ و من علیها                فَوَجهُ الاَرضِ مُغَبِّرٌ قبیحتغیّر کلُّ ذی طعمٍ و لونٍ                 و قلَّ بِشاشَه الوجه الصبیحفوا اَسَفا عَلی هابیلِ اِبنی             قتیل قَد تَضَمَّنَهُ الضَریح

و لی همونطور که می دونید و اهل علم اتفاق نظر داردند ، زبان حضرت آدم سریانی بوده است . مگر اینکه حضرت آدم این شعر ها رو به سریانی گفته باشه و بعدا به عربی ترجمه شده باشه که اون هم بعیده!!!!<FONT< SPAN>

اما اولین شعر پارسی رو به بهرام گور نسبت داده اند. آنهم اینگونه بوده که یزدگرد اول -پادشاه ساسانی- همه بچه هایش در کودکی می مردند تا اینکه بهرام بزرگ میشود و نمی میرد پدر او را نزد فرماندار حیره میفرستد تا آنجا نزد اعراب برخی از علوم رو یاد بگیرد و او هم شعر را آنجا یاد می گیرد . اولین شعر پارسی هم این بیت منسوب به بهرام گور است :

منم آن پیل دمان و منم آن شیر یله                  نام من بهرام گور و کُنیَتم بو جَبَله

وقتی هم که بهرام گور بر تحت نشست آذربادین زر ادستان حکیم پیش او آمد و در مقام نصیحت گفت : ای پادشاه بدانکه انشاء شعر از کبار معایب است . از بهر آنکه اساس آن بر کذب و زورست و بنیاد آن بر مبالغت فاحش و غلو مفرط و از این جهت علما فلاسفه ادیان از آن معرض بوده اند و ... . (نصیحت طولانی ای  میکنه) بهرام گور هم بعد از آن شعر نگفت و آشنایان و درباریان را از آن منع کرد و گفته اند اصلا به همین جهت است که باربد که استاد بربطی بود (باربد استاد موسیقی به سبک بربط بوده است و موسیقیدان خسرو پرویز) بنای محتوای موسیقی هایش را که سر به سر مدح بود را بر نثر نهاده بود و هرگز نظم نگفت.بعضی هم چون فارابی اولین شاعر پارسی رو ابوحفص حکیم پسر اَحوَص سُغدی دانسته اند .(قول ضعیفی است) فارابی در کتابش او را صاحب نوعی آلت موسیقی به نام شهرود می داند که بعد از او هیچکس آنرا نداشت و شعری که او با موسیقی خوانده این بوده است . (ابو حفص در سال سیصد هجری میزیسته)آهوی کوهی در دشت چگونه دودا                   یار ندارد بی یار چگونه رودا    

 


دانلود با لینک مستقیم


تاریخچه شعر

مقاله درباره شعر همیشه سهراب سپهری

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره شعر همیشه سهراب سپهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره شعر همیشه سهراب سپهری


مقاله درباره شعر همیشه سهراب سپهری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

   فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

   تعدادصفحه:9

 شعر «همیشه» سپهری، قصه غربت مرد است که در تنهایی حیات به فریاد آمده است و در برهوت وجود،‌ زن، آن حوری تکلم بدمی را جستجو می کند تا به همراهی او در سمفونی جاودانه آفرینش سرود عشق را در «همیشگی همیشه ها» زمزمه کند.

... جاری زمان، مثل همیشه، در بستری از رنگها می خرامید...

هنوز در تاریکی بی آغاز و پایان ازل، «دری در روشنایی نروییده بود»، سکوت سیاهی در رگ هستی می تپید.

کسی که تنها کس بود، زمانهای زمان، «کنار مشت خاک»،‌ در دوردست خویش، اوج خود را گم کرده بود.

از لحظه بعد می ترسید، به «تبسم پوشیده گیاهی» بر گوشه لبهایی شبیه بود که بوی ترانه ای گمشده می دادند، در دهلیزهای وجودش انتظاری سرگردان موج می خورد، دستهایش پر از بیهودگی جست و جو بود، احساس می کرد خوابی را میان علفها گم کرده است، انگشتانش به سوی هیچ می لغزیدند.

***

شبی از شبهای دراز زیر بارش یک راز، کمی آن سوتر از این پرچین نیاز، نازِ پیچک غزل او را پیچید.

کلمه شد، کلمه رعدی در خلوت سرای هستی،

کای خداوند خدا

«ما بی تاب و نیایش کمرنگ

از مهرت لبخندی کن،‌ بنشان بر لب ما

باشد که سرودی خیزد در خورد نیوشیدن تو

ما هسته پنهان تماشاییم

ز تجلی ابری کن، بفرست، که ببارد بر سر ما

باشد که به شوری بشکافیم، باشد که ببالیم و به خورشید تو پیوندیم

باشد که ز خاکستر ما،‌ در ما، جنگل یکرنگی به در آرد سر

ای نزدیک


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره شعر همیشه سهراب سپهری