لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
تاریخچه شعر(اولین شعر)
شاید تا حالا فکر کرده باشید که شعر از کجا شروع شد ؟ اولین شعر رو کی گفته ؟ یا اصلا اولین شعر چی بود ؟ زحمت تحقیق نکشید من رفتم تحقیق کردم . اینم نتیجش.مطمئنا می تونین تو ادامه مطلب پاسخ این سوالها رو پیدا کنین.بنا به قول قوی تر اولین شعر رو یعَرُب پسر قحطان پسر عابر پسر شالخ پسر ارفخشد پسر سام پسر نوح (علی نبینا و آله و علیه السلام) گفته است . یعَرُب که چهارصد سال عمر کرده یود در کارهای ادبی و لغتی کار می کرده است و حتی گفته اند که زبان عربی را بعد از طوفان نوح او رواج داده است .و اصلا نام یعرب را از همین جا بر او نهاده اند . او بعد از کار بر روی سجع های عربی روزی در محفلی که اکابر و اقارب و اعیان همه حاضر بودند اتفاقا این شعر را گفت . و چون در جمع هرگز کسی شعر نشنیده بود گفتند : این چه بود که گفتی و ما هرگز قبل از این چنین چیزی از تو نشنیده بودیم! یعرب نیز در جوابشان گفت من نیز قبل از این هرگز چنین چیزی از خودم نشنیده بودم . پس چون او بواسطه کار بر روی سجع ها و آثار ادبی شعور گفتن چنین چیزی پیدا کرده بود آنرا شعر و گوینده را شاعر گفتند . و آن شعر این بود:
ما الخَلق الا لِاَب و اُمٍّ خَدینَ چَهلٍ او خدینَ عِلمٍما بَینَ خُلقٍ رآیعٍ و حلمٍ فی مَرَحٍ طوراً و طوراٌ همٍّاما برخی اولین شعر را به جرحم بن قحطان نسبت داده اند . عده ای هم به حضرت آدم و گفته اند که این شعر از اوست:
تغیّرَت البلادُ و من علیها فَوَجهُ الاَرضِ مُغَبِّرٌ قبیحتغیّر کلُّ ذی طعمٍ و لونٍ و قلَّ بِشاشَه الوجه الصبیحفوا اَسَفا عَلی هابیلِ اِبنی قتیل قَد تَضَمَّنَهُ الضَریح
و لی همونطور که می دونید و اهل علم اتفاق نظر داردند ، زبان حضرت آدم سریانی بوده است . مگر اینکه حضرت آدم این شعر ها رو به سریانی گفته باشه و بعدا به عربی ترجمه شده باشه که اون هم بعیده!!!!<FONT< SPAN>
اما اولین شعر پارسی رو به بهرام گور نسبت داده اند. آنهم اینگونه بوده که یزدگرد اول -پادشاه ساسانی- همه بچه هایش در کودکی می مردند تا اینکه بهرام بزرگ میشود و نمی میرد پدر او را نزد فرماندار حیره میفرستد تا آنجا نزد اعراب برخی از علوم رو یاد بگیرد و او هم شعر را آنجا یاد می گیرد . اولین شعر پارسی هم این بیت منسوب به بهرام گور است :
منم آن پیل دمان و منم آن شیر یله نام من بهرام گور و کُنیَتم بو جَبَله
وقتی هم که بهرام گور بر تحت نشست آذربادین زر ادستان حکیم پیش او آمد و در مقام نصیحت گفت : ای پادشاه بدانکه انشاء شعر از کبار معایب است . از بهر آنکه اساس آن بر کذب و زورست و بنیاد آن بر مبالغت فاحش و غلو مفرط و از این جهت علما فلاسفه ادیان از آن معرض بوده اند و ... . (نصیحت طولانی ای میکنه) بهرام گور هم بعد از آن شعر نگفت و آشنایان و درباریان را از آن منع کرد و گفته اند اصلا به همین جهت است که باربد که استاد بربطی بود (باربد استاد موسیقی به سبک بربط بوده است و موسیقیدان خسرو پرویز) بنای محتوای موسیقی هایش را که سر به سر مدح بود را بر نثر نهاده بود و هرگز نظم نگفت.بعضی هم چون فارابی اولین شاعر پارسی رو ابوحفص حکیم پسر اَحوَص سُغدی دانسته اند .(قول ضعیفی است) فارابی در کتابش او را صاحب نوعی آلت موسیقی به نام شهرود می داند که بعد از او هیچکس آنرا نداشت و شعری که او با موسیقی خوانده این بوده است . (ابو حفص در سال سیصد هجری میزیسته)آهوی کوهی در دشت چگونه دودا یار ندارد بی یار چگونه رودا
تاریخچه شعر