« شعر چیزی جز به موسیقی رسیدن کلام نیست »1 شعر زیبای آفرینی با زبان است2 زبان شعر زبان خبر نیست زبان برای شاعر هدف است نه وسیله و شاعر به یاری آن احساسات خود را – که معمولاً احساسات همه انسانها نیز هست نسبت به واقعیات مسائل حیات زیبا نشان می دهد و زبان زیبای شعر که تجسم بخش عواطف سرشار شاعر درلحظات شور و جذبه و ناخود آگاهی است در خواننده و شنونده همان شور و حال شاعر را بر می انگیزد و در عواطف او نفوذ می کند.
شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است در زبان . ساختار گرایان شعریت شعر را در خود ساخت زبان جستجو می کنند و معتقدند زبان شعر زبانی است نا متعارف و غریب همان که « آشنایی زدای » اصلاح شده است .
کار اصلی ادبیات آشنایی زدایی در زبان یا به قولی تهاجم سازمان یافته ، هنرمندانه و محصول خلاقیّت شاعر و ادیب علیه زبان خبر و بدیع و شگفت انگیز ساختن زبان است . با آشنایی زدایی واژه ها و قواعد زبان جانی تازه میگیرند.
بدیهی است که زیبایی زبان هم در شعر است و هم در نثر اما ترفندهای ادبی در شعر بیشتر از نثر بکار می روند و همین ترفندها و آرایه های ادبی است که زبان را به شعر تبدیل می کنند . این آرایه ها ابتدا همه بدیع نامیده می شوند بعدها بخشی از آنها که به بررسی شیوه های خیال انگیز (تشبیه ، استعاره ، مجاز ، کنایه ) می پرداخت از بدیع جدا شد و در علم دیگری به نام بیان جای گرفت .
بخشی دیگر که در سخن گفتن به مقتضای حال برای دخالت در نفوس و عقول از آنها استفاده می شد در علم معانی مورد بررسی قرار گرفت و دیگر فنون شاعری منحصر به علم بدیع گردید.
واژه بدیع در لغت به ((معنی نو آیین))، ((نو پدید)) و ((نو آورده)) است 1 و در زبان سخندانان دانش آرایه های سخن است . و معتقدند که زیبایی علم بدیع آرایشی و عرضی است . جناب دکتر وحیدیان معتقدند این نظر درست نیست زیرا همه آرایه های بدیعی جنبه آرایشی ندارند و ارزشهای آنها یکسان نیست و آنها را به چند دسته طبقه بندی نموده اند .
1- آنها که زیبایی ذاتی دارند مثل تضاد ، غلو و …
2- آنها که زیبایی آرایشی دارند مثل جناس و سجع و عکس و …
3- آنها که بدون آرایه ها و ترفند های زیبایی آفرین ، زیبا نیستند مثل سوال و جواب ، حسن مطلع ، حسن مقطع و …
4- بعضی از ترفند ها که گرچه زیبایی دارند زیبایی آنها مشخص نمی شوند مگر تصادفی مثل ذو بحرین
« در میان مباحثی که در تمدن اسلامی نام علوم بلاغت به خود گرفته است . شامل سه علم معانی ، بیان و بدیع است علم اخیر یعنی بدیع بیشتر از آن دو شاخه دیگر همواره دستخوش تحّول بوده است و از نخستین ادوار شکل گیری این فن در میان مسلمانان تا روزگار ما ، شماره نامهایی که برای صنایع بدیعی عرضه شده از 12-10 شروع می شود و به حدود 220 صفت می رسد »
به هر حال در کتب بدیع از گذشته تا حال در زمینه علم بدیع همه ، کوشیده از تعریفی ظاهری از هر صنعت بیاورند ، همراه با چند مثال . که البته برخی از این صنعتها و آرایه های بدیعی بر مبنای زیبایی آفرینی و اصول زیبایی شناسی تعریف نشده اند و بیشتر از جنبه علمی به آنها نگریسته شده است . اساس شعر و هر هنر دیگری زیبایی است و کار ترفندها ( صنعتها ) ی بدیعی این است که زبان را زیبا می سازند لذا طبقه بندی آنها باید بر پایه اصول زیبا شناختی استوار باشد و هر ترفند ، باید مورد بررسی قرا گرفته ، تحلیل شود و میزان کاربرد و بدیعی بودن ( نو بودن ) که باعث ارزشمند شدن آن می گردد ، بحث شود .
در این رساله همانگونه که در بخش اول ذکر شده ، اساس کار بر پایه کتاب (( کتاب بدیع از دیدگاه زیبایی شناسی )) دکتر تقی وحیدیان کامیار است که آن را بر پایه اصول زیبا شناختی تدوین نموده اند و طبقه بندی صرفاً بر اساس زیبایی شناختی است و هر صنعت ( ترفند ) در طبقه مناسب خود منظور شده است و در نهایت همه ترفندهای ادبی بر اساس شش عامل زیبایی آفرین « تکرار ، تناسب ، غیر متنظره بودن ، بزرگ نمایی ، چند بعدی بودن ، استدلال » طبقه بندی شده اند.
و ما هم به تبع از روش این کتاب همین شیوه تقسیم را برگزیدیم و شعر فخر الدین عراقی مانند دیگر شعرا از صنعت پردازی بدور است و بافت سخن عروی ساختگی و قرار دادی نیست بلکه لطیف و پیرایه است و اگر زیبایی هم هست در زبان فصیح و ساده و عاری از ابهام و تعقید اوست که صنایع لفظی و معنوی در شعر آن ، شده باعث قوام و جلای بیشتر شعرش است ولی این صنایع ( ترفندها ) ، آن قدر طبیعی و بی تکلّف در سخن او جا افتاده که ایجاد تقعید نمی کند ، بلکه بر شیوایی سخنش می افزاید به همین جهت در این رساله و بر اساس طبقه بندی کتاب بدیع دکتر وحیدیان ناچار شدیم که برخی از این ترفندها و آرایه های بدیعی را چشم بپوشیم چون نمونه های آن را در دیوان عراقی نیافتیم.
فصل اول :
تکرار :
«روشی است در بدیع لفظی که موسیقی کلام را بوجود می آورد یا افزون می کند » 1 تکرار که یکی از شگردهای زیبایی آفرین در کلام است و از ارکان بنیادی در شعر بودن شعر به شمار می آید گونه های بسیار دارد ولی به طور کلی به دو نوع است : 2
1- طبیعی 2- موسیقایی که هر یک نیز به انواع دیگری قابل تقسیم هستند ؛ از قبیل :
1- نشان دهنده کثرت و تأکید
2- شعر پژواکی
3-رابطه طبیعی حروف و اژه ها با مضمون شعر
از دیدگاه زبان شناختی تأثیرهای برخاسته از کنش و ذات زبان ، اگر با احساس ابراز شده تطبیق کنند ، تأثیر های طبیعی خوانده می شوند پس احساس با ذات زبان مطابقت دارد2
« سوختم سوختم در آتش شوق بیخودم کن دمی به باده ذوق » مثنوی عشاق نامه
تکرار واژه سوختم در این شعر شدت سوختن را طبیعی و زبیا نشان می دهد با حذف تکرار رابطه طبیعی لفظ و معنی از میان می رود و شعر فاقد این زیبایی می گردد.
تنگ آمدم از وجود خود تنگ ای مرگ به سوی من کن آهنگ رباعیات 221
در بیت فوق نیز تکرار واژه تنگ مطابقت احساس دقیق شاعر را با ذات زبان و لفظی که برگزیده ، می توان دید و بنابر این رابطه طبیعی واژه با مضمون و همیچنین تأکیدی که در بیت داشته است منظور دقیق شاعر را به سهولت به خواننده می رساند
تکرار موسیقایی :
به مجموعه عواملی که زبان شعر از زبان محاوره و روزمره ، به اعتبار بخشیدنِ آهنگ و توازن ، اعتبار می بخشد ، گروه موسیقایی نامیده اند به عبارت دیگر کل موسیقی شعر را مرهون تکرار می دانند .1
تکرار موسیقایی خود نیز بر دو گونه است 1- آزاد 2- منظم
تکرار آزاد تابع نظمی نیست و بسیاری از آرایه ها (ترفند ها ) بر پایه آن بوجود آمده و انواعی دارد
الف) تکرار حرف (واج )
تکرار حرف گرچه منظم نباشد در کلام عاطفی و زیبایی آفرین ، زیباست به شرط آنکه فاصله میان حروف در حدی باشد که ذهن تکرار را دریابد البته تکرار بعضی حروف محسوس تر از دیگر حروف است یا بعضی حروف خوشتر و گوش نواز تر از بر خی حروف دیگرند و البته زیبایی تکرار حروف در شعر بر اساس اصل وحدت در کثرت است و تکرار هر حرفی می تواند زیبایی آفرین باشد تکرار می تواند تکرار صامت یا مصوت در چندین کلمه باشد .
1- نگاهی تازه به بدیع ، دکتر شمیسا ص 57
2- بدیع از دیدگاه زیبایی شناسی ، دکتر وحیدیان کامیار 23
3- مجله رشد ( آموزش زبان و ادب فارسی ) شماره 50 ، بهار 1378 ، ص 32
4- بدیع از دیدگاه زیبایی شناسی ص 27 .
تکرار صامت – تکرار مصوت
بگوش جان عرا قی رسید آن زاری از آن زکوی تو زار و نرار می گذرد ص 177 ص 2107
تکرار صامت «ز» با بسامد بالادر جمله
در این بیت تکرار حرف «ز» از همه برجسته تر است و تأثیر موسیقایی آن صرف نظر از معانی کلمات و مفهوم شعر که حالت زار و نزار بودن را به وضوح در خواننده یا شنونده منعکس می کند . آوای هجاهای بلند و هماهنگی آنها با هم و همچنین وزن دل پذیر شعر به شنونده لذتی می بخشد که به ظاهر با التذاذا ادبی آن ارتباطی ندارد این لذت شنیداری است نه دیداری .
در بیت زیر :
چو بگذری به تعجب تو ماهروی براه چو ماه ، ماهرخان دست بر دهان دارند ص 195
تکرار «هـ» به زیبایی موسیقی شعر افزوده است همچنین تکرار مصوت «ا» موسیقی شعر را دلنشین تر ساخته است .
در مکیده چون او باش ، میخواره شو و قلاش
می میخور و خوش می باش ، مخروش و دلم مخراش
جان همچو عراقی پاش ، گر طالب جانانی مثلث ص 108
8 بار تکرار صامت «ش» و قافیه میانی ، آهنگ شعر را زیبا ساخته است . حتی حرف «خ» با وجود آنکه به تنهایی نا خوش است ، اما با تکرار به زیبایی موسیقی شعر افزوده است .
همچنین در این ابیات :
بگذار که بگذرم ز کویت یکدم ز سگان کویم انگار ص 205
حال آشفته بر رخش فاش است شعله و نار پرتو نور است ص 153
در مکیده با حریف قلاش بنشین و شراب نوش و خوش باش ص 133
صامت «ش» با موسیقی زیبایی حس سر خوشی و شادمانی را در شنونده بیدار می کند.
موسیقی دلنشین بیت را به علت تکرار صامت «ح» و مصوت بلند «ا» در بیت زیر ببینید :
روح ها داد روح را زان راح بصوحی اربعین صباح عشاق نامه ص 327
بیشتر واژه ها به دلیل وجود مصوتها واجد نوعی موسیقی هستند ولی شاعر با توجه به نوع شعر و هدفی که از بیان آن دارد واژگان مناسب با مقصود خود را بر می گزیند بیت زیر تکرار «ک» و «گ» و آوردن کلمات با هجاهای بلند و کشیده لحن گفتار را سنلین می کند که به نوعی ، موسیقی و زیبایی آفرینی ایجاد کرده است .
گشته ام سر گشته از وصف کمال کبریات ای کمال تو یقین را در گمان انداخته ص 92
ای یار بساز تا بسوزم یابا ، سوزم بساز و بنواز ص 212
تکرار «س»و «ز» و همچنین تکرار مصوت بلند «ا» و «و» درکلمات ( هم حروفی و هم صدایی)ارزش موسیقایی کلام را به اوج رسانده است .
در بیت زیر :
تا سر زلف تو پریشان بدید شیفته شد ، شور شعب می کند ص 195
زنگ و طنینی که از تکرار صامت «ش» حاصل میشود راه مناسبی برای بیان شور و شادمانی و در نهایت ارزش موسیقایی در بیت بالاست .
ز خواب نرگش مست تو سرگردان بر خاست خروش و ولوله از جان عاشقان بر خاست ص 150
تکرار «س» و نشاندن آن در کنار مصوت «و» و «ا» و تلفیق و ترکیب سایر واژه ها با هجاهای بلند موسیقی خاصی در کلام ایجاد میکند که در القای معانی اهمیت فراوان دارد. تکرار مصوت « ِ» «e» در شعر فارسی تتابع اضافات نامیده میشود و مستحسن و مقبول است و در این بیت نیز وجود دارد و باعث افزون شدن ارزش موسیقایی کلام گردیده است . جناس
روش تجنیس یا جناس یا همجنس سازی یکی دیگر از روشهایی است که در سطح کلمات هماهنگی و موسیقی به وجود می آورد یا موسیقی کلام را افزون میکند . بسیارند الفاظی که هر یک معانی لغوی واحدی دارند ولی در محاوره یا کتابت به ویژه در شعر معنای دیگری به خود میگیرند و شاعری که از میان انبوه الفاظ ، آنهایی را بر می گزیند احساس موسیقی را در شنونده بیدار می کند ناخود آگاه علاوه بر شعر یک قطعه موسیقی آفریده ، که فی نفسه زیباست 1روش تجنیس مبتنی بر نزد یکی هر چه ببیشتر واژگان است به طوری که کلمات همجنس به نظر آیند یا همجنس بودن آنها به ذهن متبادر شود .1
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 14 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله شعر چیست