در این داستان، مولانا ضمن این که با روشنی تمام، عالم واقع را تبیین میکند و نسبیت فهم ما را از جهان بان مینماید و از همه مهم تر این که رسیدن به معارف بزرگ و کشفیات و فاش شدن اسرار و رموز جهان آفرینش تنها به پیشرفت علم و دانش و تلاش انسانها و کسب معرفت آدمیان نیست، بلکه ارادهای برتر که به سمت مدیریت عالی جهان آفرینش سوق میدهد در کار است و اگر از عقل و عقلانیت و خرد سخن میگوید، به صراحت و روشنی، به مبدا آفرینش توجه میدهد و اصولاً مولوی اگر از خردورزی و عقل سخن میگوید، آن عقلانیتی است که بیشتر تعریف فرزانگان و اولیای خداوند را تداعی میکند که "العقل ما عبد به الرحمن" عقل آن چیزی است که به واسطه آن خداوند مهربان بندگی شود؛ یعنی کاربرد عقل عبارت است از پر کردن چالهها و گودالهای مسیر و صاف کردن راه برای رسیدن به آن مقصود عالی آفرینش.
این فایل دارای 10 صفحه می باشد.
عقلانیت مولانا