فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ )
قسمتی از محتوای متن
تعداد صفحات : 30 صفحه
در این داستان مرد سمبل عقل و زن سمبل نفس است: کثرت القائات باعث میشود که انسان درگیر نفس بشود.
جهان ذهنی، جهان نفی است.
تو به دنبال آن جهان معنوی باش.
نفس و صورت های ذهنی و "من" را قربانی کن و در تبع آن ، جان چون دریای شیرین را بخر! منظور جهان فیزیکی نیست، جهانی است که از نظر روانی در آن قرار داریم.
جهان توهمی که در آن وارد شده ایم و از آن جهان کاملا تازه و زنده و تماما آرامش دور افتاده ایم.
نفس به عقل قیاس را القا میکند: کین همه فقر و جفا ما میکشیم جمله عالم در خوشی، ما ناخوشیم قیاس یکی از اصلی ترین موضوعات در بحث خودشناسی است.
قیاس معانی فلسفی نیز دارد ، اما اینجا منظور قیاس در امور اعتباری هست.
این یکی از کیفیت های وحشتناکی است که جامعه به انسان القا میکند.
ابتدا یک "من" به انسان نسبت میدهد که تو یه چیزی هستی… بعد میگوید این هویت تو همش در حال کوچک بودن و نیست بودن و ناکامی و اینهاست ، پس باید تکامل پیدا کنی! به این ترتیب انسان را در کیفیت نارضایتی نگه میدارد و نمیگذارد که انسان خودش را آنگونه که هست، بپذیرد.
برای این کار قیاس را پیش میکشد و باعث میشود انسان خودش را با چیزها و افراد دیگر مقایسه کند : از خودم یک هویتی در ذهن دارم، از دیگری هم همینطور .
هر کس یا چیزی را دارای یک ارزشی در ذهنم میدونم که ملاکش را هم جامعه بهم داده.
پس پنداری را که از خودم دارم با بقیه مقایسه میکنم.
دانلود داستان هایی از مثنوی