اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره حافظ (شاعر)

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله کامل درباره حافظ (شاعر) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره حافظ (شاعر)


دانلود مقاله کامل درباره حافظ (شاعر)

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :22

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه

از زندگی حافظ سخن گفتن سخت است . بسیار سخت تر از سخن گفتن از شعرهای او. زیرا یکی از شگفتیهای تاریخ این زندگی بزرگانی چون حافظ در پرده ابهام باقی مانده است . اما از حافظ با خود حافظ سخن گفتن از هر کاری سخت تر است . آن هم او که پیداست از داشتن شناسنامه خوشش نمی آمده است و گر نه جه بسیار از شاعران که زندگینامه خود را در نوشته ها و شعرهایشان گنجاندهاند شاعری همجون سعدی و حتی مولانا .

برای نوشتن از زندگی حافظ آن هم به شکل روائی به ناچار باید به سراغ تاریخ رفت . اما حافظ را در قالب خشک تاریخ قرار دادن باز از هر کار دیگری سخت تر است .

از همه بدتر اینکه او نه تنها کاری به کار تاریخ نداشته است که تاریخ نیز کاری با او نداشته است . آنچنان که نامش در جهان در هیچ کدام از وقایع تاریخی دوران زندگی اش نیامده است آنچنان که گوئی در جهان افسانه ها زندگی کرده است .

اما حافظ را با تاریخ چه کار ؟ او فراتر از زمان تقویمی و تاریخی سیر می کرده است. در زمانی ازلی و جاودانی از این روست که شعرهایش مرزهای زمانی و مکانی را در نوردیده است .

باری حافظ را در بستر تاریخ و خط خشک زمان قرار دادن عذابی است سخت الیم . کاری که کرده خوشایند بسیاری از کسان نیست . کتاب دیوان یکی از نامبردارترین دفترهای شعر فارسی است . این کتاب نوار اندیشه های شاعری است که در بخش عمده ای از قرن هشتم زندگی را گذرانده است .

قرنی که ملت ما بس ناهمواری به خود دیده . جنگها ،ستیزها ،شکستها ،زوال و خشونت آمیخته با ریای مذهبی مبارزالدین مظفر . قرنی که رواج ریا و تزویر در لباس دفاع از دین ، از مظاهر بارز است .

قرنی که مردم آن ستیزه های دودمان مظفری را تحمل کرده و آب حملات پیاپی تیمور را از سر گذرانده اند . قرنی که حافظ و عبید زاکانی در دامن ایران پرورش یافته و این پرده های تظاهر و مالوس را از هم دریده اند. قرن هشتم قرنی است که ادبیات ایران دو هنرمند نامدار به خود دیده است . لیکن حافظ در تمام روزگار تاریخی بعد از خویش زنده و پایدار است و کلامش آنچنان پویاست که پیروان همه مکتبها از آن بهره می گیرند . سخن حافظ تنها در عرصه اندیشه شگفتی افرین نیست که از لحاظ لفظ نیز سحر آمیز است . و به حق برای ادبیات دنیا ارمغانهای گرانقدر آورده است . قرن هشتم قرن حافظ است و حافظ از آن نادره هاست که پس از شش قرن هنوز آثارش مورد بحث و بررسی است و دفتر گرامیش آنچنان ناپیدا کرانه است که هر کس از ظن خود با او یار می شود .

شعر حافظ یافته ای است که فلسفه و تاریخ و عرفان و قرآن تار و پود هستی آن را تشکیل می دهد و آنچنان سحر کننده است که یک ادیب پژوهشگر از آن فیض می برد و پیرزنی روستانشین نیز از آن مراد دل بری گیرد .

دیوان حافظ دفتر عظیمی است که پس از سالها بحث و بررسی باز از آن نکته ای ظریف و تازه در می یابیم . کلامی است که گذشت زمان آنرا عرصه کهنگی و زوال نمی سازد و این ویژگی هنر راستین است .

حافظ حافظه ماست . شعر او سرشار از اندیشه های عمیق حکمی و عرفانی و احساسها و عواطف ژرف انسانی .

حافظ و شاه شیخ

صد سال از یورش مغولها می گذشت . هنوز در میان ویرانه بسیاری از شهرها و آبادی ها گوسفندان علف می چریدند . چه کاخهای با شکوهی که لانه جغدها نشده بود چه کتابهای باارزشی که زیر خاک نپوسیده بود . در قرن هفتم هنوز نواده های چنگیز در گوشه و کنار این سرزمین حکمرانی میکرد . در رگهای آنها هنوز خون سوزان و سرکش چنگیز جاری بود بت پرستی را رها کرده و مسلمان شده بود لذا هنوز خوی انسانی بدست نیاورده بودند . با این حال نامهای ایرانی بر خود میگذاشتند و در لباس ایرانیان می کوشیدند که خود را آدمیزاد نشان دهند فرهنگ و تمدن دیر سال این سرزمین کهن تا اندازه ای دگرگونشان کرده بود . مردم ستمدیده تیره روز این سرزمین پهناور مانند گله های انسانی سرشکسته در برابر بیگانگان کمرشان زیر بار مالیاتهای گوناگون شکسته بود . ایلخانهای مغول هر گوشه از این سرزمین را به کسی اجاره داده بودند آنچنان که کشاورزان خرده پا نیز همراه با زمینها اجاره داده می شدند مردم از رعیت گرفته تاد ارباب طوق بندگی را برگردن داشتند . آن هم در سرزمینی که دهها قرن پیش از آن یکی از بزرگترین تمدنهای جهان را پشت سر گذاشته بود . ایران در سالی که شمس الدین محمد به دنیا آمد چند پاره بود حکمرانان چوپانی آل جلایر ، ایلخانی ، آل کریت ، سربداران ،طغاتیموریان ، اتابکان و بسیاری از امیران محله دیگر کشور را میان خود قسمت کرده بودند . آنها همیشه در حال نبرد با یکدیگر بودند و هزینه لشکرکشی ایشان را مردم تیره روز باید می پرداختند . هنگامی که شمس الدین محمد به دنیا آمد مردی ترک نژاد از خاندان اینجو بر فارس حکمرانی می کرد او اگر چه دست نشانده چوپانیان بود اما میکوشید که با استقلال حکومت کند . در سال 736 هجری قمری آخرین حکمران ایلخانی سلطان ابوسعید در گذشت و حکمران فارس نیز به دست چوپانیان کشته شد . پسرش خسرو به شیراز تاخت و تخت و تاج پدر را از او گرفت و در قلعه ای زندانیش کرد . در این دوره مردی به نام امیر مبارزالدین مظفری در یزد حکمرانی میکرد مردی تنومند و سر سخت که پیشانیش مانند بختش بلند بود آن مرد خراسانی نژاد پس از مرگ پدرش از راهداری آن دیار به آن جایگاه رسید ه بود از سیزده سالگی جنگاوری ودشمن کشی را آغاز کرده بود و توانسته بود بسیاری از راهزنهای مغول نژاد آن سامان را از دم شمشیر بگذراند مغولهائی که هنوز بتهای نیاکانشان را میپرستیدند . امیر مباز الدین آرزوهای بزرگی در سر داشت و سر نوشت چنین بود که زندگی او با زندگی شمس محمد گره بخورد . شمس الدین محمد اکنون هفت ساله بود . در چنین روزگار تاریکی زندگی کرد پدرش بازرگان خرده پائی بود زندگی او و خانواده اش پس از مرگ پدر به سختی می گذشت . برادر بزرگتر او باید به ناچار کار میکرد و چرخ زندگی آنان را می چرخاند . زندگی خصوصی شمس الدین سخت تاریک و مه آلود است . زندگی اش گوئی نه بر روی زمین که یکسره در سرزمین قصه ها و افسانه ها گذشته بود و در حالی که کتابهای دوره او پر است از تاریخ زندگی شاهان و بزرگان و همراه با شرح کوچکترین رویدادها از سال و ماه و روز و حتی ساعت تولد و مرگ آنها گرفته تا بیماریها هستی ها و حتی خواب ها یشان . اما در این کتابها حتی نامی از شاعر نامدار روزگار به میان نیامده  است نویسندگان هنگامی به یاد حافظ افتاده اند که سالها از مرگ او گذشته بود و زندگی اش به افسانه ها پیوسته بود این حکایتهای قصه وار همه آن چیزی است که از زندگی این شاعر بزرگ به جا مانده است . و نمی توان به آسانی از کنار آنها گذشت زیرا با چشم پوشی از این قصه واره ها زندگی حافظ یکسره در تاریکی فرو می رود . حافظ در هر حال مسند نابترین لحظه های زندگی اوست . شمس الدین محمد در سال 740 دوازده ساله بود و در شهری زندگی می کرد پر از آشوب وغوغا . شیراز در این سال آشوب زده در آستانه جنگ با یکی از امیران چوپانی بود مردم بینوا از جنگ سخن می گفتند و به فکر آذوقه ای بودند که باید برای زمان جنگ فراهم می کردند شهر به زودی از همه سو محاصره می شد و سرنوشت مردم را شمشیر رقم می زد . در این هنگام شمس الدین نوجوان نگران خانواده اش بود و از خدا می خواست که شهر به چنگ سپاهیان ترک نیافتند . شمس الدین از همان نوجوانی هوش سرشار و استعدادهای درخشان داشت او در شهری به دنیا آمده بود که بهترین مدرسه ها و بزرگترین استادان را در خود داشت . اگر بخت با او یار می شد می توانست در زمانی کوتاه به رشد وشکوفائی برسداو همان گونه که دانشهای رایج زمان را فرا می گرفت نزد استاد بزرگش قوام الدین عبد الله فقیه درس قرآن می آموخت و آن را از بر می کرد از همت و پشتکار او همین بس که حتی هنگام یورش سپاهیان ترک نیز درس و کتاب را رها نکرد . سپاهیان ترک که برای گشودن شیراز با لشکریان امیر مبارز همراه شده بودند یکی از دروازه ها را گشودند و به سوی کاخ شاه مسعود تاختند اما او گریخته بود . امیر چوپانی پیروزمندانه به کاخ پا گذاشت و خزانه شاه را به تاراج برد او یکی از سنگدل ترین مردان روزگار خود بود . مردی آزمند و خونریز که مردم را گله ای گوسفند می دید . مردم شیراز نیز از سنگدلی هایش آگاه بودند و خواهان و هوا خواهش نبودند و به ناچار برای اداره فارس از یکی از برادرهای شاه مسعود کمک گرفت اما دیری نگذشت که از محبوبیت او ترسید و خونش را به زمین ریخت و مردم شیراز خشمگین از جنایت امیر چوپانی بر او شوریدند و داروندارش را به تاراج بردند سپس او را از شهر راندند و بار دیگر شاه مسعود را بر تخت نشاندند . یک سال از آن ماجرا نگذشته بود که بار دیگر امیر چوپانی به فارس یورش آورد هم پیمان با امیر مبارز و دلگرم به شمشیر مردانش ،شیراز به آسانی محاصره شد مردم فقیر زیر فشار قرار گرفتند و ثروتمندان نگران از دست رفتن دارائیشان بودند . شمس الدین دلزده از آن همه بلا و مصیبت به دنیای شعر پناه برد او با همه جوانی ، سالی را بدون جنگ و آشوب پشت سر نگذاشته بود و در حالی که طبع لطیفش بیشتر نیازمند آرامش بود تا آشوب فارس هنوز زیر سایه شاعر بزرگ خود سعدی بود . شاعر زبان آور که زبان فارسی را جهانی کرده بود او اگر چه سالها پیش در گذشته بود همچون باران،و نوشته هایش محکم وزیبا مانند فیروزه ای جواهر نشان شاعران آن روزگار همه زیر سایه او می زیستند حتی شمس الدین که از همان ابتدای شاعری به پیشواز شعرهای او رفته بود . شمس الدین توانست به سرعت خود را زیر سایه سعدی بیرون بکشد نبوغ شعر او در شعر گفتن به معجزه میماند . معجزه ای سحرانگیز که از ابتدای جوانی در جانش افتاده بود ودرخشش این معجزه در دیر سالترین شعری که از او بجا مانده به روشنی پیداست . شعری به زبان و خمیرمایه طنز آمیز ،طنزی که در آینده به شکل عمیق تر یکی از ویژگی های شعرهایش گشت این شعر را می توان از نخستین سروده های شمس دانست

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره حافظ (شاعر)