اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بررسی زندگانی امام حسن ( ع )

اختصاصی از اینو دیدی بررسی زندگانی امام حسن ( ع ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی زندگانی امام حسن ( ع )


بررسی زندگانی امام حسن ( ع )

 

با فرمت قابل ویرایش word

تعداد صفحات : 99 صفحه

 

شناخت از زندگانی امام حسن(ع)   

پیشوای دوم جهان تشیع که نخستین میوه پیوند فرخنده علی (ع) با دختر گرامی پیامبر اسلام (ص) بود، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود .                 

حسن بن علی(ع) از دوران جد بزرگوارش چند سال بیشتر درک نکرد زیرا او تقریبا هفت سال   بیش نداشت که پیامبر اسلام بدرود زندگی گفت .                                                                      

پس از درگذشت پیامبر (ص) تقریبا سی سال در کنار پدرش امیر مومنان (ع) قرار داشت و پس از شهادت علی (ع) (در سال 40 هجری) به مدت 10 سال امامت امت را به عهده داشت و در سال 50 هجری با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت در سن 48 سالگی به درجه شهادت رسید و در        قبرستان «بقیع» در مدینه مدفون گشت .                                                                                  

رسول اکرم (ص ) بلا فاصله پس از ولادتش , او را گرفت و در گوش چپش اقامه گفت .               
سپس برای او بار گوسفندی قربانی کرد, سرش را تراشید و هموزن موی سرش -که یک درم و چیزی افزون بود - نقره به مستمندان داد.                                                                                 
پیامبر (ص ) دستور داد تاسرش را عطر آگین کنند و از آن هنگام آیین عقیقه و صدقه دادن به هموزن موی سرنوزاد سنت شد.                                                                                                 
این نوزاد را حسن نام داد و این نام در جاهلیت سابقه نداشت .                                                 
کنیه او را ابومحمد نهاد و این تنها کنیه اوست .                                                                        
لقب های او سبط, سید, زکی , مجتبی است که از همه معروفتر مجتبی میباشد.                        
پیامبر اکرم (ص ) به حسن و برادرش حسین علاقه خاصی داشت و بارها می فرمودکه حسن و       حسین فرزندان منند و به پاس همین سخن علی به سایر فرزندان خودمی فرمود : شما فرزندان    من هستید و حسن و حسین فرزندان پیغمبر خدایند .                                                           
امام حسن هفت سال و چندی زمان جد بزرگوارش را درک نمود و در آغوش مهر آن حضرت بسر برد و پس از رحلت پیامبر (ص ) که با رحلت حضرت فاطمه دوماه یا سه ماه بیشتر فاصله نداشت  تحت تربیت پدر بزرگوار خود قرار گرفت .                                                                                  
امام حسن (ع ) پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت , به امامت رسید ومقام خلافت ظاهری رانیز اشغال کرد,و نزدیک به شش ماه به اداره امورمسلمین پرداخت .           
در این مدت , معاویه که دشمن سرسخت علی (ع )و خاندان او بود و سالها به طمع خلافت ( در آغاز به بهانه خونخواهی عثمان و درآخر آشکارا به طلب خلافت ) جنگیده بود, به عراق که مقرخلافت امام حسن (ع ) بودلشکر کشید و جنگ آغاز کرد.
ما دراین باره کمی بعد تر سخن خواهیم گفت .
امام حسن (ع ) از جهت منظر و اخلاق و پیکر و بزرگواری به رسول اکرم (ص )بسیار مانند بود.
وصف کنندگان آن حضرت او را چنین توصیف کرده اند:
دارای رخساری سفید آمیخته به اندکی سرخی , چشمانی سیاه , گونه های هموار,محاسنی انبوه , گیسوانی مجعد و پر, گردنی سیمگون , اندامی متناسب , شانه ای عریض ,استخوانی درشت , میانی باریک , قدی میانه , نه چندان بلند و نه چندان کوتاه .
سیمایی نمکین و چهره ای در شمار زیباترین و جذاب ترین چهره ها .
ابن سعد گفته است که حسن و حسین به ریگ سیاه , خضاب میکردند .

کمالات انسانی

امام حسن (ع ) در کمالات انسانی یادگار پدر و نمونه کامل جد بزرگوار خودبود.
تا پیغمبر (ص ) زنده بود, او و برادرش حسین در کنار آن حضرت جای داشتند,گاهی آنان را بر دوش خود سوار می کرد و می بوسید و می بویید.
از پیغمبر اکرم (ص ) روایت کرده اند که درباره امام حسن و امام حسین (ع )می فرمود: این دو فرزند من , امام هستند خواه برخیزند و خواه بنشینند ( کنایه از این که در هر حال امام و پیشوایند ).
امام حسن (ع ) بیست و پنج بار حج کرد, پیاده , درحالی که اسبهای نجیب را با او یدک می       کشیدند.
هرگاه از مرگ یاد میکرد می گریست و هر گاه از قبر یاد میکردمیگریست , هر گاه به یاد ایستادن به پای حساب می افتاد آن چنان نعره میزد که بیهوش میشد و چون به یاد بهشت و دوزخ می افتاد, همچون مار گزیده به خود می پیچید.
از خدا طلب بهشت میکرد و به او از آتش جهنم پناه میبرد.
چون وضو می ساخت و به نماز می ایستاد, بدنش به لرزه می افتاد و رنگش زرد می شد.
سه نوبت دارائیش رابا خدا تقسیم کرد و دو نوبت از تمام مال خود برای خدا گذشت .
گفته اندکه : امام حسن (ع ) در زمان خودش عابد ترین و بی اعتنا ترین مردم به زیور دنیا بود.
در سرشت و طینت امام حسن (ع ) برترین نشانه های انسانیت وجود داشت .
هرکه او را می دید به دیده اش بزرگ می آمد و هر که با او آمیزش داشت بدو محبت می ورزید و هر دوست یا دشمنی که سخن یا خطبه او را می شنید, به آسانی درنگ میکردتا او سخن خود را تمام کند و خطبه اش را به پایان برد.
محمد بن اسحاق گفت : پس از رسول خدا (ص ) هیچکس از حیث آبرو و بلندی قدر به حسن بن علی نرسید.
بر درخانه فرش میگستردند و چون از خانه بیرون می آمد و آنجا می نشست راه بسته میشد وبه احترام او کسی از برابرش عبور نمی کرد و او چون می فهمید, برمی خاست و به خانه میرفت و آن گاه مردم رفت و آمد می کردند.
در راه مکه از مرکبش فرود آمد وپیاده به راه رفتن ادامه داد.
در کاروان همه از او پیروی کردند حتی سعد بن ابی وقاص پیاده شد و در کنار آن حضر ت راه افتاد .
ابن عباس که از امام حسن و امام حسین (ع ) مسن تر بود, رکاب اسبشان رامیگرفت و بدین کار افتخار میکرد و می گفت : اینها پسران رسول خدایند.
با این شأ ن و منزلت , تواضعش چنان بود که : روزی بر عده ای مستمند می گذشت , آنها پاره های نان را بر زمین نهاده و خود روی زمین نشسته بودند و می خوردند, چون حسن بن علی را دیدند گفتند: ای پسر رسول خدا بیا با ما هم غذا شو.
امام حسن (ع ) فورا از مرکب فرود آمد و گفت : خدا متکبرین را دوست نمی دارد.
و باآنان به غذا خوردن مشغول شد .
آنگاه آنها را به میهمانی خود دعوت کرد, هم غذا به آنان داد و هم پوشاک .
در جود و بخشش امام حسن (ع ) داستانها گفته اند.
از جمله مدائنی روایت کرده که : حسن و حسین و عبدالله بن جعفر به راه حج میرفتند.
توشه و تنخواه آنان گم شد.
گرسنه و تشنه به خیمه ای رسیدند که پیر زنی در آن زندگی می کرد.
از او آب طلبیدند.
گفت این گوسفند را بدوشید وشیر آن را با آب بیامیزید و بیاشامید.
چنین کردند.
سپس از او غذا خواستند.
گفت همین گوسفند را داریم بکشید و بخورید.
یکی از آنان گوسفند را ذبح کرد و از گوشت آن مقداری بریان کرد و همه خوردند وسپس همانجا به خواب رفتند.
هنگام رفتن به پیر زن گفتند: ما از قریشیم به حج میرویم .
چون باز گشتیم نزد ما بیا با تو به نیکی رفتار خواهیم کرد.
و رفتند.
شوهر زن که آمد و از جریان خبر یافت , گفت : وای بر تو گوسفند مرا برای مردمی ناشناس میکُشی آنگاه میگویی از قریش بودند؟ روزگاری گذشت و کار بر پیر زن سخت شد, از آن محل کوچ کرد و به مدینه عبورش افتاد.
حسن بن علی (ع ) او را دیدو شناخت .
پیش رفت و گفت : مرا می شناسی ؟ گفت نه .
گفت : من همانم که در فلان روز مهمان تو شدم .
و دستور داد تا هزار گوسفند و هزار دینار زر به او دادند.
آن گاه او را نزد برادرش حسین بن علی فرستاد.
آن حضرت نیز همان اندازه به اوبخشش فرمود.
او را نزد عبد الله بن جعفر فرستاد او نیز عطایی همانند آنان به اوداد.
حلم و گذشت امام حسن (ع ) چنان بود که به گفته مروان , با کوهها برابری می کرد .

همسران و فرزندان امام حسن (ع )

دشمنان و تاریخ نویسان خود فروخته و مغرض در مورد تعداد همسران امام حسن (ع ) داستانها پرداخته و حتی دوستان ساده دل سخنانی به هم بافته اند.
اما آنچه تاریخ های صحیح نگاشته اند همسران امام (ع ) عبارتند از: ام الحق دختر طلحه بن عبید الله - حفصه دختر عبد الرحمن بن ابی بکر- هند دختر سهیل بن عمد و جعده دختر اشعث بن قیس .
به یاد نداریم که تعداد همسران حضرت در طول زندگیش از هشت یا ده به اختلاف دوروایت تجاوز کرده باشند.
با این توجه که ام ولد هایش هم داخل در همین عددند.
ام ولد کنیزی است که از صاحب خود دارای فرزند می شود و همین امر موجب آزادی او پس از مرگ صاحبش می باشد .
فرزند آن حضرت از دختر و پسر 15 نفر بوده اند به نامهای : زید, حسن , عمرو,قاسم , عبد الله , عبد الرحمن , حسن اثرم , طلحه , ام الحسن , ام الحسین , فاطمه , ام سلمه , رقیه , ام عبد الله , و فاطمه .
و نسل او فقط از دو پسرش حسن و زید باقی ماند و از غیر این دو انتساب با آن حضرت درست نیست
...

.

.

.

.و.........

 


دانلود با لینک مستقیم


بررسی زندگانی امام حسن ( ع )

دانلود تحقیق بررسی زندگی پس از مرگ

اختصاصی از اینو دیدی دانلود تحقیق بررسی زندگی پس از مرگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق بررسی زندگی پس از مرگ


دانلود تحقیق بررسی زندگی پس از مرگ

 

 

با فرمت قابل ویرایش word

تعداد صفحات : 58 صفحه

فهرست مطالب

 

عنوان

صفحه

حالت روح..................................................................................................................

موفق سؤال و جواب....................................................................................................

مرحله پس از سؤال فرشته ها......................................................................................

اشکال و حل...............................................................................................................

نفخه صور...................................................................................................................

وای بر حال جهنمی ها................................................................................................

موفق میزان سنجش اعمال...........................................................................................

موقف حساب.............................................................................................................

موقف نامه های عمل..................................................................................................

موقف صراط...............................................................................................................

نکاتی پیرامون عالم بهشت و دوزخ.............................................................................

مرحله ظاهر شدن باطنها..............................................................................................

حالت روح

روح پس از مفارقت از بدن جسمانی و عنصری ، کاملا" به بدن برزخی و قالب مثالی تعلق میگیرد . تفضیل مطلب این که سنت الهی چنین است که در جهان خلقت ، بین مراتب لطیف و ثقیل ، حد وسطی قرار داده شده است . این موجود وسطی ، نه از نظر لطافت و نازکی مثل مرتبه اول است و نه در سنگینی و کثافت چون مرتبه آخر . یک رو به بالا دارد و رویی به پایین و آن دو مرحله را به هم مرتبط می سازد . این مقطع وسط را (( برزخ )) می گویند .

جهت روشن شدن موضوع به ذکر دو مثال می پردازیم :

هر درختی را که مشاهده می کنیم یک مرتبه از مرحله دانه به مرحله درخت بودن نرسیده است . اول ، حبه را می کارند ، رشد می کند و درخت می شود ، شاخ و برگ و گل می دهد و سپس از آن گل ، میوه پدید می آید . بین مرحله حبه و میوه وجود درخت ، فاصله است . لذا می توانیم درخت را برزخ این دو مرحله بدانیم .

مثال دوم : همه کواکب و ستارگان درخشان بالای سر ما دارای نور و شعاع اند . چه خورشید و چه دیگر ستارگان ، این حالت را دارند اما بین زمین و این کرات رابطه مستقیم برقرار نیست . اگر بخواهد علوی با سفلی مرتبط شود تا خیر و نفع ستارگان به زمین برسد باید حد وسط و برزخی وجود داشته باشد که نور و شعاع ستاره ها است . خورشید ، مستقیما" با ما مرتبط نیست بلکه شعاع آن که برزخ بین او و زمین است بین این دو ارتباط برقرار می سازد . آری عادت الله و دأب و رسوم خدایی بر این است که به واسطه این برزخ، مراتب را به هم مرتبط می سازد . بر همین قاعده ، عالم کبیر هم ، ارواح و اجساد دارد . ارواح ، همان جانهای بزرگ و کلی اند . اجسام نیز کره خاک و کوه ها و معادن و دریاها می باشند . بین ارواح کلیه و اجسام عنصری ، فاصله و دوری بسیاری هست . قاعده‌  عقلی و صنع و حکمت الهی اقتضا دارد که یک عالم متوسطی بین جهان ارواح و موجودات نشئه روحانی و عالم جسمانیت ایجاد شود که نه در لطافت و نازکی مثل ارواح است و نه در ثقل و سنگینی مثل مادیات می باشد . یک رو به عالم ارواح دارد و جهتی به جهان مادی . این مرحله برزخ کل و مثال اکبر است چنانچه از برای هر چیزی در عالم مثال ، صورتی در عالم مادی وجود دارد . یعنی هر چه این عالم دارد یک معنا و صورتی از آن در جهان اعلی هست ولی پاکیزه تر و لطیف تر . اما فرق آن دو این است که جسم مادی فنا می شود اما موجود برزخی مثالی باقی است . مثلا" در عالم مادی، جوانی می رود و پیری می آید اما وجود برزخی فلان درخت اصلا" خشک نمی شود و نبات و سبزه و آب آن نابود نمی گردد بلکه آنها باقی به بقاُء الله هستند اما مواد عنصری و اجسام مادی به علت دنیوی بودن و تعلق به دار فنا و زوال ، از بین می روند .

پس در صقع عالم کبیر هم این مبنا رعایت شده است و موجودات برزخی ، رابط بین روح مطلق و جسم مطلق اند. انسان هم به عنوان موجود عالم هستی همین گونه است یعنی روحی دارد و بدنی . این بدن کثیف و مزبله با روح شریف علوی و عالی مقام و دارای شأن « نفخت فیه من روحی» خیلی فاصله دارد . پس چگونه باید این نفس شریف آسمانی و کبوتر عالم قدس را با بدن عنصری و مادی مرتبط کرد ؟ باید بین روح لطیف انسان و بدن مادی او یک بدن دیگری نیز وجود داشته باشد که لطیف تر از بدن عنصری باشد و آن بدن برزخی یا قالب مثالی است که از اول تکون و خلقت با ما هست . الان هم که حیات داریم روح ما علاقه و تعلق اولیه اش به آن بدن برزخی است و به واسطه او با بدن عنصری مرتبط می شود. اما چرا بدن مثالی و واسطه ای مخفی و پنهان است و آنچه دیدنی می باشد مادی است ؟

علتش آن است که ما دائما" سرگرم به دنیاییم و اشتغالات مفرط داریم .کثرت مشاغل مادی و سرگرمی های عالم طبیعی ، مانع از این است که انسان به خود برسد و به حقیقت خویش پی برد اما گاهی که مشغله و گرفتاری کم می شود آن بدن برزخی نمایان می گردد . مثلا" به هنگام خواب ، چون مقداری از عوالم مادی برکناریم آن بدن نمایان می شود . با آن بدن خواب می بینیم ، می رویم و می آییم ، حرف می زنیم . در غیر خواب نیز اگر قادر شویم روح را از اشتغال به بدن مادی منصرف کنیم و به قول ابن سینا باز هم ممکن است روح به بدن مثالی توجه بیشتری کند و حرف بزند و بعضی چیزها را نیز بیان کند اما عملی شدن این کار عمدتا وقتی است که بدن طبیعی به کلی از کار بیفتد و روح از آن مفارقت کند لذا باید تعلق آن به بدن مثالی قوی تر بشود زیرا الان هم تعلق وجود دارد ولی تعلقی ضعیف . پس اگر روح ابتدا به بدن مثالی تعلق نداشته باشد بعدا" هم نمی تواند به آن تعلق گیرد . این است که ائمه اطهار _ علیهم السلام _ فرموده اند : ارواح مومنین و شیعیان ما پس از ارتحال و مفارقت از این عالم ، به بدن  مثالی تعلق می گیرد و سپس در غرفه های بهشتی جای می‌گیرند .

امام صادق (ع) در اصول کافی می فرماید : « ان ارواح المومنین فی حجرات فی الجنه یا کلون طعامها و یشربون من شرابها و یقولون ربنا اقم لنا الساعه و انجزلنا ما وعدتنا و الحق آخرنا باولنا»

یعنی : مومنین و پیروان ما پس از مردن ، روحهایشان با آن بدن مثالی در حجره ها و غرفه های بهشت ، منزل می گیرند ، از غذاهای آن بهشت می خورند و از آبهای آن می نوشند و ضمنا" عرض می کنند که بارالها این کم است و ما بهشت عالم آخرت و نعیم ابدی و دائمی را می خواهیم . بارالها روز قیامت را به پای دار و مارا به محشر و کبرا وارد کن و آنچه را در دنیا به ما وعده دادی به انجام برسان .

دقت کنید که این بهشت عالم برزخ است ولی مومنین ، آن بهشت اصلی و اخروی را می خواهند . آنجا  چیزهایی دارد که اینجا نیست . مثلا" در آخرت ، حوریه است ولی شاید در برزخ نباشند . این است که می گویند : خدایا ما آن بهشت را می خواهیم . خدایا ! عجالتا" به این جایگاه رسیده ایم اما رفقا و دوستان و عقب مانده های قافله را هم به ما برسان . یعنی به همین جایی که اکنون هستیم آنان را نیز برسان .

در حدیث دیگری آمده است : وقتی مومنی رحلت می کند روحش به حلقه و محفل مومنین که در بهشت برزخی اند وارد می شود و آنها از وی می پرسند که رفقا و دوستان دنیوی ما مثلا" فلان کس ، فلان همسایه ، در چه حالیست ؟ اگر او بگوید که زنده است ، امیدوار می‌شوند که ان‌شا‌ءالله به سعادت خواهد رسید و به آنها ملحق خواهد شد و اگر بگوید مدتهاست از دنیا رفته ، افسوس و اندوه می خودند که آه ! سقوط کرده و بدبخت شده است زیرا اگر خوشبخت و سعادتمند بود در محفل ما وارد می شد . معلوم می شود آن بیچاره به جای بدی رفته است .......


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق بررسی زندگی پس از مرگ