لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:27
فهرست و توضیحات:
مقدمه
روز اجل
می رسد روز یاجل گرد مرا
یادی از آن روز عمناکم کند
معصت کار گناه الوده ام
بعد مرگم شسته و پاکم کند
جامه دنیائیم را بر کند
با کفن پوشانده و خاکم کند
بوی تنه دنیوی دارد تنم
با گلاب عطرین و نمناکم کند
شیون و زاری کنید اشک را
مرهم زخم دل چاکم کند
سوره یاسین تلاوت کرده و
فاتحه خوانده طربناکم کند
جسم خاکی باز گردد سوی خاک
جستجو در اهل فلاکم کند
همه می خواهید اگر از جنس درد
پس ز شعرم شمع پژواکم کند
اهل دل داند زبان اهل دل
اهل دل باشید و ادراکم کند
می زند هر دم نفیرم پیک مرگ
یادی از تیر غضناکم کند
لذت دنیا سعیدی لحظه ایست
فکر فردای اسفناکم کند
دل غافل
دل غافل حیاتت را ببین چون
پر کاهی که بربادی سوار است
به هر سو باد خواهد می کشاند
دما دم پرشتاب ولی قرار است
بسا مردان صاحب مکنت مال
کنون بر سنگ نامش آَکار است
زبد نامان فقط ننگی بجا ماند
خوش آن نیکی که نامش ماندگار است
وفا با کسی ندارد این خرابات
تمامش بی وفایی یادگار است
من و ما آن پر کاهیم جانا
که با فرمان بادی در گذار است
همی گویم چند عمر اعتبار است
همی گویم که این چرخ و فلک را
صباحی چند عمر و اعتبار است
دعا کن عیش دنیا را سعیدی
که از دنیا گسستن افتخار است
من آهویم اجل صیاد تقدیر
کند صدم که تا خود را کند سر
صباحی زندگی کردم در این دهر
شدم بازیچه این مردک پیر
جوانی مرسم شور و نشاط است
کند پیری خلائق را زمنگیر
ازل آزاده اینجا پا نهادم
فریبم داده و کرده به زنجیر
چه سود آهوی زیبا را به خش
اسیر است عاقبت در پنجه شیر
سعیدی شعرهایت از چه جنسی است
که دارد در ضمیر سنگ تاثیر
من که بر بی مهری دلدار عادت کرده ام
بار دلها کی ز ست او شکایت کرده ام
دائما دارد سر ناسازگاری با من او
من ولی با طعنه هایش هم رفاقت کرده ام
بارها راندست از کویش مرا با قهر و ناز
من ولی از دور ابراز ارادت کرده ام
کی بگو کردم سرناسازگاری ها بنا
هر چه گفتی بی تامل من اطاعت کرده ام
دشمن من گشته ای و قصد جانم کرده ای
من بگو کی اینچنین با تو عداوت کرده ام
هر چه بی مهری ز تو دیدم نکردم شکوه ای
کی سخاوت کرده ای و من شقاوت کرده ام
گرچه از لطفت به من کم کرده ای هر دم ولی
تحقیق درباره اشعار