دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
مقدمه
مطالعات روانشناسان درباره خلاقیت نشان داده است که خلاقیت نیز همانند سایر جنبههای انسان از الگویی پیروی میکند. به نظر آنها خلاقیت در اوایل زندگی و ابتدا در بازی کودک ظاهر میشود و به تدریج در جنبههای دیگر زندگی از قبیل کار ، مدرسه ، فعالیتهای تفریحی و مشاغل تجلی میکند. ابتکارات یا تولیدات خلاق در طول سالهای 30 و 40 به اوج میرسد. بعد از آن حالت فلات پیدا میکند، به تدریج کاهش مییابد.
عوامل تسریعکننده در رشد خلاقیت
*وقت: کودکان برای خلاق شدن وقت زیادی لازم دارند تا با افکار و مفاهیم درگیر شوند و با آنها بازی کنند و آنها را به اشکال نو و ابتکاری در آورند.
*ترغیب و تشویق: کودکان برای خلاقیت و خلاق بار آمدن به تشویق و ترغیب نیاز دارند و انتقاد مانع خلاقیت ایشان میشود.
*مواد: بدیهی است وجود مواد گوناگون مثلا کاغذ ، خمیر و…برای تحریک خلاقیت در کودکان ضرورت دارد.
*محیط محرک: محیط خانه و مدرسه باید با تشویق و راهنمایی کودکان در کاربرد مواد و اشیا ، خلاقیت ایشان را بر انگیزد.
*روابط غیر انحصاری والدین کودک: والدینی که نه حامی افراطی و نه انحصارگر افراطی فرزند خود هستند، طبعا او را به استقلال و اتکا به خویش تشویق خواهند کرد و این دو تاثیر بیشتری در خلاقیت دارند.
*روشهای پرورش کودک: روش آزاد منشانه و آسانگیر در پرورش کودکان درخانه و مدرسه خلاقیت را تسریع میکند، در صورتی که سختگیری از آن جلو گیری میکند.
*فرصت کسب معلومات : خلاقیت در خلا انجام نمیگیرد، بلکه مستلزم کسب معلومات است که زیر بنای خلاقیت بشمار میرود.
جلوههای خلاقیت در کودکان
کودکان فرایند خلاقیت خود را درسنین مختلف به شکلهای گوناگون آشکار میکنند که به جلوههای خلاقیت معروفند. این جلوهها عمدتا عبارتند از :
جاندار پنداری
علاقه به نسبت دادن هشیاری به اشیا و موجودات غیر جاندار. این جلوه را غالبا در کودکان خردسال که هنوز نمیتوانند جاندار را از غیر جاندار تمیز دهند، میبینیم، آنها از نسبت دادن صفات زندگان به موجودات غیر زنده لذت میبرند و معمولا صفاتی را به آنها نسبت میکند که والدینشان به خود ایشان نسبت میدهند.
بازی سازنده
کودکان زمانی که به سن مدرسه میرسند و میتوانند خیال بافی و واقعیت را از هم تشخیص دهند، توجه خود را از بازی نمایشی به بازی سازنده معطوف میکنند.
دوستان خیالی
دوست خیالی از شخص ، حیوان یا چیزی که کودک در عالم خیالش میآفریند تا نقش دوست را با او ایفا کند، زیرا بیشتر بازیها برای لذت بخش بودن به همبازی نیاز دارند و کودکانی که همبازی ندارند غالبا یک همبازی خیالی برای خودشان خلق میکنند. کودکی که تجارب اجتماعی تلخ و ناخوشایند دارد، ممکن است همبازی خیالی را بر همبازی واقعی ترجیح دهد.
رویای بیداری
رویای بیداری مانند بازیها ، فعالیتی است که شخص از پرداختن به آن لذت میبرد. شکلی از بازی ذهنی است که معمولا خیال پردازی خوانده میشود تا جلوههای کنترل شده تخیل مشخص شود.
دروغهای مصلحت آمیز کودک
یکی از جلوههای بسیار شایع میان کودک خردسال ، گفتن دروغهای مصلحتی است که با دروغهایی که بزرگسالان فکر میکنند تفاوت دارد. این گونه دروغ را کودک بر خلاف تصور بزرگسالان عملا درست میپندارند.
شوخی سازی
شوخی دو جنبه دارد: توانایی ادراک شوخی و دیگری توانایی تولید آن و جنبه پذیرش اجتماعی را هم باید به آن افزود، زیرا جالب یا غیرجالب بودن شوخی را اطرافیان تعیین میکنند. تولید شوخی مستلزم شناخت موقعیت است، همچنین با میزان علاقه شخص به پذیرش اجتماعی بستگی دارد. به این معنا که کودکان ناراضی از میزان آن طبعا به تولید شوخی انگیزش بیشتری خواهند داشت تا به هدف خود برسد. شوخیها انواع ساده و پیچیده دارند که خلاقیت عمدتا در شوخیهای پیچیده به چشم میخورد.
داستانگویی
یکی دیگر از جلوههای خلاقیت ، داستانگویی است. کودکان خلاق در انتخاب و بیان داستان مو فقیت بیشتری دارند و بهتر و بیشتر میتوانند توجه شنوندگان خود را جلب کنند.
مفهوم خود آرمانی
مفهوم خود آرمانی آرزوی کودکان به این است که آن باشند یا آن چیز را عرضه کنند که خود دوست دارند به آن برسند. به عبارت دیگر منظور از خود آرمانی ، علاقه شخص به این است که دیگران او را آنچنان که خودش میخواهد دریابند. اعم از خود پنداری بدنی و خود پنداری روانشناختی.
رشد خلاقیت در بچه ها
برای پرورش خلاقیت در کودکان می باید به تمام ابعاد وجودی آنان اعم از بعد عاطفی ، اجتماعی ، شناختی ، آموزشی و....توجه شود.پرورش خلاقیت با عوامل محیطی مثل خانواده و اجتماع رابطه تنگاتنگی دارد. از جمله عواملی که در پرورش خلاقیت دخالت دارند می توان موارد زیر را نام برد.
1-فراهم آوردن محیط غنی از فرهنگ
2- برقراری جو عاطفی مناسب بین افراد خانواده
3-ضمن توجه به تخیلات بچه ها ، آن ها را به سوی واقعیت سوق دادن .
4-توجه به پرورش حواس پنج گانه بچه ها .
5-فراهم آوردن محیطی که امکان اشتباه کردن ، تجربه کردن و ریسک کردن را به بچه ها بدهد.
6-بردن بچه ها به دامن طبیعت ، نمایشگاه های هنری ، موزه ها ، کارخانه ها و....
7-استفاده از اسباب بازی های فکری و ساختنی که بچه ها بتوانند ایده های مختلف را روی آن پیاده کنند مانند : استفاده از انواع پازل ها ، مدل سازی ف جدول ها و.....
8-انجام کاردستی ، استفاده بهینه از وسایل دور ریختنی ، تهیه کلاژ و......
9-تشویق بچه ها به داشتن اندیشه های بکر و تازه .
10- توجه به سوالات عجیب و غیر معمول بچه ها .
11- توجه و احترام به عقاید و پیشنهادهای بچه ها.
12- عدم مقایسه بچه ها با هم.
13-قصه گفتن ، اجرای نمایش ، شرکت بچه ها در گروه های شعر و موسیقی
14-حذف تنبیهات بدنی .
15-تشویق بچه ها به دستکاری اشیاء و عقاید.
عوامل سرکوب خلاقیت
پرورش خلاقیت بدون توجه به پرورش شخصیت چندان مفید نیست . اعتماد به نفس پایین ، نبود پشتکار، اضطراب ، حساس نبودن به پدیده ها ، تمایل به همرنگی و یکنواختی فکر از عواملی به شمار می روند که راه مسیر اندیشه خلاق را سد می کند.
خلاقیت و یادگیری در کودکانهمه ما اغلب با دیدن کودکانی که رفتار قابل ملاحظه ای دارند، از آنها به عنوان کودکان نابهنجار یاد می کنیم. برخی از معلمان نیز با دیدن چنین دانش آموزانی، بدون ارزیابی هوش و توان خلاقیت او، برخوردهای نادرستی از خود نشان می دهند. البته این رویه در مورد پدر و مادران چنین فرزندانی هم صادق است. یکی از دوستان می گوید: چند سال پیش در گفت و گو با یکی از پدران مراجعه کننده به کانون اصلاح و تربیت، متوجه شدم که پدری، فرزندش را به خاطر شیطنت، شوخ طبعی، رفتار گاه احمقانه و در نهایت زبل بازی بر زمین کوفته بود، به عبارت دیگر او با این عمل خود، فرزند خلاق خود را ناخواسته به فرزند بزهکار مبدل کرده بود؛ چون فرزندش پس از این رفتارهای نابهنجار پدر، دچار دگرگونی اساسی شده بود: از آن فرزند خلاق با فکر مثبت دیگر اثری نبود. آیا او باید این بار خلاقیت اش را در رفتارهای بزهکارانه دنبال می کرد؟
به راستی شما پدران و مادران و اولیای مدرسه ها، چقدر با مقوله خلاقیت و ارتباط آن با یادگیری کودکان آشنایی دارید؟ مطلبی را که خانم «نگین برات دستجردی» در این مورد گردآوری کرده است، در ذیل می خوانید.
اگرچه تمدن و فرهنگ بشری نتیجه تلاش همه آدمیان در تمام دوران هاست، اما غنا و عظمت آن را مدیون گروه کوچکی از انسان ها هستیم که کاشف، مخترع، هنرمند یا متفکر نامیده می شوند. از کشف آتش تا اختراع رادیو و سفینه های فضایی، از نقاشی های دیواری در غارها تا آثار هنرمندانی نظیر کمال الملک و پیکاسو و از اولین آثار مکتوب نانوشته ها ، سروده های فردوسی و شکسپیر ، همه محصول کار و اندیشه جمع کوچکی از بشریت است. تمدن بشر مرهون اندیشه خلاق آدمی بوده و دوام آن نیز بدون بهره گیری از خلاقیت که عالی ترین عملکرد ذهن انسان محسوب می شود، غیر ممکن خواهد بود. عصاره خلاقیت غیرقابل پیشگویی بودن است.
مفهوم خلاقیت و تفکر خلاق از منظر دیگران
نگاهی به منابع معتبر مربوط به خلاقیت، نوآوری و تفکر خلاق نشان می دهد که ریشه این اصطلاح در نوع روش فکری انسان نهفته است. در حقیقت فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد. بررسی تعاریف خلاقیت نشان می دهد که عده ای از آنها به ویژگی های شخصیتی افراد، بعضی به فرآیند و برخی نیز به نتیجه و محصول خلاقیت پرداخته اند. بنابر تعریفی، خلاقیت توانایی مرزشکنی یا توانایی سفر به فراسوی چهارچوب استانداردهای علمی – شغلی – حرفه ای و اجتماعی را در بر می گیرد. به عبارتی دیگر خلاقیت هم درک و پذیرش الگوهای قبلی و هم تشکیل و ابداع الگوهای جدید را در حوزه های مختلف شامل می شود.
«هالپرن» خلاقیت را توانایی شکل دادن به ترکیب تازه ای از نظرات با ایده ها برای رسیدن به یک نیاز یا تحقق یک هدف می داند. از دیدگاه «پرکینز» تفکر خلاق، تفکری است که به نحوی تشکیل شده که منجر به نتایج تازه و خلاق می شود. خلاقیت را می توان با اشاره به چند توانایی ذهنی توصیف کرد که به تولید آثار خلاق منجر می شود.
فرآیند آموزش و یادگیری، می تواند تفکر خلاق را پرورش دهد و افرادی کاوشگر، آفریننده، مشکل گشا، نوآور، مولد و عامل تغییر را تربیت کند.
خلاقیت در روند شکل گیری
تحقیقات تجربی و گسترده مربوط به خلاقیت به طور عمده از اواخر دهه 1950 در ایالات متحده آمریکا آغاز شده است. هر چند پیش از این نیز مطالعاتی محدود توسط گالتون، والاس، پاتریک راس من و دیگران در زمینه خلاقیت صورت پذیرفته بود، ولی تا آن زمان خلاقیت به عنوان موهبتی که به افراد قلیلی از اجتماع اعطا شده، در نظر گرفته می شد. شوک اسپوتنیک در اواخر 1950 حرکت گسترده ای را در مراکز علمی و تحقیقاتی آمریکا و اروپا موجب گردید. این جنبش با هدف جبران عقب ماندگی های علمی – تحقیقاتی غرب و با به کارگیری امکانات مالی قابل توجه صورت پذیرفت و باعث رشد سریع تحقیقات مربوط به خلاقیت شد.
گیلفورد یکی از پیشگامان این گرایش به حوزه خلاقیت محسوب می گردد.هدف پروژه تحقیقاتی گیلفورد و همکاران وی آن بود که درباره ی ماهیت هوش انسان و فرآیند ذهنی که منجر به ظهور رفتار خلاق می شود، تحقیق کند.
خانواده مهمترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل و ظهور خلاقیت دارد. اگر خانواده فرصت های لازم را برای سؤال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهد و هرگز آنها را تنبیه نکند، زمینه را برای رشد خلاقیت فراهم می کنند. تنبیه و تهدیدهای مکرر، آفت خلاقیت های ذهن است.
گروه گیلفورد موفق شد قابلیت هایی نظیر سیالی ذهن، انعطاف پذیری و حساسیت نسبت به مسائل را کشف کند. پس از گیلفورد گروه «بارون و مک میلان» با هدف تعیین ویژگی های شخصیتی افراد خلاق تحقیقات دامنه داری را در دانشگاه کالیفرنیا انجام دادند. همچنین تحقیقات پل تورنس در مورد روش های پرورش خلاقیت در کودکان و نوجوانان نتایج پرباری را به همراه داشت.
تایلور و همکاران با جمع آوری سرگذشت افرادی که از لحاظ علمی سرآمد محسوب می شدند، سعی کردند خصوصیات و ویژگی های افراد خلاق را مشخص کنند. تحقیقات مربوط به خلاقیت از آن زمان تاکنون به طور خستگی ناپذیری ادامه یافت و روز به روز بر وسعت و غنای موضوعات مورد مطالعه افزوده می شود.
آنها چهار کارکرد عمده برای ذهن خلاق قائل هستند که عبارت اند از:
- پدید آوردن یک محصول یا خدمت جدید
- پدید آوردن کاربردی جدید از یک محصول یا خدمت جدید
- حل یک مسئله.
- حل یک منازعه.
از آنجایی که شناخت مسائل، تحلیل و بازسازی اطلاعات، ابداع راه حل ها یا تعدیل های نو یا بدیع فعالیت های ذهنی است که برای فرآیند خلاقیت ضروری است و از آنجا که خلاقیت واژه ای بسیار مبهم است و بین محققان و روان شناسان در مورد تعریف آن اتفاق نظر جامعی وجود ندارد، لذا لازم است که مفهوم خلاقیت با دقت بیشتر بررسی شود.
از جمله به این نکته ظریف توجه شود که خلاقیت خود یک فرآیند است، نه تولید.
در هر حال در مطالعه خلاقیت باید به دو نکته بسیار مهم توجه داشت:
الف: اول این که خلاقیت می تواند خلق شکل ها یا صورت های نو از ایده ها یا تولیدهای کهنه باشد، در این صورت عمدتاً فکرها و ایده های گذشته است که اساس خلاقیت های جدید قرار می گیرد.
ب: دوم این که خلاقیت امری است انحصاری و حاصل تلاش فردی و لزوماً موقعیت یا اقدامی عمومی نیست.
یعنی ممکن است فردی چیزی را خلق کند که قبلاً هیچگونه سابقه ذهنی از آن نداشته است، گرچه آن چه که او خلق کرده است، به صورت های مشابه یا کاملاً یکسان قبلاً توسط شخص دیگری و در موقعیت خاصی خلق شده باشد.