اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد زمین و نگاه تکنولوژیک

اختصاصی از اینو دیدی مقاله در مورد زمین و نگاه تکنولوژیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

زمین و نگاه تکنولوژیک

نویسنده: احمد رهدار

بحران محیط زیست که حاصل تسلط و تصرف علم و تکنولوژی غربی بر سرزمین و زندگی انسان‌ها‌ست، از نگران کننده‌ترین محصولات توسعه اقتصادی و اجتماعی غربی است. نویسنده معتقد است مشکلات و بحران‌هایی که در طبیعت امروزی بوجود آمده است، معلول بهم خوردن همان رابطه انسان با خدا باشد، او همچنین در ادامه به عوارض و پیامدهای این بحرانها اشاره نموده است.

برخی غرب و الگوی توسعه اقتصادی و اجتماعی غربی را فقط از جنبه آموزه‌های اخلاقی به نقد می‌کشند که البته نقدی بسزا و در خور است؛ زیرا مفاسد اخلاقی، امروزه بیش از هر زمان دیگر، غرب پیشرفته در زمینه مسائل اقتصادی را به سمت نابودی مطلق می‌برد. اما آیا غرب و الگوی توسعه غربی فقط از این یک رهگذر با کاستی روبروست؟!

بحران محیط زیست که حاصل تسلط و تصرف علم و تکنولوژی غربی بر سرزمین و زندگی انسان‌ها‌ست، از نگران کننده‌ترین محصولات توسعه اقتصادی و اجتماعی غربی است.

در این مقاله به نظریاتی پرداخته شده است که می‌توان درس‌هایی از آن برای خروج از این وضعیت آموخت.

غم نامه طبیعت؛

«امروز روز گرم، دم کرده و تیره است. البته با روزهای دیگر فرق چندانی ندارد. یک بار مادرم به من گفت آسمان آبی است، اما آدم فقط باید به چشم‌های خودش اطمینان کند. من که همیشه آسمان را زرد یا سیاه دیده‌ام! من اصلا همین رنگ‌ها را دوست دارم. این دو رنگ بیش از سایر رنگ‌ها مناسب آسمان است. موزه‌ها مملو از پرنده‌های خشک شده است. مردم می‌گویند روزی روزگاری این پرنده‌ها پرواز می‌کرده‌اند اما من که باورم نمی‌شود، به نظرم آنها مفلوک‌تر از آنند که بتوانند در هوا پرواز کنند. شاید خیلی آهسته پر و بالی می‌زد‌ه‌اند اینها که هواپیما نیستند. راستی خاصیت این موجودات چیست؟ هواپیما هدف معینی را بر می‌آورد، اما چه کسی به این موجودات احتیاج دارد؟ مادر بزرگم عاشق پرنده‌ها بود، به من می‌گفت تو نمی‌دانی چه چهچه‌ای می‌زدند! او گل‌ها را هم دوست داشت، اما من از بوی بنزینخوشم می آید ،بوی خوش و تر و تازه بنزین. از اینها گذشته، بنزین فایده‌ دارد حرکت زندگی با بنزین است». آنچه گذشت، انشایی بود که یک دختر مدرسه‌ای از اهالی «ساوت همتون» انگلیس. انشاء وی اگر چه با زبانی ساده و کودکانه نوشته شده است، اما به نظر می‌آید به راحتی می‌تواند همه آنچه را که «بحران‌های زیست محیطی مدرینته» می‌نامیم، به تصویر کشد.

به راستی انسان قرن بیست‌ و یکم، انسان حیر‌ت‌زده‌ای است. و او طبیعت را - که خانه و ماوای اوست - در آستانه تحولات و تغییرات شگرف و عجیبی می‌بیند. پیش گویی‌هایی مراکز تحقیقاتی در مورد آینده مجهول و تاریک بشر مدرن زده امروز، بر این حیرانی می‌افزاید. نه می‌تواند نسبت به آینده خود و نسل‌های پس از خود بی‌تفاوت باشد و نه می‌تواند که به وعده‌های کهنه صاحبان صنعت مدرن اعتماد کند. این حیرانی فزاینده و بی‌درمان، آرامش بشر مدرن زده امروز را از بین بین برده است. او دنیای خود را با اضطرابی بی‌سابقه می‌گذارند. او خود و از مخلوقات مصنوعی‌اش، سخت آزرده و ناراحت است. و متاسفانه با علم به اینکه آنچه رخ می‌دهد به ضرر اوست، ناچار است اعتراف کند که ما دیگر قادر نیستیم رویدادها را تحت کنترل درآوریم. این انسان، محیط زیست خود را به کلی از بین برده است و می‌داند که اهمیت محیط زیست به خاطر اهمیت انسان است، زیرا بقای انسان به وسیله‌ای بقای سایر گونه‌هایی که محیط زیست دامن رشد آنها است، می‌باشد. انسان قرن بیست و یکم، گاه با خود می‌اندیشد که برای فراگیر به آسمان‌ها و یا قعر دریاها فرار کند. اما لحظه‌ای نگذشته که درمی‌یابد، فضولات دنیای صنعتی آنجا را نیز غیر قابل اسکان کرده است. و بدتر اینکه ظاهرا این تنها کره زمین است که پیوند بین اجزای حیاتی و غیر حیاتی آن ممکن است. بیچاره! وقتی درمی‌یابد که تمام راه‌‌ها به رویش بسته شده است، با خشمی که سراسر وجودش را گرفته است، فریاد می‌زند، نفرین می‌کند و ... دیوانه می‌شود و بانگ بر‌می‌آورد که این تکنولوژی معاصر، با مکانیسم طبیعت ناسازگار است، چرا به خاطر حیات همه گونه‌های حیاتی روی زمین از آن دست نمی‌کشد؟ اما ظاهرا هیچ کاری نمی‌توان کرد. زیرا برای بشریتی که به خاطر جریان تجدد و مدرن شدن، تمام توجه خود را به بیرون و خارج از وجود خویش معطوف داشته، چندان آسان نیست که ببیند خرابکاری‌ای که بر روی طبیعت و محیط زیست انجام داده در واقع نوعی برون هشتگی بینوایی حالت درونی نفس انسان‌هایی است که اعمال خود آنها موجب چنین بحران زیست محیطی شده است. او، علت را در همه چیز بجز خودش می‌جوید! به همین علت، از همه چیز فرار می‌کند؛ حتی از طبیعت. در روزگار گذشته، انسان باید از چنگ طبیعت نجات داده می‌شد. امروزه این طبیعت است که در هر دو زمان جنگ و صلح باید از دست انسان نجات داده شود. در حقیقت، این طبیعت است که امروز از دست بشر مدرن زده فرار می‌کند.

انسان جدید هبوط کرده است و در این هبوط جدید، به قیمت کشف و به دست آوردن سرزمین خیالی جدیدی پر از غنایم آشکار، بهشت را از دست داده است. بشر برای کشف این زمین مملو از واقعیات که می‌تواند آنها را بنابر میل خویش مشاهده و دستکاری کند، بهشت جهانی نمادین و راز آلود و پر از معنا را از دست داده است. اما در این نقش جدید به مثابه «خدای روی زمین» که بشر دیگر جلوه‌ای از نمونه اعلای آسمانی خویش نیست، انسان اگر نتواند چشم اندازی از آن بهشت گمشده را از نو کسب کند، در خطر شوم نابود شدن توسط همین زمینی که ظاهرا بر آن سلطه و حاکمیت کامل دارد می‌باشد.

وعده‌ها؛

وقتی عده‌ای اندک همه منابع زمین را در راستای منافع خود مورد تاراج قرار دهند، با زمینی روبرو خواهیم شد که دیگر نمی‌تواند اکثریت را از خود راضی کند. اما اگر اکثریت نباشد، اقلیت بر چه کسانی حکومت کنند؟ اینجا‌ست که باید با هر ترفندی که شده مردم را امیدوار نگه داشت؛ با رفاه کاذب، با وعده‌های کاذب، و با امید کاذب. برخی از وعده‌هایی که چپاول‌گران طبیعت برای اسکات بشر بغض زده قرن بیستم به بعد داده‌اند، چنین است:

1- به برکت تکنولوژی برتر آینده، شادمانی‌های عصر طلایی افسانه‌ای باز‌خواهند گشت؛

به رغم شکست تکنولوژی جدید، برخی از وعده‌ها هنوز هم متکی به تکنولوژی برتر آینده هستند. صاحبان این دیدگاه‌ها تلاش می‌کنند تا معضلات تکنولوژی را به تکنولوژی بر طرف کنند. اینها معتقدند تکنولوژی تصفیه مواد سمی به درجه‌ای از پیشرفت رسیده که می‌تواند گازهای غیر قابل رؤیت در هوا و آب‌های مصرف شده صنایع را از هوای شفاف قله کوهستان‌ها و از آب و رودخانه و دریاچه شفاف‌تر و زلال‌تر کند. م. بر تلو(1) - شیمی دان فرانسوی - یک قرن پیش، چنین پیش‌بینی کرد: در سال 2000 نه چوپانی خواهد بود و نه کشاورزی، بلکه شیمی‌دانان به جای آنها غذا تولید می‌کنند. پس از اینکه انرژی ارزانی فراهم بیاید غذاهای ترکیبی مثلا فراهم شده از کربن، از هیدروژن (استخراج شده از آب)، از ازت و اکسیژن (استخراج شده از هوا) در دسترس همگان خواهد بود. آنگاه که زمین برای کشت محصولات کشاورزی استفاده نشود، یک بار دیگر پوشیده از گیاهان، گل و جنگل‌ها خواهد شد و همچون باغ پهناوری خواهد بود که با آب‌های زیرزمینی آبیاری می‌شود. مردم در نعمت و فراوانی خواهند زیست و شادمانی‌های عصر‌های طلایی افسانه‌ای را بار دیگر تجربه خواهند کرد.

اما حقیقت این است که بشر قرن مدرن، سال 2000 را در حالی سپری کرد که از جنگل‌های انبوه کره زمین هیچ اثری نبود و آنچه هم باقی مانده بود، یا در حال سوختن بود و یا در حال قطع شدن! بشر قرن بیستم و یکم نه تنها «شادمانی ‌ها عصرهای طلایی افسانه‌ای» را تجربه نکرده، بلکه تحقق نیافتن وعده‌های پیشین، کوله‌بار غمش را سنگین‌تر کرد و او را به آینده راه، مشکوک‌تر.

2- طبیعت خود پالا خواهد شد؛

عده‌ای دیگر، نه به تکنولوژی، که به خود طبیعت امیدوارند. آنان معتقدند که پس مانده‌های صنعتی آن طور که شایع است وحشت‌آور نیست؛ زیرا طبیعت زنده به ابزارهای تدافعی مجهز است. برای نمونه از قدرت خود پالایی (2) طبیعت نام می‌برند. مواد آلی موجود در رودخانه ناشی از گیاهانی است که در اطراف رودخانه می‌رویند. مازادها و فاضلاب‌های محلی که به رودخانه می‌ریزد خوراک مناسبی برای تغذیه انواع باکتری‌هاست. از اکسایش مواد آلی، نمک بی‌زیان و محلول در آب به جای می‌ماند. باکتری‌ها خود خوراک نم‌رویان می‌شوند و ماهی‌ها از نم‌رویان تغذیه می‌کنند و انسان ماهی‌ها را صید می‌کند. آب رودخانه‌ها سرشار از نمک‌های معدنی است. گیاهان تک یاخته آبی بزرگترین مصرف‌کنندگان نمک‌های محلول در آب‌ها هستند.

صاحبان این دیدگاه نیز از این نکته غفلت کرده‌اند که طبیعت محدود است و حدود و ثغور آن را نمی‌شود به طور نامحدود به عقب راند. انسان نمی‌تواند به سادگی و به طور بی‌وقفه به فتح و سلطه خویش برطبیعت ادامه دهد، بی‌آنکه متوقع باشد که طبیعت نیز برای برقراری مجدد تعادل و توازنی که توسط بشر به هم زده شده، عکس‌العمل نشان دهد. اشکال کار؛ حکمای الهی، کمال انسان را در تنظیم صحیح چهار رابطه ذیل بیان کرده‌اند: رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خودش، رابطه انسان با انسان و رابطه انسان با طبیعت. آنان معتقدند که به هر میزان که این روابط چهارگانه تنظیم شود، انسان به کمال خود بیشتر نزدیک می‌شود. آنها همچنین معتقدند که در میان این روابط چهارگانه آنچه مهم‌تر از بقیه می‌باشد، همان رابطه نخست، یعنی رابطه انسان با خداست که اگر تنظیم شود، تا حد زیادی روابط سه گانه دیگر نیز تنظیم خواهد شد و اگر بهم بخورد، تا حد زیادی روابط سه گانه را بهم خواهد زد. به نظر می‌رسد مشکلات و بحران‌هایی که در طبیعت امروزی به وجود آمده است، معلول بهم خوردن همان رابطه انسان با خدا باشد. این علت مهم، از زوایایی مختلف توسط برخی از مدافعان محیط زیست به همراه برخی عوارض و پیامدهای آن مطرح شده است. که ذیلا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

الف) تغییر نسبت انسان در نظام هستی؛

به خاطر کلیت و محوریت انسان حقیقی، وی تقریبا دارای نقش الهی نگهبانی بر جهان طبیعت است. هنگامی که این نقش مورد فراموشی و یا سوء استفاده قرار گیرد که طبیعت بالمال به وی نشان دهد که در واقع چه کسی فاتح و چه کسی مغلوب است. در هنگام طغیان علیه معنویت الهی، انسان حتی وقتی به سوی طبیعت رو می‌کند، محدودیت‌های خویش را با خود حمل می‌نماید. این محدودیت‌های خویش را به خود حمل می‌نماید. این محدودیت‌ها پیام معنوی طبیعت را برای وی پوشیده می‌دارند و در نتیجه انسان هیچ سودی از آن به دست نمی‌آورد. درست با استفاده از همین طریقه است که شهروند شهرنشین شده و مدرن امروزی در جستجو طبیعت بکر، همان اجزا و عناصری را با خود همراه می‌برد که موجب تخریب طبیعت می‌شود. یکی از دلایل اینکه چرا انسان متجددی که به پیشرفت و تکامل اعتقاد دارد در مواجه خویش با طبیعت دچار بحرانی جدی شده است،


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد زمین و نگاه تکنولوژیک