افساد فی الارض چیست و مفسد فی الارض کیست؟
تعداد صفحات: 36 صفحه
فرمت فایل: word,pdf
صفحه عنوان،مقدمه، فهرست، چکیده ، نتیجه گیری، منابع : دارد
قابل ویرایش: بله
چکیده: 4
مقدمه: 5
گفتار اول: تبیین لغوی افساد فیالارض 6
1. فساد 6
2. سعی 7
3. فیالارض 7
گفتار دوم: تبیین فقهی جرم افساد 8
1. مجازات آتشافروز 8
2. مجازات قاتل اهل ذمه 9
3. مجازات قاتل بردگان 10
4. مجازات کفندزد (نبّاش) 11
5. تکرار کنندگان محرمات 12
6. مجازات آدمربا و آدمفروش 14
7. مجازات ساحر 15
8. مصادیق دیگر 16
8 ـ 1. مجازات محتال 16
8 ـ 2. مجازات سارق زیرانداز مسجد 16
8 ـ 3. قاچاقچیان مواد مخدر 17
گفتار سوم: تبیین قانونی افساد فیالارض 18
1. قانون مبارزه با مواد مخدر 18
2. قانون تشدید مجازات مرتکبان ارتشا، اختلاس و کلاهبرداری 19
3. قانون اخلالگران اقتصادی 20
4. قانون تشدید مجازات جاعلان اسکناس 21
5. قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح 22
6. قانون مجازات اسلامی 23
7. قانون مجازات عبور دهندگان از مرزها 25
8. قانون تشدید مجازات محتکران و گرانفروشان 26
9. قانون مجازات فعالیت کنندگان غیر مجاز در امور سمعی و بصری 27
رابطه محاربه با افساد فی الارض چیست؟ 28
راههای ثبوت محاربه وافساد فی الارض 30
حد محاربه و افسادفی الاررض 31
نتیجه گیری: 33
منابع: 34
چکیده:
ثنویت یا یگانگی دو موضوع محاربه و افساد فیالارض از مباحث بسیار مهم فقه جزایی است. برخی متون فقهی و نیز برخی قوانین به تبع قرآن کریم این دو عنوان را در کنار هم ذکر کردهاند، به گونهای که موهم این معناست که این دو، یک جرم به شمار میروند. در مقابل برخی از فقیهان در ضمن بحث از جرائمی نظیر به آتش کشیدن منازل، تکرار قتل بردگان و غیر مسلمانان و ... متعرض عنوان افساد شده و مرتکبان اعمال مزبور را به عنوان مفسد فیالارض مستحق مجازات قتل یا قطع دانستهاند. در پارهای مواد قانونی نیز افساد فیالارض جرم مستقلی از محاربه تلقی شده است. نوشتة حاضر با مفروض دانستن دوگانگی محاربه و افساد فیالارض، به تبیین معنای افساد و مفسد فیالارض میپردازد.
کلمه های کلیدی:
محاربه - تکرار جرم - افساد فیالارض- مفسد فیالارض
مقدمه:
در قوانین موجود، گاه عنوان افساد در کنار محاربه و گاه به عنوان جرمی مستقل مطرح شده و در مورد اخیر، گاه مجازات مفسد به صورت دقیق و روشن بیان شده و گاه بدون تصریح به مجازات او، به همین مقدار بسنده شده است که مرتکب به مجازات مفسد یا محارب محکوم خواهد شد. گاه نیز قانونگذار، عنوان مجرمانة عمل را محاربه قرار داده، لکن از جرم مزبور، افساد فیالارض را اراده کرده است.
در متون فقهی نیز ـ جز در موارد محدودی ـ بحث خاصی به افساد اختصاص داده نشده، بلکه در لابهلای مباحث فقهی، گاه علت مجازات قتل برخی از مجرمان مفسد فیالارض بودن مرتکبان عنوان شده است. برجسته نبودن عنوان افساد در متون فقهی و طرح مباحث آن در ضمن موضوعات دیگر، موجب بروز این شبهه شده است که اصولاً جرمی تحت عنوان افساد فیالارض وجود ندارد، لکن خوانندة گرامی در ضمن مطالعة مباحث طرح شده در گفتار دوم این مقاله، در صحیح نبودن این شبهه با ما همراه خواهد شد.
علیرغم آنکه موضوع افساد و مصادیق آن، مورد توجه برخی فقها و حقوقدانان قرار گرفته است، اما در هیچ یک از منابع موجود فقهی و حقوقی، بحث مبسوطی از مصادیق، گستره و ارکان جرم افساد ـ چنانکه شایستة چنین جرم با اهمیتی است ـ به عمل نیامده است. از این رو مقالة حاضر در جهت تبیین فقهی و حقوقی جرم افساد به نگارش در آمده است تا کوشش نویسندگان قبلی را که در این زمینه قلم زدهاند، گامی به پیش برد وکاملتر نماید.
مطالب مقالة پیش رو، در سه گفتار تنظیم شده است: گفتار اول به تبیین لغوی افساد فیالارض میپردازد؛ گفتار دوم اختصاص به تبیین فقهی جرم افساد و ارائة ضابطهای از این جرم با رویکردی به فتاوی فقهای معاصر دارد؛ گفتار سوم به تبیین حقوقی جرم افساد و بررسی ارکان جرم مزبور با عنایت به قوانین میپردازد.
گفتار اول: تبیین لغوی افساد فیالارض1. فساد
در 49 آیه از آیات قرآن کریم مشتقات واژة «فسد» استعمال شده است که نشانة اهمیت این موضوع است. فساد به معنای نقیض صلاح و ضد صلاح به کار رفته است (فراهیدی، 1409: 231؛ جوهری، 1420، 2: 124؛ ابن منظور، 1997، 5: 128؛ فیروزآبادی، 1424: 277). همچنین واژة «فسد» و «فساد» به معنای زوال صورت از مادّه (خوری، 1374، 4: 163) تغییر، بطلان و اضمحلال (زبیدی، 1414، 5: 164) لهو و لعب (خوری، همان: 4: 163) قحط و خشکی (طریحی، 1375، 3: 121؛ ابن منظور، همان: 129) و گرفتن مال به صورت ظالمانه (فیروزآبادی، همان: 277) به کار رفته است که همگی این معانی را میتوان از مصادیق معنای نخست (ضد صلاح) برشمرد. راغب، فساد را به معنای خارج شدن شیء از حالت اعتدال دانسته و مینویسد:
الفساد خروج الشی عن الاعتدال، قلیلاً کان الخروج عنه او کثیراً و یضاده الصلاح و یستعمل ذلک فی النفس و البدن و الاشیاء الخارجة عن الاستقامة (راغب، 1412: 636).
تعریفی که راغب از فساد ارائه میدهد، به نظر میرسد تعریف جامعی است که مصادیق دیگر فساد را نیز در خود جای میدهد. تتبع در آیات قرآن نیز مؤید کلام راغب است؛ زیرا به رغم آنکه فساد در آیة «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس» (روم: 41) به معنای قحط وخشکی و در آیة «للذین لا یریدون علواً فیالارض و لا فساداً» (قصص: 83) به معنای گرفتن مال دیگری به قهر و غلبه و به صورت ظالمانه و در آیة «لو کان فیهما الهة الا الله لفسدتا» (انبیا: 121) به معنای بطلان و اضمحلال به کار رفته است، لیکن قدر جامع همگی آنها تحقق امری بر ضد صلاح و خارج شدن امر از حالت اعتدال است.
با توجه به معنای لغوی فساد میتوان قتل، ظلم، کفر، جنگ، تضییع حقوق دیگران و اخلال در احکام الهی، قوانین ومقررات اسلامی را که همگی ضد اصلاحاند، از مصادیق
افساد برشمرد.
2. سعی
واژة سعی و مشتقات آن در قرآن کریم در 26 مورد به کار رفته است. سعی در لغت به معنای راه رفتن (فیروزآبادی، همان: 1165؛ ابن منظور، همان، 3: 293) عمل، کسب و تصرف در چیزی (طریحی، همان، 1: 218؛ جوهری، همان، 6: 345) قصد کردن (ابن اثیر، 1364: 370) دویدن آهسته یا راه رفتنی که بین دویدن ورفتن عادی باشد (جوهری، همان، 6: 345؛
ابن منظور، همان، 3: 292) جدیت در انجام کار (راغب، همان: 411) تلاش، کوشش و جهد (همان: 412) و معانی دیگری به کار رفته است. راغب در مفردات مینویسد:
سعی راه رفتن سریع و تند است که در حد دویدن است. این کلمه برای نشان دادن جدیت در انجام کاری استعمال میشود، خواه آن کار بد باشد یا خوب .
یکی از محققان نیز پس از بیان معانی مختلف سعی مینویسد: «اصل در مادّة سعی عبارت است از مرتبهای از جهد و کوشش... این معنا در هر موردی به حسب خودش به کار میرود». [1]با تأمل در معانی سعی مانند عمل، کسب، جهد، راه رفتن سریع و همچنین با توجه به فهم عرف از واژة سعی، این احتمال تقویت میشود که هرگاه قرینهای در بین نباشد، باید سعی را به همان معنای جدیت در انجام کار و جهد و کوشش گرفت. در هر حال واژة سعی اگر معنای دیگری نیز داشته باشد، در آیة افساد (مائده: 33) به همان معنای جدیت در امر به کار رفته است[2] .
3. فیالارض
با وجود روشن بودن معنای این عبارت، در مورد اینکه مقصود از «فیالارض» چیست، دو احتمال وجود دارد: احتمال نخست آن است که محل حلول فساد و ظرف ارتکاب این گناه کرة خاکی زمین است. به این ترتیب افساد فیالارض بر هر گناهی که در روی زمین صورت گرفته باشد، صادق خواهد بود؛ هر چند گناهی کوچک و در محلی دور از چشم دیگران ـ مثلاً خانهای ـ بوده و اثر تخریبی آن از همان محدودة کوچک فراتر نرود. احتمال دیگر آن است که قید «فیالارض» کنایه از گستردگی عمل مرتکب وگویای بر پا کردن فساد در منطقه یا ناحیهای از زمین باشد. این احتمال با برداشت مفسران و فقها ـ چنانکه خواهد آمد ـ و نیز فهم عرفی از این عبارت مناسبتر است.
چنانکه در مقالة «سیری در مستندات فقهی جرمانگاری افساد» (بای، 1384: 40 ـ 41) گذشت، در چگونگی جمع بین دو آیة 32 و 33 سورة مائده دو قول وجود دارد. بر اساس قول نخست «فساد فیالارض» که در آیة 32 آمده است، با «یسعون فیالارض فساداً» که در آیة 33 آمده است، به یک معنا بوده و عبارت «یسعون فیالارض فساداً» به معنای «یفسدون فیالارض فساداً» میباشد. بر اساس قول دیگر که به احتیاط نزدیکتر است، عبارت آیة 33، بیان شرط «افساد فیالارض» است؛ اینگونه که علاوه بر تحقق «فساد فیالارض» در خارج، باید مرتکب در بر پا کردن فساد سعی و تلاش و جدیت نیز داشته باشد. البته در بسیاری از موارد صرف آثار گستردة نامطلوب عمل مرتکب میتواند حاکی از سعی او در افساد تلقی گردد.
با توجه به این مقدمه، معنای افساد فیالارض مطابق قول نخست بر پا کردن فساد در منطقه و یا ناحیهای از زمین است. تحقق چنین فسادی به آثار تخریبی گسترده و وسیع است. بر اساس قول دوم، معنای «فساد فیالارض» نیز عبارت است از کوشش و تلاش مستمر برای بر پا کردن فساد و آلودهسازی ناحیه و منطقهای از زمین. قید تلاش و کوشش از عبارت (یسعون) و قید بر پا کردن فساد در ناحیهای از زمین از عبارت (فیالارض) و قید تداوم و استمرار عمل و اصرار بر آن از هیأت مضارع (یسعون) به دست میآید.
افساد فی الارض چیست و مفسد فی الارض کیست؟