لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
گوشهای از بازیهای محلی شیراز
یارگیری در شیراز
بازیکنان دو نفر را از میان خود به نام اوسا1 انتخاب میکنند. اوساها کناری ایستاده بازیکنان دوتادوتا با هم مشورت کرده هر یکی نامی برای خود برمیگزیند سپس نزد اوسا آمده و این گفتگو میان آنان و اوسائی که حق انتخاب با اوست صورت میگیرد.
بازیکن: علی علی
اوسا: گلاب به جمال علی
بازیکن: کی میخواد توپ طلا را – کی میخواد خونه خدا را
یکی از اوساها: من میخوام توپ طلا را. بدینترتیب بازیکنی که نام توپ طلا را برای خود برگزیده است جزء دسته او انتخاب میشود و به همین ترتیب سایر بازیکنان انتخاب میشوند.
1- عمو یادگار
از بازیهای رایج در شیراز یکی بازی « عمو یادگار » است. بازیکنان که تعدادشان باید حتماً زوج باشد به دو دسته تقسیم میشوند. اوساها شیر یا خط میکنند تا یکی از دو دسته باخته محسوب شود افراد دسته باخته کنار دو دیوار موازی « مثلا در یک کوچه » رو به هم خم میشوند تا افراد دسته برنده بر کول آنها سوار شوند. بعد یکی از اوساها کلاه یا چیز دیگری را به دست میگیرد و چنین میخواند:
آرد جو خراسونی
به مردما میرسونی
مرد ما سپر داره
شمشیر در بغل داره
عمو یادگار خوابی یا بیدار؟
دیگری جواب میدهد: بیدار بیدار
همان اولی کلاه را برای جوابدهنده پرتاب میکند اگر توانست بگیرد بازی به همین نحو ادامه مییابد در صورتی که نتوانست کلاه را بگیرد دسته سواره پیاده شده به دسته پیاده « کولی » میدهند و بازی از نو آغاز میشود.
2- آزنگه شیر2
بازیکنان از میان خود یکی را بر میگزینند وی دست به دیوار نهاده خم میشود سایر بازیکنان هر یک خود را یکی از اندامهای شیر نامیده و چنین میخوانند:
آزنگه شیر- بشین- بشین- بالابشین که سر شیر اومد رسید ، و بر دوش فرد خم شده میپرد و فرود میآید - بعد نوبت به نفر دوم که او هم خود را یکی از اندامهای شیر مینامد میرسد و میخواند:
آزنگه شیر- بشین - بشین - بالانشین که یال شیر اومد رسید.
و به همین ترتیب بازی ادامه مییابد و هر کس خود را به نام یکی از اعضای شیر معرفی میکند تا اینکه سرانجام یکی از افراد بازی زبانش بگیرد یا خود را به نام عضوی که قبلا گفته شده معرفی کند و نوبت خمشدن به او میرسد.
3- لی لی حوضک
این بازی برای سرگرم داشتن کودکان کوچک است یک دست کودک را گرفته با انگشت کف آن را قِل قِلی میکنند 3 و میخوانند:
لی لی حوضک
انگشت کوچکه دستش را به طرف تو خم میکنند.
ای 4 افتاد تو حوضک
انگشت دوم را خم میکنند
ای رفت درش آورد
انگشت سوم را خم میکنند
ای شستش
انگشت چهارم را خم میکنند
ای پختش
شست دست را خم میکنند
دادش به ای کله گنده ، خوردش و بازی از سر نو شروع میشود.
4- گرگ و گله
از میان بازیکنان یکی را که از همه قویتر باشد « گرگ » انتخاب میکنند و یکی را « چوپان » – چوپان در نقطهای میایستد و باقی بازیکنان که گله محسوب میشوند پشت سر او قرار میگیرند گرگ نیز مقابل همه آنها روبهروی چوپان میایستد و در حالی که مدام از این سو و آن سوی چوپان خیال حمله به گله را دارد و چوپان راه را بر او میبندد – این سوال و جوابها میان گرگ و چوپان و گله ردوبدل میشود:
گرگ: گرگم و گله میبرم
گله: چوپون دارم نمیذارم
گرگ: بوام 5 گفته دنبه بیار
گله: دنبه ندارم چه کنم؟
گرگ: من میبرم خوب خوبشو
چوپان: من نمیدم پشکلشو
گرگ: کارد من تیزتره [69]
چوپان: من نمیدم پشکلشو
گرگ: کارد من تیزتره
گله: دنبه من چربتره
گرگ: هَپون هَپونت میکنم
چوپان: با سنگ قپونت میکنم
پس از اتمام این گفتگو - گرگ حمله میکند و هربار یکی از گوسفندان را میبرد تا بازی تمام شود.
5- آرامورا Aramura
در این بازی عدهای دایرهوار میایستند - یک نفر از میان آنها به عنوان اوسا انتخاب میشود. اوسا یکی از بازیکنان را به وسط دایره برده بر کول او سوار میشود و با یک دست چشم او را گرفته با دست دیگر با ضربات آهسته انگشت به سر او میزند و چنین میخواند:
آرامورا
شمس کورا
تو که دز ، دز دربغلی 6
جب بر بدعملی
راست بگو ، دروغ نگو
چن در زمین7
چن در هوا
و هر اندازه از انگشتان دستش را که بخواهد بلند میکند اگر بازیکن سواریدهنده توانست درست بگوید اوسا میشود اگر نتوانست بگوید اوسا به کول یکی دیگر سوار میشود و تا موقعی که یکی دیگر اوسا نشده بازی به همین ترتیب ادامه دارد.
6- شیر گََنْدِهْ Cir gande
نفرات بازی تقریباً باید زیاد باشند آنگاه به دو دسته تقسیم شده دسته اول دایرهوار میایستند و دسته دیگر بر کول آنها سوار میشوند. به ترتیب هر یک از سواران پیاده شده در حالی که یک دور تمام میدود کلمه شیر را تا هنگامی که باز به جفت خود برسد به یک نفس میگوید ، چون به جفت خود رسید میگوید « گنده » و میایستد و نفر بعدی همین عمل را تکرار میکند. بازنده کسی است که نفسش کلمه شیر را یارا نکند و یا قواعد بازی را بشکند.
7- چشم بگیرک
بچهها یک نفر را به نام اوسا انتخاب میکنند. اوسا خطاب به آنها میگوید:
چشم بگیرک چه باله؟
یکی از بازیکنان جواب میدهد:
وقت گل اناره
اوسا میگوید:
چشمت بگیر که باله
ممکن است هیچکدام از بازیکنان حرفی نزنند - آنگاه اوسا برای اینکه گرگ را معین کند از یک تا صد میشمارد یا ده - بیست - سی چهل میکند نمره صد به هر کس افتاد چشمش گرفته میشود. برای اینکه مبادا گرگ از زیر چشم ببیند بچه به او میگویند: بوات « بابات » چندبار نمک داره؟
گرگ میگوید: دوتا
بچهها: هر دو بار نمک تو چیشات « چشمهایت » اگر بازشون کنی.
آنگاه بازیکنان خود را در گوشه و کنار مخفی میکنند گرگ شروع میکند به پیدا کردن آنها - اولین نفری که گرفته شد به جای او گرگ میشود و بازی ادامه مییابد.
8- اَتَلْ مَتَلْ توتوله
این بازی مخصوص بچههاست - بازیکنان دایرهوار مینشینند و پاهایشان را از هر طرف به مرکز دایره دراز میکنند یک نفر بزرگتر در حالی که انگشتش را هر بار روی یکی از پاها میگذارد میخواند:
اتل متل توتوله
گاب حسن چه جوره؟8
نه شیر داره نه ِپسون. 9
شیرش بردن گُُلِسون10
یه زن گرجی بسون11
اسمش بذار عمه قزی
دور قباش قرمزی
َارّه ْ، بَّرهْ
یه پات بزن دره
آخرین کلمه به هر یک از پاها بیفتد آن پا از بازی خارج میشود تا آنکه یک پا بیشتر باقی نماند صاحب این پا برنده است آنگاه همه با هم دست میزنند و میخوانند:
آقا کجان ؟ تو بالاخونه
کفشش کجان ؟ تو آسونه12
عصاش کجان ؟ تو طاقچه
بیبی کجان ؟ تو باغچه
چی چی میچینه؟ آلوچه
خانم کجان؟ حمومشا
چیچی زائیده ؟ زنگولهپا
در این موقع همه بازیکنان با هم دم میگیرند: [70]
هازنگله – هازنگله
9- اُسُخونْ مهتاب Ossoxun - mahtab
این بازی فقط در شبهای مهتابی قابل اجراست بازیکنان از میان خود یک نفر به نام اوسا انتخاب میکنند اوسا ، اسخونی Ossoxuuni »استخوان » را به دست گرفته در برابر چشم بازیکنان تا مسافت ممکن به جلو پرتاب میکند آن وقت نفرات برای یافتن آن میدوند هر که ُاسخون را جُست سکوت میکند و بروز نمیدهد زیرا در غیر این صورت بازیکنان دیگر از او خواهند گریخت – یابنده اسخون یکی از بازیکنان را میگیرد و تا جایی که اوسا ایستاده بر کولش سوار میشود و بازی از نو آغاز میگردد.
10- کَلِهقندی Kalle Qandi
یکی از میان بازیکنان انتخاب شده دست خود را به دیوار میگذارد و خم میشود دیگران یک به یک بر پشت او میجهند و سعی میکنند تا هنگامی که این جمله را یه تمامی ادا نکردهاند از پشت او به زیر نیفتند:
کله قندی – یک – دو – سه
هر که قادر به گرفتن خود نشد و افتاد بازنده است و باید به
بازیهای محلی شیراز