لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
خلاصه فلسفه سیاسی افلاطون:
-تعریف فلسفه سیاسی: پرداختن به پرسش های بنیادی درباره فلسفه جامعه، دولت و سیاست آیین کشورداری و تعیین هدف زندگانی اجتماعی و وظایف و حقوق فرد و جامعه نسبت به یکدیگر.
-کتابهای افلاطون و موضوع آنها:
1-پولیتیا [جمهوریت]: شهر : سازمان یافتن شهر یا کشور و چگونگی اداره آن
2-نوامیس [ناموس]: کانون: اصلاحمندی کانون های جامعه
-افلاطون و شاگردش ارسطو معتقدند : انسان جانوری شهری یا اجتماعی است ، انسان در ذات خودش و بصورت طبیعی ، اجتماعی است. از این رو جامعه ، زمینه تحول طبیعی انسان است.
* فرد و جامعه : به مانند دو خط یا نوشته ریز و درشت هستند که هر دو بیان یک اندیشه اند و خواندن یکی از آنها معنی دیگری را برای ما روشن می کند.
فرد جنبه های گوناگونی دارد مثل اراده ، میل ، خرد و ...
فردی که خویشتندار است خرد یاردیگر اوست و فرد ناخویشتندار برده میل هاست، همینطور جامعه ای خویشتندار است که افراد دانا بر آن حکومت کنند و جامعه ای ناخویشندار است که افراد نادان سلطه گر آن باشند.
-جامعه مانند انسان دارای عیب و نقص است .
برپایی شهر آرمانی افلاطون:
بر پایی این شهر با تربیت کودکان آغاز می شود. در آغاز همه کودکان از تربیت یکسان برخوردارمی شوند اما چون طبیعت ، توانایی مختلفی در آنان گذاشته تفاوت بسیاری بین آنها دیده می شود به طوری که در آغاز همه در قاعده هرم هستند ولی به تدریج بر حسب توانایی هایشان به رأس که نزدیکتر می شوند عده آنها کمترمی شود. و شمار معدودی و اندکی به بالای رأس می رسند. این معدود افراد باید آموزش هایی ببینند و فن دیاکتیک را در فلسفه بیاموزند.
اوج سیر فلسفی : شناسایی حقیقی و رسیدن به دانش و بینش در مورد ذات حقیقت است. این افراد با رسیدن به شناسایی حقیقی به اوج نیکبختی می رسند و دگیر لذت هایی مثل پول و مال و ثروت و قدرت برای آنان اهمیت ندارد بلکه آنان بر حَسَب وظیفه و از روی نیک خواهی به عنوان یک شهروند وظیفه ای را که به دوششان است انجام می دهند و به نوبت زمام کشور را به دست گرفته و سپس ، پس از انجام کار خود به کار اصلی شان که همانا اندیشیدن و سیر در جهان معنا و نظاره حقیقت است می پردازند.
تاسی و پنج سالگی : رسیدن به فعر های اخلاق [جرأت و دادگری و خویشنداری و دانایی است] بعد از آن به مدت 15 سال پرداختن به تجربه های عملی.
ارسطو در بخش سوم [زمامداری]:
1-زمامداری یک نفر: هرکدام دارای صورت درست(به نفع و سود همگان) و نادرست(به سود حکمرانان) هستند.
صورت درست = پادشاهی به معنی خوب
صورت نادرست=خودکامگی و استبداد
2-زمامداری یک طبقه:
صورت درست= آرسیتوکراسی [زمامداری شایسته ترین افراد]
صورت نادرست= اولیگارشی [زمامداری زورمندان و توانگران]
3-زمامداری همه :
صورت درست = پولیتیا [جمهوری] : زمامداری کسانیکه شایسته ترینند
صورت نادرست= دموکراسی
خلاصه کوتاه:
سگ واران : آنتین تن ، دیو جانس
آدمی باید خود را از حقیقت...
2-ایکیور: آرسیتپوس: نظریه خوشی گرایی : آرتیسپوس: هدف زندگانی نیک بختی است خوشبختی : دانایی
ایکپور : بدترین نیک ، خوشبختی...
خوشی آرام ، خوشی بی آرامی
بعدش در دوایم نباشد.
3-روایکان: زنون رواقی و کله آنتن در روم/ کارتوس اورلیوس ، سنکا، اپیکتوس در روم
آرامش روان: بی تأثیری : آزادی از تأثرها
تناقص آزادی
4-ابن سکویه: تندیب الاخلاق و تطهیرالاعراق
جاویدان خرد: [پند و اندرز و اندیشه های یونان ، هند و عرب وایران]
5-اسپینوزا
6-کانت: بنیاد متافیزیک اخلاق: کانون های اخلاقی
نقد خرد عملی
7-سودگرایی : جرمی نتدام و جان اسکورات میل
دو پیوند با خوشی گرایی اپیکورها
8-اخلاق انسان گرایانه : فروم
9- فلسفه تحلیل منطقی: مور
برتراندراسل
10-افلاطون 1 تعریف فلسفه سیاسی
11-ارسطو
تحقیق درمورد خلاصه فلسفه سیاسی افلاطون