اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره سیاست در اسلام

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره سیاست در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

مقدمه

از نظر شواهد و مدارک مسلم تاریخی قبل از ظهور اسلام ، در حجاز حکومت و دولتی وجود نداشت ، و نظم سیاسیِ خاصی بر زندگیِ اعراب بدوی حاکم نبود.[1] پس از ظهور اسلام در مکّه، و هجرت پیامبر اکرم (ص) به مدینه، آن حضرت برای اولین بار ساکنان آن دیار را تحت فرمان یک دولت مرکزی در آورد و نظام قبیلگی حاکم بر آنان را به نظم سیاسی و اجتماعی نوینی مبدل ساخت و علاوه بر آموزش و تربیت، شخصاً سرپرستی و رهبریِ جامعه اسلامی را به عهده گرفت و به اداره نظام اجتماعیِ مسلمین در  بخش های مختلف قضایی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی پرداخت.[2]  این مسئله، از نظر آیات قرآن و شواهد تاریخی، چندان واضح و آشکار است که حتی شرق شناسان غیرمسلمان نیز بدان تصریح کرده اند. دانشمند ایتالیایی،" فل لینو" در این باره می گوید: «حضرت محمد (ص ) در یک زمان، دین و دولت را پایه گذاری کرد  و گستره این دو، در دوران زندگی اش، هم سان بود. »[3] و به عقیده "ستروتمان": « اسلام پدیده ای دینی و سیاسی است ؛ زیرا بنیان گذار آن، علاوه بر نبوت، حکومت را نیز دردست داشت و به شیوه حکومت داری کاملاً آگاه بود.»[4]

اما با وجود این در سده اخیر برخی نویسندگان[5] تحت تاثیر آموزه های سکولاریسم و جدایی دین از سیاست ، الهی بودن حکومت پیامبر گرامی اسلام (ص) را مورد تشکیک قرار داده و با بشری دانستن آن ، ادعا نمودند که پیامبر اکرم (ص) شان ولایت و زعامت سیاسی را نداشته و از سوی خداوند مامور به تشکیل حکومت نبوده است.  بنابراین اگر آن حضرت در زمان خویش اقدام به تشکیل حکومت نمود، بنابر نیاز جامعه بود، نه تکلیفی الهی و دینی؟!

در پاسخ به این شبهه لازم است تا منطق قرآن درباره نقش پیامبر اکرم(ص) در دولت اسلامی را مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد:

یک. رهبری سیاسی پیامبر(ص)

قرآن کریم، پیامبر اکرم(ص) را به عنوان فردی که برای دخالت در زندگی مردم «اولی » و دارای ولایت است، معرفی می کند: (النَّبِیُّ أَوْلی  بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)[6] قرآن پژوهان و مفسّران تصریح کرده اند که این اولویت، اختصاص به مسائل دینی ندارد و همه امور دینی و دنیایی آنان را در بر می گیرد.[7] مؤید این تفسیر چند چیز است:

1. اطلاق آیه شریفه؛ که اولویت و ولایت پیامبر را به عرصه خاصی محدود نکرده است، در نتیجه همه حوزه های ولایت پذیر که در رأس آنها حوزه رهبری سیاسی و اجتماعی است را شامل می شود و پیامبر از سوی خداوند ولایت همه جانبه بر مردم پیدا می کند.

2. روایات؛ امام باقر(ع) فرمود: «این آیه درباره رهبری و فرماندهی نازل شده است».[8]

3. شأن نزول؛ وقتی پیامبر اکرم(ص) آهنگ جنگ نمود و مردم را به خروج فرمان داد، برخی نزد آن حضرت آمدند تا برای بستگان خویش اذن بگیرند؛ آن گاه این آیه نازل شد. از این مسأله روشن می شود که فرمان های اجتماعی پیامبر(ص) متکی به ولایت الهی و دینی است؛ نه مبتنی بر خاستگاه بشری.[9]

4. مفهوم اولویت؛ آیه شریفه نشان می دهد پیامبر اکرم(ص) از طرف خداوند نسبت به اداره و رهبری جامعه مقدم است و با وجود او نوبت به دیگران نمی رسد.

آیات دیگری نیز گویای همین مطلب است؛ از جمله آیه (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ) ؛[10] «سرپرست و ولی شما، تنها خدا و پیامبر او است و کسانی که ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند».

بنابراین از نگاه قرآن، خداوند پیامبر را نسبت به دیگران اولویت بخشیده و ولایت داده است. از این رو ولایت آن حضرت تابع ولایت خداوند و در طول آن است؛ نه امری زمینی و بشری.

علامه طباطبایی(ره) درباره ولایت آن حضرت می نویسد: «رسول خدا بر همه شئون امت اسلامی، جهت سوق دادن آنان به سوی خدا و نیز برای حکمرانی و فرمانروایی بر آنها و قضاوت در میان شان، ولایت دارد... البته این ولایت در طول ولایت خداوند و ناشی از تفویض الهی است».[11] نکته مهم دیگر این که مفهوم «انّما»، دلالت بر حصر دارد. بنابراین طبق این آیه حکومت مشروع، آن حکومتی است که از جانب خداوند مشروعیت یافته باشد.

در نتیجه با توجه به مجموع آیات قرآن، می توان فهمید که حضرت رسول، در آن واحد، دارای سه شأن بوده است:[12]

یکم. امامت و پیشوایی و مرجعیت  دینی،[13]

دوم. ولایت قضایی،[14]

سوم. ولایت سیاسی و اجتماعی.[15]

 دو. مسؤولیت های اجتماعی پیامبر(ص)

هر یک از شئون سه گانه پیامبر(ص) -در پیشوایی دینی، ولایت قضایی و رهبری اجتماعی مسؤولیت های خاصی را بر عهده آن حضرت نهاده بود. آیات زیر، نمونه هایی از مأموریت های الهی آن حضرت در ارتباط با «رهبری جامعه» و «اداره امت» است:

1. (فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ...)؛[16] «پس اگر در جنگ بر آنان دست یافتی با [عقوبت ] آنان، کسانی را که از پی ایشانند تارومار کن، باشد که عبرت گیرند». این آیه از یک سو بیانگر سیاستی است که امت اسلامی در برابر دشمنان متجاوز و پیمان شکن، باید اتخاذ کند و از سوی دیگر، بیانگر آن است که مسؤولیت برنامه ریزی، آماده سازی مقدمات و بالاخره عینیت بخشیدن به این سیاست، بر عهده پیامبر(ص) است.

2. (وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ)[17] «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش ده تا کلام خدا را بشنود؛ سپس او را به مکان امنش برسان». به حکم این آیه، پیامبر(ص) موظف است برای حفظ امنیت مشرکان -که برای شنیدن کلام خدا می آیند امنیت و آزادی آنان را تأمین کند.[18]

3. (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتالِ)[19] «ای پیامبر! مؤمنان را به جهاد برانگیز».

4. (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ)[20] «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر». در اینجا وظیفه فرماندهی و سازماندهی مسلمانان برای جهاد، بر دوش پیامبر اکرم(ص) نهاده شده است.

5.  (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً)[21] «از اموال آنان صدقه ای بگیر». بر اساس این آیه پیامبر(ص) مأمور گرفتن زکات (نوعی مالیات بر ثروت) از مسلمانان است.

 بنابراین از دیدگاه قرآن، پیامبر(ص) نه تنها مأمور تشکیل حکومت بود؛ بلکه مسؤولیت های اجتماعی متعددی را نیز از سوی خداوند، بر عهده داشت و بر این اساس اقدام به تشکیل حکومت نمود.

ادامه دارد

 

[1] - ر. ک : جهان در عصر بعثت، محمد جواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی؛ تاریخ سیاسی اسلام ، سیره رسول خدا (ص)، رسول جعفریان ، ص 73-100 ؛ و همچنین جهت آشنایی با وضعیت اجتماعی و فرهنگی آن زمان ر. ک : تاریخ تمدن اسلام وعرب، گوستاولوبون، ص 96.

[2] - دین و دولت در اندیشه اسلامی ، محمد سروش ، قم : انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، 1378 ، ص 192.

[3] - نظام الحکم فی الاسلام، محمد یوسف موسی ، ص 14.

[4] - همان.

[5] - ر.ک: الف. عبدالرزاق، علی، الاسلام و اصول الحکم، الموسسة العربیة للدراسات و النشر، ص 159؛

ب. عادل ظاهر، الاسس الفلسفیه للعلمانیه؛

پ. مهدی بازرگان، پادشاهی خدا، صص 52 - 51؛ آخرت و خدا هدف بعثت انبیا،نشریه کیان ، ش 28، ص82-83؛

ت. حائری یزدی، مهدی، حکمت و حکومت، ص 140.

[6] - احزاب (33)، آیه 6.

[7] - ر.ک : تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 15، ص 46؛ شیخ طوسی، تبیان، ج 8، ص 317؛ تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 15، ص 347؛ زمخشری، کشاف، ج 3، ص 523 و محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 276.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره سیاست در اسلام

تحقیق در مورد علوم اعراب قبل از اسلام

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد علوم اعراب قبل از اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 46

 

مقدمه راجع بجزیرة العرب و مردم آن

جزیرة العرب سرزمین کم آبی است که صحرا و کوه آن زیاد است،مردمش زراعت نمیدانند،چون زمینش بایر میباشد و هر بشری طبعا پرورده و تابع محیط است عربها هم مطابق مقتضیات محیط خشک و بایر خویش زندگی خود را بغارت گری و کوچ نشینی برای پیدا کردن چراگاه بسر میبردند.از آنرو زندگی صحرانشینی در میان آنان بر شهر نشینی فایق آمد و بیش از هر چیز بدام پروری مشغول شدند و چون دام آنان نسبت باحتیاجات آنها کم بود بر سر دام با یکدیگر بزد و خورد پرداختند و این زد و خورد بجنگ داخلی منتهی گشت و جنگ داخلی آنان را بکوچ کردن از این بیابان بآن بیابان و از این سرزمین بآن سرزمین مجبور ساخت،بقسمی که شب و روز آرام نگرفته در حرکت افتادند و چون هوای آنان صاف و آسمانشان روشن بود از ستاره ها و حرکات ستاره ها برای راهنمائی خود استفاده کردند و برای دنبال کردن دشمنان خویش به پیدا کردن وسیله جهت یافتن آنان و بیرون آوردن آنها از جاهای پنهانی محتاج شدند و از آنرو در شناختن جای پا مهارت یافتند و نیز وضع زندگی صحراگردی آنانرا وادار میساخت که خود را از گزند باد و باران نگاهدارند و بآن جهت بهواشناسی پرداختند تا ریزش باران و وزش باد را پیشاپیش بدانند و این همان است که در میان عربها به (انواء-یا هواشناسی) شهرت یافته بود. جنگجوئی آنانرا بدسته بندی وادار میساخت و لازمه دسته بندی آن بود که نسب و تیره یکدیگر را تمیز بدهند و چون اسب و اسلحه برای جنگجوئی و کوچ نشینی ضروری است لذا در پرورش اسب و نگاهداری آن و معالجه بیماری آن ماهر شدند.اما چون شهرنشین نبودند در اسلحه سازی کاری از پیش نبردند.

عربها برادران کلدانیان و بابلیان و فنیقیان و سایر ملل متمدن قدیم هستند و مانند آنان خردمند و هوشیارند و اگر در دره فرات یا دره نیل جا داشتند مانند آنان یا مانند همسایگان خودشان (تبابعه) متمدن میشدند،اما آنها (عربها) در صحرای خشکی اقامت داشتند که هوای آن صاف و آسمان آن درخشان بود،لذا ذهن روشن پیدا کردند و قریحه آنان بسرائیدن شعر گرائید و بوسیله شعر احساسات و عواطف خود را شرح دادند و یا تبار و نژاد خود را ذکر کردند و یا وقایع مهم زندگی خویش را بیان نمودند.قوه بیان آنان محکم شد و در سرائیدن خطبه ماهر گشتند و بوسیله خطبه همت مردان را برانگیختند و یا آنان را بجنگ،آشتی،افتخار بر یکدیگر و یا تنفر از یکدیگر دعوت کردند.اگر عربها هوش و خرد خداداد نداشتند از همسایگان خود که در گوشه غربی کرانه دریای سرخ هستند جلو نمی افتادند،چه آنان از صدها سال پیش تاکنون یکنواخت مانده اند.

عربهای پیش از اسلام مانند یونانیان در دوره نادانی و روزهای هومر میباشند چه همینکه عربها شهرنشین شدند مانند یونانیان در همه چیز پیش رفتند.

ولی عرب نیز مثل ملت های بزرگ معاصر خود از اعتقاد بپاره ای موهومات مانند:کهانه و عرافه (غیب گوئی از گذشته و آینده) فال گیری و خوب و بد دانستن آهنگ و پرواز پرندگان و تعبیر خواب رهائی نیافتند،چه انسان طبعا اشتیاق دارد جهات و علل وقایع را بداند و چون از وسایل عادی برای کشف آن محروم میماند باوهام متوسل میگردد و بهمین جهات کاهن و عراف و مانند آن در میان عرب زیاد شد.

بنابر آنچه گفته شد علومی که پیش از اسلام در جزیرة العرب شیوع یافت،مطابق با مقتضیات محیط و اوضاع زندگانی آنروز آنان بود اینکه آنرا علوم میخوانیم البته از روی مقایسه آن معلومات با علوم واقعی ملل دیگر در آن زمان میباشد و گرنه عربهائی که خواندن و نوشتن نمیدانستند البته نمیتوانستند علمی را از روی کتاب در مدرسه بیاموزند و آنچه که ما بآن «علوم عرب پیش از اسلام »میگوئیم همانا مطلبی بوده است که بمرور زمان سینه بسینه و دهن بدهن میان آنان منتقل و شایع شده است و یا موضوعاتی بوده که آنان استنباط کرده بودند و بتدریج بر آن می افزودند تا اینکه در زمان پیدایش اسلام قریب بیست موضوع شد.

پاره ای از آن مانند علوم طبیعی،پاره ای مانند ریاضی،بعضی شبیه بادبیات یا پیشگوئی کاهنان و مانند آن بود و در هر حال برای رعایت اختصار از هر کدام چند سطری مینگاریم.

نکته دیگر آنکه پس از بررسی همان معلومات یا علوم پیش از اسلام مسلم میگردد که پاره ای از آن مخصوص عرب بوده و از میان خود آنان پدید آمده است و پاره دیگر را از سایر ملت ها اقتباس کرده اند.مثلا آنچه مربوط بشعر و خطابه و تبار و تیره است از خود اعراب میباشد و آنچه راجع به پزشکی و ستاره شناسی و هواشناسی و دام پروری و وزش باد و افسانه سرائی و کاهنی و عرافی و قیافه شناسی و مانند آن است از دیگران اقتباس شده است چنانکه بزودی شرح آن را خواهیم گفت.

1-ستاره شناسی نزد عرب

کلدانیان در سراسر جهان استاد علم نجوم (ستاره شناسی) میباشند چه که آنان اساس علم را گزارده و مبانی آنرا بالا بردند،آسمان صاف و هوای خشک وافق هموار کلده آنها را باین عمل کمک کرد و از آنرو برای ستارگان رصد قرار داده محل هر ستاره را معین ساختند و برج ها ترتیب دادند و برای ماه و آفتاب منزلگاه تعیین کردند،با آلات و افزار ستاره شناسی در چهل و چند قرن پیش گرفتن ماه و آفتاب (خسوف و کسوف) را پیش گوئی نمودند. مردم متمدن قدیم مانند هندی ها و یونانی ها و مصریها این علم را از کلدانیان گرفتند.

کلدانیان یا بابلیان تا اوایل قرن هشتم قبل از میلاد سلطنت و قدرت داشتند.در آنموقع آشوریان بر آنان مسلط شدند ولی چون دین و زبان آنان با هم شبیه بود،عادات و رسوم اجتماعی کلدانیان تغییری نیافت،اما در قرن پنجم قبل از میلاد ایرانیان بر کلده مسلط شدند،شهرهای آنرا مسخر کردند،خدایان کلده را عوض و بدل نموده با آنان بسختی رفتار کردند و چون این وضع برای مردم کلده قابل تحمل نبود بسیاری از آنان بکشورهای همسایه بخصوص شبه جزیره عربستان پناه بردند،چه که این شبه جزیره از دیر زمانی پناهگاه مهاجرین شام و مصر و عراق بوده است.زیرا زبان مردم آن ممالک بزبان عرب شبیه بود،بعلاوه صحرای سوزان عربستان مهاجرین را از تعقیب دشمنان محفوظ میداشت.

در میان کلدانیان مهاجر عده ای ستاره شناس و کاهن بودند که عربها احکام نجوم و اسامی ستاره ها و برجها و منطقه ها و منزلگاههای ماه و آفتاب را از آنان آموختند،شاید هم عربها مطالبی راجع باحکام نجوم از هندی ها فرا گرفته بودند و یا خود چیزی از آن میدانستند ولی بطور کلی عرب در قسمت ستاره شناسی مدیون کلدانیان است و آنرا در اصطلاح خود صابئه میگفتند.گر چه کلدانیان غیر از صابئه (صبیها) هستند بلکه صابئی ها شاگردان و جانشینان کلدانیان بشمار میآیند.آن ایام صابئی در عربستان زیاد بود و مانند یهود و نصاری با عربها میزیستند.باری عربها ستاره شناسی و نام ستاره ها و اصطلاحات آنرا از کلدانیان گرفتند،گر چه فعلا نام عربی بیشتر ستاره ها با نام کلدانی آن تطبیق نمیکند و ممکن است بجهاتی که معلوم نیست این تغییر واقع شده باشد ولی تشابه نام کلدانی و نام عربی هنوز باقی مانده است. مثلا مریخ همان مرداخ کلدانی است که لفظ و معنای او با عربی یکسان میباشد ولی قسمت بیشتر این تشابه لفظی از میان رفته و تشابه معنوی آن برجاست.مثلا زحل در عربی بمعنای بلندی آمده و نام ستاره زحل در کلدانی کاون است که آن کلمه نیز بمعنای بلندی میباشد اما نام برج ها در عربی و کلدانی بهمان شباهت لفظی و معنوی سابق باقی است.

و اینک اسامی برجها بعربی و کلدانی:

عربی/کلدانی حمل یا کبش/امرار ثور/ثورا جوزا یا توامان/تامی سرطان/سرطان اسد/اریا سنبله/شبلتا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد علوم اعراب قبل از اسلام

دانلود تحقیق کامل درباره تعلیم و تربیت در اسلام

اختصاصی از اینو دیدی دانلود تحقیق کامل درباره تعلیم و تربیت در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

مقدمه

مبانى نظرى تعلیم و تربیت در اسلام

اصول عملى تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام

مقدمه

هر نظام آموزشى و پرورشى بر اساس بینش و نگرش بنیانگذاران آن،‌ نسبت به حقیقت انسان و ابعاد وجودى وی، و نیز بر حسب هدف یا اهدافى که از تعلیم و تربیت، در نظر می‌گیرند و نیز بر اساس اعتقادى که به کیفیت رشد و حرکت انسان بسوى هدف مطلوب دارند بنا میشود. و در واقع، این بینشها و نگرشهاست که مبانى تعلیم و تربیت هر نظامى را تشکیل میدهد هرچند آگاهانه مورد توجّه واقع نشود یا مورد تصریح، قرار نگیرد.

طبعاً نظام آموزش و پرورش اسلامى هم مبتنى بر یک سلسله مبانى خاصّى است که از بینش اسلام درباره‌ى موضوعات یاد شده، نشأت میگیرد. از اینروی، لازم است قبل از تبیین نظام آموزش و پرورش اسلامی، این مبانی، مورد توجّه واقع شود و سپس بر اساس آنها اصول عملى تعلیم و تربیت، مبیّن گردد.

بر اساس بینش اسلام، نسبت به حقیقت انسان و ابعاد وجودى و هدف آفرینش و کمال نهائى و کیفیت حرکت وى بسوى آن، میتوان این نکات دوازده‌گانه را بعنوان مبانى تعلیم و تربیت اسلامى در نظر گرفت. البتّه هدف از تعلیم و تربیت اسلامى جز فراهم کردن زمینه‌ى تکامل هر چه بیشتر انسانها نخواهد بود و هدفهاى کاربردى نیز همگى در این راستا قرار می‌گیرند.

مبانى نظرى تعلیم و تربیت در اسلام

1ـ حقیقت انسان. از دیدگاه اسلام، انسان تنها ارگانیسم محسوس نیست بلکه داراى عنصرى ماورائى است که بعد از متلاشى شدن بدن هم باقى میماند.1 و حیاتى جاودانى و سعادت یا شقاوتى ابدى خواهد داشت. و در واقع، انسانیت انسان به روح اوست و بدن بمنزله‌ى ابزارى براى فعّالیت یا مرکبى براى سیر و حرکت است که البّته میبایست در همین حدّ به آن، بها داد و در حفظ سلامت و نیرومندى آن کوشید آنچنانکه میبایست به سلامت و نیرومندى ابزار و مرکب، اهتمام شود.

2ـ موقعیّت انسان در جهان. در میان موجودات این جهان، انسان از مواهب خدادادى و قابلیّتهاى خاصّى برخوردار است که او را از دیگر آفریدگان،ممتاز میسازد مانند ظرافتهایى که در ارگانهاى ظاهرى و درونى و بویژه در مغز و سیستم عصبى او بکار برده شده و توانشهاى روانى ویژه‌اى که در سایر موجودات زنده، یافت نمیشود. و در اثر همین ویژگیهاست که میتواند در همه‌ى پدیده‌هاى طبیعت تصرف کند و آنها را در راه تعالى خودش بکار گیرد. دادن این امتیازات به انسان، نوعى «تکریم» تکوینى الهى است که در قرآن کریم ، به آن اشاره شده است.2

3ـ انسان بر سر دوراهى (بین دو بی‌نهایت). نیروها و استعدادهایى که خداى متعال به انسان، عطا فرموده سرمایه‌هاى تکوینى و فطرى براى حرکت وى بسوى هدف نهائى است. ولى بکار گرفتن این مایه‌هاى خدادادی، منوط به اراده و اختیار و انتخاب و گزینش خود اوست، و همچنانکه میتواند از این نعمتها حسن استفاده کرده با بهره‌گیرى از آنها مسیر تکامل حقیقى را بپیماید و سعادت ابدى را بدست بیاورد همچنین میتواند با سوء استفاده از آنها در راه سقوط و انحطاط، قدم بردارد تا آنجا که از حیوانات درنده هم پستتر شود3 و شقاوت ابدى را براى خودش بخرد. از اینروی، میتوان مسیر انسان را بین دو بی‌نهایت در نظر گرفت که از یک سوى به کمال و سعادت بی‌نهایت، صعود و عروج میکند و از سوى دیگر به شقاوت و عذاب بی‌نهایت، سقوط میکند.4 پس ارزش و کرامت نهائى انسان، در گرو انتخاب راه تقوى است5 و طبعاً همه‌ى انسانها داراى ارزش مطلق و یکسانى نخواهند بود. بلکه اهل ایمان و عمل صالح، داراى ارزش مثبت، و اهل کفر و عصیان داراى ارزش منفی، و هر یک داراى مراتب مختلفى خواهند بود.6

4ـ هدف از آفرینش انسان (کمال نهائی). انسان با ویژگیهاى خاصّ خودش براى این، آفریده شده که مسیر تکامل را با اراده‌ى آزاد و انتخاب آگاهانه بپیماید7 و لیاقت درک فیوضات خاصّى که در سایه‌ى حرکت اختیاری، افاضه میشود را پیدا کند و به مقام قرب الهى که توأم با سعادت جاودانى است برسد. ولى چون این سیر و حرکت باید بصورت اختیارى انجام گیرد ناچار باید مسیر دیگرى در جهت مخالف آن، وجود داشته باشد که به شقاوت و عذاب ابدی، منتهى گردد.8

5ـ دنیا مقدّمه‌ى آخرت است. با توجّه به هدف آفرینش انسان، روشن میشود که زندگى وى در دنیا، یک دوران محدود و مقدّماتى براى خودسازی، و پرورش دادن و بفعلیّت رساندن استعدادهاست که نتیجه‌ى ثابت و ابدى آن، در عالم آخرت، ظاهر می‌گردد و در صورتى که بشر، در این دنیا جهت کمال را انتخاب کند به دار نعمت و رحمت ابدی؛ و در صورتى که جهت ضد آن را برگزیند به دار عذاب و هلاکت جاودانى خواهد رفت. و به تعبیر قرآن کریم، جهان دنیا «دار آزمایش»9 است تا نیکوکاران از تبهکاران، متمایز شوند و هر یک در عالم آخرت به آنچه سزاوار آنند برسند.

6ـ وسیله‌ى کلّى حرکت. سیر و حرکت انسان بسوى کمال و سعادت، یا فرو غلطیدن او در دره‌ى سقوط و هلاکت، بوسیله‌ى اعمال و رفتارهاى درونى (مانند یاد خدا) و بیرونی، حاصل میشود و هر قدر این اعمال، آزادانه‌تر و آگاهانه‌تر انجام گیرد تأثیر بیشترى خواهد داشت و بر شتاب حرکت خواهد افزود. و صرف نظر از انجام چنین رفتارهایى هیچ خیر و شرّ اخلاقی، تحقّق نمی‌یابد و هیچگونه استحقاقى براى پاداش یا کیفر، پدید نخواهد آمد.10

7ـ شرایط حرکت اختیاری. رفتارهاى اختیارى انسان که تبلور حرکت تکاملى یا تنزّلى وى میباشد از میلها و گرایشهاى غریزى و فطری، نشأت می‌گیرد و جهت


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره تعلیم و تربیت در اسلام

تحقیق در مورد هنر کاشی کاری در اسلام

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد هنر کاشی کاری در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

مقدمه

در زمانی که ساکنان حجاز واطراف آن به خاطر موقعیت جغرافیایی خود از قافله ی تمدن عرب واپس مانده بودند و به چادرنشینی روزگار می گذراندند محمد (ص) به پیامبری مبعوث گردید و عربی که گمراه عبادت بت ها بود به سوی پرستش خدای یگانه هدایت شد. اندیشه های نهفته و فکرهای بکری که در سرما بود با راهنمایی های حضرت محمد به راه صحیح ایمان به خدای لایزال افتاد و اعتقادی که این مردم نسبت به اسلام پیدا کردند به اتکا درک روز افزون فلسفه ی اسلامی آنان را بر پهنه های گسترده تری از جهان چیره ساخت.

گسترش قلمرو اعراب سبب پیدایش مناسبات اقتصادی و داد و ستد کالاهای نفیس و اشیا زینتی شد که به نوعی رقابت هنری منتج گردید هنر از سرآغاز اسلام به بعد زمینه یی محدود نماند بلکه پیشرفت چشمگیر یافت.

مسلمانان چون به دیگر ممالک سفر کردند و با پرستشگاه های یونانیان و رومیان و کلیساها و کاخ های دیگر کشورها رو به رو شدند و آنها را در کمال تزئین مشاهده کردند به دگرگون ساختن محیط زیست خود راغب شدند. نقل و انتقالات ونیازهای زمانی سبب گردید که به صنعت و هنر روآورند و نکته ها بیاموزند تا زیباسازی خانه های خود را برابر با پیشرفت های زمان و اعتقادات خود همراه کنند.

همانطور که می دانیم مساجد اولیه شامل قطعه زمینی به شکل مربع یا مربع مستطیل بود که اطراف آن را محصور کرده و حوضی برای وضو گرفتن در میان آن ساخته و سقفی از بوریا یا دیگر مصالح ساختمانی بربالای آن قرار داده بودند که آنان را از گزند بادهای محلی و باران های موسمی مصون دارد. این تقلیدی بود از آتشکده ی ساسانیان و نمونه هایی از این گونه مساجد هنوز در بعضی از شهرها دیده می شود. از جمله فی المثل مسجد مصلی در تخت فولاد اصفهان یا مسجدی در سامرا و غیراینها.

اعراب در دوران پیش از اسلام اصولا اشتیاقی به جذب صنعت و هنر و پرداختن به پیشه های مربوط به اینها نداشتند. گسترش اسلام آنان را وادار کرد که با دیگر ملل دنیا رفت و آمد برقرار کنند و با صنعتگران و هنرمندان ایران ، مصر، یونان ، سوریه ، ایتالیا و دیگر کشورهایی که سنن گوناگون و سابقه ی دیرینه ی صنعتی و هنری داشتند آشنا گردند.

در زمان پیغمبر مسجدی بسیار ساده در محل مسجد النبی کنونی برپاشده بود و از این محل بود که حضرت محمد ندای الهی را به گوش مردم می رساند.

این سادگی مسجد تا زمانی ادامه یافت که خلافت به امویان رسید و مقر خلافت از مدینه به دمشق انتقال یافت. با اینکه قمار می گساری و استفاده از البسه ی فاخر و ادوات موسیقی و دیگر اسباب لهو و لعب بر مسلمانان حرام شده بود خلفای لذت جوی اموی دستورهای دین را نادیده گرفتند و کاخ هایی بس مجلل ساختند و لباس هایی از ابریشم پوشیدند و شاعران و خوانندگانی هنرمند را به دور خود جمع کردند.

بدین سان در این زمان یک سلسله فعالیت ساختمانی آغاز شد که تزئین درونی و بیرونی بنا را شامل گردید.

اعراب در سال 26 هجری در زمان خلافت عمر بر اصفهان چیره شدند. این شهر در آن عصر کانون مسلمانان ایران بود و تا سیصد سال زیر نفوذ خلفا باقی ماند به طوری که تاریخش با تاریخ بغداد توام گردید.

اسلام به سرعت در ایران پیشرفت می کرد. گسترش اعتقاد مردم نسبت به خدای یکتا و پیغمبر او محمد (ص) و دستورات دین مبین اسلام سبب توسعه ی هر چه بیشتر بناهای مذهبی می شد. مراکز مذهبی یی که از دوره ی ساسانیان باقی مانده بودند به مساجدی تبدیل می شدند که معماری شان با معماری ساسانی هماهنگ بود . ذوق معماران ایرانی آن چنان به تکامل زیبایی شناسی بنای مسجد آغاز کرد که ابتدا مسجد به یک ایوانی و در اندک زمانی به چهار ایوانی تبدیل گشت و گسترش روز افزون معماری ایران به نقاط نفوذ پذیر اسلام کشیده شد.

صنعتگران و هنرمندان مسلمان در طی سفرهای خود از کشورهای مختلف نکته ها آموختند و با دستمایه ی خویش در آمیختند به طوری که متدرجا هنری پرتوان پدیدار شد که امروز بدان هنر اسلامی اطلاق می شود.

در سال 316 هجری مرداویج برای تصرف اصفهان لشکر کشید و بین سپاهیان وی لشکریان مظفر بن یاقوت که خلیفه یی مقتدر و حاکم اصفهان بود جنگی در گرفت. دراین جنگ مرداویج غالب آمد و بر اصفهان تسلط یافت.

مرداویج که می خواست دین عرب را از اصفهان ریشه کن کند به مدت یکسال مردم اصفهان را زیر فشار قرار داد. در سال 323 هجری دستور داد در کنار زاینده رود جشنی برپا دارند و از بالای کوه صفه تا دامنه ی آن که نزدیک زاینده رود است چراغانی کنند و مشعل های آلوده به نفت به پای مرغان ببندند و آنها را به پرواز درآورند... در تدارک این چنین جشنی بودند که ترکان غلام مرداویج را فریب دادند و سلطان را درحمام بکشتند . حسن بن عمید وزیر مرداویج جنازه ی وی را به ری فرستاد که در همین شهر به خاک سپرده شد.

در پی تحولات بسیاری که باز گفتشان از مقوله ی ما خارج است فرقه ی اسماعیلیه از زمان مسعود تا سال 600 هجری در اصفهان باقی ماند و قدرتی روزافزون کسب کرد به طوری که سلاطین سلجوقی از مزاحمت های پی در پی آنها آسوده نبودند. در سال 438 هجری طغرل بیک موسس سلسله ی سلجوقیان سپاه خود را گردهم آورد و پس از جنگی سخت با ابومنصور شهر اصفهان را به محاصره درآورد. دیری نگذشت که عرصه بر مردم شهر اصفهان تنگ گردید و ابومنصور که وضع را چنین دید به آشتی کنار آمد و قرار شد که سالیانه خرابی به طغرل تادیه کند.

لیکن بین ابومنصور و طغرل هرگز صفایی پیش نیامد. تا آنکه در محرم سال 442 اصفهان دیگر باره به محاصره ی طغرل گرفتار شد و این محاصره در حدود یک سال طول کشید. کار بر مردم شهر آنچنان مشکل شد که مسجد جامع اصفهان را ویران کردند تا از چوب هایی که در بنای آن به کار رفته بود استفاه کنند.

شهر سرانجام در مقابل طغرل تسلیم شد و فرمانروای سلجوقی اصفهان را به پایتختی برگزید. پس از مدتی تمام مهمات را از شهر ری به اصفهان نقل مکان داد و بنای خوشرفتاری با مردم را نهاد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد هنر کاشی کاری در اسلام