اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق استدلال بر وجود عالمى ماوراى این جهان مادى که ملائکه و جن بدان تعلق دارند

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق استدلال بر وجود عالمى ماوراى این جهان مادى که ملائکه و جن بدان تعلق دارند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق استدلال بر وجود عالمى ماوراى این جهان مادى که ملائکه و جن بدان تعلق دارند


تحقیق استدلال بر وجود عالمى ماوراى این جهان مادى که ملائکه و جن بدان تعلق دارند

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

استدلال بر وجود عالمى ماوراى این جهان مادى که ملائکه و جن بدان تعلق دارند

این موضوعى است که صاحب تفسیر جواهر، همّ خود را به آن مصروف داشته و آن را محور اصلیِ بحث قرار داده است. طنطاوى معتقد است که جن و ملائکه به عالمى تعلق دارند که از نظرها پنهان است، عالمى که وحى، ما را از آن مطلع مى سازد، اما عقل براى آن دلیلى ندارد. او در دنیایى زندگى مى کند که پیشرفت هاى علم تجربى، ذهنیت ویژه اى به مردمان عصرش بخشیده و موجب شده تا بسیارى از مردم، به ویژه روشنفکران، از پذیرش آن چه عقل با آن آشنا نیست سر باز زنند و وجود چنین عوالمى را انکار کنند، اگرچه از طریق نقل ثابت شود، وحى آن را تأیید کند و تمامیِ زندگان به آن ایمان آورند.

از نظر آنها دست یابیِ علم، به علت بیمارى ها و ناتوانى ها در انسان، حیوان و گیاه با کشف میکرب، موجب مى شود تا نه تنها وجود هر علتى جز سوء تغذیه و حالت هاى قابل مشاهده مشابه براى بیمارى هاى انسان و گیاهان و حیوانات را نفى کنیم، بلکه همچنین به ما مى فهماند که سر منشأ افکار خوب و بدمان را نیز در حالت ها، آموزش ها و استعدادهایمان بجوییم. در این میان، دیگر جایى براى ملائکه و شیطان نمى ماند. چگونه مى توان پذیرفت و تصدیق کرد که شیاطین ما را گمراه مى سازند و ملائکه هدایتمان مى کنند؟

براى کسانى که این گونه مى اندیشند نمى توان به وحى و نقل استدلال کرد و باید راهى غیر از این پیمود و برهانى دیگر اقامه نمود. طنطاوى در پاسخ به این اشکال، تلاش خود را بر اثبات وجود عالَم ملائکه وشیطان متمرکز مى کند و مى کوشد بدون استناد به وحى و نقل، آن را پاسخ گوید.

الف او استدلالى را از کتابى که به قلم عالمان هندى نوشته شده، نقل مى کند. خلاصه سخن آنان این است که همه مردم، در شرق و غرب عالم، سخن عالمان هر رشته اى را مى پذیرند و نظریات وعقاید آنها را باور دارند. اگر پزشکان به آنها از بروز وبا یا جذام یا هر بیماریِ دیگرى هشدار دهند، از گفته آنان پیروى مى کنند و سخنانشان را مى پذیرند و دستوراتشان را انجام مى دهند. همین طور عالمان حساب و نجوم و طبیعت و کشاورزى ... در حالى که خود آنان شخصاً به این مطالب نرسیده اند. آنها خوب مى دانند که براى هر علمى، راه تحقیق و مطالعه اى وجود دارد، هر علمى بر اصولى مبتنى است و به مطالعه قوانینى مى پردازد و خواصى را بررسى مى کند. هر کسى هم که این راه را دنبال کند، به همان نتایج و حقایقى دست مى یابد که عالمان بدان رسیده اند. از این رو به بزرگیِ اجرام آسمانى مطمئن هستند اگرچه خود، آن را تحصیل نکرده اند. و از بیمارى ها مى هراسند اگرچه خود، خطر آن را درنیافته اند.

مؤلف کتاب پس از این سخنان، مسئله اعتقاد به عالم روحانى را نیز با این موضوع قیاس مى کند و مى گوید: در بین مردم، از ملت ها و مذاهب مختلف، کسانى هستند که از امور مادى کناره گرفته اند و به ریاضت نفس مشغولند. آنها به ما از جهانى خبر مى دهند که از نظرها پنهان است. اینان نیز در رشته خود عالِم هستند و حکم آنان حکم پزشکان و ستاره شناسان است. مردم همان گونه که سخن آنها را مى پذیرند بى آن که خود در این علوم مادى درس خوانده باشند، همین طور هم باید سخنان این عالمان روحانى را بپذیرند، اگرچه در این علوم روحانى تحصیل نکرده باشند. آنها هم اگر قوانینى که روحانیان مقرر کرده اند، رعایت کنند و علومى که آنها مى گویند بیاموزند، به همان نتایجى دست مى یابند که آنها بدان رسیده اند و چیزیِ را خواهند شناخت که اکثریت از آن غافلند.

مؤلف بر مبناى این قیاس، بر وجود عالَمى وراى این عالَم مادى استدلال مى کند که ملائکه و شیاطین بدان تعلق دارند. طنطاوى دو دلیل دیگر نیز از کتاب خود، )الارواح( نقل مى کند که آنها را در بند ب و ج آورده ایم.

ب تمامیِ مردم، از هندى گرفته تا رومى و از عرب تا عجم، و اهل مذاهب مختلف، از مسلمان و یهود و مسیحى و زرتشتى و دیگر فرقه ها و گروه ها، همه و همه براى مردگانشان خیرات مى دهند، براى آنها دعا مى کنند و به زیارتشان مى روند. اگر نبود که به بقاى آنها على رغم مرگ بدن هایشان باور داشتند، رفتار آنها پوچ و بیهوده بود. لذا مى توان نتیجه گرفت که اعتقاد به این که انسان چیزى جز این بدن فناناپذیر است، امرى فطرى است که فطرت پاک و دست نخورده بشر به آن گواهى مى دهد.

ج بسیارى از مردم، پدران یا فرزندانشان را در خواب مى بینند که به آنها نشانیِ گنجى را مى دهند یا به پرداخت دِینى سفارش مى کنند. آنها نیز هنگام بیدار شدن و پس از بررسى به درستیِ این امور پى مى برند. پس باید گفت که آنها وجود دارند، اگرچه بدن هایشان مرده است.

د مفسر جواهر دلیل دیگرى نیز براى اثبات وجود ملائکه مى آورد، دلیلى که عقل از مشاهده جهان پیرامون به آن مى رسد. او به طیف گسترده جانداران از حیث کمال اشاره مى کند که از حشره به آهو، شیر، میمون، انسان و به فرد حکیم عالِم تغییر مى کند.

با توجه به آن که نهایت اعلاى این طیف، علم وحکمت قرار دارد، آیا نمى توان قیاس کرد که همان طور که در طرف نقص آن، جمادات یا کرم ها که پست ترین حیوانات هستند، قرار دارند، در طرف کمال آن نیز ملائکه وجود دارند که قوه ادراک در آنها کامل است؟ و در واقع، به طور اجمال این گونه مطرح مى کنیم که در حیوانات شهوت بدون عقل وجود دارد و در انسان شهوت با عقل. آیا نمى توان نتیجه گرفت که درعالَم وجود، عقل بدون شهوت وجود داشته باشد؟ ه طنطاوى براى اثبات وجود ملائکه و شیاطین، همان گونه که شاهد بودیم، دلایل مختلفى مى آورد. مواردى که تنها قانع کننده است، اما یقین و اطمینان را به دنبال ندارد. او سخنان فلاسفه را در اثبات این عالَم غیرمادى، دلایل اقناعى مى نامد. و طریقه صوفیه و اهل مکاشفه را نیز تنها براى خود آنها یقینى و براى دیگران معرفى مى کند. محکم ترین و مطمئن ترین دلیل او دلیلى غیر از این موارد چهارگانه است و آن دلیل یگانه منحصر به فرد، احضار ارواح است که او بر آن، نام علم مى نهد. او با افتخار مى گوید: آن چه قرآن به ما مى آموخت، امروزه از راه )علم احضار ارواح( در سراسر عالم فراگرفته مى شود. و هم اکنون مردم مى دانند که عالَم هاى روحانى یى وجود دارند که به ما نفع مى رسانند و تدبیر امور ما را برعهده دارند. و در جاى دیگر مى گوید: جهان پنهانى که تاکنون تنها از طریق وحى اثبات آن امکان پذیر بود و عقل هم بر آن دلیلى نداشت، امروزه در اروپا دانشمندان به بحث و بررسى درمورد آن پرداخته اند.

او سخنان لُرد اُلیور لودچ انگلیسى را به تفصیل نقل مى کند که از احضار روح سخن گفته، با آن بر بقاى روح و وجود عوالم غیرمادى استدلال کرده است. از طریق احضار روح، فرد خود به تجربه کردن عالَمى دیگر مى پردازد و آن چه را تاکنون مى شنید، اکنون مى بیند. درواقع براى طنطاوى این تنها تجربه پذیر بودن نیست که این مورد را ممتاز مى سازد، بلکه در برابرکسانى که علم و دانش غرب را دستمایه حمله به دین قرار مى دهند، پاسخى از علم در برابر علم تلقى مى شود. از این رو، در تفسیر او تأکید ویژه و رجوعى مکرر را به علم احضار روح شاهد هستیم. او حتى فهرست کتاب الارواح خود و خلاصه آن را براى اطلاع خوانندگان نقل مى کند.

اما باید گفت که هیچ کدام از این پنج دلیل را نمى توان پاسخ پرسشى دانست که طنطاوى از زبان روشنفکران بازگفته بود. اشکال آنان در اصل، نه به وجود ملائکه، بلکه به چگونگیِ ارتباط آنها با جهان مادى و جایگاه آنها در نظام علّى بود. با وجود اثبات عالَمى روحانى، این پرسش باز هم به جاى خود باقى است. طنطاوى تا آن جا که نویسنده این مقاله بدان دست یافته، هیچ گاه به بحث هاى فلسفى درباره ارتباط عالم مادى و غیرمادى، که در این جا پرداختن به آن کاملاً ضرورى است، وارد نمى شود. او در چند مورد به منظورعمق بخشیدن به شناخت از خداوند و ملائکه، از نمونه هاى محسوس و قابل درک شاهد مى آورد. بحث او درباره این موضوع در همین مثال ها خلاصه مى شود. در یک جا نظام جهان را به بدن انسان و ارتباط اعضاى مختلف آن با یکدیگر و مغز و نیز ارتباط آن با روح ونفسش تشبیه مى کند. در این مثال، ملائکه را به قواى جسم تشبیه مى کند که در تمام بدن وجود دارند و بین جسم و مخ ارتباط برقرار مى کنند. و در جاى دیگر مى گوید:

خداوند نورش را بر ملائکه مى تاباند و از آنها بر انبیا تابیده مى شود. پس ملائکه واسطه هستند. بنابراین، خداوند چونان خورشید است و ملائکه همچون ماه. و نورى که از خورشید بر ماه تابیده مى شود، به وحى یى مى ماند که از خداوند به پیامبران با وساطت ملائکه فرستاده مى شود.

ماهیت جن و ملائکه

مؤلف جواهر، در جلد اول، نظریات حکما و صاحبان مذاهب مختلف، در مورد ملائکه را نقل مى کند. نخست نظر علماى اسلام، که آنها را اجسام هواییِ لطیفى مى دانند که مى تواند به صورت هاى گوناگون درآیند و محل استقرارشان هم در آسمان ها است. دوم، نظر برخى بت پرستان که آنها را فرستادگان بد یُمن و خوش یمن ستارگان مى دانند. آنها بر این باورند که ستارگان نیز مانند انسان، موجوداتى عاقل و زنده هستند که توسط ملائکه اداره مى شوند، همان گونه که نفس ما جسممان را اداره مى کند. سوم، عقیده زرتشتى ها و ثنوى ها مبنى بر این که شیاطین از ظلمت وملائکه ازنورند. و چهارم اعتقاد مسیحیان که ملائکه را ارواح بشریِ پاک، و شیاطین را ارواح خبیث انسانى مى دانند، البته هنگامى که بدن را ترک گفته باشند. و پنجم هم نظر فلاسفه درباره ملائکه. او در این موضع به جرح و تعدیل نظریات نمى پردازد و ر...ى منتخب خود را اعلام نمى کند. اما در ضمن تفسیر آیات دیگر مى توان به نظر او در این باره دست یافت. در جلد دوم، از قول فخر رازى به نظر عده اى اشاره مى کند که احتمال مى دهند ملائکه و شیاطین، ارواح پاک و خبیث مردم، پس از مرگ باشند. او همی ن سخن را از اخوان الصفا نیز نقل مى کند. در جلد بیست و یکم نیز همین مطالب را بار دیگر از قول فخر و اخوان الصفا نقل کرده، سخن آنها را با گفته غربى ها درباره عالم ارواح منطبق مى یابد. و در جلد چهارم همان تفسیر، ملائکه و شیاطین را بر مبناى علم جدید ارواح و سخن امام غزالى و فخر رازى چنین تبیین مى کند که ارواح شریر مردم، آرزو مى کنند تا به لذات دنیا بازگردند. و چون از آن محرومند، به وسوسه کسانى مى پردازندکه از نظر روحى همسنخ آنها هستند. بنابراین، فاسق گمراه، زنده یا مرده گمراهى را تعلیم مى دهد؛ همان طور که گفته شده ارواح مردم بد، به شیاطین ملحق مى شوند و ارواح مردم با فضیلت به ملائکه. او همین دیدگاه را در جاى دیگرى نیز تکرار مى کند.

او درتفسیر سوره جن به جمع اقوال مى پردازد و مى گوید: علماى ما خداوند رحمتشان کناد عده اى گفته اند که جن ها اجسام عاقل و پنهانى هستند که آتشین بودن بر آنها غلبه دارد. و برخى گفته اند که آنها ارواح مجرد هستند. او این دو قول را منافیِ هم ندانسته و چنین بین آن دو را جمع مى کند که آن ارواح مجردى که به عالم ماده نزدیک ترند، جن، و آنها که به عالم روح نزدیک ترند، ملائکه اند. او سپس به قول دیگرى اشاره مى کند و آن این که ملائکه نیز نفوس بشرى هستند که مرده اند. از نظر او این سخن نیز با موارد قبلى تناقضى ندارد؛ چراکه مى توان چنین گفت که آن دسته از نفوس بشرى که به شر و عالم ماده و گناهان و بدى هاى آن نزدیک ترند، جن نامیده مى شوند و آنها که به عالم ارواح کاملاً مجرد، نزدیک ترند، به ملائکه ملحق مى شوند.

در این جا باید پرسید که آیا از نظر او جن و ملائکه، مستقلاً وجود ندارند که ارواح بشرنیز پس از مرگ، به تناسب خصوصیاتشان به آنها مى پیوندند، یا این که چنین نیست و در اصل، جن و ملائکه چیزى نیستند جز ارواح انسان ها پس از مرگشان. ما نتوانستیم از تفسیر او توضیحى گویا بر این مطالب بیابیم.

خصوصیات ملائکه

قرآن از خصوصیات ملائکه، کم سخن گفته است. از این موارد معدود نیز طنطاوى به تفسیر لفظى اکتفا کرده است. در تفسیر سوره انفطار، )وان علیکم لحافظین( را به ملائکه تفسیر مى کند که اقوال و اعمال ما را ضبط مى کنند. و چیزى بر آن نمى افزاید. آیه اول سوره فاطر، از نمونه هاى نادر است که مفسر جواهر، در تفسیر آن، توضیحاتى فراتر از الفاظ خود آیه داده است. در این آیه، خداوند متعال به فرشتگانش داشتن بال هایى، دو تا و سه تا و چهار تا را نسبت مى دهد. طنطاوى در تبیین آن مى گوید: در جهان مادى، بال جز بر آن چه بتوان با آن پرواز کرد اطلاق نمى شود، اما در عالم ارواح، بال توانایى و قدرت روحانى یى است که موجب تمایز ملائکه از هم مى شود و هیچ ارتباطى هم با قدرت مادى ندارد. او تعدد این بال ها را به تعدد پا در حیوانات، حتى تا بیش از بیست عدد، و همچنین به تفاوت در عقل انسان ها تشبیه مى کند.

خصوصیات جن

ییکى ازنکاتى که قرآن درباره جن مطرح کرده است، منشأ خلقت آنها است. طنطاوى در تفسیر سوره الرحمن، در برابر آیه )خلق الجان من مارج من نار(24) مى ایستد و به استناد آن که شعله آتش دائماً تکان مى خورد و جابه جا مى شود، نسبت دادن خلقت جن به آن را اشاره به این مى داند که نفوس جن همچنان نیازمند پیرایش وکامل شدن هستند. درواقع این سخن او به استناد سخن علماى احضار روح است که مى گویند: یک روح کامل هنگام احضار شدن، ثابت و آرام است، در حالى که یک روح ناقص در تشویش و اضطراب و حرکت است.

قرآن در سوره احقاف، از قول جنیان هنگام شنیدن قرآن نقل مى کند که مى گویند: )قالوا یا قومنا انا سمعنا کتاباً انزل من بعد موسى(.طنطاوى در تفسیر این آیه مى گوید که آنها یهودى بوده اند و چون یهود به حضرت عیسى ایمان ندارند، از او اسمى نبرده اند. او در تفسیر همین آیات به اقوال برخى علما اشاره مى کند که معتقدند در بین جنیان نیز فرقه ها و مذاهبى مشابه آن چه در بین ساکنان زمین شایع است، وجود دارد. در بین آنان یهودى، مسیحى، زرتشتى و بت پرست وجود دارد. همچنین آنها نیز مسلمان )مبتدعه(، )قدریه( و معتقد به )خلق قرآن( دارند. او درتبیین این مطلب اظهار تردید مى کند که آیا وجود این فرقه هاى مشابه در بین جنیان بدان علت است که آنها ارواح انسان هاى ناقص، مانند یهود، بوده اند که مرده اند یا این که ارواح نادان و سرگردان بدون جسم بوده اند که دین و اخلاقشان از اخلاق و عقاید اهل زمین اقتباس شده است. او پرداختن به این گونه مسائل را برعهده امت اسلامیِ پس از خود مى داند که در تحقیق و بررسیِ آن بکوشند؛ چراکه این زیباترین و ارزشمندترین علوم است. چه علمى از این علم، که ما را از آی

نده مان پس از این زندگى، آگاه مى سازد، ارزشمندتر است؟

ویژگیِ دیگرى که مؤلف تفسیر جواهر به آن اشاره مى کند، مکلف بودن جنیان است که آن را اجماعیِ علما معرفى مى کند. توضیح این ویژگیِ آنها را نیز مى توان در تفسیرى که درباره منع آنها از استراق سمع و رجم آنها توسط ملائکه سخن مى گوید، دریافت. او مى گوید براى ارواح ناقص این امکان وجود داشت که به برخى مطالب از ملأ اعلى گوش فرا دهند، مانند موعظه ها که براى آنها سودمند بود، اما هنگامى که پیامبر خاتم مبعوث شد، آنها از این کار منع شدند تا متوجه آن چه در عالم انسانى روى مى دهد، شوند، عالَمى که به آنها نزدیک تر و مطالبش براى آنها قابل درک تر است. از نظر طنطاوى این تفسیرى مطابق با یافته هاى علم احضار روح است. او مى گوید: دراین علم آمده است که ارواح، پس از مرگ، به همان راهى مى روند که در طول حیات، آن را پیموده بوده اند. پس اگر ناقص باشند، نقصشان با آنها خواهد ماند و اگر کامل باشند، کمال ملازمشان خواهد بود. اما این ارواح ناقص ممکن است برخى نقایص خود را با عمل کردن به نصیحت هایى که از انسان ها یا عوالم دیگر مى شنوند، برطرف سازند. البته در صورتى که آمادگى و زمینه اش را داشته باشند. او سپس از این

هماهنگیِ بین مطالب قرآن و کشفیات جدید، اظهار شگفتى و تعجب مى کند.

آن چه درباره دیدگاه هاى طنطاوى در این بحث مى توان گفت این است که او دلایل عقلى و نقلى را براى پاسخ گویى به شبهات مخالفان کافى نمى یابد. علم احضار روح را غنیمت مى شمارد، آن را دلیلى بى بدیل و برهانى خدشه ناپذیر تلقى مى کند و تمام باور خود را از عالم غیرمادیِ ملائکه و جن بر آن استوار مى سازد. اما احضار روح، با قطع نظر از درستى یا نادرستى اش، که ارزیابیِ آن از محدوده این تحقیق خارج است، تنها مى تواند ما را به وجود روح و بقاى ارواح بشر پس از مرگ رهنمون باشد و دلیلى وجود ندارد تا بتوان نتیجه گرفت که این ارواح، همان ملائکه و جنى هستند که قرآن به آن اشاره دارد. بنابراین، استناد به احضار روح، نه تنها از اثبات ملائکه و جن ناتوان است، بلکه بر فرض اثبات آنها هم، چنان که قبلاً آوردیم، اشکال مخالفان را پاسخ نمى دهد؛ زیرا سؤال آنها از چگونگیِ ارتباط عالَم مادى با عالَم غیرمادى و جایگاه جن وملائکه در نظام علّى بود. به علاوه، این عقیده که جن و ملائکه همان ارواح بشرند، با نظر قرآن، به ویژه درباره ملائکه، و حتى با نظر خود طنطاوى درباره وساطت آنها در عالَم وجود، سازگار نیست. زیاده رویِ او در مهم دانستن


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق استدلال بر وجود عالمى ماوراى این جهان مادى که ملائکه و جن بدان تعلق دارند

دانلود پاورپوینت روش های استدلال در حسابداری

اختصاصی از اینو دیدی دانلود پاورپوینت روش های استدلال در حسابداری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت روش های استدلال در حسابداری


دانلود پاورپوینت روش های استدلال در حسابداری

عنوان: دانلود پاورپوینت روش های استدلال در حسابداری

دسته: حسابداری (ویژه ارائه کلاسی درس تئوری های حسابداری)

فرمت: پاورپوینت

تعداد اسلاید: 13 اسلاید

این فایل در زمینه "روش های استدلال در حسابداری"می باشد که در حجم 13 اسلاید همراه با توضیحات کامل با فرمت پاورپوینت تهیه شده است که می تواند به عنوان سمینار درس تئوری حسابداری رشته حسابداری مورد استفاده قرار گیرد. بخشهای عمده این فایل شامل موارد زیر می باشد:

روش های استدلال

روش استدلال قیاسی

مراحل روش قیاسی

مفروضات حسابداری

محدودیت های حسابداری 

تدوین اصول حسابداری

به کار گرفتن اصول برای تدوین رویه های عملی

محاسن و معایب روش قیاسی

روش استدلال استقرایی  

نظریه های توصیفی هنجاری  

روش استدلال در تحقیقات حسابداری 

پاورپوینت تهیه شده بسیار کامل و قابل ویرایش بوده و به راحتی می توان قالب آن را به مورد دلخواه تغییر داد و در تهیه آن کلیه اصول نگارشی، املایی و چیدمان و جمله بندی رعایت گردیده است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت روش های استدلال در حسابداری

پاورپوینت روش های استدلال قیاسی و استقرایی

اختصاصی از اینو دیدی پاورپوینت روش های استدلال قیاسی و استقرایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت روش های استدلال قیاسی و استقرایی


پاورپوینت روش های استدلال قیاسی و استقرایی

این پاورپوینت در مورد روش های استدلال قیاسی و استقرایی می  باشد که مطالبی که در زیر آورده شده در این پاورپوینت وجود دارد.

مطالب گردآوری شده در این پاورپوینت:

مقدمه

روش استدلال قیاسی

تعیین اهداف

مفروضات حسابداری

محدودیت های حسابداری

بیان مدل، ساختار یا چارچوب

تدوین مجموعه ای از تعاریف

تدوین اصول حسابداری

به کارگرفتن اصول برای تدوین رویه های عملی

موارد مفروض:

تفکیک شخصیت

تداوم فعالیت

دوره مالی(سالی)

پول به عنوان واحد اندازه گیری

 

محاسن و معایب روش قیاسی

روش استدلال استقرایی

نظریه های توصیفی و هنجاری

روش های استدلال در تحقیقات حسابداری

نتیجه گیری


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت روش های استدلال قیاسی و استقرایی

مقاله تصمیمات سرمایه گذاری ، ارزش فعلی خالص و استدلال عقلایی محدود

اختصاصی از اینو دیدی مقاله تصمیمات سرمایه گذاری ، ارزش فعلی خالص و استدلال عقلایی محدود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله تصمیمات سرمایه گذاری ، ارزش فعلی خالص و استدلال عقلایی محدود


مقاله تصمیمات سرمایه گذاری ، ارزش فعلی خالص و استدلال عقلایی محدود

 

 

 

 

 

نام محصولمقاله تصمیمات سرمایه گذاری ، ارزش فعلی خالص و استدلال عقلایی محدود

فرمت : Word

حجم :0.2 مگابایت

تعداد صفحات : 25

زبان : فارسی

سال گردآوری : 1393

 

چکیده :

مدل افزایش ارزش فعلی خالص پیشینه نسبتاً خوبی دارد و اکثر محققان، مدل تصمیم گیری صحیح را بصورت تئوری مورد توجه قرار می دهند. در کاربردهای زندگی حقیقی ، تصمیم گیران از قانون ارزش فعلی خالص  استفاده می کنند ، ولی بر خلاف هزینه فرصت از دست رفته سرمایه از یک نرخ حد نصاب ذهنی یا نظری استفاده می کنند. مطابق با فرآیند برنامه ابتکارات و گرایشات ، این به معنی قانون نرخ حد نصاب یک ابتکار متعصبانه است . این مقاله نشان می دهد که قانون نرخ حد نصاب بعنوان استراتژی سود ضد استدلال عقلایی محدود تعبیر می شود ، در این جا چندین عامل مهم ترکیب شده و تا یک سطح دلخواه متراکم می شوند. این مقاله نیز بحث همکاری مفید میان عقلایی محدود و نامحدود را عنوان می کند، در این مورد ارزش فعلی خالص  ذهنی یک مثال قابل توجه است.

اصطلاحات کلیدی :

تأمین مالی[1]، روش شناسی[2] ، تصمیمات سرمایه گذاری[3] ، ارزش فعلی خالص[4] ، نرخ حد نصاب[5] ، ابتکارات[6] ، عقلایی محدود[7]، روش شناسی[8]

 

 

 

 

مقدمه :

این مقاله به روش ارزش فعلی خالص که به میزان زیادی در تصمیمات سرمایه گذاری به کار رفته می پردازد. این موضوع در خیلی از کتب راهنمای تأمین مالی شرکت به صورت کاملاً تئوری و استاندارد بیان می شود(کپلند و وستون [9]1998 ،بریرمن و اسمیت[10] 1992 ، راوو[11] 1992 ، دامودوران[12] 1999 ، کپلند،کولار و مارین[13] 2000 ، بریرلی و مایرز[14] 2000، فرناندز[15] 2002 ). فرضیه ارزش فعلی خالص به منزله یک پیکره اصولی است که ریشه عمیقی در رواج عرف علوم اقتصادی دارد .


[1] finance                        

[2] methodology

[3] investment decisions

[4] net present value

[5] hurdle rate

[6] heuristics

[7] Bounded rationality

[8] methodology

[9] Copeland & Weston

[10] Bierman & Smidt

[11] Rao

[12] Damodaran

[13] Copeland, Koller & Murrin

[14] Brealey & Myers

[15] Fernández

 

نسخه جدید قانون ارزش فعلی خالص  ، "ارزش فعلی خالص توسه یافته " است ، که از قیمت گذاری آربیتراژ یا متناوباً از برنامه ریزی پویای تصادفی یا شانسی استفاده می کند و هدف آن بررسی گزینه های ممکن موجود در پروژه است (گزینه انتظار[1] ، انصراف[2] ، تغییر[3] ، تعلیق موقت[4]، افزایش مقیاس[5] و غیره ) . معمولاً طرفداران ارزش فعلی خالص  توسعه یافته فرآیند شان را " فرآیند گزینه های واقعی " می نامند ، که نسخه جدیدی از مدل سنتی ارزش فعلی خالص  است و در اینجا مجموعه گزینه ها شامل گزینه ههای ضمنی در پروژه هستند : " می توان همواره با حذف محاسبه قراردادی هزینه فرصت اعمال حق در سرمایه گذاری، ارزش فعلی خالص را دوباره تعریف کرد و سپس گفت که قانون " سرمایه گذاری اگر ارزش فعلی خالص مثبت باشد " وقتی صدق می کند که این اصلاح انجام شده باشد." بعبارت دیگر ، در حالی که عنوان " فرآیند گزینه های واقعی " در متون علمی گسترده است ، " اگر سایرین ترجیح دهند اصطلاح "ارزش فعلی خالص مثبت  " را به کار ببرند ، مادامی که همه ارزشهای گزینه مرتبط را به طور دقیق وارد تعریف ارزش فعلی خالص خود کنند خوب است."

شواهد تجربی گذشته و جدید نشان میدهد که تصمیم گیرندگان واقعی مدل ارزش فعلی خالص را به یک " حساب  تخمینی و فرضی" تبدیل کرده اند : آنها بر خلاف هزینه منطقی سرمایه بدست آمده از برخی مدلهای بازار از یک نرخ تنزیل ذهنی استفاده می کنند(نظیر CAPM ، تئوری آربیتراژ). در نتیجه ، آنها از معیار ایجاد شده در قلمرو منطق نامحدود استفاده می کنند اما یک ویژگی منحصر به فرد منطق محدود به آن میدهند. این مقاله نشان میدهد که این قانون ترکیب شده مفید است : دوگانگی محدود / نامحدود به تدریج پایان می پذیرد و قانون دوگانه (پیوندی) همکاری مفیدی بین عقلایی محدود و نامحدود نشان میدهد.

سازماندهی این مقاله به این شکل است که: بخش یک برخی از شواهد تجربی در خصوص استفاده از نرخهای حد نصاب را از سوی تصمیم گیرندگان واقعی را بررسی می کند به گونه ای که قانون ارزش فعلی خالص  بعنوان یک استراتژی منطق عقلایی محدود قابل توصیف است. بخش دو شواهدی را نشان میدهد که قانون ارزش فعلی خالص ، نرخ حد نصاب نتایج نسبتاً مطلوبی را در صورت مقایسه با ارزش فعلی خالص  توسعه یافته نشان می دهد و بعنوان روش جامعی در نظر گرفته می شود که چندین متغیر خاص قلمرو و خاص پروژه را مورد توجه قرار میدهد. بخش سه نشان می دهد که افزایش ارزش فعلی خالص  برخی از مشکلات را به همراه دارد که در میان آنها عدم یکنواختی ها با استاندارهای پذیرفته شده عقلایی به چشم می خورد. بخش چهار شواهدی ارائه می دهد مبنی بر اینکه قانون ارزش فعلی خالص  به ندرت دقیقاً با هر دو طرف منطق عقلایی مربوط است. برخی از گفته ها نتیجه گیری این مقاله است.

1-ابتکار نرخ حد نصاب (حداقل نرخ پذیرش)

در متون امور مالی شرکت اطلاعاتی وجود دارد که تصمیم گیرندگان واقعی از قانون ارزش فعلی خالص استفاده می کنند. بریگم[6] (1975) 33 شرکت نسبتاً مدرن و بزرگ را بررسی کرد. گرچه 94 درصد آنها روش DCF را استفاده نمودند ، تنها 61 درصدشان با استفاده از DCF هزینه سرمایه را بعنوان نرخ تنزیل اختیار کردند. سامرز [7] (1987) شرکتها را بر اساس معیار تصمیم گیری سرمایه گذاری بررسی کرد با این یافته که 94 درصد شرکتهای گزارشگری که قانون ارزش فعلی خالص  را استفاده می کنند نرخ تنزیل مستقل از ریسک را به کار می برند ، که نشان دهنده استفاده از نرخ حد نصاب است. دیکست[8] (1992) اعلام میکند "شر کتها در پروژه هایی سرمایه گذاری می کنند که انتظار می رود بازده آنها بیش از نرخ مورد نیاز یا نرخ "حدنصاب" باشد." محققان امور مالی همیشه از قابلیت دوام قانون نرخ حد نصاب در حیرت و شگفتی بوده اند و در عمل واقعی نیز می دانیم که نرخ حد نصاب عملاً استفاده می شوند ؛ استفاده از معیار سرمایه گذاری که معیار ارزش فعلی خالص را به طور دقیق اجرا نمی کند برای شرکتها عادی بنظر می رسد.به گونه ای که اقدامات آنها بازتاب عملکرد تئوری مالی فعلی نیست. گریهم و هاروی[9] (2002) 392  شرکت را بررسی و خاطر نشان می کنند که " کمتر احتمال می رود شرکتهای کوچک معیار ارزش فعلی خالص  یا مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای و گونه های آن را به کار برند." آنها مشاهده می کنند که گاهی اوقات استفاده از  نرخهای حد نصاب به صراحت اعلام میشود: "شرکتهای کوچک تمایل دارند هزینه حقوق صاحبان سهام ،که با "آنچه سرمایه گذارن به ما می گویند مورد نیاز است"تعیین شده را استفاده کنند و اکثریت (در حقیقت حدود 60 درصد) شرکتها گفتند آنها برای ارزیابی پروژه سرمایه گذاری جدید از نرخ تنزیل گسترده شرکت استفاده می کنند ، گر چه احتمالاً پروژه های مختلف دارای خصوصیات ریسک متفاوتی هستند." جاناتان و مایر[10] (2002) (از این به بعد M و J) مشاهده می کنند که مدیران در تصمیم گیریشان ، به جای استفاده از هزینه سرمایه ای مشتق از CAPM از یک نرخ حد نصاب استفاده می کنند.آنها بر اساس تحلیل پتربا و سامرز[11] (1995) بیان می کنند که " نرخهای حد نصاب با هزینه سرمایه ای ارتباطی ندارند." این یافته ها نشان می دهد که رفتارهای انتخابی واقعی مشتق از ارزش فعلی خالص  هنجاری است و تصمیم گیرندگان این قانون را استراتژی رضایت بخش تعبیر می کنند ، که نرخ تنزیل را سطح کاهش از پیش تعیین شده قرار میدهد که رضایت بخش و قانع کننده است. نرخ (مورد انتظار) بازده پروژه موجود را  i و نرخ حد نصاب که ارزیاب آن را ذهنی تعیین کرده k بنامید. یک ابتکار ساده اینگونه است که: قبول انجام پروژه اگر i>k ، در غیر اینصورت جستجوی گزینه دیگر تا زمانی که نامعادله رضایت بخش شود. معلوم است که چنین قانونی بر حسب ارزش فعلی خالص  مجدداً جمله بندی می شود و نرخ حد نصاب k بعنوان نرخ تنزیل بیان می گردد .یعنی ، تصمیم گیرنده، سرمایه گذاری با هزینه اولیه  x0 و بازده نهایی مورد انتظار x1 را می پذیرد اگر (و تنها اگر )   و    : سرمایه گذاری در صورتی انجام می شود که ارزش فعلی خالص  آن با نرخ k مثبت باشد، در اینجا k  نشان دهنده حداقل نرخ بازده قابل قبول از سوی سرمایه گذار است.


[1] option to wait

2 abandon

[3] switch

[4] temporarily suspend

[5] enlarge scale

 

[6] Brigham

[7] Summers

[8] Dixit

[9] Graham & Harvay

[10] Jagnnathan & Meier

[11] Poterba & Summers


دانلود با لینک مستقیم


مقاله تصمیمات سرمایه گذاری ، ارزش فعلی خالص و استدلال عقلایی محدود