اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره آرایه های ادبی

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره آرایه های ادبی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره آرایه های ادبی


مقاله درباره آرایه های ادبی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

آرایه های ادبی

آرایه های ادبی (صنایع بدیعی) این "صنایع بدیعی"، عنوانی قدیمی است برای بخشی از هنرمندیهای شاعران که خارج از قلمرو وزن و قافیه بوده و به عنوان آرایشهایی برای کلام به کار می رفته است.   ادبای قدیم ما کوشیده اند هر چه از این هنرمندیها در کار شاعران به چشم شان می خورد، مدوّن کنند و در شاخه هایی از صنایع بدیع بگنجانند و یا در صورت نیاز، شاخه های جدیدی برای آنها بتراشند. علم بدیع نیز عنوان دانشی بوده که برای دسته بندی این صنایع و نشان دادن آنها در شعر به کار می رفته است. شاید آنگاه که علم بدیع تدوین شد، ادبا پنداشتند که خدمتی بزرگ انجام شده و آنان می توانند به کمک این دانش، شگردها و هنرمندیهای لفظی و معنوی شعرها را قانونمند و مدوّن کنند و در اختیار شاعران قرار دهند.   مثلاً وقتی شاعری گفته بود صندوق خود و کاسه درویشان را خالی کن و پر کن که همین می ماند عالِم بدیع می توانست به او توضیح دهد که در این بیت، حداقل دو صنعت به کار رفته; نخست آوردن دو مفهوم متضاد "خالی" و "پر" در یک بیت که "طباق" نام دارد و دوّم ترتیب خاصی که در "صندوق و کاسه" مصراع اوّل و "خالی و پر" مصراع دوّم است; یعنی صندوق خود را خالی کن و کاسه درویشان را پُر. این صنعت را هم ادبا "لفّ و نشر" نام نهاده بودند. تا این جا، مشکلی در کار نبود; شاعران هنرمندی می کردند و ادبا، نامگذاری و دسته بندی آن هنرمندیها را بر عهده داشتند. ولی وضع به این منوال باقی نماند. کم کم پای کارهایی به میان آمد که هر چند سخت بود، ولی ارزشی نداشت و کمکی به زیبایی شعر نمی کرد.    مثلاً شاعری قطعه ای می گفت بدون حرف الف یا بدون نقطه یا مصراعی می ساخت که از هر دو سو یکسان خوانده می شد یا غزلی می ساخت که از حروف نخستین مصراعهای آن، اسم فلان کس یا فلان واقعه تاریخی استخراج می شد. در این جا هم همانند شعر کانکریت، اشتباهی در سبک و سنگین کردن عناصر شعر رخ داده بود و شاعران، یک هنرمندی فرعی و کم خاصیت را کانون توجّه خویش ساخته بودند. اصولاً این اولویت بندی های واژگون، از خواص دورانهای رکود و انحطاط است که شاعران، سلیقه هایی بیمارگونه پیدا می کنند و شعرهایی بیمارگونه می سرایند. ادبا نیز به جای پرهیزدادن شاعران از این کارهای بیهوده، برای هر یک از این تفنّن ها نامی تراشیدند و در داخل صنایع بدیع، جایش دادند. کم کم صنعتگری و آن هم بدون توجه به تأثیر هنری این صنایع، یک ارزش تلقّی شد و بعضی تصوّر کردند که قوّت شاعری شان، به میزان برخورداری از این صنایع عجیب و غریب وابسته است. از سویی دیگر، ادبا نیز چنین پنداشتند که هر چه دامنه تقسیم بندی را بیشتر گسترش بدهند، به شعر کمک بیشتری کرده اند.    مثلاً جناس، یکی از صنایع مهم بدیع بود یعنی آوردن دو کلمه ای که در لفظ یکسان و در معنی متفاوت باشند نظیر "شانه" در این بیت امیر خسرو دهلوی امیر خسرو دهلوی، : تار زلفت را جدا مشّاطه گر از شانه کرد دست آن مشاطه را باید جدا از شانه کرد می شد جناس را عنوانی گسترده گرفت برای انواع گوناگون این تناسب، ولی قدمای ما چنین نکردند و شاخه هایی نیز در داخل جناس پدید آوردند مثل جناس ناقص، جناس زاید، جناس مذیّل، جناس مرکّب، جناس مفروق، جناس مقرون، جناس متشابه، جناس مطرّف، جناس خط، جناس لفظ و جناس مکرّر. در این میان مثلاً جناس خط آن بوده است که ارکان جناس در کتابت یکی و در تلفظ و نقطه گذاری متفاوت باشند مثل "درشت" و "درست" و در مقابل، جناس لفظ آن بوده است که کلمات متجانس در تلفّظ یکسان و در کتابت متفاوت باشند مثل "خوار" و "خار". باری این توهّم که قوت شاعر در استفاده از صنایع نهفته است و این پندار که هر چه تقسیم بندیها را ریزتر کنیم، خدمت بیشتری کرده ایم، دست به دست هم دادند و باعث افزایش حیرت انگیز صنعتهای شعری شدند

به گونه ای که در طی چند قرن، تعداد صنایع که روزی کمتر از بیست بود، به بیش از دویست رسید و افسوس که بیشتر اینها از سر تفنّن و بیکاری بود و نشانه انحطاط ذوق جامعه شعری ما. در این میان ما چه می توانیم کرد؟ باید دست به پالایش بزنیم و از میان انبوه صنعتهایی که در کتابها آمده، آنها را که واقعاً به زیبایی و رسایی سخن کمک می کنند، بیرون بکشیم و به کار ببریم.   بسیاری از صنایع، واقعاً بیهوده اند و باعث اتلاف وقت و توان شاعر مثل انواع معمّا و موشّح و ماده تاریخ و التزام به حروف یا حذف حروف. بعضی دیگر مبنای هنری دارند، ولی ارزش و حضورشان در شعر، در این حد نیست که برایشان اسم و عنوانی داشته باشیم و در غیر این صورت، ضرر کنیم; مثل لف و نشر یا ردالمطلع. تعداد دیگری از صنایع، در یکدیگر قابل ادغام هستند و نیازی به دسته بندی مستقل آنها نیست; مثل انواع جناس. پس از این غربال کردن بیرحمانه ولی لازم و ضروری، فقط تعدادی انگشت شمار از این صنعتها باقی مانند که هم ارزش استفاده دارند و هم جای بحث و ارزیابی. ما بعضی از اینها را با عنوانهایی دیگر، در ضمن مباحث خویش مطرح کرده ایم; یعنی با تقسیم بندی ای که ما داشته ایم، انواع جناس، اشتقاق، قلب و دیگر صنایعی که مبنای شان تناسب لفظی است در مجموعه کلّی "موسیقی داخلی" می گنجند و بسیاری از صنایع معنوی مثل مراعات النظیر، تضاد و... در مجموعه "موسیقی معنوی" جای می گیرند. تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه و اغراق هم که جزو صور خیال مطرح شده اند. بنابراین آن چه در میدان باقی مانده، ایهام است و تضمین و تلمیح و چند صنعت جزئی دیگر.

در اینجا در خصوص آرایه های ادبی به اختصار مطالبی آورده میشود:

1- تشبیه : نشان دادن همانندی بین دو یا چند پدیده است .هرتشبیهی در اصل 4رکن و پایه دارد:

ارکان تشبیه : مشبّه و مشبّهٌ به – ادات تشبیه – وجه تشبیه

مثال:

بلم آرام چون قویی سبکبال // به نرمی بر سر کارون همی رفت

بلم=: مشبّه / چون= ادات تشبیه / قویی سبکبال = مشبّهٌ به / نرم و آرام پیش رفتن = وجه تشبیه

1- تشبیه انواع مختلف دارد:

تشبیه بلیغ : دو رکن ادات تشبیه و وجه تشبیه حذف می شود .

تشبیح بلیغ اسنادی : مشبّه و مشبّه به با کسره به هم اضافه نشده اند : علم ، نور است – قدش ، سرو است .

تشبیه بلیغ اضافی : مشبّه و مشبّه به با کسره به هم اضافه شده اند : نورِعلم – درختِ دوستی – قدِ سرو .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره آرایه های ادبی

تحقیق در مورد متن ادبی درباره غدیر

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد متن ادبی درباره غدیر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

غدیر و ظهور، ابتدا و انتهاى یک راه است.

بدون غدیر، اسلام بى ‏منطق و محتوا خواهد بود و بدون ظهور، غدیر تجلیگاه جهانى وآرمانى خویش را نخواهد داشت و بدون این دو، نظام تکوین و تشریع هیچ یک هدفمند ومعقول نخواهد بود.

غدیر یادآور عهد من و توست

عهدى که سالهاست ما و پدران ما با همه وجود آن را پاس داشته ‏ایم

غدیر داستان دیروز نیست

چراغى است که امروزمان را مى ‏افروزد و ولایت ریسمانى الهى است که همیشه وهمه جا ما را به سوى خود فرا مى ‏خواند

آنکه به این ریسمان الهى در آویزد از دنیا بگسلد؛ آنکه سایه پر مهر و بى بدیل ولایت رابر سر گسترد، سر بر آستان هیچ کس جز خدا فرو نیاورد

هر که حق را با امام على، (ع)، و اولاد طاهرینش، بشناسد؛در میان قرائتهاى رنگ رنگ و پر فریب٬ سرگردان نگردد و آنکه عهدشکنان غدیر رابخوبى بشناسد، امروز نیز دست پر نیرنگ فرزندانشان را به یارى و بیعت در دستنگیرد.

غدیر على، هنوز هم چشمه اى لبریز از آب حیات و دریایى موّاج از کرامتها و فضایلاست.غدیر، دریایى از باور و بصیرت، در کویر حیرت و هامون ضلالت است

تا کام جان هااز آن سیراب شود.

غدیر، یک کتاب مبین است، سندى براى تداوم خط رسالت در جلوه امامت.

غدیر، براى تشنگان، چشمه زلال هدایت است، و براى ره گم کردگان، صراطى است.که به سنّت پیامبر منتهى مى شود.

غدیر، عید ولایت است.

اگر امّت، غدیرها را پاس بدارند، عاشورا هاى مظلومیت و کربلاهاى خون و شهادتپیش نمى آید و خورشید امامت، در محاق خلافت قرار نمى گیرد امّت بى امام، و راه بى علامت و شب بى چراغ کشتى بى ناخدا، دشت بى چشمه، و . . . قنات خشکیده و بى آب! . . . رهشناس تر از «مولود کعبه» کیست؟ و قاطع تر از «ابوتراب» و پسندیده تر از «مرتضى» و والاتر از«على» کدام است؟غدیر، نشان دادن خورشید به گرفتاران ظلمت است.

غدیر، روز تکمیل دین و اتمام نعمت است

جرأت.... 

حرفها که تکراری میشوند،غصه ها که عادی می شوند،شعرها که بیصدا می شوند وقتی که حتی اتفاقها معمولی میشوند،بارانها از سر تکرار می بارند و بهارها از سر عادت گل میکنند.وقتی همة روزهای تقویمت مثل هم میشوند،شنبه با جمعه فرقی نمیکند،زمستان با بهار، امسال با پارسال٬ وقتی به آسمان یکجور نگاه می کنی ، به خودت یکجور نگاه می کنی ، و حتی به خدا و میخواهی زندگی را سخت نگیری تا زندگی بر توسخت نگیرد،و لحظه ها روال عادی خودشان را داشته باشند،بهار هر وقت دلش خواست بخندد وزمستان هر وقت خواست دلش بگیرد،آن وقت مثل سنگریزه ای در دل کوه گم می شوی بدون آنکه کمترین اثری بگیری یا کمترین اثری ببخشیی مثل یک روز بی خاطره به پایان می رسی بدون آنکه حتی لحظه ای در حافظه ای ثبت شده باشی. 

اما به خاطر خدا هم که شده ا ینقدر مثل مرداب در خودت غرق نشو و کمی هم جرأت دریا شدن داشته باش.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد متن ادبی درباره غدیر

دانلود مقاله درباره آرایه های ادبی 16 ص

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله درباره آرایه های ادبی 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

آرایه های ادبی

آرایه های ادبی (صنایع بدیعی) این "صنایع بدیعی"، عنوانی قدیمی است برای بخشی از هنرمندیهای شاعران که خارج از قلمرو وزن و قافیه بوده و به عنوان آرایشهایی برای کلام به کار می رفته است.   ادبای قدیم ما کوشیده اند هر چه از این هنرمندیها در کار شاعران به چشم شان می خورد، مدوّن کنند و در شاخه هایی از صنایع بدیع بگنجانند و یا در صورت نیاز، شاخه های جدیدی برای آنها بتراشند. علم بدیع نیز عنوان دانشی بوده که برای دسته بندی این صنایع و نشان دادن آنها در شعر به کار می رفته است. شاید آنگاه که علم بدیع تدوین شد، ادبا پنداشتند که خدمتی بزرگ انجام شده و آنان می توانند به کمک این دانش، شگردها و هنرمندیهای لفظی و معنوی شعرها را قانونمند و مدوّن کنند و در اختیار شاعران قرار دهند.   مثلاً وقتی شاعری گفته بود صندوق خود و کاسه درویشان را خالی کن و پر کن که همین می ماند عالِم بدیع می توانست به او توضیح دهد که در این بیت، حداقل دو صنعت به کار رفته; نخست آوردن دو مفهوم متضاد "خالی" و "پر" در یک بیت که "طباق" نام دارد و دوّم ترتیب خاصی که در "صندوق و کاسه" مصراع اوّل و "خالی و پر" مصراع دوّم است; یعنی صندوق خود را خالی کن و کاسه درویشان را پُر. این صنعت را هم ادبا "لفّ و نشر" نام نهاده بودند. تا این جا، مشکلی در کار نبود; شاعران هنرمندی می کردند و ادبا، نامگذاری و دسته بندی آن هنرمندیها را بر عهده داشتند. ولی وضع به این منوال باقی نماند. کم کم پای کارهایی به میان آمد که هر چند سخت بود، ولی ارزشی نداشت و کمکی به زیبایی شعر نمی کرد.    مثلاً شاعری قطعه ای می گفت بدون حرف الف یا بدون نقطه یا مصراعی می ساخت که از هر دو سو یکسان خوانده می شد یا غزلی می ساخت که از حروف نخستین مصراعهای آن، اسم فلان کس یا فلان واقعه تاریخی استخراج می شد. در این جا هم همانند شعر کانکریت، اشتباهی در سبک و سنگین کردن عناصر شعر رخ داده بود و شاعران، یک هنرمندی فرعی و کم خاصیت را کانون توجّه خویش ساخته بودند. اصولاً این اولویت بندی های واژگون، از خواص دورانهای رکود و انحطاط است که شاعران، سلیقه هایی بیمارگونه پیدا می کنند و شعرهایی بیمارگونه می سرایند. ادبا نیز به جای پرهیزدادن شاعران از این کارهای بیهوده، برای هر یک از این تفنّن ها نامی تراشیدند و در داخل صنایع بدیع، جایش دادند. کم کم صنعتگری و آن هم بدون توجه به تأثیر هنری این صنایع، یک ارزش تلقّی شد و بعضی تصوّر کردند که قوّت شاعری شان، به میزان برخورداری از این صنایع عجیب و غریب وابسته است. از سویی دیگر، ادبا نیز چنین پنداشتند که هر چه دامنه تقسیم بندی را بیشتر گسترش بدهند، به شعر کمک بیشتری کرده اند.    مثلاً جناس، یکی از صنایع مهم بدیع بود یعنی آوردن دو کلمه ای که در لفظ یکسان و در معنی متفاوت باشند نظیر "شانه" در این بیت امیر خسرو دهلوی امیر خسرو دهلوی، : تار زلفت را جدا مشّاطه گر از شانه کرد دست آن مشاطه را باید جدا از شانه کرد می شد جناس را عنوانی گسترده گرفت برای انواع گوناگون این تناسب، ولی قدمای ما چنین نکردند و شاخه هایی نیز در داخل جناس پدید آوردند مثل جناس ناقص، جناس زاید، جناس مذیّل، جناس مرکّب، جناس مفروق، جناس مقرون، جناس متشابه، جناس مطرّف، جناس خط، جناس لفظ و جناس مکرّر. در این میان مثلاً جناس خط آن بوده است که ارکان جناس در کتابت یکی و در تلفظ و نقطه گذاری متفاوت باشند مثل "درشت" و "درست" و در مقابل، جناس لفظ آن بوده است که کلمات متجانس در تلفّظ یکسان و در کتابت متفاوت باشند مثل "خوار" و "خار". باری این توهّم که قوت شاعر در استفاده از صنایع نهفته است و این پندار که هر چه تقسیم بندیها را ریزتر کنیم، خدمت بیشتری کرده ایم، دست به دست هم دادند و باعث افزایش حیرت انگیز صنعتهای شعری شدند

به گونه ای که در طی چند قرن، تعداد صنایع که روزی کمتر از بیست بود، به بیش از دویست رسید و افسوس که بیشتر اینها از سر تفنّن و بیکاری بود و نشانه انحطاط ذوق جامعه شعری ما. در این میان ما چه می توانیم کرد؟ باید دست به پالایش بزنیم و از میان انبوه صنعتهایی که در کتابها آمده، آنها را که واقعاً به زیبایی و رسایی سخن کمک می کنند، بیرون بکشیم و به کار ببریم.   بسیاری از صنایع، واقعاً بیهوده اند و باعث اتلاف وقت و توان شاعر مثل انواع معمّا و موشّح و ماده تاریخ و التزام به حروف یا حذف حروف. بعضی دیگر مبنای هنری دارند، ولی ارزش و حضورشان در شعر، در این حد نیست که برایشان اسم و عنوانی داشته باشیم و در غیر این صورت، ضرر کنیم; مثل لف و نشر یا ردالمطلع. تعداد دیگری از صنایع، در یکدیگر قابل ادغام هستند و نیازی به دسته بندی مستقل آنها نیست; مثل انواع جناس. پس از این غربال کردن بیرحمانه ولی لازم و ضروری، فقط تعدادی انگشت شمار از این صنعتها باقی مانند که هم ارزش استفاده دارند و هم جای بحث و ارزیابی. ما بعضی از اینها را با عنوانهایی دیگر، در ضمن مباحث خویش مطرح کرده ایم; یعنی با تقسیم بندی ای که ما داشته ایم، انواع جناس، اشتقاق، قلب و دیگر صنایعی که مبنای شان تناسب لفظی است در مجموعه کلّی "موسیقی داخلی" می گنجند و بسیاری از صنایع معنوی مثل مراعات النظیر، تضاد و... در مجموعه "موسیقی معنوی" جای می گیرند. تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه و اغراق هم که جزو صور خیال مطرح شده اند. بنابراین آن چه در میدان باقی مانده، ایهام است و تضمین و تلمیح و چند صنعت جزئی دیگر.

در اینجا در خصوص آرایه های ادبی به اختصار مطالبی آورده میشود:

1- تشبیه : نشان دادن همانندی بین دو یا چند پدیده است .هرتشبیهی در اصل 4رکن و پایه دارد:

ارکان تشبیه : مشبّه و مشبّهٌ به – ادات تشبیه – وجه تشبیه

مثال:

بلم آرام چون قویی سبکبال // به نرمی بر سر کارون همی رفت

بلم=: مشبّه / چون= ادات تشبیه / قویی سبکبال = مشبّهٌ به / نرم و آرام پیش رفتن = وجه تشبیه

1- تشبیه انواع مختلف دارد:

تشبیه بلیغ : دو رکن ادات تشبیه و وجه تشبیه حذف می شود .

تشبیح بلیغ اسنادی : مشبّه و مشبّه به با کسره به هم اضافه نشده اند : علم ، نور است – قدش ، سرو است .

تشبیه بلیغ اضافی : مشبّه و مشبّه به با کسره به هم اضافه شده اند : نورِعلم – درختِ دوستی – قدِ سرو .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درباره آرایه های ادبی 16 ص

تحقیق درباره بررسی برخی از صنایع ادبی در درس ششم

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره بررسی برخی از صنایع ادبی در درس ششم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

گفتاری در صنعت

تعریف صنعت:

به ابزاری که موسیقی کلام را بوجود می آورند یا افزون می کنند و بین اجزاء کلام روابط هنری بوجود می آورند اصطلاحاً ((صنعت بدیعی ))گویند این ابزار گاهی جنبه ی لفظی دارند و موسیقی کلام را از نظر روابط آوایی افزون می کنند و گاهی جنبه ی معنایی دارند و از طریق تناسب و روابط معنایی کلام را منسجم تر می کنند.مانند تقابل دو واژه ی شکست و پیروزی و آوردن لفظ شکست به دو معنی در بیت زیر:

شکست زلف تو صد دل اسیر خویش کند که هست نعمت پیروزی از شکست ترا

روش تسجیع:

روش تسجیع بوجود آوردن یا افزون کردن موسیقی کلام بوسیله ی هماهنگ کردن کامل یا نسبی کلمات و جملات است.

سجع:

1-سجع در کلمه:سجع به معنی آهنگ است به کلامی که بین کلمات آن هماهنگی باشد کلام مسجّع گویند.سجع بر سه گونه است:

1-1-سجع متوازی:آن تقابل کلمات هم هجایی است که دارای حرف پایانی مشترک هم باشند:

دست/بست/مست/است-------توان/گمان

2-1-سجع مطرّف:آن تقابل دو کلمه است که یکی نسبت به دیگری هجایی در آغاز بیشترداشته باشد و حرف پایانی آن ها یکسان باشد:

دار/شکار----- راز/جواز ----- اطوار/وقار

3-1-سجع متوازن:تقابل کلمات هم هجایی است که فقط هم هجا بوده و حروف پایانی آن- ها حتماً متفاوت باشد:

کام/کار----- نظم/راز----- موّاج/نقّاد

الف)سجع

سجع متوازی:

-یکی در صورت درویشان نه بر صفت ایشان در محفلی دیدم نشسته و شنعتی در پیوسته.

بین واژه های ((صورت/صفت/نشسته/پیوسته))سجع متوازی است.

-قوّت طاعت در لقمه ی لطیف است و صحّت عبادت در کسوت نظیف.

بین واژه های((قوّت/صحّت/کسوت و هم چنین لطیف/نظیف))سجع متوازی است.

-اسب فصاحت در میدان وقاحت جهانید و هم تصوّر کند که توانگران تریاق اند یا کلید خزانه ی ارزاق.

کلمات((فصاحت/وقاحت و تریاق/ارزاق))سجع متوازی است.

-حرفی نگویند الّا به سفاهت و نظر نکنند الّا به کراهت.

واژه های ((سفاهت/کراهت))سجع متوازی است.

-به غرّت مالی که دارند و عزّت جاهی که پندارند برتر از همه نشینند ، غرّت و عزّت ، سجع متوازی است.

-چو ابر آذارند و نمی بارند و چشمه ی آفتاب اند و برکس نمی تابند بر مرکب استطاعت سوارند و نمی رانند قدمی بهر خدا ننهند و درمی بی منّ و أذی ندهند.

بین واژه های نمی بارند،نمی تابند،نمی رانند،و همچنین واژه های قدمی و درمی،و ننهند و ندهند ،سجع متوازی است.

-تا بار عزیزان ندهند و دست جفا برسینه ی صاحب تمیزان نهند.عزیزان ،تمیزان سجع متوازی اند.

-هر کجا سختی کشیده ای تلخی دیده ای را بینی خود را به شره در کارهای مخوف اندازد و از توابع آن نپرهیزد و از عقوبت ایزد نهراسد و حلال از حرام نشناسد.

بین واژه های ((سختی و تلخی،کشیده ای و دیده ای،نهراسد و نشناسد))سجع متوازی است.

-صاحب دنیا به عین عنایت حق ملحوظ است و به حلال از حرام محفوظ .

واژه های ملحوظ و محفوظ سجع متوازی است.

-گفت:نه ،که من بر حال ایشان رحمت می برم گفتم:نه، که بر مال ایشان حسرت می خوری.

بین واژه های ((حال و مال –رحمت و حسرت))سجع متوازی است.

-تا عاقبه الامر دلیلش نماند و ذلیلش کردم.دلیلش و ذلیلش سجع متوازی است.

-مرافعه ی این سخن پیش قاضی بردیم و به حکومت عدل راضی شدیم تا حاکم مصلحتی بجوید و میان توانگران و درویشان فرقی بگوید.

بین واژه های ((قاضی با راضی و بجوید با بگوید ))سجع متوازی است.

-ای که توانگران را ثنا گفتی و بر درویشان جفا رو داشتی.ثنا و جفا سجع متوازی

-هر جا که گل است خارست و با خَمر خُمارست و بر سرگنج مارست آنجا که دْرّ شاهسوارست نهنگ مردم خوارست.بین واژه های ((خار،مار و خوار))سجع متوازی است.

-نظر نکنی در بستان که بیدمشک است و چوب خشک؟همچنین در زمره ی توانگران شاکراند و کفور و در حلقه ی درویشان صابراند و صنجور.

بین کلمات((مشک و خشک-شاکرو صابر-کفور و صنجور))سجع متوازی است.

-مقرّبان حضرت حق توانگران اند درویش سیرت و درویشان اند توانگر همّت و مهین توانگران آن است که غم درویش خورد و بهین درویشان آن است که کم توانگر گیرد.

بین واژه های((حضرت،سیرت و همت و هم چنین واژه های مهین و بهین))سجع متوازی است.

-طایفه ای هستند براین صفت که بیان کردی:قاصر همّت،کافر نعمت که ببرند و بنهند و نخورند و ندهند .بین واژه های ((قاصر و کافر،همت و نعمت،ببرند و بنهند و نخورند و ندهند))سجع متوازی است.

-طایفه ای خوان نِعم نهاده و دست کرم گشاده و طالب نام اند و مغفرت و صاحب دنیا و آخرت.بین واژه های ((نعم و کرم،نهاده و گشاده،طالب و صاحب،مغفرت و آخرت))سجع متوازی است.

-به مقتضای حکم قضا رضا دادیم و از ما معنی درگذشتیم بعد از مجارا طریق مدارا گرفتیم.بین واژه های (( قضا و رضا و معنی ،مجارا و مدارا))سجع متوازی است.

سجع مطرّف:آن نوع سجع است که واژه های متقابل دارای حرف پایانی یکسان باشند ولی در دو واژه ی متقابل یکی نسبت به دیگری هجایی بیشتر داشته باشد.

-درویش را دست قدرت بسته و پای ارادت شکسته. قدرت ،ارادت/بسته،شکسته

ارادت یک هجا نسبت به قدرت و شکسته نیز یک هجا نسبت به بسته زیاد دارد.

-توانگران محتمل بارگران از بهر دگران اند:گران و دگران سجع مطرّف می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی برخی از صنایع ادبی در درس ششم

دانلود بیست و پنجمین دوره المپیاد ادبی سال 90 مرحله دوم

اختصاصی از اینو دیدی دانلود بیست و پنجمین دوره المپیاد ادبی سال 90 مرحله دوم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود بیست و پنجمین دوره المپیاد ادبی سال 90 مرحله دوم


دانلود بیست و پنجمین دوره المپیاد ادبی سال 90 مرحله دوم
  • بیست و پنجمین دوره المپیاد ادبی سال 90 مرحله دوم.
  • فقط ذکر نمونه سئوالات آزمون تعداد 100 سئوال بدون پاسخ.
  • ویژه دانش آموزان شرکت کننده در المپیاد و دبیران ادبیات.
  • حجم: 560 کیلوبایت.
  • فرمت: pdf.zip
  • تعداد صفحه: 15 صفحه

دانلود با لینک مستقیم


دانلود بیست و پنجمین دوره المپیاد ادبی سال 90 مرحله دوم