لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:44
مقدمه
یکی از مهمترین عوارض روحی که برخی از افراد بدان دچار می شوند احساس کهتری است. و خود آن با درجه خفیف در همه افراد مشاهده می شود و دانشمندانی چون آدلر آن را امری ذاتی و ضروری رشد می دانند و هم برخی از افراد قائلند که وجود آن به عنوان عاملی محرک جهت کار و تلاش لازم است. آنچه را که ما بدان اشاره داریم از آن نوع مورد لزوم و ضروری نیست بلکه جنبه مرضی و یا اختلالی آن است که عارض روان می شود و مشکلاتی را در جنبه تربیت و رشد برای انسان پدید می آورد. ما در این مقاله سعی داریم ضمن معرفی این اختلال از علائم و نشانه ها و هم از عوامل و انگیزه های آن بحث به میان آورده و شیوه های درمانی آن را مورد تأکید قرار دهیم.
معرفی آن
احساس حقارت چیست؟ پاسخ این است که آن عبارت از این احساس است که آدمی در مقایسه خود با دیگر افرادی که در دور و بر او هستند گمان دارد از وضع و شرایط پائین تری برخوردار است و یا گمان دارد توان انجام کار و یا ادراک او در حد متعارف و معمول نیست.
اینان در اثر دریافت های شخصی و گاهی بر اثر القاآت و تلقینات دیگران چنان گمان دارند که چون افراد دیگر توان درک و برداشت مسئله ای را ندارند، در جنبه بدنی یا روانی وضع و شرایط فروتری هستند، دیگران امکانات و شرایطی را واجدند که او از آنها محروم است.در جنبه درس و مدرسه اینان گمان دارند استعدادشان اندک و توان درک و رشد آنان پائین تر از دیگران است. توانائی آن را ندارند که با دیگران هم سطح و هم پرواز باشند و یا اگر در رقابت و مسابقه ای شرکت نمایند حتما" بازنده خواهند شد.برخی از آنان توانائی آن را دارند که کاری انجام دهند ولی از ترس آنکه مبادا در این امر موفقیت شایانی به دست نیاورند، در آن وارد نمی شوند. در سطوح بالاتر اینان را می بینیم که قادرند شغل و پستی را حیازت نمایند ولی جرأت اقدام بدان را ندارند.
فرق آن با عقده حقارت
آغاز شروع این اختلال به صورت احساس کهتری است. فرد در ضمن ارزیابی ها و شرکت ها در امور به این احساس می رسد که از دیگران کهتر و حقیرتر است. تدریجا" این احساس در آنان ریشه دار شده و ناراحتش می کند. ناراحتی از اینکه چرا باید از دیگران پائین تر باشد، چرا نباید بتواند به موفقیتی در زندگی دست یابد و چرا هر چه تلاش می کند به ثمر نمی رسد ... در آن صورت گوئیم دچار عقده کهتری است.بدین سان احساس کهتری احساس عدم توان پیشرفت است و عقده کهتری عبارت است از ناراحتی ناشی از آن. در اثر احساس کهتری است که آن عقده پدید می آید و برای آدمی دشواری می آفریند.از سوی دیگر احساس کهتری در مواردی سبب رشد است بدین معنی که آدمی را وامیدارد کوشش و تلاش لازم را برای دستیابی به شرایط مطلوب از خود بروز دهد در حالیکه عقده حقارت سبب می شود خلق و خوی آدمی عوض شده و به انتقام گیری و اذیت و آزار دیگران بپردازد. آنها که دچار چنین عقده ای هستند پرخاشگری دارند، عیبجویند، لاف زنند، آزار رسانند و بالاخره به گونه ای سعی دارند با انجام دادن اعمال ناصالحی خود را سبک و آرام نمایند.
ماهیت آن
افرادی چون آدلر احساس حقارت را یک واقعیت طبیعی انسان معرفی کرده و معتقد است که همه کودکان حتی آنهائی که در خانواده های سعادتمند پرورش می یابند واجد آن صفاتند و آن اعترافی است به ناتوانائی و عدم کفایت و لیاقت خود. مولود تجربه تلخی است که آدمی در دوران کودکی آن را به دست آورده و تدریجا" در خود پرورش می دهد.تجربه دوران کودکی و از آنیکه نمی تواند به خواسته هایش دست یابد و یا توقعات و انتظارات دیگران را برآورد باعث آن می شود که خود را فردی بی ارزش و بی کفایت تلقی کند، دریابد که دچار ضعف شخصیت و ناشایستگی است. او ضعیف است که نمی تواند موفقیت یابد و برنده شود، بی لیاقت است که نمی تواند خود را به مزایا برساند و ... دانشمندی چون پیاژه در کتاب (زندگی و پرورش کودک) آن را زائیده ترس و ناکامی می داند تا حدی که برای فرار از آن گاهی ممکن است به خیالات پناهنده شوند.دیگران گفته اند به هنگامی که عناصر دردناک ناشی از خودپرستی در افراد جمع گردد و طفل بر اثر آن سرنوشت خود را عوض شده دریابد دچار این احساس می شود. در کل شکست در رسیدن به اهداف، ناکامی ناشی از سد راه در برابر انگیزه، دردی درونی و احساسی نامطبوع در افراد پدید می آورد که نام آن را احساس کهتری ذکر کرده اند.
نشانه ها و علامات
برای احساس کهتری نشانه های متعددی است که ما ذیلا" به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1ـــ در حالات: آنهائیکه احساس کهتری دارند دائما" در غمی فرو رفته اند، حالتی گرفته و ناراحت دارند، حرکات بدن، حالت نگهداری سر و سبک سخن گفتن آنها عادی نیست و از همین طریق می توان آنها را شناخت. بر چهره شان هاله ای از غم و اندوه مشاهده می شود آنچنان که گوئی رنجی عظیم آنها را به ستوه آورده است.اگر با آنها معاشر باشیم اغلب آنها را در حال غبطه خوردن، حسرت دیدن، تحمل رنج می یابیم و این خود سبب آن است که خود را از لذات زندگی محروم دارند و حتی آبی که می نوشند همراه با غصه و غم است.حالت القاء پذیری در آنان شدید است چه القاء مثبت باشد چه منفی آنان را تحت تأثیر قرار می دهد. و این امر از یک سو می تواند عامل رهائی باشد و از سوی دیگر عامل گرفتاری بسیار. حساسیت شان بسیار است و با مختصر انتقادی خود را می بازند.
2ـــ رفتارشان: در رفتارشان نوعی حالت دفاعی برای گریز از حقارت می یابیم. سعی دارند با امر و نهی های مکرر نشان دهند که داخل آدمند و یا در مواردی که با افراد کوچکتر از خود ارتباط دارند می کوشند در کارشان مداخله کرده و خودی نشان دهند.رفتارشان خشن و ظالمانه است تا حدی که ممکن است جنبه تهاجمی را در آنان به صورت مبالغه آمیزی ملاحضه کنیم. انعکاس حقارت در آنان به صورت قدرت طلبی و سلطه جوئی است و چنانچه در این راه موفقیت به دست نیاورند سعی دارند از راه لاف زنی و دروغ و خیالبافی خود را آرامش دهند. تکبر، گردنکشی، عصیان و طغیان در آنان امری عادی است و به هنگامی که زمینه آن را ببینند در ابراز آن شکی به خود راه نمی دهند. (ما من رجل تکبر او تجبر الا لذله وجدها فی نفسه امام صادق(ع) ــ کافی ج 3 ص 312). و این قدرت نمائی و کبر فروشی چیزی نیست جزء تلاش برای اثبات شخصیت.
مقاله درباره کهتری(حقارت) ازدیدگاه آلفرد آدلر