لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 75 صفحه
قسمتی از متن .doc :
منابع درس : مبانی علم جغرافیا
1ـ مبانی علم جغرافیا، دکتر علی اصغر نظری ، پیام نور ، سال 1378 ، چاپ چهارم
2ـ جغرافیا ترکیبی نو ، پیتر هاگت ، ترجمه : دکتر شاپور گودرزی نژاد ، سازمان سمت، سال 1373
3ـ تاریخ علم جغرافیا ، دکتر علی اصغر نظری ، دانشگاه پیام نور، چاپ چهارم ، سال 1376
4ـ تاریخ جغرافیا ، پل کلاوال ، ترجمه دکتر سیروس سهامی ، مشهد انتشارات محقق ، سال 1376
5ـ اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا ، دکتر حسین شکوئی ، انتشارات گیتاشناسی ، سال 1375
6ـ فلسفه جغرافیا، دکتر حسین شکوئی ، گیتا شناسی، چاپ چهارم ، سال 1376
7ـ سیر اندیشه در قلمرو جغرافیای انسانی ، یدا… فرید، دانشگاه تبریز ، سال 1366
8ـ شناخت شناسی مبانی جغرافیای انسانی ، دکتر یدا… فرید ، دانشگاه اسلامی اهر ، سال 1379
9ـ جغرافیادر ایران(از دارالفنون تا انقلاب اسلامی)دکتر محمدحسن گنجی، آستانقدس رضوی، سال 1376
10ـ جغرافیا ، تاریخ و مفاهیم ( مکاتب ، فلسفه و روش شناسی ) آریلد هولت – جنس ترجمه جلال تبریزی، ناشر : سیر و سیاحت ، تهران ، سال 1376
11ـ منابع و مآخذ جغرافیای ایران ، دکتر سید رحیم شیری ، پیام نور ، سال 78 ، چاپ چهارم
12ـ جغرافیا چیست؟ ژاک شبلینگ، ترجمه دکتر سیروس سهامی، انتشارات محقق، سال 1377
13ـ جغرافیا نخست در خدمت جنگ ، ایولاکست، ترجمه : ابوالحسن سروقدمقدم، بنابر پژوهشهای اسلامی مشهد/ 1367
14ـ خدمات مسلمانان به جغرافیا ، دکتر نفیس احمد ، ترجمه :حسن لاصوتی، استان مقدس رضوی، سال 1367
15ـ جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی ، دکتر حسین قرچانلو ، سازمان سمت ، سال 1380
16ـ فصلنامه تحقیقات جغرافیائی ، دکتر محمد حسین پاپلی یزدی ، پژوهشکده اسیر کبیر ، مشهد
17ـ فصلنامه جغرافیائی سرزمین ، دانشگاه آزاد اسلامی – واحد علوم و تحقیقات ، گروه جغرافیا
18ـ مجله رشد ، آموزش جغرافیا ، فصلنامه است سه ماهی یک شماره ) سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی
19ـ بهفروز، فاطمه ، زمینه های غالب در جغرافیای انسانی ، دانشگاه تهران، 1374
20ـ بهفروز ، فاطمه ، فلسفه روش شناسی تحقیق علمی در جغرافیا، دانشگاه تهران ، 1378
21ـ شکوئی، حسین، اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا ( جلد دوم) فلسفه های محیطی و مکتبهای جغرافیائی ، گیتاشناشی ، سال 1382
مبانی علم جغرافیا:
با آنکه جغرافیا نیز مانند اکثر علومی که بشر را در طول تاریخ زندگی وی بر روی کره زمین کمک و هدایت کرده اند، روندی پرنوسان را پشت سر گذاشته و تا کنون که دوره شکوفائی آن است و به جامعه جهانی خدمات ارزنده ای کرده است هنوز تعریف واحدی که مورد قبول محقیقی و اهل فن باشد از ان نشده است.
لازم به ذکر است که انسان از آغاز پیدایش و حرکت در جهات مختلف و بدنبال اهدافی که منجر به سیر کردن شکم و پناه جستن در تأمین ها جهت حفظ و حراست از پدیده های مختلف جغرافیائی و یا همه همنوعان و موجودات مزاحم می شده است به صورتی خطری و یا ناآگاهانه از جغرافیا مدد گرفته و در پناه عوامل لامتجزای آن آرام گرفته است . بنابر این بهره گیری از جغرافیا سابقه ای طولانی دارد، لاکن تا پیش از پی بردن به یاد گیری سواد و ایجاد فرهنگ مکتوب ، آثاری که نشان دهد انسان چگونه از دانش جغرافیا بهره می گرفته است بصورت منظم و متوالی در دست نیست.
با آنکه کارهای نوشته شده جغرافیائی در تمدنهای گذشته :یونان، روم، مصر، چین، بین النهرین، هند و ایران در قالب لوح های گلی یا حکاکی برروی سنگها و کتابت بروی پا پیروس انجام می شده است، با اینحال غالب اصطلاحات جغرافیائی ما بخاطر ارتباطات فرهنگی با کشورهای مغرب زمین از آنچه یونانیان انجام داده اند، نثات گرفته است. با این وجود تا گذشته ای نه چندان دور، جغرافیا را علمی توصیفی می دانستند و در صورت نیاز به آمار و اطلاعات برای وصف آنچه می نوشتند و یا می خواستند به نمایش در آورند، وقتی با شکل روبرو می شدند جای آن را خالی می گذاشتند، اما در اکثر موارد توصیفاتی که از یک مکان یا گروهی از انسانها می شد، مبتنی بر مشاهده و تجربه بود.
غالب نوشته های توصیفی جغرافیا متعلق به دوره کلاسیک جغرافیای یونان می باشد. بنابراین قرن سوم قبل از میلاد هیچ یک از کسانی که به کسب دانش جغرافیا پرداخته بودند اصطلاحی برای آن ابداع نکردند . در این قرن اولین گام مهم توسط اراتوستن Eratosthenes از اهالی اسکندریه در قلمرو جغرافیا برداشته شد.
اراتستن در سایه تجارت و دانشی که در مورد زمین کسب کرده بود، محاسبات دقیق و قابل ملاحظه ای از ابعاد آن استخراج و در یک کارگاه توصیفی از زمین اصطلاح Geagraphica را بر آن نهاد.
علی رغم اینکه از این نوشته اراتوستن اکنون اثری بر جای نمانده است، با این وجود چنین اشتهار یافته که این اولین لغت ثبت شده از جغرافیا است که به نسل های بعد از اراتوستن انتقال یافته است. اصطلاح ترکیبی جغرافیا مشتق از « ge » لغت یونانی بمنی « زمین » و « grapho » به معنی «من می نویسم» می باشد. بنابر این جغرافیا به معنی نوشتن درباره زمین و یا توصیف کره زمین است.
اراتستن و سایر تجربه اندوزان آنچه مشاهده و به وصف در می آوردند در یک جهت طی طریق می کردند و آن به گفته این دانشمندان یونانی آشکار کردن ویژگیهای « Ecumene » اکومن یا محیط مسکون بود.
در آن زمان وسائل دسترسی به نقاط دور دست ، ابتدائی و ناکافی بوده و در نتیجه فقط بخش های کوچکی از سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا شناخته شده بود و آنچه را که می شناختند « اکومن» (محیط مسکون) نام گذاری کرده و درباره خصوصیات طبیعی و انسانی آن بصورت توصیفی به نگارش پرداخته اند.
کاملترین تعاریف و توصیفات به عمل آمده که اکنون در دسترس قرار دادند، در خلال کارهای انجام شده، توسط بطلمیوس و استرابو حابی انجام پذیرفته است.
خلاصه اینکه تا دوره رنسانس آنچه زمینه و مبنای علم جغرافیا را تشکیل می داد از شناخت سرزمینهای اطراف دریای مدیترانه که از شرق تا هندوستان، از جنوب تا سرزمین لیبی و از غرب تا محدوده دریای مالش بود فراتر نرفت.
قرون پس از میلاد تا رنسانس دوره رکود علم جغرافیا بود و علی رغم جنگ های صلیبی و راه یافتن اروپائیان به سرزمین فلسطین و جنگ ها خونین با مسلمانان و بهره فراوان از دانش جغرافیای مسلمانان، با اینحال خود در زمینه این علم کار با اهمیتی انجام ندادند.
از قرن پانزدهم میلادی و پس از آنکه مسلمین بخاطر اروپائیان در طول جنگهای صلیبی انجام داده بودند از آمد و شد آنها به شرق زمین خود داری کردند و اروپائیان نیز برای نیل به سرزمین ادویه «هندوستان» راه دریا را در پیش گرفتند که این خود باعث اکتشافات مهم جغرافیائی و سرزمین ها و مردمانی شد که نتیجه آن افزایش و انشعاب دانش علم جغرافیا بود.
از جمله پیشقدمان مطالعات جغرافیای جدید بعد از اکتشافاتی که صورت گرفت. وارینوس “ Varenius “ در قرن هفدهم وکانت در قرن هجدهم بودند.
با اینکه تا دوره کلاسیک جغرافیا ، غالب زمینه های مطالعاتی این علم معطوف به توصیف اماکن شناخته شده یا نقاطی که کشف می شد بود، لاکن در دوره کلاسیک جغرافیا دیدگاه دیگری در میدان مطالعاتی آن پدیدار و به آن موقعیتی دو گانه عنوان: وضعیت بخوبی و وضعیت زمینی بخشید.
دیدگاه زمینی، همان بود که از گذشته راجع به آن بحث می شد و بتدریج شاخ و برگ های جدیدی به آن افزوده شد که در درون یک توده خشکی دایره ای شکل جای گرفته و یک رودخانه اقیانوسی آن را احاطه کرده بود.
در بحث وضعیت نجومی نیز فکر تجسم فضائی زمین و قرار دادن این کره در ردیف ثوابت و سیارات، بحث کیهان شناسی را پیش آورد که نه تنها به مسائل موقع زمین در فضا و نسبت به سایر سیارات توجه داشت، بلکه آنچه را که در روی زمین وجود دارد وبه عنوان شقوقی از یک پیکره در فضا مشتق شده اند را نیز مورد توجه قرار داد. شکل، اندازه، و تقسیمات کره زمین به این طریق از محتویات کیهان شناسی شمرده شدند.
آنچه مسلم است،اینکه مفهوم کرویت زمین در قرون قبل از میلاد یک بحث فلسفی بوده است نه یک اثبات مبتنی بر مشاهده، تا زمان ارسطو چنین فکری به همین حال باقی بوده است و ارسطو موضوع کرویت زمین را براساس مشاهده و نتیجه گیری به اثبات رسانیده است با آنکه اصول و مبانی علم جغرافیا در زمانی که به سالهای پایانی قرن بیستم می رسید با گذشته آن تفاوتهای عمده کرده است، اما در حقیقت جغرافیای کلاسیک قدیم بستر بنیادین و مورد استناد جغرافیای جدید است. جغرافیای جدید بیشتر چشم انداز مطالعاتی خود را بر انسان معطوف داشته است. (نظری، مبانی علم جغرافیا، صص الف تا ه )
ماهیت مکان:
مکان مرکز عمل آگاهانه و ارادی انسانها است، مرکزی است که در ان از رویدادهای مختلف، تجربه زندگی می آموزیم. رویدادها و عملکردهای آگاهانه، تنها در ساخت مکانهای معینی پر اهمیت جلوه می کنند. علت افتراق مکانها تمرکز ارزشها،دیدگاهها، هدف ها و تجربه های مختلف در آنها است. عوامل مختلف است که بصورت کلی و ترکیبی ضرورتاً چهره و ماهیت مکان را شکل می دهند. یعنی مکان، شخص ،زمان و عمل آگاهانه، یک بخش وحدت پذیری را تشکیل می دهند.
مکان دارای خصیصه های است که از آن جمله عبارتند از:
1- روح مکان: روح هر مکان در چشم انداز آن مشخص می شود؛
2- مکان و زمان: مشخصات مکانی در طول زمان تغییر می کند؛
3- مکان و جامعه: ساختار هر جامعه ،از عوامل مهم در ساخت مکانی می باشد. بدینسان که هر مکانی ، نشان ونمادی از جامعه خود به شمار می رود؛ (جامعه شهری، روستائی و ....)
4- ریشه در مکان : انسان ریشه خود را در مکان ویژه ای جستجو می کند و تعلق به مکانی پیدا می کند که در آن آزادی ، نیازهای اساسی و اهمیت او تأمین گردد. مکانی که گوشه ای از ان را به عبادت خداوند اختصاص دهد، گوشه ای را برای زندگی روزمره انتخاب کند و جائی را برای خاک سپاری خود و بستگانش تعیین کند و ....
پس نتیجه این می شود که هیچ فردی مجزا و منفک از مکان خود نمی باشد.
5- مفاهیم مختلف مکان: مکان می تواند به صورتهای مختلف تعریف شود. نظام رودخانه ای، یک مکان محسوب می گردد. چنین است نظام بازار و یا دانشگاه. که مثال اول یک فرایند طبیعی، دومی بر پایه یکپارچگی اجتماعی ومثال سوم ساختار معنوی دارد؛
تحقیق در مورد مبانی علم جغرافیا 89ص