لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
محیط زیست انسان
آنچه ما را احاطه کرده ، آنچه ما بر آن اثر می گذاریم و آنچه ما را متأثر می سازد تشکیل دهنده محیط زیست ما است بر این اساس همسایه ما ، خانه ما و کوچه ، خیابان و حتی سگهای ولگرد خیابان به همان اندازه به محیط زیست ما تعلق دارند . که جنگلها و پرندگان قسمتی از محیط زیست ما را تشکیل می دهند . همچنین خورشید ، ماه ، سیارات ، آب و هوا ، همه و همه عوامل و بخشهایی از محیط زیست ما می باشند .
بدین ترتیب پیچیدگی و تو در توئی محیط زیست انسان بر ما آشکار میشود در نتیجه برای سهولت امر و دستیابی به تعریفی عملی – علمی و روش و و نظم محیط زیست را به سه بخش کلی تقسیم می نماییم ، لکن باید در نظر داشت که این سه بخش همیشه با یکدیگر در ارتباط بوده ، نسبت به یکدیگر کنش متقابل داشته و در عالم واقع هرگز از هم تفکیک پذیر نیستند . در هر صورت سه بخش مذکور عبارتند از :
محیط زیست طبیعی
محیط زیست مصنوعی یا شهر
محیط زیست اجتماعی
1- مفاهیم و تعاریف اولیه
الف : محیط زیست طبیعی
این بخش از محیط زیست در بر گیرنده قسمتی از فضای سطح کره زمین است که به دست بشر ساخته نشده است . مانند کوه ها ، دشتها ، جنگلها ، دریاها ، حیات وحش و امثالهم .
هر چند انسان متمدن امروزی در این بخش از محیط زیست تغییرات فاحشی پدید آورده ، ولی با این وجود در ماهیت طبیعی بودن عوامل تشکیل دهندة این بخش از محیط زیست دگرگونی ایجاد نشده است .محیط زیست طبیعی را می توان به دو بخش کلی جاندار و بیجان تقسیم نمود :
الف : طبیعت بیجان : هوا ، آب ، خاک
ب : طبیعت جاندار : پوشش گیاهی ، حیات وحش
مجموعه طبیعت بیجان و جاندار تشکیل دهندة فضای زندة کرة خاکی یا بیوسفر می باشد . انرژی لازم برای زندگی و ادامه زندگی در فضای زنده از انرژی خورشید تأمین می گردد. با آنکه بیو سفر با خورشید همواره در رابطة انرژتیک قرار دارند ، بیوسفر فضایی است محدود و بسته و فقط به خاطر دریافت انرژی میتوان آنرا سیستمی گشوده تلقی نمود . بنابراین ، بیو سفر در سایر موارد سیستمی است بسته که انسان نیز با تمام فتوحاتش جزئی از این سیستم بسته محسوب می شود .
ب: محیط زیست مصنوعی با انسان ساخت
محیط زیست مصنوعی عبارت است از آنچه به دست بشر ساخته و پرداخته شده است برخی از محیط زیست شناسان این دو بخش از محیط زیست را محیط زائیده تفکر انسان می نامند . زیرا پیدایش و قرم و شکل آن حاصل نیروی خلاقه و فکری جامعه می باشد .
بطور خلاصه شهر های ما با تمام محتوایشان محیط زیست مصنوعی ما را تشکیل می دهند . خانه ها ، خیابان ها ، کارخانه ها ، مدارس ، فرود گاه ها و امثال اینها همگی اجزای محیط زیست مصنوعی ما به شمار می آیند . اما نه تنها ساختمان های یک شهر تشکیل دهنده محیط زیست مصنوعی ما هستند ، بلکه آلودگی هوا ، زباله های کنار خیابان ها و درجه کثیف یا تمیز بودن جویبار های روان شهر نیز عناصر تشکیل دهنده این بخش از محیط زیست می باشند . نظر به اینکه محیط زیست مصنوعی زائیده طرز تفکر و کیفیت فرهنگی هر جامعه میباشد . بنابران می توان از آن به عنوان شاخصی جهت شناخت طرز تفکر و کیفیت فرهنگی هر جامعه بهره جست بر پایه همین استدلال می توان از طریق بررسی تمیزی یا کثیفی یک شهر به شدت علاقه ساکنان آن شهر به شدت علاقه ساکنان آن شهر به مرزو بوم خود پی برد . در جائیکه آبهای ساه در جویبار ها روان است و زباله ها از در و دیوار شهر بالا می رود . وسائط نقلیه بدون توجه به علائم راهنمایی و رانندگی ونیز بدون احترام به سلامت و جان عابرین پیاده درآمد وشدند هیچ خردسال و بزرگسالی را در خیابان ها امنیتی نیست . و به طور حتم مردم آن شهر هیچ علاقه ای به محیط زیست خود ندارند .
ج : محیط زیست اجتماعی
این بخش از محیط زیست از انسان های اطراف ما و نیز روابط متقابل ما با آنا تشکیل یافته است : خانواده ، همسایه ، فروشندة رهگذر ، همکاران ا داری ، .... همه و همه محیط زیست انسانی ما را تشکیل می دهند . اینان نیز هریک به سهم خود بر ما اثر می گذارند یا ما آنها را تحت تاثیر قرار می دهیم . بنابراین محیط زیست انسانی همان جوامع بشریت با تمام شکل هایش . به این ترتیب ، دانش محیط زیست شناسی ، بخشی از جامعه شناسی را نیز در بر می گیرد . حتی برخی از محیط زیست شناسان در رابطه با مسائل زیست محیطی ، جامعه شناسی را مهمتر از علوم طبیعی می دانند . به عقیده ان دسته از صاحبنظران این رفتار انسان – و در نهایت رفتار جامعه – است که سبب پیدایش این دگرگونی های نا خوشایند و فاجعه آمیز در طبیعت می گردد. از آنجا که انگیزه و محرک تجاوز به طبیعت در جامه بشری پیدا می شود . ، بایستی علاج بیماری را نیز از درون جامعه آغاز نمود . به عنوان مثال می توان از انواع آلودگی های شهر یاد کرد که علت جمیع آنان فقط و فقط انسان است . از طریق آگاه نمودن جامعه به وجود مسئله و خطرات راه علاج آن میتوان با مسائل منفی محیط زیستی به طریق بنیادی مقابله کرد . در این خصوص باز هم لازم به تذکر است که هر چند ما بخاطر سهولت کار و عملی بودن روش های نحقیق محیط زیست را به سه روش طبیعی ، مصنوعی ، و انسانی تقسیم نموده ایم لکن در عمل این سه بخش هرگز جدا از هم موجودیت نداشته و نخواهند داشت .
2- چگونگی آغاز دگرگونی ها در طبیعت
برای بررسی آغاز دگرگونیها در طبیعت ، بایستی چندین هزار سال به عقب برگردیم و شیوه زندگی بشر را دورانهای اولیه تحقیق و مراحل کار فعالانه ، یعنی به کمک ابزار کار و دگرگون نمودن محیط زیست جهت ادامه بقا ، مورد مطالعه قرار دهیم ، زیرا ابزار قدرتمندی که امروز قادرند در ظرف چند ساعت جنگلی عظیم را به بیابانی بایر تبدیل کنند ، همواره چنین نبوده اند ، بنابراین توسط انسان در طبیعت همواره به نسبت دامنه تأثیر نیروی ابزار کار دگرگونیهائی بوقوع پیوسته است . هدف بشر اولیه در وهله اول نخست ، همانند هر جاندار دیگر ، سیر کردن شکم خود ، حفاظت خویشتن در برابر جانوران دیگر و در مقابل تغییرات جوی ، ادامه بقا و حفظ نسل بوده است . او برای رسیدن به این هدف تمام قدرت و استعداد خود را به کار انداخت، برای مطالعه نمونه هایی از مظاهر زندگی اولیه ، به فلات ایران در هزاران سال پیش وارد می شویم .زندگی در فلات ایران به علت مساعد بودن وضع آب و هوا ، بسیار زود آغاز شده است . در ایران زندگی متعلق به پانزده تا ده هزار سال پیش از میلاد به دست آمده است . در ایران ، یعنی دوره بارانهای متوالی ، خانه و مسکن مردمان فلات ایران در غارهای زیرزمینی و در کناره های پردرخت کوهها قرار داشت . این خانه ها بختیاری در شمال شرقی شوشتر کشف شده اند .کم کم که فلات ایران رو به خشکی نهاد و دشتها سر از آب بیرون آوردند ، بالطبع حیوانات نیز به دشتها رو آورده و انسانها نیز برای شکار آنان به آنان به این نقاط آمده اند .
اما آنچه مسلم است اینان انسانهای پیشرفته ای بوده اند ، زیرا هم ساکن مسکن و هم دارای سلاح بودند . انسان اولیه بدون ابزار شکاردر مقابل حیوانات عظیم الجثه کاملا" ناتوان بود . از این رو غذای خود را از راه جمع آوری میوه و شکار حیوانات کوچک ، خصوصا" آبزیانی مانند حلزون ، به دست می آورد . در این زمان انسان هنوز در بطن طبیعت می زیست و زندگی او با سایر جانوران چندان تفاوتی نداشت . مع الوصف این انسان غارزی و میوه چین ظاهرا" زمان زیادی برای تفکر داشت . به عبارت دیگر می توان گفت که احتیاج او را وادار به تفکر می کرد تفکر برای چاره جویی و رهایی از موقعیت نامطمئن زندگی این تفکر خود بخشی از جریان تلاش بخاطر ادامه بقا بود و بهترین محرک برای به جریان افتادن نیروی خلاقه انسان . از این رو انسان رفته رفته قادر به ساختن سلاح کشنده گردید . نخستین سلاح بشر تبر سنگی بود . انسان به کمک این حربه جدید نه تنها قادر به دفاع از خود گردید ، بلکه موضع تهاجمی گرفت و به شکار حیوانات بزرگ نیز توفیق یافت . انسان برای نخستین بار لزوم به کارگرفتن نیروی خلاقه خود را احساس کرد . بدنبال تبر سنگی ، تیرو کمان ، ژوبین و خنجر ساخته شد و انسان میوه چین به انسان شکارچی تبدیل گردید. با وجود اختراع سلاح کشنده آغاز برتری یافتن انسان بر سایر حیوانات بود ولی او باز هم جزیی از طبیعت بود و زندگی او در دامن طبیعت می گذشت . اقتصاددانان شیوه اقتصادی این عصر را غیرفعال می دانند ، زیرا انسانها برای رفع نیازهای خود مانند خوراک و پوشاک ، از فرآوردهای آماده طبیعی استفاده می کردند . به بیان دیگر ، اینان چیزی تولید نمی کردند که آن را محصول کار خود بدانند . یکی از بزرگترین پیشرفتهای بشر ، همانا آغاز
تحقیق درباره محیط زیست انسان