مقالات علوم سیاسی با فرمت DOC صفحات 27
با پایان یافتن مهلت مقرر در قطعنامه سازمان ملل برای توقف کلیه فعالیت های هسته ای ایران و عدم تمکین متقابل ایران، انتظار برای سرانجام این پرونده به مرحله جدیدی رسیده در واقع دو طرف مهم درگیر در این پرونده، ایران و غرب، تمام تحرکات و اقدامات خود را در جهت عکس خواسته طرف مقابل به انجام رسانده و در این مسیر تا جایی که امکان داشت و شرایط منطقه ای و جهانی اجازه می داد پیش رفته اند. ایران چرخه غنی سازی اورانیوم را تکمیل و مجتمع آب سنگین اراک را افتتاح کرده و در مقابل غرب نیز طی یک دوره لابی فشرده با روسیه و چین موفق شده پرونده ایران را به شورای امنیت بکشاند. اما در عمل وضعیت فعلی بسیار آرام تر از چیزی است که انتظار آن می رود و مجموعه حرکات و تحرکات تبلیغاتی و اجرایی بلوک غرب نشان از شکل گیری یک اقدام جدی و خشن علیه ایران ندارد.وضعیت فعلی بنا به دلایل عدیده بیانگر یک وضعیت نگران کننده و خشونت بار علیه ایران نیست. درباره اینکه چرا چنین شرایطی شکل گرفته و به چه دلایلی به رغم عدم تمکین ایران به خواسته های غرب و وجود قطعنامه روشن علیه آن، فضا به سمت خشونت پیش نمی رود، می توان موارد مهم و متعددی را مورد توجه قرار داد، که به نظر می رسد برای تحلیل ماجرا و ارائه چشم انداز نسبتا روشن به پایان آن لازم است برخی از موارد بررسی شده با نگاه به تجربه و شیوه عملکرد طرفین طی سال های اخیر، افق روشن تری را از نهایت ماجرا و چگونگی فیصله پیدا کردن و یا نکردن نهایی آن ترسیم کرد. در تحلیل شرایط امروز اولین موضوعی که باید مورد توجه قرار گیرد، توازن قوا در بعد منطقه ای است. اما به نظر می رسد مهم ترین عامل تاثیرگذار در شرایط امروزین پرونده هسته ای میزان قدرت و نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه، جهان اسلام و عرب است که موجب شده است معادلات در این چارچوب در جهت منافع ایران به هم بخورد. در واقع صحبت درباره اینکه سیاست علم قدرت و تاثیرات آن است بحثی وجود ندارد. وقتی ما از سیاست صحبت می کنیم، منظور چگونگی حفظ، تداوم و افزایش قدرت و روش های مختلف برای این فرآیندها است. اما مشکل در اینجا است که تعریف همین مفهوم اولیه ساده نیست و نیاز به پیش فرض ها و شواهد متفاوتی دارد. در واقع قدرت به رغم آنکه لغتی آشنا و ملموس برای آحاد جامعه است، در عمل مفهومی ذهنی و غیرقابل تعریف و شاید به کلامی بهتر با تعریفی مشکل و مرحله ای است. به بیان دیگر هر وقت ما از قدرت سخن می گوییم مرادمان از این مفهوم، میزان توانایی عناصر و فعالان مختلف در عرصه های داخلی و بین المللی برای تاثیرگذاری در افعال و اعمال دیگران است. یعنی قدرت میزان توانایی افراد، سازمان ها، کشورها و به طور کلی تمام افراد و نهادهای داخلی و بین المللی در تاثیرگذاری بر اعمال سایر فعالان متناظر در سیاست داخلی و خارجی است. اما یک فعال سیاسی در عرصه بین المللی چرا باید از فعالی دیگر تاثیر بپذیرد. این موضوع می تواند دلایل مختلف و متفاوتی داشته باشد. بدیهی است ترس یکی از مهم ترین عوامل تاثیرپذیری فعالان از یکدیگر است و نیازی به گفتن نیست که به ویژه در عرصه بین المللی و با توجه به فقدان قواعد موضوعه و لازم الاجرا و میزان اندک و ناکافی نظارت بر فعالان این عرصه، ترس یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذاری یک عنصر حقوقی بر عناصر دیگر است. چنان که در طول تاریخ بشری همواره قدرت نظامی مهم ترین عامل تعیین کننده در شکل گیری قواعد نظام بین الملل بوده است. اما از سوی دیگر فعالان نظام بین الملل نیز با توجه به تصمیم گیری در فضایی متغیر و عقلانی و با توجه به عوامل داخلی و خارجی متعدد، به ویژه در زمان فعلی، موارد متعدد دیگری را برای تصمیم گیری و میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری بر سایر فعالان در نظر گرفته و براساس آن عمل می کنند، چنانچه با نگاهی به شکل رفتار کشورها در عرصه سیاست بین الملل می توان دریافت که دولت ها در جهان امروز کمتر براساس ترس و بیشتر به علت منافع، آینده نگری فضای داخلی، منطقه ای و بین المللی تصمیم گیری و عمل می کنند. با در نظر گرفتن موارد فوق می توان نگاهی به شرایط ویژه امروز منطقه انداخته و متعاقب آن جایگاه ایران و رقبای فرامنطقه ای آن را در سلسله مراتب قدرت منطقه ای در خاورمیانه پس از جنگ اسرائیل با لبنان مورد بررسی قرار داد. حمله اسرائیل به لبنان و مقاومت حساب شده و غیرقابل تصور حزب الله در برابر ارتش منظم اسرائیل اعتباری را در افکار عمومی منطقه برای این گروه پدید آورد که کمتر قابل تصور بود. در واقع با توجه به تجربیات ناخوشایند اعراب در رویارویی های گذشته با اسرائیل، ناکامی این کشور در رسیدن به اهداف اعلام شده خود در نبرد با لبنان، موجب شد که حزب الله اعتبار نوینی را در افکار عمومی منطقه کسب کند. این مقبولیت هر چند با توجه به ساختار سیاسی حاکم در خاورمیانه، در کوتاه مدت امکان بروز نخواهد داشت، اما در میان مدت و بلندمدت باعث هماهنگی بیشتر مواضع جهان اسلام با ایران خواهد بود. در واقع با توجه به اهمیت ایران در جهان شیعه و ایده سیاسی رایج در آن، گروه های اسلامگرای شیعی در خاورمیانه در موضع گیری هایشان به دیدگاه های ایران نظر داشته و به طور کلی همراه و هماهنگ با ایران حرکت می کنند. در این شرایط افزایش مقبولیت حزب الله و رهبر آن در منطقه و نفوذ بیش از پیش این گروه سیاسی نظامی در افکار عمومی جهان اسلام و عرب موجب پیش آمدن معادلات قدرت نوینی در عرصه سیاسی منطقه شده است که این شرایط نوین بی تردید تاثیر خود را در شکل عمل و چگونگی واکنش دول غربی نشان می دهد. موضوع دیگری که البته به میزان کمتر در شرایط فعلی نقش خود را ایفا می کند فقدان دلایل حقوقی و منطقی کافی و متقن از فعالیت هسته ای ایران است. در واقع هر چند معادلات و قواعد حقوقی جهانی همواره در سایه معادلات قرار گرفته و مجال کافی را برای نقش آفرینی پیدا نکرده، اما تحولات ۱۵ساله اخیر و شرایط سیاسی جهان پس از تجزیه بلوک شرق موجب شده است ارزش ها و مفاهیم عرفی و اخلاقی اهمیت بیشتری در شکل بندی معادلات جهانی داشته باشند. به بیان دیگر نهادهای حقوقی جهانی همچون سازمان ملل هر چند همواره به معادلات قدرت توجه داشته و شرایط سیاسی را در تصمیم گیری هایشان لحاظ کرده اند، اما این نهادها در نهایت ریشه حقوقی و عدالت محور خود را فراموش نکرده و در هر حالت و در صدور هر قطعنامه ای ناچار به تاکید بر دلایل متقن و مشخص بین المللی هستند. در این مسیر نگاهی به سیر وقایع گذشته مشخص می سازد، سازمان ملل وقتی قاطعیت و توان کافی برای برخورد با وقایع را در خود دیده که همچون بحران عراق و یا یوگسلاوی دلایل قطعی و غیرقابل انکار برای محکومیت و تخلف یک طرف از موازین انسانی و دلایل عرفی و قانونی وجود داشته و یک عضو جامعه جهانی قواعد بین المللی مورد پذیرش همه را به روشنی به چالش کشیده باشد. اما در سایر موارد که یافتن چنین دلایلی ممکن نبوده، عملا سازمان ملل در پیروی از قدرت های بزرگ تعلل کرده و اقدام قاطعی را انجام نداده است. مقایسه عملکرد شورای امنیت و نحوه برخورد آن با بحران عراق در دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی که هر دو حمله به عراق یکی با مجوز و دیگری بدون مجوز سازمان ملل بود، می تواند نشانگر مشی نسبتا عدالت محور و قانونمند نهادهای بین المللی همچون سازمان ملل باشد.در این شرایط فقدان دلایل حقوقی و محکمه پسند علیه ایران و نبودن دلیلی قاطع برای محکومیت ایران برای فعالیت غیرمجاز هسته ای عاملی بوده که برخورد با ایران را از مجرای شورای امنیت با مشکلات جدی مواجه کرده است. این موضوع وقتی در کنار توان تازه یافته ایران در منطقه قرار گیرد برخورد با ایران را در صحنه عمل دست نیافتنی تر می کند، به نحوی که نه تنها برخورد نظامی از برنامه کار خارج شده بلکه تهدیدات آن هم در سطح نازل آن، به رغم اشاره صریح در قطعنامه ۱۶۹۶ شورای امنیت، با تردیدهای جدی روبه رو است، در این راستا اگر شرایط امروز پرونده هسته ای با وضعیت آن در سال های پیش مقایسه شده و عملکرد ایران در هر دو مقطع با میزان تهدیدات موجود سنجیده شود، می توان تحلیلی صائب از تغییر وضعیت بین المللی به دست آورد. در واقع به رغم غیرقابل مقایسه بودن توان سخت افزاری ایران با مجموعه غرب، شرایط سیاسی منطقه، توان ایدئولوژیک و حقانیت حقوقی ایران موجب شده که معادلات قدرت منطقه ای به میزان زیادی کم اثر شود و روند حوادث سیر مطلوب را در جهت خواست ایران طی کند.در نهایت می توان گفت برخلاف آنچه ابتدا پیش بینی می شد، شرایط پیش آمده بیش از همه وضعیت را برای مذاکره و حل وفصل نهایی تمام مسائل پشت میز مذاکره آماده کرده است. در واقع به رغم تمام برخوردهای پیش آمده، توازن قوا در ابعاد منطقه ای در کنار حقایق جهانی و وضعیت پرونده هسته ای شرایطی را فراهم آورده که به نظر می رسد با کمی درایت، هوشیاری و البته اندکی انعطاف می توان از وضعیت پیش آمده برای حل وفصل تمام مسائل با جهان غرب سود برد. به بیان دیگر سیر پرونده هسته ای در بستر زمان چنان بوده که عملا این موضوع به عامل مناسبی جهت ابطال تئوری های قدرت محور و خشونت طلب عناصر اصلی طراح و مجری سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است که می توان امیدوار بود با حل وفصل مطلوب و مثبت مسئله برای هر دو طرف، تفکرات خشونت طلب از حالت فعلی نیز منزوی تر شوند. در این شرایط ارائه چهره ای قابل اعتماد و مسئولیت پذیر از ایران و اجتناب از هرگونه عمل تنش زا و تهدیدکننده، مکمل نتایجی خواهد بود که سیاست خارجی ایران تاکنون به دست آورده است. دستاوردهایی که بدون هیچ منبع نظامی و فقط با تقویت ایدئولوژی و اعتبار افزون تر ایده های بنیادی نظام سیاسی ایران حاصل شده است و مجریان سیاست خارجی ایران وظیفه دارند که با اجتناب از هرگونه تحرک تهدیدکننده، نظامی و تنش زا زمینه های لازم را برای رفع نگرانی افزون تر طرف های غربی فراهم آورده و با مدیریت مطلوب ماجرا، سرانجام پرونده را به نفع خود، منطقه و صلح جهانی رقم زنند
پرونده هسته ای و معادلات جدید