لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
... حتی اگر ما این مبالغ را به تعداد رأی دهندگان ثبت نام شده تقسیم نماییم باز هم اختلاف قابل توجه است. مخارج در زوریخ بیش از سه برابر لوسرن و تقریباً چهار برابر ژنو بود. و مطلب پایانی اینکه گروههای سیاسی احزاب راست توزیع آگهی های روزنامه را تماماً به خود اختصاص داده بودند.
عملیاتی نمودن مدل
متغیر وابسته ما گزینه انتخاباتی است. با توجه به تعداد زیاد احزاب در رقابت و اندازه نسبتاً کوچک نمونه هایمان از مطالعه گزینه انتخاباتی برای هر حزب مجزا خودداری می کنیم. در حقیقت احزاب را براساس نزدیکی ایده ئولوژیکی آنها گروه بندی می کنیم. ما برای این منظور از موقعیت متوسط رأی دهندگان هر ایالت در یک مقیاس چپ- راست استفاده می کنیم. بر این اساس می توانیم در ژنو و لوسرن دو گروه از احزاب (چپ و راست) و در زوریخ سه گروه (چپ، میانه و راست ) را متمایز کنیم.
شاخص تعیین کننده ما درباره سطح آگاهی سیاسی شهروندان بر مبنای مجموعه ای از سؤالاتی است که آگاهی آنها را درباره امور سیاسی سوئیس و آگاهی خاص آنها را درباره انتخابات مورد سنجش قرار می دهد. سه پرسشی که درباره سیستم سیاسی بود در اولین موج صفحه استفاده شد؛ از پاسخ دهندگان خواستیم تعداد احزابی را که در دولت فدرال وجود دارد، نام رئیس فعلی دولت فدرال و تعداد امضاهایی را که برای آغاز یک طرح عمومی در سطح فدرال لازم است را قید کنند. پرسشهایی که آگاهی خاصی را درباره انتخابات سال 1999 بررسی می کرد در موجهای دو و سه پرسیده شد: پاسخ دهندگان می بایست نام نامزدهای شورای ایالتی (مجلس بالا در پارلمان) ایالت خود، تعداد کرسیهایی را که ایالت آنها در شورای ملی دارد و وابستگی حزبی سه کاندیدای برجسته شورای ملی ایالت خود را قید می کردند. با افزودن این متغیرها یک مقیاس پانزده نمره ای (با آلفای کرونباخ 71/.) به دست آوردیم که حول میانگین آن متمرکز کرده بودیم. محدوده مقیاس حاصله از 6- (کمترین سطح آگاهی ) تا 8+ (بالاترین سطح آگاهی ) قرار داشت.
به عنوان شاخصی از جهت گیری ایده ئولوژی از تعیین موقعیت خود براساس یک مقیاس یازده نمره ای چپ- راست در محدوده 5- (چپ) تا 5+ (راست) استفاده کردیم. شناسایی حزبی متغیری با دو وضعیت است که با 1 برای رأی دهندگانی که می گویند با یک حزب احساس نزدیکی می کنند و 0 برای سایر رأی دهندگان است کد بندی می شود. مانند تعیین موقعیت چپ- راست خود درباره شناسایی حزبی هم در طی اولین موج صفحه سؤال شد.
برای شناسایی زمان بندی تصمیم گیری در دادن رأی ما به ثبات قصد رأی دهی در طول موجهای صفحه متکی هستیم. رأی دهندگانی که تمایل رأی دهی ثابتی در طول اولین موج دارند به عنوان افراد "از پیش تصمیم گیر" کد بندی می شوند. بقیه رأی دهندگان یعنی آنهایی که حزب خود را تغییر می دهند و کسانی که در طول اولین موج تصمیم نگرفته اند با عنوان "تصمیم گیرندگان زمان مبارزات" طبقه بندی می شوند. متغیرهای ساختگی حاصله مقدار 0 را برای از پیش تصمیم گیرندان و 1 برای تصمیم گیرندگان مبارزاتی اتخاذ می کنند.
مشخصات مدل
متغیر وابسته ما در دو ایالت (ژنو و لوسرن) می تواند دو وضعیت و در سومی (زوریخ) می تواند سه مقدار ممکن داشته باشد. بنابراین مدل ما با استفاده از یک واپس گرایی لگاریتمی در ژنو و لوسرن و یک واپس گرایی لگاریتمی چند نامه در زوریخ تخمین زده می شود.
به خاطر داشته باشید که ما به رابطه بین ایده ئولوژی و گزینه انتخاباتی و دقیقتر به نقش واسطه ای که توسط آگاهی سیاسی در این رابطه بازی می شود علاقه مند هستیم. بنابراین گزینه رأی دهندگان را هم به عنوان تابعی از تأثیر مشترک و مجزای موقعیت آنها در مقیاس چپ- راست و هم از سطح آگاهی سیاسی مدل می کنیم. اثر متقابل بین موقعیت ایده ئولوژی و آگاهی سیاسی را در متغیرهای ساختگی که زمان بندی تصمیم گیری در دادن رأی یا شناسایی حزبی را برآورد می کنند ضرب می کنیم. این امر امکان می دهد اثر مبارزاتی بین گروههای مربوطه تغییر کند (یعنی بین شهروندانی که سطوح مختلفی از آگاهی سیاسی دارند، تصمیمات خود را قبل یا در طول مبارزات انتخاباتی می گیرند، و به حزبی نزدیک هستند یا نه) و بنابراین ما را قادر می سازد تا فرضیات مربوطه خود را آزمایش کنیم.
بنابراین مدلی که ما آزمایش می کنیم به شکل زیر است:
که
لگاریتم طبیعی نسبت احتمال رأی دادن به حزب j به احتمال رأی دادن به حزبی که به عنوان گروه مرجع انتخاب می شود می باشد. باید این را هم اضافه کنیم که هیچ اثر مستقیمی از آگاهی سیاسی در سطح حمایتی برای گروه خاصی از احزاب نداریم. با اینحال برخی از نویسندگان نشان داده اند که سطوح آگاهی های سیاسی با سایر ویژگیهای شخصی مانند آموزش و درآمد هم همبستگی دارند و به همان نسبت تأثیر آنها بر گزینه انتخاباتی در آثار و نوشته های مربوطه (به عنوان مثال نیومن 1986) ذکر شده است. به منظور اجتناب از سوگیری احتمالی در آگاهی درآمد و آموزش را به عنوان متغیرهای کنترلی در تخمینهای خودمان در نظر گرفتیم. انتظار نداریم بین گزینش حزب با شناسایی حزبی یا با زمان بندی در تصمیم به رأی دهی رابطه ای پیدا کنیم.
مهمترین آزمایشات فرضیات ما توسط پارامترهای موارد مربوط به تعامل فراهم می شود. آنها نشان می دهند که چگونه یک اثر ایده ئولوژی به شکل تابعی از تجربه سیاسی، شناسایی حزبی و زمان بندی برای تصمیم گیری رأی دادن تغییر می کند. اما جالبترین کمیتها با مجموع این پارامترها مشخص می شود. به عنوان مثال در بین از پیش تصمیم گیران که با یک حزبی همسان قلمداد می شوند تغییر در اثر ایده ئولوژی که به تغییر در یک تجربه سیاسی متصل است با مجموع دو پارامتر مشخص می شود؛ یعنی آنهایی که اثر متقابلی دو طرفه ای بین ایده ئولوژی و آگاهی دارند() و آنهایی که تعامل سه طرفه بین ایده ئولوژی، آگاهی و شناسایی () دارند. برای ساده کردن ارائه این نتایج ما چهار متغیر را تعریف می کنیم که با مجموع پارامترهای بین گروههای مختلف رأی دهندگان مطابقت دارند: . این پارامترهای نشان می دهند که چگونه اثر ایده ئولوژی با آگاهی سیاسی در بین گروههای رأی دهندگان زیر تغییر می کند: از پیش تصمیم گیران بدون () یا با () یک شناسایی حزبی و تصمیم گیرندگان مبارزاتی بدون () و با () یک شناسایی حزبی. بنابراین اگر مدل تشکیل دیدگاه ما درست باشد باید بزرگترین مقدار این چهار ضریب باشد اما اگر شدت رقابت مخصوصاً پایین باشد باید کوچکتر باشد. تا آنجایی که سه ضریب دیگر مورد توجه باشد ما انتظار داریم آنها به صفر نزدیک باشند. اما اگر مخصوصاً رقابت شدید باشد باید بزرگتر شود.
عملیات سازی سیاسی