فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 17صفحه
را هنگامی که میخوانیم غلیان احساسات را به روشنی در خواهیم یافت که از دشتهای شروان برخاسته، روح او بس آزرده و رنجور است از جهل و جور حکام و به زندان افتادنش که عالم در نظر او تاریک و روزگار کژ رو شده.
چنانکه میگوید:
فلک کژ روتر است از خط ترسا مرا دارد مسلسل راهب آسا
خود را در برابر سختیهای زمانه ناتوان و تنها میبیند و احساس دلتنگی بر او چیره گشته که همه را با خود نامهربان دانسته است و میگوید:
"به من نامشفقند آباء علوی"
از همه کس و همه چیز ناراضی است و همین نارضایتی او را زود رنج و تند خو ساخته که زبان به شکایت میگشاید که:
مرا ز انصاف یاران نیست یاری تظلم کردنم زان نیست یارا
شکایت از یاران ناتوان خود دارد که دشمنان به زنجیرش کشیدهاند و در عین بیگناهی مریموار مورد تهمت قرار گرفته است. هرچند خوناب دل از راه دل بر خاک افشانده اما اظهار بینیازی میکند و با بیاعتنایی به هم عصران و زورمندان روزگارش با اکثر آنها زد و خورد شاعرانه داشته است:
نه از عباسیان خواهم معونت نه بر سلجوقیان دارم تولا
رنجیده خاطر زبان به شکوه گشوده که:
"مرا مشتی یهودی فعل خصمند"
و از طعن مفاجا میترسد. دل شکسته از اینکه حرمت او را نگه نمیدارند قصد ترک دیار را در ذهن میدارد:
وگر حرمت ندارندم به انجاز کنم زآنجا به راه روم مبدا
تحقیق درباره خاقانی شروانی