چالش کیفیت آموزش عالی در ایران
زمینه کاوی تاریخی
31صفحه
بحث کیفیت برای دانشگاه و آموزش عالی در جهان، به یک جهت از نیمه دوم قرن بیستم بویژه حوالی دهه 80 شدت گرفته است. چرا که علت وجودی دانشگاه و آموزش عالی (بر اثر عواملی مانند شرایط رقابتی، بازتعریف نقش دولت، جهانی شدن ظهور اقتصاد و دانش و ....) عمیقاً در حال تحول بود و میبایستی اهداف خود را (بویژه با توجه به تحولات علمی در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات و تقاضاهای نوپدید جهان کار)، از نو تعریف بکند و جور بودن عملکردش را با این اهداف، به طور مداوم پایش و ارزیابی بکند. (Brennan and Shah, 2000, 20-24)
اما از یک جهت، نگرانی کیفیت در دانشگاه و آموزش عالی به معنای عامّ آن، قدمتی به درازای خود دانشگاه دارد. چرا که آموزش عالی بنابر سرشت آن، فعالیتی پیچیده و انتقادی است و کیفیت تحقیق، تدریس، زندگی علمی، موفقیت دانشجو، قابلیتهای دانشآموخته و ... در آن پیوسته مورد سؤال بود و به انحای مختلف در معرض ارزشیابی قرار میگرفت. به همین جهت دانشگاهها دارای سنتهای ارزشیابی خاص خود بودند. مانند سنّت دیرینة امتحان بیرونی و ممیزی برنامهها توسط همتایان در انگلستان (Husband and Patricia, 1993)، تاریخچه متجاوز از یکصد سالة اعتبارسنجی در ایالات متحده (CHEA, 2006) سابقة چند دهه اعتبارسنجی در ژاپن (JUAA, 2005) و ....
در آموزش عالی ایران، چنین سازوکارهایی به صورت نظام مطلوب و مؤثری، استقرار و توسعه نیافته است. شاید یک علت عمده، این بود که آموزش عالی در ایران، در درون دولت به وجود آمد و حتی به یک تعبیر میتوان گفت که ما دانشگاه را نیز مثل تکنولوژی، خریدهایم و به همین دلیل دانشگاه در ایران از داشتن سنتهای ریشهدار، پویاییهای درونزا و آزادی و ابتکار عمل لازم برای ارزیابی کیفیت و خود – تنظیمی محروم ماند. هر چند تأسیس مدارس عالیه و سپس دانشگاه تهران را میتوان جزوی از جنبش تجددخواهی اواخر قاجار و آغاز دوره پهلوی در ایران تلقی کرد* ؛ولی از یک سو، الگوی نوسازیِ «بیش از اندازه عمودی، دولتی و از بالا به پایین» بر این تجددخواهی سایهانداز بود و از سوی دیگر برای برخی از مدیران دولت، دانشگاه، بیش از اینکه نمادی از یک مفهوم و رویکرد مدرن به عالم و آدم باشد، یک «ساختمان» بود. تأملی در مذاکرات کابینه و اظهارات ردّ و بدل شده در آن، حاکی از آن است که برخی، واژة «یونیورسیته» را به عنوان عمارتی به کار میبردند که خوب است در کنار عمارتهای دیگر، در باغ جلالیه تهران ساخته بشود. عمارتی که نقشهاش از کلمبیا گرفته شده بود. (صدیق، 1352، 31-39)
* حاملان این جنبش، گروهها و نخبگان جدید فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بودند. کسانی چون صنیعالدوله، دولتآبادی، حسن و حسین پیرنیا، ابوالحسن و محمدعلی فروغی، داور، صدیق، شفق، رهنما، افشار و سیاسی، فرصتی برای حضور در مراکز تصمیمسازی پیدا کردند و هر یک به نوعی، تغییر و نوسازی کشور را وساطت و میانجیگری کردند. عیسی صدیق از محصلین اعزامی به اروپا در سال 1289 و دورة مشروطه بود و بعدها همو در وزارت معارف، طرح تأسیس دانشگاه تهران را به رسالة دکترای خود با عنوان «ایران مدرن و نظام آموزشی آن» ضمیمه کرد و همان طور که از این عنوان برمیآید، تأسیس دانشگاه جزو پروژة نوسازی ایران، تلقی میشد (صدیق، 1354، 372)
چالش کیفیت آموزش عالی در ایران زمینه کاوی تاریخی