لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه48
تأثیرات تلویزیون بر جامعه
خبرگزاری فارس: مسأله ابعاد و عمق تأثیرات تلویزیون بر جامعه، موجب گردیده که صاحبنظران در غرب، نقش تلویزیون را فراتر از یک رسانه صرف و واسطه انتقال پیام بدانند و لذا برای آن تأثیرات ساختاری، بنیانی و ماندگار در فرهنگ قائلاند. میشل بیکس از جمله این متفکران است که ادله خود را در این باب در حد یک مقاله، ارائه داده است.
مسأله ابعاد و عمق تأثیرات تلویزیون بر جامعه، موجب گردیده که صاحبنظران در غرب، نقش تلویزیون را فراتر از یک رسانه صرف و واسطه انتقال پیام بدانند و لذا برای آن تأثیرات ساختاری، بنیانی و ماندگار در فرهنگ قائلاند. میشل بیکس از جمله این متفکران است که ادله خود را در این باب در حد یک مقاله، ارائه داده است.
در آغاز این تحقیق، من در پی این بودم که اثر اخبار رسانهها را بر دیدگاهها و ارزشهایمان بررسی کنم. فرضیه اولیه من این بود که بخشهای خبری رفته رفته، متعصبانهتر و برای اذهان، منصرفکنندهتر میشوند. تعجبآور نخواهد بود که این بررسی اولیه، منجر به بررسیهایی در هزاران جهت در مورد آثار تلویزیون بر فرهنگ ما گردید. آنچه در ابتدای این بررسی متذکر میشوم، زمینههای مختلفی است که از تلویزیون، تأثیر میپذیرد. تلویزیون اساساً گونههای قدیمی ارتباطات اعضای خانواده را تحت تأثیر گذاشته و فعالیتهای اوقات فراغت را تغییر داده، شیوه ارائه گزارشهای خبری را متفاوت کرده، پیشرفت کودکان را عوض نموده و بر خشونت در جامعه مؤثر بوده است.
تماشای تلویزیون، فعالیتی ارزان و استراحتبخش است. این فعالیت می تواند به تنهایی صورت گیرد و موجب انصراف حواس افراد از زندگی واقعی گردد. تلویزیون همواره برنامه دارد و همیشه در یک زمان، فرد میتواند چند برنامه را انتخاب کند، از این رو فرد میتواند مدت بسیار زیادی را به تماشای تلویزیون بگذراند، بدون این که فکر خود را دقیقاً معطوف به آن نماید و درنهایت باید گفت تلویزیون میتواند باعث تفریح باشد.
از سوی دیگر، تلویزیون آثار منفی خویش را نیز دارد. در موارد بسیاری، تلویزیون منجر به از بین رفتن کیفیت زندگی خانوادگی، به حداقل رساندن ارزش آموزش برای کودکان و ترویج خشونت و سکس شده است که این موارد اخیر، خصوصیت ویژه برنامههای تلویزیونی مدرن است که میخواهند روابط افراد بالغ را به صورت دست نخورده و درنهایت آن به تصویر بکشند. امروزه تماشاگران، بیشتر خواهان سریالها هستند؛ سریالهایی از قبیل "کارولین و دوستانش در شهر " که اساساً مبتنی بر طنزها و کنایههای جنسی در برنامههای کمدی خود است.
درباره ماهیت تماشای تلویزیون، بحثهای فزایندهای صورت گرفته است. منتقدین تلویزیون ادعا میکنند که تماشای تلویزیون عملی انفعالی است که در آن، بیننده در طول تماشا کردن به صورت غیرهوشیار جذب تلویزیون میشود و از این رو تلویزیون به عادتی برای بسیاری از آمریکاییها تبدیل شده است. طرفداران تلویزیون معتقدند که تماشای تلویزیون، عملی فعالانه است، چرا که بینندگان خود انتخاب میکنند که چه ببینند و دیدههای خود را نیز به واسطه نیازها و سوابق ذهنی خود تفسیر میکنند.
"جری ماندر " تلویزیون را نوعی "آموزش در خواب " مینامد، چرا که مغز و اعضای آدمی در برابر آنچه که از تلویزیون دریافت میکند، عکسالعمل نشان نمیدهد و نمیتواند نشان بدهد، او علاوه بر این میافزاید:
"ترسناکی تلویزیون از آن روست که اطلاعات وارد مغز ما میشوند، ولی ما عکسالعملی نشان نمیدهیم. اطلاعات وارد شده مستقیماً به ذخیره حافظه آدمی اضافه میشود و احتمالاً بعداً به آن عکسالعمل نشان میدهیم، در حالی که نمیدانیم به چه چیزی عکسالعمل نشان میدهیم. هنگام تماشای تلویزیون، انسان در حال تمرین است تا به آنچه که میبیند عکسالعمل نشان ندهد، اما بعداً کارهایی انجام میدهد، بدون آنکه بداند چرا آنها را انجام داده و یا این افکار از کجا آمده است ".
شاید این حالت، بیش از همه به کار موفقیت آگهیهای تبلیغاتی بیاید. در هر زمانی در طول روز ممکن است
تحقیق در مورد کارکرد تلویزیون در جامعه