بسم الله الرحمن الرحیم
گفتیم که تاریخچه ی با عظمت کربلا که بدست ما افتاده است، هم دچار تحریف لفظی شده است و هم دچار تحریف معنوی . تحریف لفظی یعنی اینکه ما از خودمان ساز و برگهایی بر پیکرهی این تاریخ ساخته ایم که چهره ی با عظمت و نورانی ان را تاریک و ظلمانی و قیافه ی زیبای ان را زشت کرده ایم. نمونه هایی را در این زمینه ذکر کردم.
تحریف معنوی : متاسفانه این حادثه تاریخی در دست ما تحریف معنوی شده است و تحریف معنوی بسیار خطرناک تر از تحریف لفظی است. انچه سبب شده است که این حادثه ی بزرگ برای ما از اثر و خاصیت بیفتد ،تحریفات معنوی است نه تحریفات لفظی؛ یعنی اثر سوءتحریفات معنوی از تحریفات لفظی بیشتر است.
تحریف معنوی یعنی چه؟ در یک جمله ممکن است ما از لفظ، نه کم کنیم و نه زیاد ،
وقتی که می خواهیم ان را توجیه و تفسیر کنیم، طوری توجیه و تفسیر کنیم که درست بر
خلاف و برضد معنی واقعی ان جمله باشد. برای این موضوع فقط یک مثال کوچک عرض میکنم تا
مطلب روشن شود.
در رزوی که مسجد مدینه را بنا میکردند ، عمار یاسر فوق العاده تلاش صادقانه می کرد؛ نقل کرده اند که پیغمبر اکرم فرمود : یا عمار! تقتلک الفئة الباغیة ای عمار! ترا ان دسته ای میکشندکه سرکشند . اشاره به ایه قران است که می فرماید اگر دو دسته از مسلمانان با یکدیگر جنگیدند و یک دسته سرکشی کرد ،شما به نفع ان دسته ی دیگر علیه دسته سرکش وارد شوید و اصلاح کنید . این جمله را که پیغمبر اکرم درباره عمار فرمود ، شخصیت بزرگی به او داد.لهذا عمار که در صفین در خدمت امیرالمومنین بود، وزنه ی بزرگی در لشکر علی ( ع ) شمرده میشد، حتی افراد ضعیف الایمانی بودند که تا وقتی عمار کشته نشده بود هنوز مطمئن نبودند عملی که در رکاب علی می کنند ، بحق است، یعنی کشتن معاویه وسپاهیان او جایز است . روزی که عمار بدست اصحاب معاویه در لشکر امیرالمومنین کشته شد، ناگهان فریاد از همه جا بلند شد که حدیث پیغمبر صادق امد . بهترین دلیل برای اینکه معاویه و یارانش برباطل اند این است که اینها قاتل عمار هستند و پیغمبر اکرم در گذشته خبر داد . امروز مثل افتاب روشن است که لشکر معاویه ، لشگر «یاغی» یعنی سرکش و ظالم و ستمگر است و حق با لشکریان علی (ع) است . پس به نص قران باید به نفع لشکر علی ، علیه لشکر معاویه وارد جنگ شد. این قضیه تزلزلی در لشکر معاویه ایجاد کرد . معاویه که همیشه با حیله و نیرنگ
کار خود را پیش می برد، اینجا دست به تحریف معنوی زد ، چون نمیشد انکار کرد و گفت پیغمبر درباره عمار چنین چیز نگفته است ، زیرا اقلا شاید پانصد نفر در انجا بودند که شهادت میدادند که ما این جمله را از پیغمبر شنیدیم و یا از کسی شنیدیم که او از پیغمبر شنیده بود . بنابراین ، این جمله پیغمبر درباره عمار قابل انکار نبود . شامیها به معاویه اعتراض می کردند که عمار را ما کشتیم و پیغمبر فرمود تقتلک الفئة الباغیة ، گفت اشتباه کردید! درست است که پیغمبر فرمود عمار را ان طائفه سرکش ، می کشند ، عمار را ما نکشتیم گفتند لشکریان ما کشتند . گفت نه ! عمار را علی کشت که او را به اینجا اورد و موجبات کشته شدنش را فراهم کرد !!! عمرو عاص دو پسر داشت ، یکی مانند خودش دنیا دار و دنیا پرست و دیگری نسبتا جوان مومن و با ایمانی بود و با پدرش هماهنگی نمی کرد. اسم او عبدالله بود . در یک جلسه ای که عبدالله حاضر بود ، همین مغلطه ی معنوی را بکار بردند . عبدالله گفت این چه حرفی است که می زنید ، این چه مغلطه کاری است که میکنید؟ چون عمار در لشکر علی بود پس علی او را کشت ؟!
شامل 116 صفحه word
دانلود تحقیق تاریخچه ی با عظمت کربلا