
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:35
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
چکیده
مقدمه 1
پیکاسو و آغاز سبک کوبیسم 6
کوبیسم در شعر 23
کوبیسم 24
عکاسی کوبیستی 29
نمونه ای از عکسهای 30
منابع 35
چکیده
کوبیسم ـ از نقاط عطف هنر غرب ـ جنبشی بزرگ در نقاشی و تا حدی محدودتر در مجسمهسازی قرن بیستم است. این سبک که قبل از جنگ جهانی اول توسط پیکاسو و براک در پاریس شکل گرفت، گرچه محدود به نقاشی و مجسمهسازی میشد، با این حال تأثیری بسزا بر توسعه و ترقی هنر مدرن گذاشت.
هنرمندان پیرو این سبک که ریشههائی نیرومند در هنر قومی ـ قبلیهای آفریقائی دارد، از تکنیکهای کُلاژ (وصلهچسبانی) و فرمهای هندسی استفاده میکنند. گاهی زوایائی مختلف از یک تصویر همزمان در تابلو نشان داده میشود.
هدف پیروان کوبیسم آن بود که با رویگردانی ریشهای از مفهوم هنر بهعنوان بازنمائی طبیعت ـ که پس از رنسانس بر نقاشی و مجسمهسازی غرب سلطه داشت ـ اجسام و احجام را، بیآنکه از شگردهای سهبعدی نمائی استفاده کنند، بر سطحی دوبعدی به تصویر درآورند. نقاشان کوبیست، آنقدر که اشیاء واقعی را باز مینمایاندند، بر نمودهای ظاهری آنها در مکان و زمانی خاص تأکید نمیکردند، بلکه میکوشیدند با بهرهگیری از خرد و شناخت خود، جنبههائی نادیدنی از پدیدارهای مختلف را به نمایش درآورند. بدین منظور، وجوه مختلفی از یک شکل در آنِ واحد به تصویر درمیامد. به عبارت دیگر صورتهای مختلف یک شیء به سطوح مختلف هندسی تجزیه میشد و سپس از دیدگاههای مختلفی ترکیب مجدد مییافت. کوبیسم از این منظر، مدعی رئالیسم بود، منتها نه رئالیسم بصری و امپرسیونیستی، بلکه رئالیسم واقعی.
مجسمههای آفریقائی و تابلوهای متأخر سزان از مهمترین منابع تأثیرگذار در پیدائی این سبک به شمار میروند اما درواقع با تابلوی «دوشیزگان آوینیون» اثر پیکاسو (1907) بود که حرکت این جنبش هنری آغاز شد و بعدها به دو مرحله تحلیلی (1912ـ1910) و ترکیبی (1914ـ1912) تقسیم گردید.
همکاری پیکاسو و براک که با جنگ جهانی اول پایان یافت، سبب شکلگیری حرکتها و سبکهای بسیار زیادی در قرن بیستم شد که از آن جمله، «فوتوریسم»، «اورفیسم»، «پوریسم» و «وُریتیسم» درخور ذکرند.
مقدمه
علاقه مندیهای نقاشان کوبیسم1
با توجه به پیشینه آثار هنری، مخصوصاً نقاشی، اغلب نقاشیهائی که در کنار نوآوری و جدید بودن، خصوصیات سنتی و مأنوس را عرضه کردهاند، سریعتر از کارهای افراطی و کاملاً نوجویانه، دوستدار و پیرو پیدا کردهاند؛ چنانکه در کوبیسم، سطوح هندسی به کار رفته در آثار پیکاسو و براک در شمار نوآوریهای آنها بود.
«زبان نوئی که پیکاسو و براک در آثار خود به آن دست یافتند، باعث تحولاتی چشمگیر در هنر نقاشی شد و آزادیهائی را برای هنرمندان به ارمغان آورد که قبلاً وجود نداشت؛ ازجمله: آزاد شدن آنها از قید و بندهائی که آن زمان، در بازنمائی
1- نقاشان کوبیسم (پیر هاترید .مکتب کوبیسم)نقاش
دقیق پدیدهها و اشیا مرسوم بود، یا آزادی یافتنِ زبانی نو و ترکیباتی جدید برای به تصویر کشیدن طبیعت و زندگیشان.
از سوی دیگر، مرکزیت هنری پاریس و محفل کوچک هنرمندان فعال در جوار پیکاسو و براک، باعث موفقیت آنها در اشاعه این زبان نو شد. افزون بر این، به رغم تازگی کوبیسم، این هنر نو در زمانی مناسب پا به عرصه گذاشت، زیرا ارتباط خود را با هنر مرسوم پیشین قطع نکرد و برعکس، با جمع کردن مجموعهای از ریشههای متباین آن، ذهنیت موجود آماده و پذیرای کوبیسم شد.
در سال 1912 روش هنری پیکاسو و براک بکلی تغییر کرد و با پدید آمدن تابلوی «نقش اشیا همراه با حصیر صندلی» در سال 1914 که بعدها یکی از تابلوهای معروف پیکاسو به شمار آمد، عنوان کوبیسم ترکیبی به حوزه نقاشی وارد شد.
تابلوهای خلق شده بدین روش، چنانکه از نام آن برمیآید، نه برگرفته از طبیعت، بلکه ترکیبی از عناصر و مصنوعات بودند که سبب دگرگونی مفهوم کلی هنر نقاشی نیز شدند؛ زیرا تا آن زمان بویژه در فرانسه و انگلیس نقاشی در مفهوم کلی به معنای رنگ کردن یک سطح بود.
پیکاسو، در تابلوی یادشده عناصر تصویری روزنامه، پیپ، بطری و مانند آن را روی پارچه مشمعی نقشداری قرار داد که تا یکسوم تابلو را فرا گرفته بود و به رغم ساختگی بودن آن، واقعیترین و باورپذیرترین بخش تابلو به نظر میرسید.
گفتنی است که آثار «خوان گریس» در مرحله ترکیبی، اهمیتی در ردیف آثار پیکاسو و براک یافت. 1
استفاده از مواد و مصالحی غیر از مواد سنتی (خرت و پرتهائی که به نظر برخی شاید دون شأن هنر باشد)، به بازی گرفتن واقعیت نه برای رسیدن به یک زیبائی آرمانی، بلکه صرفاً به منظور تفریح و تفنن، انکار کلی همه فوت و فنّهای جاافتاده هنر نقاشی در قرون گذشته با استفاده از تکنیک کُلاژ، و سرانجام نفی تمام و کمال این اصل قرار دادی که «تابلوی نقاشی باید در برابر چشمان نظارهگر همچون پنجرهای ظاهر گردد که به فضائی خیالی گشوده میشود» دلائلی بر بدیع بودن کوبیسم بود.
افرادی که کوبیسم را نوعی شانه خالی کردن از بار مسئولیت پنداشته بودند، بسرعت زبان مونتاژ را یاد گرفتند و کوبیسم را که واقعنمایی عکاسیوار عناصر
1- آثار «خوان گریس پیکاسو و براک یافت.
طبیعی را با کمپوزیسیونی قویاً غیرواقعنما تلفیق میکرد، بهعنوان هنری جامع و کامل پذیرفتند. بدین طریق، گسستگی و استفاده از زبانهای نامتجانس (از طریق ادغام عناصری از زندگی روزمره در اثر) به قراردادهای زبان (اکسپرسیون)1 هنر مدرن تبدیل شد و کوبیسم نقطه عطف و رهبر این حرکت بود.
شاید بتوان گفت که این جهان نو، همان است که کوبیسم قصد تصویر کردن آن را داشت، ولی گفتنی است که چنان بیان صریحی شاید زیاد بجا و درست نباشد، زیرا هر آنچه پیکاسو و براک خلق میکردند، واکنشی در برابر هنر زمانه پنداشته میشد. جالب اینکه در آثار آنها بر خلاف اثار دیگر هنرمندان این سبک، اثری از جلوههای تکنولوژی و پیشرفت انسان در صنعت، همچون اتومبیل، هواپیما، برج ایفل و دیگر مصنوعات ساخت بشر دیده نمیشود. با این حال، گسستگی و پیچیدگی نقاشیهای آنها و بازی راز آمیزشان با واقعیت عینی و ملموس از یکسو و علاقه آنان به خطوط مستقیم و شکلهای هندسی از سوی دیگر، موجب شد کوبیسم به سبک (یا مجموعهای از سبکها) تبدیل شود که بهطور کلی تداعیکننده واکنشی مثبت به جهان نو بودند.
در باب واژه «کوبیسم» لازم به یادآوری است که پیکاسو و براک بهعنوان
1- اکسپرسیون هنر مدرن
پایهگذاران کوبیسم، کوچکترین اشارهای به این نام نداشتهاند و این کلمه، زمانی حالت برچسب نام یک جنبش هنری را یافت که گروهی از نقاشان (بدون حضور پیکاسو و براک) در سال 1911 آثار خود را در «سالن مستقلها» به نمایش درآوردند و روزنامهها عنوان نقاشان کوبیست را به آنها دادند. یک سال بعد از برپائی این نمایشگاه، دو تن از آنان (البر گلز و ژان متسینگر) نخستین کتاب را درباره «کوبیسم» منتشر کردند و در همان سال، نقاشیهای کوبیستی که در پاریس کشیده شده بودند، در سراسر اروپا (در شهرهای لندن، بارسلون، کلن، زوریخ، مونیخ، برلین، پراگ و مسکو) به نمایش درآمدند. گذشته از این، در سال 1913 مجموعه مقالات آپولینر درباره هنر پیشتاز با عنوان «نقاشان کوبیست» انتشار یافت و نمایشگاه بزرگی که به نام «نمایشگاه قورخانه» در شهر نیویورک برپا شد، کوبیسم را در سراسر آمریکا بر سر زبانها انداخت. البته خودِ واژه کوبیسم بهعنوان یک برچسب به تعبیر و تفسیرهائی دامن زد، به طوری که کوبیسم، اغلب هنر سادهسازی، توصیف میشد و نقاشانی که کارهایشان آکنده از شکلها و حجمهای هندسی بود، بیش از نقاشانی که هدفهای ظریفتری را دنبال میکردند، نماینده راستین این جنبش شناخته میشدند.
در پایان باید یادآور شد که در نگرش برخی نقاشان، کوبیسم راهی بود که آشکارا به انتزاع کامل میرسید. به نظر آنها کسانی که مایل نبودند این راه را تا انتها طی کنند، جرأت وانهادن سنت بازنمائی را نداشتند.
1. پیکاسو و آغاز سبک کوبیسم
در 25 ماه اکتبر سال 1881، پابلو روییزپیکاسو1، فرزند دون خوزه روییز پیکاسو و ماریا پیکاسو لوپز، در مالاگا واقع در جنوب اسپانیا به دنیا می آید.
پدر او، دون خوزه، نقاش بود که در مدرسه ی هنرهای زیبا، طراحی تدریس می کرده. پابلو پیکاسو که هر دم تغییر روش در کارش داشته است،
در ناکجااباد هنر سیر می کرده و همه ی کوشش هایی را که برای طبقه بندی کارش در مقالات مفهومی یا در برگه دان های مورخان هنر به کار می رفته، به مبارزه می طلبید. وی در سراسر دهه های پربار گذشته، آثاری آفریده که از نظر شیوه بیان و شگرد کار، یکسره با هم فرق داشته. عناصر سبکی که به گمان هنر مندان آن زمان دیر زمانی پیش از این در گذشته پیکاسو مدفون شده بود ، به طور ناگهان سر بر می آوردند و وی همین عناصر را با دیگر عناصر در می آمیخته تا دستاوردهایی نو و پر شگفت پدید آورد.
مقاله کوبیسم