اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله معنای تحریف قران

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله معنای تحریف قران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

تحریف یعنی چه؟ تحریف در زبان عربی از ماده ی «حرف» است یعنی منحرف کردن چیزی از مسیر و وضع اصلی خود که داشته است یا باید داشته باشد. به عبارت دیگر، تحریف نوعی تغییر و تبدیل است، ولی تحریف مشتمل بر چیزی است که کلمه ی تغییر و تبدیل نیست. شما اگر کاری کنید که جمله ای ، نامه ای، شعر و عبارتی آن مقصودی راکه باید بفهماند نفهماند و مقصود دیگری را بفهماند، می گویند شما این عبارت را تحریف کرده اید.
مثلا شما گاهی مطلبی یا حرفی را به یک نفر می گوئید، بعد آن شخص سخن شما را در جای دیگری نقل می کند پس از آن، کسی به شما می گوید: فلانی از قول شما چنین چیزی نقل می کرد، شما می فهمید که آنچه شما گفته بودید یا آنچه که او نقل کرده خیلی متفاوت است. او سخنان شما را کم و زیاد کرده است، قسمتی از حرف های شما که مفید مقصود شما بوده است را حذف کرده و قسمت هایی از خود به آن افزوده است، در نتیجه سخن شما مسخ شده و چیزی دیگری از آب در آمده است. آن وقت شما می گوئید: این آدم حرف مرا تحریف کرده است. مخصوصا اگر کسی در سندهای رسمی دست ببرد، می گویند: سند را تحریف کرده است. اینها مثال هائی بود برای روشن شدن معنی کلمه ی تحریف و این کلمه بیش از این احتیاج به توضیح ندارد. حال به شرح انواع تحریف می پردازیم.

 

ب. انواع تحریف (2)
تحریف انواعی دارد که مهم ترین آنها عبارت است از : « تحریف لفظی» و «تحریف معنوی. تحریف لفظی این است که ظاهر مطلبی را عوض کنند، مثلا از یک گفتار عبارتی حذف شود یا به آن عبارتی اضافه شود، و یا جمله ها را چنان پس و پیش کنند که معنی آن فرق کند، یعنی در ظاهر و در لفظ گفتار تصرف کنند.
تحریف معنوی این است که شما در لفظ تصرف نمی کنید، لفظ همان است که بوده، ولی آن را طوری معنی می کنید که خلاف مقصد و مقصود گوینده است. آن را طوری معنی می کنید مطابق مقصود خود شما باشد نه مطابق مقصود اصلی گوینده.
قرآن کریم کلمه ی تحریف را مخصوصا در مورد «یهودی ها» بکار برده و با ملاحظه ی تاریخ معلوم می شود که اینها قهرمان تحریف در طول تاریخ هستند. نمی دانم این چه نژادی است که تمایل عجیبی به قلب حقایق و تحریف دارد لهذا همیشه کارهایی را در اختیار می گیرند که در آنها بشود حقایق را تحریف و قلب کرد.
من شنیده ام بعضی از همین خبرگزاریهای معروف دنیا را که رادیوها و روزنامه ها همیشه از اینها نقل می کنند منحصرا در دست یهودیهاست. چرا؟ برای این که بتوانند قضایا را در دنیا آن طوری که دلشان می خواهد منعکس کنند و قرآن چه عجیب درباره ی اینها حرف می زند این خصیصه ی یهودیان که تحریف است، در قرآن به صورت یک خصیصه ی نژادی شناخته شده است. در یکی از آیات قرآن در سوره ی بقره می فرماید: «أفتطعمون ان یؤمنوا لکم» ای مسلمانان آیا شما طمع بستید که اینها به شما راست بگویند؟ اینها همان ها هستند که با موسی می رفتند و سخن خدا را می شنیدند اما وقتی که برمی گشتند تا در میان قومشان نقل کنند آن را زیر و زور می کردند.
أفتطمعون أن یؤمنوا لکم و قد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون. (3)
تحریف هم که می کردند، نه از باب اینکه نمی فهمیدند و عوضی بازگو می کردند، نه، اینها ملت باهوشی هستند و خوب هم می فهمیدند، اما در عین این که خوب می فهمیدند مع ذلک حرف ها را، سخنان را به گونه ای دیگر برای مردم بیان می کردند. تحریف همین است. یعنی پیچ دادن، کج کردن چیزی، از مسیر اصلی منحرف کردن. اینها در کتب الهی تحریف کردند. قرآن در این مورد در بسیاری از جاها یا کلمه ی تحریف را آورده و یا به صورت دیگری مطلب را بیان کرده است. ولی مفسرین ذکر کرده اند که تحریفی که قرآن می گوید اعم از تحریف لفظی و تحریف معنوی است. یعنی بعضی از این تحریف ها که صورت گرفته است در لفظ بوده و بعضی در تفسیر و در معنی بوده است نه در لفظ، که چون از مطلب خیلی خارج می شوم نمی خواهم در اطراف این مطلب بیشتر از این بحث کنم.
تحریف معنوی (4) بسیار خطرناک تر از تحریف لفظی است... اثر سوء تحریفات معنوی ازتحریفات لفظی بیشتر است.
تحریف معنوی یعنی چه؟ در یک جمله ممکن است ما از لفظ، نه کم کنیم و نه زیاد، ولی وقتی که می خواهیم آن را توجیه و تفسیر کنیم، طوری توجیه و تفسیر می کنیم که درست برخلاف و بر ضد معنی واقعی آن جمله باشد.. این را می گویند«تحریف معنوی».
اگر بخواهیم حوادث و قضایا را تحریف معنوی کنیم، چگونه تحریف می کنیم؟
حوادث و قضایای تاریخی ازیک طرف علل و انگیزه ها و از طرف دیگر منظور و هدف هایی دارند. تحریف یک حادثه ی تاریخی این است که یا علل و انگیزه های آن حادثه را به گونه ای غیر از آنچه که بوده است بگوئیم، یا هدف و منظور آن را به گونه ای غیر از آنچه که بوده است تفسیر کنیم.
مثال: شما به منزل یک شخصی که از مکه آمده است می روید. انگیزه ی شما این است که زیارت کردن حاجی مستحب است. لذا به دیدن او می روید. یک نفر می گوید: می دانی چرا فلان کس به خانه ی فلان شخص رفت؟ دیگری می گوید: چرا؟ می گوید: منظور او از رفتن به منزل فلانی این است که دختر او را برای پسرش خواستگاری کند، موضوع مکه را بهانه کرده است. منظور شما را این چنین تحریف می کنند. این را تحریف معنوی می گویند.
«حادثه ی تاریخی عاشورا» از یک طرف علل و انگیزه هایی دارد و از طرف دیگر هدف ها و منظورهای عالی . ما مسلمانان، ما شیعیان حسین بن علی این حادثه را تحریف کردیم همان طور که «معاویه بن ابوسفیان» جمله ی پیغمبر درباره ی «عمار» (تقتلک الفئه الباغیه) (5) را تحریف کرد. یعنی حسین علیه السلام در نهضت خود انگیزه ای داشت، ما چیز دیگری برای آن تراشیدیم! حسین علیه السلام یک هدف و منظور خاصی داشت، ما یک هدف و منظور دیگری برای او تراشیدیم! (6)

 

ج. موضوع تحریف (7)

 

تحریف از نظر موضوع نیز فرق می کند. یک وقت است که تحریف در یک «سخن عادی» است. مثل این که دو نفر در نقل قول و گفتار یکدیگر تحریف کنند. یک وقت هم هست که تحریف در یک «موضوع بزرگ اجتماعی» است. مثل تحریف در شخصیت ها، شخصیت هایی هستند که قول و عملشان برای مردم حجت است، خلقشان برای مردم نمونه است. مثلا کسی سخنی را به علی علیه السلام نسبت می دهد که نگفته است، یا مقصودش چیز دیگری بوده ، این خیلی خطرناک است. خلق و خوئی را به پیغمبر، به امام نسبت می دهد، در صورتی که خلق او طور دیگری بوده است. یا در یک حادثه ی بزرگ، در یک حادثه ی تاریخی که از نظر اجتماع یک سند اجتماعی و یک پشتوانه ی اخلاقی و تربیتی است، تحریف به وجود آوردند. این دیگر چقدر اهمیت دارد و چقدر خطرناک است که تحریفات، چه تحریف لفظی و چه تحریف معنوی در موضوعاتی صورت بگیرد که موضوع عادی نیستتند. یک وقت کسی در شعر حافظ تحریفی می کند یا مثلا در کتاب موش و گربه دست می برد این چندان اهمیتی ندارد..البته اینها نباید بشود ولی این تحریف ها به حیات و سعادت اجتماع ضربه نمی زند، در مسیر اجتماع انحرافی ایجاد نمی کند. اما تحریف در چیزهائی که بستگی به اخلاق و تربیت و دین مردم دارد خطرناک است، و وای به آنجا که در اسناد و پشتوانه های زندگی بشر تحریف صورت بگیرد.

 

عوامل تحریف (8)
این عوامل بر دو قسم است . یک نوع، عوامل عمومی[اند و نوع دیگر آن عوامل خصوصی است.
الف. عوامل عمومی

 

به طور کلی عوامل وجود دارد که تواریخ را دچار تحریف می کند، اختصاص به حادثه ی عاشورا ندارد. مثلا همیشه اغراض دشمنان، خود، عاملی است برای این که حادثه ای را دچار تحریف کند. دشمن برای این که به هدف وغرض خود برسد، تغییر و تبدیل هائی در متن تاریخ ایجاد و یا توجیه و تفسیرهای ناروایی از تاریخ می کند و این نمونه های زیادی دارد که نمی خواهم در اطراف آنها بحث بکنم..
عامل دوم تمایل بشر به اسطوره سازی و افسانه سازی است و این در تمام تواریخ دنیا وجود دارد. در بشر، یک حس قهرمان پرستی هست که در اثر آن درباره ی قهرمان های ملی و قهرمان های دینی افسانه می سازد. (9) بهترین دلیلش این است که مردم برای نوابغی مثل «بوعلی سینا» و «شیخ بهایی» چقدر افسانه جعل کردند! بوعلی سینا بدون شک نابغه بوده و قوای جسمی و روحی او یک جنبه ی فوق العادگی داشته است. ولی همین ها سبب شده مردم برای او افسانه ها بسازند...
درباره ی امیرالمؤمنین علی علیه السلام، ما شیعیان چقدر افسانه گفته ایم! در این که علی علیه السلام مرد خارق العاده ای بوده بحثی نیست، در شجاعت علی علیه السلام کسی شک ندارد. دوست و دشمن اعتراف دارند که شجاعت علی علیه السلام شجاعت فوق افراد عادی بوده است. علی علیه السلام در هیچ میدان جنگی، با هیچ پهلوانی نبرد نکرد مگر این که آن پهلوان را کوبید و به زمین زد. اما مگر افسانه سازها و اسطوره سازها به همین مقدار قناعت کردند؟! ابدا. مثلا گفته اند علی علیه السلام در جنگ خیبر با مرحب خیبری روبه رو شد مرحب چقدر فوق العادگی داشت.
مورخین هم نوشته اند که علی در آنجا ضربتش را فرود آورد این مرد را دو نیم کرد (نمی دانم که این دو نیم کامل بوده یا نه) ولی در اینجا یک حرفها، و یک افسانه هایی درست کردند که دین را خراب می کند...
اروپائی ها می گویند: در تاریخ مشرق زمین مبالغه ها ، اغراق ها زیاد است و راست هم می گویند. ملا آقای دربندی در اسرار الشهاده نوشته است:
سواره نظام لشکریان عمر سعد ششصد هزار نفر و پیاده نظامشان دو کرور بود و در مجموع یک میلیون و ششصد هزار نفر و همه . اهل کوفه بودند!
مگر کوفه چقدر بزرگ بود؟ کوفه یک شهر تازه ساز بود که هنوز سی و پنج سال بیشتر از عمر آن نگذشته بود، چون کوفه را در زمان عمر بن خطاب ساختند. این شهر را عمر دستور داد بسازند برای این که لشکریان اسلام در نزدیکی ایران، مرکزی داشته باشند. در آن وقت معلوم نیست همه ی جمعیت کوفه آیا به صدهزار نفر می رسیده است یا نه؟ این که یک میلیون و ششصد هزار نفر سپاهی در آن روز جمع بشود و حسین بن علی هم سیصدهزار نفر آنها را بکشد، باعقل جور در نمی اید. این، قضیه را به کلی از ارزش می اندازد....
این حس اسطوره سازی، خیلی کارها کرده است. ما نباید یک سند مقدس را در اختیار افسانه سازها قرار بدهیم.
فان فینا اهل البیت فی کل خلف عدولا ینفون عنه تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین. (10(
[عامل سوم تحریف تاریخ، (11)] دوستی و تمایل [افراد است که ] مثال عام دوستی همه ی اکاذیبی است که افراد و اقوام برای نیاکان خود جعل می کنند. در مورد امام [حسین علیه السلام]، او را اخلال گر و تفرقه انداز خواندند که قبلا [بحث آن ] گذشت.

 

ب. عوامل خصوصی
[این عوامل اختصاص به حادثه ی خاص تاریخی دارد که در حوادث تاریخی دیگر، مشاهده نمی شود. بنابراین هر حادثه ی تاریخی ممکن است عوامل خاص خود را دارا باشد. استاد شهید مطهری در جلد اول کتاب حماسه ی حسینی به طور مشروح در خصوص عوامل خاص تحریف حادثه ی عاشورا بحث ارزشمندی را بیان می دارند که ما از آوردن آن مطالب در اینجا به دلیل اختصار پرهیز می کنیم.

 

وظایف علما و عامه ی مردم (12)
قبل از آنکه این وظیفه و این رسالت را چه برای علمای امت ( به تعبیر دیگر خواص) و چه برای توده ی مردم ( به تعبیر دیگر عوام) عرض کنم، مقدمتا دو مطلب دیگر را بیان می کنم:

 


مسئولیت تحریفات
یکی این که نگاهی به گذشته کنیم و ببینیم مسؤول این تحریفات چه کسانی هستند. آیا خواص و علما مسؤول این تحریفاتند و یا توده و عوام الناس؟ امروزه وظیفه چیست و وظیفه ی کیست، یک مطلب است، در گذشته مقصر و مسؤول که بوده است، مطلب دیگری است.
معمولا در این گونه قضایا علماء به گردن عوام می اندازند و عوام به گردن علماء .... ولی حقیقت این است که در این تقصیر و در این مسؤولیت هم خواص مسؤولند و هم عوام. این را بدانید که عامه ی مردم و توده ی مردم هم دراین مسائل شریکند. در این جور مسائل این توده ی مردم هستند که حقایق کشی می کنند و انحرافات را اشاعه می دهند.
حدیث معروفی است و علماء برای آن اعتبار قائل شده اند که شخصی از امام صادق علیه السلام در ذیل آیه شریفه ی :«و منهم امیون لا یعلمون الکتاب الا امانی» ( 13) ( در اینجا خدا از عوام یهود انتقاد می کند. با این که خدا عوام را بی سواد، امی و درس ناخوانده معرفی می کند، در عین حال از همین عوام در قرآن انتقاد می کند و آنها را مسؤول میشناسدسؤال می کند که آقا! علمای یهود مسؤول بوده اند درست، عوام چه مسؤولیتی دارند؟ اینها عوام بودنشان عذرشان است (حدیث مفصل است)
امام فرمود: این جور نیست. مسائلی هست که احتیاج به درس خواندن دارد، فقط درس خوانده ها آنها را درک می کنند، درس ناخوانده ها درک نمی کنند. در اینجا می توان گفت عوام مسؤول نیستند چون درس خوانده نیستند. گو این که گاهی عوام مسؤولیتشان این است که چرا درس نمی خوانند؟ این هم یک منطقی است ولی اگر عوام مسؤولیت نداشته باشند، در مسائلی است که آن مسائل احتیاج به تحصیل و درس و کتاب و معلم دارد. وقتی معلم ندیده، مدرسه ندیده، کتاب نخوانده چرا مسؤول باشد؟
اما بعضی از مسائل هست که بشر با فطرت سلیم، آنها را درک می کند و دیگر مدرسه و کتاب و معلم نمی خواهد، به تعبیر من دیپلم داشتن نمی خواهد، کلاس شش را طی کردن نمی خواهد .بلکه عقل داشتن کافی است، سلامت عقل کافی است، سپس امام مثال زد، فرمود: عالمی مردم را به زهد و تقوا دعوت می کند، ولی در عین حال برخلاف زهد و تقوا عمل می کند! توبه فرما است، اما توبه فرمایان خود، توبه کمتر کنند و مردم عوام هم اینها را می بینند که بر ضد گفته ی خودشان عمل می کنند! امام فرمود: آیا انسان باید درسی خوانده و معلم دیده باشد و کلاس طی کرده باشد تا بفهمد که چنین آدمی لایق پیروزی نیست؟ عوام یهود اینها را به چشم خودشان می دیدند و با عقل خودشان درک می کردند، «و اضطروا بمعارف قلوبهم»(14) با یک معرفت فطری درک می کردند که از چنین کسانی نباید پیروی کرد مع ذلک پیروی می کردند، پس مسؤولند.
یک سلسله مسائل هست که احتیاج به درس خواندن ندارد، به قول معروف خط سیاه و سفید خواندن نمی خواهد... فطرت سلیم می خواهد و فطرت سلیم را هم، همه دارند. فطرتشان درک می کند . پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله جمله ای دارد که از پخته ترین جمله هاست، چون از فطری ترین جمله هاست. فرمود:
انما الاعمال بالنیات و انما لکل امریء ما نوی. (15)
عمل، به قصد و نیت بستگی دارد. اگر شما کاری انجام دهید چه خوب و چه بد، اما آن کار بدون قصد از شما صادر شده باشد، اگر بد است مسؤول نیستید و اگر خوب است پاداش ندارید.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معنای تحریف قران
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد