درآمدی بر تفکر خلاق
خبرگزاری " مهر" - گروه دین و اندیشه : متن زیر ترجمه مقاله رابرت هریس درباب تفکر خلاق است که در سه قسمت بر روی خروجی خبرگزاری " مهر" قرار می گیرد .
قسمت اعظم آنچه در رابطه با آموزش رسمی تفکر انجام شده ، بر مهارت هایی همچون تدریس تحلیلی تاکید می کند . این که چگونه دانش آموزان ادعاها را درک کنند، یک استدلال منطقی را به وجود آورند یا آن را دنبال کنند، پاسخ ها را بفهمند ، راه های نادرست را حذف کرده و بر راه های صحیح تمرکز کنند. با وجود این ، یک نوع تفکر دیگر هم وجود دارد که به بررسی ایده ها می پردازد، احتمالات را به وجود می آورد، به دنبال پاسخ های متعدد و صحیحی می گردد و تنها به یک پاسخ درست اکتفا نمی کند. هر دو نوع تفکر برای موفقیت در زندگی روزمره حیاتی هستند ؛ اما نوع دوم بیشتر پس از اتمام دروه کالج نادیده گرفته می شود. باید بین این دو روش بدین نحو تماییز قائل شویم :
تفکر خلاق تفکر نقدی
تولیدی تحلیلی
واگرا همگرا
عمودی عمودی
امکان احتمال
تعلیق داوری داوری
پخش شده متمرکز شده
ذهنی عینی
یک جواب جواب
نیم کره چپ مغز نیم کره چپ مغز
بصری شفاهی
تداعی کننده یک بعدی
پر مایه و تازه استدلال
بله و... بله اما...
در فعالیتی چون حل کردن مسئله، هر دو نوع تفکربرای ما مهم تلقی می شود. اول، باید مسئله را تحلیل کنیم؛ سپس باید راه حل های ممکن را به وجود آوریم، پس از آن باید بهترین راه حل را انتخاب کره وآن را کامل نماییم ، و سر انجام باید تاثیر راه حل را ارزیانی کنیم. همانطو که مشاهده می کنید، این فرآیند یک تناوب را بین دو نوع تفکر نقدی و خلاق آشکار می کند. عملاً این دو نوع تفکر بیشتر مواقع با هم عمل می کنند اما به یکدیگر وابسته نیستند.
خلاقیت چیست؟
توانایی . یک تعریف ساده می گوید خلاقیت توانایی تصور و ابداع چیزی است. همانطو که در زیر مشاهده خواهید کرد، خلاقیت به خلق چیزی از عدم اطلاق نمی شود( تنها خدا می تواند این کار را انجام دهد)، خلاقیت توانایی ایجاد ایده های تازه از طریق ترکیب ، تغییر یا دوباره استفاده کردن ازایده های موجود است. برخی ایده های خلاق شگفت انگیز وهوشمندانه هستند، درشرایطی که برخی دیگر ساده ، خوب و کاربردی بوده اما آنقدرها مور توجه قرار نمی گیرند.
باور کنید یا نه ، باید بگوییم که هر کس دارای توانایی خلاق ذاتی است. برای مثال ، خلاقیت کودکان را در نظر بگیرید. در سنین بزرگسالی اغلب خلاقیت توسط آموزش سرکوب شده، اما هنوز وجود دارد و می توان آن را بیدار کرد. تمام آن چیزهایی که برای خلاق بودن بدان نیاز داریم تعهد به خلاقیت و وقت گذاشتن برای آن است.
رویکرد. خلاقیت یک رویکرد است : توانایی پذیرفتن تغییر و تازگی، آمادگی بازی با ایده ها و امکانات، انعطاف در برابر دیدگاه ها ، در حالی که در جستجوی راه های اصلاح آن هستید.
فرآیند. افراد خلاق به سختی و به طور مستمر کار می کنند تا به وسیله تغییرات تدریجی و پالایش کارهایشان، ایده ها وراه حل ها را اصلاح کنند. بر خلاف اسطوره شناسی خلاقیت ، تنها تعداد بسیار اندکی از آثار خلاق و عالی با یک ضربه ناگهانی و هوشمندانه خلق شده است. آنچه بیشتر به حقایق واقعی نزدیک تر است، داستان آنهایی است که اختراع را از مخترع دور کردند تا آن را بفروشند ؛ چرا که مخترع می خواست تغییرات جزئی را در اختراع خود وارد کند و در کل آن را بهتر کند. شخص خلاق می داند هر چیز همواره جایی برای تغییر دارد.
روش های خلاق
برای ایجاد نتایج خلاق روش های بسیاری وجود دارد. در اینجا به پنج روش کلاسیک اشاره کرده ایم :
تکامل تدریجی . این شیوه افزایش پیشرفت است. ایده های تازه ای که از دیگر ایده ها وراه حل ها تازه ای که از راه حل های قبلی مشتق می شوند، ایده های تازه ای به وجود می آورند که این ایده ها و راه حل های تاره نسبت به دیگر راه حل ها اندکی اصلاح شده اند. بسیاری از موارد پیچیده ای که امروزه از آن استفاده می کنیم، در طی یک دوره طولانی و افزایش مستمر به وجود آمده است. بهتر کردن چیز از زاویه های مختلف تدریجاً آن را بسیار بهبود می بخشد-،حتی ممکن است با ماهیت اصلی خود کاملاً تفاوت پیدا کند. برای مثال به تاریخ اتومبیل با هر محصول پیشرفت تکنولوژی نگاه کنید. با تولید هر محصول جدیدی اصلاحات به وجود آمدند. هر مدل جدیدی براساس مجموعه خلاقیت های مدل قبلی ساخته می شود ، تا این که در طول زمان، پیشرفت در اقتصاد و داوم آسایش صورت می گیرد. دراین جا خلاقیت در پالایش ، پیشرفت مرحله به مرحله نهفته است تا بوجود آوردن چیزی کاملاً جدید. شیوه تکامل خلاقیت همچنین تداعی کننده اصول نقدی است : هر مسئله ای که یکبار حل شده ، برای بار دوم به شیوه ای بهتر قابل حل است. متفکران خلاق این ایده را قبول نمی کنند که هنگامی که یک مشکل حل شده است، فراموش می شود یا این که " اگر نشکسته ، تعمیرش نکن". فلسفه یک متفکر خلاق این است که " هیچ چیز همانند یک تغییر جزئی تاثیر ندارد".
تلفیق . با این روش، دو یا چند ایده موجود با یکدیگر ترکیب شده و یک ایده سوم را به وجود می آورد. ترکیب ایده یک مجله و یک نوار کاست این ایده مجله ای به وجود می آید که می توانید مجله ای را تاسیس کنید که شنیداری باشد. این مجله می تواند برای افراد ناشنوا و کسانی که فواصل دور شهری را هر روز طی می کنند ، مورد استفاده قرار گیرد.
تحول بنیادین . گاهی ایده جدید ایده ای کاملاً متفاوت و دارای تغییرات واضحی نسبت به ایده های پیشین است. در شرایطی که فلسفه پیشرفت تکاملی ممکن است یک استاد را به پرسیدن این سوال وادارد که " چگونه می توانم بهتر و بهتر درس بدهم؟" ، اما پیشرفت تحولی این سوال را بیان می کند که " چرا درس بدهم، دانشجویان را به درس دادن به یکدیگر ترغیب می کنم ، کار گروهی یا ارائه گزارش؟ " . برای مثال ، تکنولوژی تکاملی در زمینه مبارزه با موریانه هایی که وسایل خانه را می جوند گسترده شده و حشره کش ها و گاز های بی خطرتر و سریع تربرای از بین بردن آنها به وجود آمده است. یک تغییر نسبتاً تحولی می گوید: گازها را به دلیل نیتروژن استفاده نکنید. یک ایده خلاق تحولی می پرسد،" در ابتدا چه تدابیری بیاندیشیم تا از خوردن وسایل توسط موریانه ها جلوگیری کنیم؟" این پرسش به ابداع راه حلی چون تولید یک خوراک مخصوص موریانه منتهی می شود.
استفاده دوباره . به یک چیز قدیمی نگاهی نو داشته باشید. نام ها را کنار بگذارید تعصب ها، انتظارات و پیشفرض ها را دور بریزید و فکر کنید چگونه می توان از چیزی دوباره استفاده کرد. یک شخص خلاق ممکن است به گورستان اتومبیل ها برود و از موتور یک اتومبیل مدل T [ اتومبیل هایی که کمپانی فورد بین سال های 1908 تا 1927 ساخته می شد.] یک اثر هنری خلق کند. آن را نقاشی کرده و در اتاق نشیمن قرار دهد. یک شخص خلاق دیگر ممکن است همان موتور را به ابزاری برای حرکت سریع گاری اش تغییر دهد. هدف، دیدن فراتر از همان ابزار قبلی و استفاده های سابق است تا بتوانیم ایده های تازه و راه حل های مناسب پیدا کنیم. برای مثال، یک گیره کاغذ می تواتد به عنوان آچار و رنگ به عنوان چسب مورد استقاده قرار گیرد، از مایع ظرفشویی می توان برای از بین بردن" اسید دی اکسی ریبونو کلیک" از باطری ها استفاده کرد. اسپری های پاک کننده می تواند مورچه ها را بکشد.
تغییر مسیر . بسیاری از پیشرفت ها زمانی اتفاق می افتد که توجه از یک زاویه مسئله به یک زاویه دیگر معطوف می شود و گاهی این امر را بینش خلاق می خوانند. یک مثال کلاسیک در این زمینه : اداره راهنمایی رانندگی سعی می کند مانع اسکیت سواری کودکان درگودال ها شود. ادراه راهنمایی رانندگی حصار به وجود آورد که کودکان دور شوند، اما چنین نشد. سپس یک نرده بزرگ تر گذاشتند که توسط کودکان سوراخ شد. یک حصار قوی تر جایگزین آن کردند که آن هم شکسته شد. حصار بعدی یک حصار تهدید آمیز بود که نادیده گرفته شد. سر انجام شخصی تصمیم گرفت مسیر را تغییر دهد و پرسید، "مشکل در اینجا چیست؟ "کودکان می خواهند در گودال اسکیت سواری کنند ". "چگونه می توان مانع اسکیت سواری آنها شد؟" راه حل ریختن بتون وسط گودال بود تاسطح صاف آن را از بین ببرد. این راه حل هوشمندانه مشکل را حل کرد.
این مثال یک حقیقت نقدی را در حل مسئله نشان می دهد : هدف حل مسئله است ، نه اعمال یک راه حل خاص. وقتی یکی از راه حل ها عمل نمی کند، به راه حل دیگری فکر کنید. هیچ تعهدی نسبت به یک راه خاص وجود ندارد. تنها هدف را مد نظر داشته باشید. پافشاری در یک راه گاهی خود مشکل است. زیرا کسانی که در یک راه پافشاری می کنند، بیش از حد به یک راه احساس تعهد کرده ، کارشان عملی نخواهد شد ، و نتیجه نمی گیرند.
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=86688
تفکر خلاق
وزن مغز سه پوند می باشد و هر روز هزار تای آن از بین می رود. این عضو مهم کم به کار گرفته می شود و هیچ آموزش درستی درباره استفاده از آن داده نشده است .
فکر کردن یک مهارت است و بنابراین می تواند آموخته شود .متاسفانه در مدارس ،دانشگاهها و مراکز آموزشی بندرت آموزش دغاده می شود.یک مطالعه تازه در آمریکا نشان داد که همبستگی زیادی میان ضریب هوشی بالا و خلاقیت ،استقلال،حس کنجکاوی،معلومات روانی در کلام یا فعالیت وجود ندارد.
مغز دارای دو نیمه است که به وسیله رشته ای از تارهای عصبی به هم مربوط شده است .هر نیمه فعالیتی متفاوت را انجام می دهد.
طرف چپ مغز بیشتر با فعالیتهای علمی سروکار دارد مانند منطق ،استدلال ،استنتاج و تحلیل.
طرف راست با فعالیتهای هنری مربوط است مانند موسیقی ،تصور خلاق،رنگ و هنر.
بیشتر فعالیتها نیاز به آن دارد که هر دو طرف در زمانهای مختلف به کار افتد تا توازنی پدید آید.تجزیه و تحلیل مسائل کار طرف چپ است ولی یافتن راه حلی مناسب می تواند از وظایف ناحیه راست باشد.
پدید آوردن راههای مختلف تصمیم گیری کاری تصوری است و مقایسه این راه کارها با هدفهای اصلی ، فعالیتی منطقی و مربوط به طرف چپ است .هنرمندان باید دارای قرینه سازی و طراحی و نیز شناخت تناسب رنگها باشند،دانشمندان نیاز دارند که از موانع منطقی پرش نمایند تا اکتشافها ی تازه ای بکنند. گفته می شود انیشتن نوعی تفکر خیالی را شروع کرده بود و می پنداشت که برروی اشعه خورشید سفر می کند،بدین سان وی این حالت درون بینی و بصیرت را بدون ارتباط منطق ی دنبال می کرد.این دو نیمه مغز در دو طرف،دو شیوه تفکر جدا از هم را پدید می آورند.لذا انسان دارای دو نوع تفکر می باشد:
1-تفکر متقارب (به نزدیک شونده ) Convergent
2-تفکر متباعد (از هم دور شونده) Divergent
تفکر متقارب
تفکر متقارب همیشه کوشش م یکند که به سوی یک راه حل،شعاع های خود را تنگ و متمرکز کند.آن تفکری است استقرایی منطقی و دارای تطابق زمانی ،و این شیوه اندیشیدن است که مدیران آن را طبیعی ترین نوع می دانند.
تفکر متباعد
تفکر متباعد آن است که پاره کند و در هم بشکند تا از طرح موجود دور شود .دیناسور،رهبر پیشین بازار جهان حیوانات ،از سازگاری و پیشرفت سرباز زد.ناگهان تعییری در وضع بازار،گونه هایی را محو و نابود کرد.عبرتی برای ما.
****
منبع : کتاب " مدیریت اثربخش "-نویسنده : جان لاکت ،ترجمه : سید امین الله علوی ،انتشارات :مرکز آموزش مدیریت دولتی ،چاپ اول :1373،شمارگان :5000
http://www.fekreno.org/ARFEK8.HTM
مفهوم اسرار آمیز خلاقیت
به پرواز زنبور دقت کن !
در میان موجودات ، آنچه انسان را از دیگران متمایز ساخته و او را اشرف مخلوقات کرده ، داشتن قوه تفکر و درک کلیات است .
زندگی انسان در طول تاریخ هرگز از تفکر و اندیشه خالی نبوده است ؛ اما چیزی که مهم است و ابعاد موثر این تفکر را وسعت می بخشد ، پویایی اندیشه است . انسانی که پیوسته تفکر می کند و ذهن را از محبوس شدن در چارچوب ثابت و قواعد معین رها می کند و هر بار امور را به نحوی نو به هم مرتبط می سازد ، می تواند ایده یی جدید ارایه کند و در اینجا است که خلاقیت ظهور و بروز پیدا می کند .
خلاقیت ، همواره مفهومی اسرار آمیز ، وسیع و بسیار پیچیده بوده است ، بالاترین توانمندی تفکر و محصول نهایی ذهن و اندیشه انسان دانست اما صرف نظر از این باور قدیمی که خلاقیت را ناشی از نیروی اسطوره یی و ماورایی می پنداشتند در قلمرو علم روانشناسی و رفتارشناسی جدید نیز به دلیل ابهام و پیچیدگی ماهیت خلاقیت ، میان روانشناسی و پژوهشگران ذهن و روان در تعریف و تبیین آن اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد .
عناصر خلاقیت
خلاقیت ، دارای عناصر تشکیل دهنده یی است ، اولین عنصر ، قلمرو مهارت ها است کهر مربوط به استعداد آموزش و تجربه در یک زمینه خاص است و به عنوان مواد اولیه کار محسوب می شود زیرا ، برای اینکه در یک حوزه خاص ، خلاق شوند ، باید دارای مهارت لازم در آن زمینه باشند . عنصر دوم مهارت های خود را در راه جدیدی به کار اندازند . این ویژگی ها یا مهارت ها را میتوان با آموزش و تجربه گسترش داد .
عنصر سوم ، انگیزه است ، انگیزه میل به کار بخاطر همان کار است . اصولا انگیزه زمانی ایجاد می شود که شخص ، کار را جالب ، جذاب و رضایت آمیز ببیند و به انجام آن علاقه مند شود .
روش های ایجاد تفکر خلاق
معلم می تواند با به کارگیری شیوه های مناسب زمینه رشد خلاقیت را در دانش آموزان فراهم کند ذیل از آن جمله اند :
1- استفاده از مغایرت ها : ارایه مطالبی که خلاف باورها مرسوم و عمومی علمی باشد ، مثلاً معلم در درس علوم از دانش آموزان بخواهد که نظریات قدیمی را رد کنند و بدین ترتیب دانش آموزان را بر انگیزاند تا چیزها را ارزیابی کنند و راه های جالبی برای آزمون و اثبات کردن مسائل بیابند .
2- استفاده از تمثیل : معلم به دانش آموزان کمک کند تا با استفاده از چیزهایی که قبلاً می دانستند در موقعیتی مشابه به اطلاعات ، حقایق و اصول تازه یی دستیابند . به آنها نشان داده شود چگونه محصولات علمی بر اساس موقعیت های مشابه شکل گرفته اند .
3- توجه دادن به کمبودها و خلأ موجود در دانش : از دانش آموزان خواسته شود بجای آنکه به دانستنی های انسان بپردازند آنچه را که برای انسان مجهول مانده است بررسی کنند . مهارتهای دانش آموزان را برای جستجوی شکافهای ، ناشناخته ها و مجهولات توسعه دهند . معلم باید از دانش آموزان بخواهد تا تمام تعاریف ممکن یک مساله و همچنین موارد نقض آن را جست و جو کنند .
4- تقویت تفکر درباره امکانات و احتمالات : فرصتهایی ایجاد شود تا به سوالهایی مانند چطور ، اگر ، یا از چه راههایی پاسخ داده شود و حتی خود وادار به پاسخ دادن به آنها بشود . دانش آموزان باید بفهمند چگونه یک چیز به چیزدیگر منجر می شود . هنگام گفتن مساله به دانش آموزان فرصت اندیشیدن به راههای مختلف حل مساله داده شود .
5- استفاده از سوالهای محرک : معلم باید بیشتر به گزاره های پرسشی که نیاز به درک عمیق دارد ، توجه کند و سوالهایی که نیاز به ترجمه ، تفسیر ، تعریف ، اکتشاف و تجزیه و تحلیل دارد استفاده کند .
6- ایجاد فرصتهایی برای دانش آموزان تا رازهایی هر چیز را جستجو کنند .
7- تشویق به مطالب زندگی افراد خلاق .
8- تقویت تعامل دانش آموزان با اطلاعات قبلی : ایجاد فرصتهایی برای دانش آموزان تا با اطلاعاتی که دارند بازی کنند و به آنها کمک کنند و فرصت دهند تا بتوانند با استفاده از حقایق و اطلاعات که قبلا آموخته اند کارهایی را تجربه کنند .
9- تقویت مهارتهای مطالعه خلاق : از دانش آموزان خواسته شود به جای آنکه بگویند چه خوانده اند ، عقایدی را که در نتیجه خوانده اند به دست آورده اند بیان کنند .
10- ایجاد ابهام و تقویت آن : همه می دانند دانش آموزان زمانی یاد می گیرند که با موفقیتهای حل مساله مواجه باشند . بنابراین معلم باید موقعیت یادگیری را بیان نکته یی آغاز کند و سپس دست نگهدارد و اجازه دهد دانش آموزان خود با اطلاعات بازی کنند و درگیر شوند ، این روش خوبی است که منجر به یادگیری خود هدایتی می شود .
11- استفاده از روش اکتشافی : در روش اکتشافی ، دانش آموز خود به جستجوی راه حل می رود و معلم نقش راهنما را ایفا می کند . در این روش بیش از جواب مساله چگونگی یافتن جواب مهم است . دانش آموز خود را به اطلاعاتی که پیرامون مساله توجه کرده و حتی ممکن است تغییراتی در آن ایجاد کند . بدین ترتیب امکان تجربه شخصی توسط دانش آموزان ، موقعیت یادگیری را برای آنها جذاب و مطبوع می نمایید و انگیزه های درونی آنها را تقویت میکند . همه این جنبه ها در کشف و شکوفایی استعداد خلاق دانش آموزان تأثیر مستقیم دارد .
ویژگی های شخصیت خلاق
هر چند خلاقیت یک توانایی همگانی است و همه انسانها کم و بیش از آن برخوردارند اما افرادی که خلاقیت بالایی دارند و به عنوان افرادی خلاق شناخته می شوند دارای خصوصیات شخصیتی و رفتار ویژه یی هستند که به وسیله این خصوصیات می تواند آن را از سایر افرادی که از خلاقیت کمتری برخوردار هستند تشخیص داد .
1- استقلال : فرد خلاق در افکار و کارهای خویش از استقلال بالایی برخوردار است .
2- کنجکاوی : کنجکاوی یک خصوصیت بارز فرد خلاق است . او تمایل زیادی به کشف مسائل و پی بردن به اصل پدیده ها دارد .
3- علاقه به کارهای پیچیده : فرد خلاق پیچیدگی را دوست دارد به همین دلیل او در کارهای مشکل و پیچیده بیش از هر چیز دیگر انرژی صرف می کند .
4- تحمل ابهام : برای فرد خلاق مواجه شدن با ابهامات ، یک مبارزه محسوب می شود و برای او نوعی لذت به دنبال دارد .
5- انعطاف پذیری : فرد خلاق از ذهن و شخصیتی بسیار انعطاف پذیر برخوردار است .
6- شوخ طبعی : شوخی ، خود نوعی خلاقیت است و شوخ طبعی از جمله ویژگی های عینی و قابل مشاهده در افراد خلاق است .
7- اعتماد به نفس بالا : فرد خلاق نسبت به خود و توانمندی هایش آگاهی دارد به همین سبب است از اعمتاد به نفس زیاد برخوردار است .
8- ابتکار : ابتکار داشتن یعنی دور شدن از کلیشه ها ، قالبها و عادت های رایج و تکراری . فرد خلاق به راه حلهای کلیشه ای و به طور کلی تفکر مبتنی بر عادت علاقه ای ندارد .
9- پشتکار : فرد خلاق تلاشگر و سخت کوش است و شکستها او را خسته نمی کند .
10- تخیل قوی : تخیل زیربنای خلاقیت است . این واقعیت را تاریخ علم و اندیشه های شخصیتهای خلاق به اثبات رسانیده است .
11- حساسیت و توجه : بسیار از اشیا و پدیده هایی که برای اغلب مردم عادی و پیش پا افتاده جلوه می کند ، می تواند توجه و حساسیت فرد خلاق را برانگیزد .
12- زیبایی دوستی : فرد خلاق به اسانی مجذوب زیبایی می وشدو نسبت به آن توجه و دقت زیادی دارد .
13- تردید : فرد خلاق معمولا هر عقیده یا ایده تازه یی را به راحتی نمی پذیرد .
شناخت ویژگی های خلاق
1- ایده ها و نظرات خود را بدون ترس مطرح می کند .
2- معمولاً برای مسائل ، راه حلها و پاسخهایی متفاوت از سایر همسالان خود ارایه می کند .
3- به فعالیتها هنری علاقه زیادی دارد و در این زمینه دارای تجربه و مهارت است .
4- قالباً ایده ها و راه حلهای بیشتری نسبت به سایر همسالان خود پیشنهاد می کند .
5- معمولا قادر است با طنز پردازی ها و شوخی های جالب دیگران را بخنداند .
6- از والدین خود اغلب سؤالاتی غیر عادی و گاه عجیب و غریب می پرسد .
7- علاقه زیادی به نقاشی و ترسیم افکار و ایده های خود دارد .
8- انتقادگر است وهر نظر یا عقیده یی را به راحتی نمی پذیرد .
9- گاهی به خاطر بیان نظرات ایده های عجیب و غریبش در نظر همسالان خود فردی غیر عادی جلوه می کند .
10- از قوه تخیل خوبی برخوردار است .
11- معمولا با آب و تاب صحبت می کند وسعی می کند ایده هایش را با جزییات کامل شرح دهد .
منابع خلاقیت
1- عدم آشنایی والدین و مربیان با مفهوم واقعی خلاقیت
2- قرار دادن قوانین خشک و دست و پاگیر در منزل و جامعه
3- عدم تکیه بر تفاوتهای فردی
4- عدم اعمال مدیریت مناسب برای ایجاد جو مناسب برای خلاقیت
5- عدم مشاهده و آزمایش
6- تأکید بر روش تقلیدی و قالبی در علم و یادگیری
7- تأکید بر تفکر همگرا به جای تفکر واگرا
8- رواج روح سکوت در مقابل افراد
9- درگیر نشدن در مسائل زندگی
10- عدم نشاط و پویایی در جامعه
نگاه خلاقانه آبراهام لینکلن رئیس جمهور پیشین آمریکا را در باره معلم پسرش می آوریم . آبراهام لینکلن در نامه یی به آموزاگار پسرش نوشت :
او باید بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نیستند . اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد ، انسانهای صدیق هم وجود دارد ، به او بگویید در ازای هر سیاستمدار خودخواه رهبر با همتی هم وجود دارد ، به او بیاموزید که در ازای هر دشمن ، دوستی هم هست .
می دانیم که وقت می گیرد ، اما به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد . او را از غبطه بر حضر دارید . به او نقش مهم کسب در زندگی را آموزش دهید به او بگویید تعمق کند . به پرندگان در در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود . به گلهای درون باغچه ، به زنبورها که در هوا پرواز می کند دقیق شود .
به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد به پسرم یاد بدهید با ملایم ها ملایم و با گردن کشها گردن کش باشد . به عقاید ایمان داشته باشد حتی اگر همه در جهت خلاف حرف می زنند .
به پسرم یاد بدهید که همه حرفها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند . ارزشتهای زندگی را پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند ، به او بیاموزید که در اشک ریختن خجالتی و جود ندارد ، به او بیاموزید که برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند ، اما قیمت گذاری برای دل بی معنا است . به او بگوید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد . در کار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید ، اما از او یک نازپرورده نسازید .
بگذارید که او شجاع باشد . به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد . توقع زیادی است ، اما ببینید که چه می توانید بکنید . پسرم کودک کم سال خوبی است .
http://mhm.blogsky.com/
خلاقیت و یادگیری در کودکان ( قسمت اول )
همه ما اغلب با دیدن کودکانی که رفتار قابل ملاحظه ای دارند، از آنها به عنوان کودکان نابهنجار یاد می کنیم. برخی از معلمان نیز با دیدن چنین دانش آموزانی، بدون ارزیابی هوش و توان خلاقیت او، برخوردهای نادرستی از خود نشان می دهند. البته این رویه در مورد پدر و مادران چنین فرزندانی هم صادق است. یکی از دوستان می گوید: چند سال پیش در گفت و گو با یکی از پدران مراجعه کننده به کانون اصلاح و تربیت، متوجه شدم که پدری، فرزندش را به خاطر شیطنت، شوخ طبعی، رفتار گاه احمقانه و در نهایت زبل بازی بر زمین کوفته بود، به عبارت دیگر او با این عمل خود، فرزند خلاق خود را ناخواسته به فرزند بزهکار مبدل کرده بود؛ چون فرزندش پس از این رفتارهای نابهنجار پدر، دچار دگرگونی اساسی شده بود: از آن فرزند خلاق با فکر مثبت دیگر اثری نبود. آیا او باید این بار خلاقیت اش را در رفتارهای بزهکارانه دنبال می کرد؟به راستی شما پدران و مادران و اولیای مدرسه ها، چقدر با مقوله خلاقیت و ارتباط آن با یادگیری کودکان آشنایی دارید؟ مطلبی را که خانم «نگین برات دستجردی» در این مورد گردآوری کرده است، در ذیل می خوانید.
اگرچه تمدن و فرهنگ بشری نتیجه تلاش همه آدمیان در تمام دوران هاست، اما غنا و عظمت آن را مدیون گروه کوچکی از انسان ها هستیم که کاشف، مخترع، هنرمند یا متفکر نامیده می شوند. از کشف آتش تا اختراع رادیو و سفینه های فضایی، از نقاشی های دیواری در غارها تا آثار هنرمندانی نظیر کمال الملک و پیکاسو و از اولین آثار مکتوب نانوشته ها ، سروده های فردوسی و شکسپیر، همه محصول کار و اندیشه جمع کوچکی از بشریت است. تمدن بشر مرهون اندیشه خلاق آدمی بوده و دوام آن نیز بدون بهره گیری از خلاقیت که عالی ترین عملکرد ذهن انسان محسوب می شود، غیر ممکن خواهد بود. عصاره خلاقیت غیرقابل پیشگویی بودن است.
مفهوم خلاقیت و تفکر خلاق از منظر دیگران نگاهی به منابع معتبر مربوط به خلاقیت، نوآوری و تفکر خلاق نشان می دهد که ریشه این اصطلاح در نوع روش فکری انسان نهفته است. در حقیقت فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد. بررسی تعاریف خلاقیت نشان می دهد که عده ای از آنها به ویژگی های شخصیتی افراد، بعضی به فرآیند و برخی نیز به نتیجه و محصول خلاقیت پرداخته اند. بنابر تعریفی، خلاقیت توانایی مرزشکنی یا توانایی سفر به فراسوی چهارچوب استانداردهای علمی – شغلی – حرفه ای و اجتماعی را در بر می گیرد. به عبارتی دیگر خلاقیت هم درک و پذیرش الگوهای قبلی و هم تشکیل و ابداع الگوهای جدید را در حوزه های مختلف شامل می شود.
«هالپرن» خلاقیت را توانایی شکل دادن به ترکیب تازه ای از نظرات با ایده ها برای رسیدن به یک نیاز یا تحقق یک هدف می داند. از دیدگاه «پرکینز» تفکر خلاق، تفکری است که به نحوی تشکیل شده که منجر به نتایج تازه و خلاق می شود. خلاقیت را می توان با اشاره به چند توانایی ذهنی توصیف کرد که به تولید آثار خلاق منجر می شود.
فرآیند آموزش و یادگیری، می تواند تفکر خلاق را پرورش دهد و افرادی کاوشگر، آفریننده، مشکل گشا، نوآور، مولد و عامل تغییر را تربیت کند.
خلاقیت در روند شکل گیری تحقیقات تجربی و گسترده مربوط به خلاقیت به طور عمده از اواخر دهه 1950 در ایالات متحده آمریکا آغاز شده است. هر چند پیش از این نیز مطالعاتی محدود توسط گالتون، والاس، پاتریک راس من و دیگران در زمینه خلاقیت صورت پذیرفته بود، ولی تا آن زمان خلاقیت به عنوان موهبتی که به افراد قلیلی از اجتماع اعطا شده، در نظر گرفته می شد. شوک اسپوتنیک در اواخر 1950 حرکت گسترده ای را در مراکز علمی و تحقیقاتی آمریکا و اروپا موجب گردید. این جنبش با هدف جبران عقب ماندگی های علمی – تحقیقاتی غرب و با به کارگیری امکانات مالی قابل توجه صورت پذیرفت و باعث رشد سریع تحقیقات مربوط به خلاقیت شد.
گیلفورد یکی از پیشگامان این گرایش به حوزه خلاقیت محسوب می گردد.هدف پروژه تحقیقاتی گیلفورد و همکاران وی آن بود که درباره ی ماهیت هوش انسان و فرآیند ذهنی که منجر به ظهور رفتار خلاق می شود، تحقیق کند.
خانواده مهمترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل و ظهور خلاقیت دارد. اگر خانواده فرصت های لازم را برای سؤال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهد و هرگز آنها را تنبیه نکند، زمینه را برای رشد خلاقیت فراهم می کنند. تنبیه و تهدیدهای مکرر، آفت خلاقیت های ذهن است.
گروه گیلفورد موفق شد قابلیت هایی نظیر سیالی ذهن، انعطاف پذیری و حساسیت نسبت به مسائل را کشف کند. پس از گیلفورد گروه «بارون و مک میلان» با هدف تعیین ویژگی های شخصیتی افراد خلاق تحقیقات دامنه داری را در دانشگاه کالیفرنیا انجام دادند. همچنین تحقیقات پل تورنس در مورد روش های پرورش خلاقیت در کودکان و نوجوانان نتایج پرباری را به همراه داشت.
تایلور و همکاران با جمع آوری سرگذشت افرادی که از لحاظ علمی سرآمد محسوب می شدند، سعی کردند خصوصیات و ویژگی های افراد خلاق را مشخص کنند. تحقیقات مربوط به خلاقیت از آن زمان تاکنون به طور خستگی ناپذیری ادامه یافت و روز به روز بر وسعت و غنای موضوعات مورد مطالعه افزوده می شود. آنها چهار کارکرد عمده برای ذهن خلاق قائل هستند که عبارت اند از:
- پدید آوردن یک محصول یا خدمت جدید
- پدید آوردن کاربردی جدید از یک محصول یا خدمت جدید
- حل یک مسئله.
- حل یک منازعه.
از آنجایی که شناخت مسائل، تحلیل و بازسازی اطلاعات، ابداع راه حل ها یا تعدیل های نو یا بدیع فعالیت های ذهنی است که برای فرآیند خلاقیت ضروری است و از آنجا که خلاقیت واژه ای بسیار مبهم است و بین محققان و روان شناسان در مورد تعریف آن اتفاق نظر جامعی وجود ندارد، لذا لازم است که مفهوم خلاقیت با دقت بیشتر بررسی شود.
از جمله به این نکته ظریف توجه شود که خلاقیت خود یک فرآیند است، نه تولید. در هر حال در مطالعه خلاقیت باید به دو نکته بسیار مهم توجه داشت:
الف: اول این که خلاقیت می تواند خلق شکل ها یا صورت های نو از ایده ها یا تولیدهای کهنه باشد، در این صورت عمدتاً فکرها و ایده های گذشته است که اساس خلاقیت های جدید قرار می گیرد.
ب: دوم این که خلاقیت امری است انحصاری و حاصل تلاش فردی و لزوماً موقعیت یا اقدامی عمومی نیست.
یعنی ممکن است فردی چیزی را خلق کند که قبلاً هیچگونه سابقه ذهنی از آن نداشته است، گرچه آن چه که او خلق کرده است، به صورت های مشابه یا کاملاً یکسان قبلاً توسط شخص دیگری و در موقعیت خاصی خلق شده باشد.
خلاقیت و یادگیری در کودکان ( قسمت دوم )
ویژگی های تفکر خلاق : ویژگی های تفکر خلاق عبارت اند از:
1- خلاقیت در ارتباط با میل، رغبت و آمادگی شدید اتفاق می افتد.
2- خلاقیت کار در نهایت ظرفیت شخصی را در بر می گیرد، نه در حد معمول آن.
3- خلاقیت، تنظیم مجدد، بسط یا تفسیر و یا بازسازی اندیشه ها، نظریه ها و یا عقاید را در بر می گیرد.
4- خلاقیت به یک مکان درونی برای ارزشیابی بیشتر از مکان بیرونی آن احتیاج دارد.
5- خلاقیت بعضی اوقات، از طریق پرهیز از درگیری شدید برای مدتی به منظور اجازه دادن به بروز جریان آزاد فکر تسهیل می شود.
خصوصیات شخص خلاق یافته های علمی نشان می دهد که اشخاص خلاق کم و بیش دارای خصایص ششگانه زیر هستند:1- فصیح صحبت می کنند. 2- در جو آزاد انعطاف و وفاق دارند و در جو فشار گردن کشی می کنند. 3- در فکر کردن بیشتر واگرا و مبتکرند تا همگرا و دنباله رو. 4- حافظه خوب و فکر جویای آنها سبب می شود که هر چیز نوظهور را آشنا بیابند. 5- به خلق خوش و رفتار شوخ تمایل دارند. 6- به داشتن افکار احمقانه و غریب شهرت دارند.
به آسانی می توان دریافت که بعضی از این مختصات سبب ناراحتی بسیاری از معلمان می شود خوشبختانه عدم وفاق در زمینه خاص بیش از آنکه نمودی از شرارت ذاتی باشد، به طور ساده یک صفت مطلوب شناخته می شود این شناخت اولین گام معلم یا مربی در جهت حفظ این منبع خلاقیت محسوب می شود.
اما این نگرانی کاملاً از بین نمی رود، زیرا خلاق بالقوه در مدرسه به دفعات عدیده ناموفق است و نیز خلاقان بالقوه افرادی مستقل، روشنفکر، زبان دار در حد اعلا هستند و در بعضی اوقات غیر اجتماعی اند. آنان از دروس حفظی و گوش دادنی عادی لذت نمی برند. دانش آموز خلاق تفکری تحلیل گر، بارور و سازنده دارد. او می تواند ذهن خود را روی یک چیز متمرکز کند و آن قدر به آن انرژی بدهد تا واقعیت امر با آفریدن تصویر کاملاً واضح و قابل درک در ذهن روشن شود و در نهایت مسئله حل گردد.
ارتباط خلاقیت و هوش برخی معتقدند که بین آزمون های هوش و آزمون های خلاقیت از لحاظ توانایی مورد اندازه گیری هم پوشی زیادی وجود دارد و در کل جمعیت بین نمره های آزمون هوش و آزمون های خلاقیت همبستگی مثبت دیده می شود.
البته برخی دیگر معتقدند همبستگی بین آزمون های خلاقیت و هوش بسیار پایین است. بنابراین از روی نمرات هوش کودکان نمی توان میزان خلاقیت آنها را پیش بینی کرد. به طور کلی چنین به نظر می رسد که آزمون های خلاقیت، دسته ای از ویژگی های ذهنی را می سنجند که آزمون های هوش قادر به اندازه گیری آنها نیستند. این وضعیت درباره رابطه بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی نیز صادق است، بدین معنی که بین نمرات آزمون های خلاقیت و نمرات آزمون های پیشرفت تحصیلی نیز ضریب همبستگی بالایی به دست نیامده است، اما با وجود همبستگی ناچیز بین نمرات آزمون های هوش و پیشرفت تحصیلی نباید انتظار داشت که افراد خلاق را در میان افراد دارای هوش پایین یافت.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 34 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله درآمدی بر تفکر خلاق