
بخشی از تحقیق:
چکیده
آموزش و پرورش در هر کشورى با اهدافى خاص و متفاوت، انجام مىگیرد. اما آنچه در همه این آموزشها مورد توجه است، اهداف کلى و غایىاند که در چگونگى شکلگیرى و تعیین آنها، اختلاف نظر وجود دارد. نویسنده مقاله معتقد است که اهداف ما در آموزش و پرورش، باید به تحصیل کیفیات خاص ذهنى، نگرشها و احساسات خاصى مربوط باشند تا آموختههاى مدرسه، در جامعه سودمند افتد و دانشآموزان را براى زندگى در آن جامعه آماده سازد
معلمان درباره آنچه که در مدرسه باید انجام دهند، آنچه باید بیاموزند و چگونگى آموختن آن، درباره آنچه باید منتقل کنند و آنچه که باید نادیده بگیرند، تصمیم مىگیرند. دلایل آنان براى این تصمیمات ممکن است متفاوت باشد. در واقع، هر تصمیم واحدى ممکن است نه به یک دلیل، بلکه به دلایل متعددى بستگى داشته باشد. با وجود این، این دلایل طبعا متضمن نوعى عقیده – کم و بیش صریح – راجع به اهداف آموزش و پرورش به طور کلى و نیز راجع به درس یا دوره خاص هستند; فى المثل یک کلاس که افراد آن یازده سالهاند و مثلا مشغول نوشتن یک انشاى انگلیسىاند، ممکن است فقط به این دلیل به این کار اشتغال یافتهاند که این اشتغال شیوهاى است که از طریق آن، معلم مىتواند آن افراد را به کار وا دارد; نیز ممکن است هدف معلم از این کار، این باشد که آنان مهارتهاى لازم ادبى را براى اخذ گواهینامه آموزش دوره عمومى در سالهاى بعد کسب کنند، در این مورد والدین و دولت هر دو گمان مىکنند که این امر ضرورت دارد; در عین حال چنین آموزشى را ممکن است معلم به عنوان وسیلهاى برگزیده باشد.
تحقیق اهداف آموزش و پرورش