بسیاری از اندیشمندان، مشکلات راهنمایان تعلیماتی را ناتوانی در ایجاد رابطه مفید و برقراری تفاهم موثر با معلمان و مدیران ذکر کرده اند. مضافا به منظور آن که معلمان بیشتر به ارزش و مقام خود پی برده و محیط را طوری آماده سازند که دانش آموزان در هر فرصتی از توانایی های خود حداکثر استفاده را ببرند.
راهنمایان تعلیماتی که تجربه و آمادگی بیشتری در تدریس دارند سریعتر توسط مدیران و معلمان پذیرفته شده و بهتر می توانند با آنان در جهت یاددهی- یادگیری دانش آموزان ارتباط برقرار سازند.
بسیاری از اندیشمندان، مشکلات راهنمایان تعلیماتی را ناتوانی در ایجاد رابطه مفید و برقراری تفاهم موثر با معلمان و مدیران ذکر کرده اند. مضافا به منظور آن که معلمان بیشتر به ارزش و مقام خود پی برده و محیط را طوری آماده سازند که دانش آموزان در هر فرصتی از توانایی های خود حداکثر استفاده را ببرند، راهنمایان تعلیماتی بایستی نکات چندی را به قرار زیر به منظور بهبود امر نظارت و راهنمایی تعلیماتی مورد توجه قرار دهند:
۱) اهداف و فلسفه های نظارت و راهنمایی تعلیماتی را به خوبی بشناسند وکلیه معلمان و مدیران را با این اهداف و فلسفه ها آشنا سازند.
۲) کلیه مدیران و معلمان را چه با تجربه و چه کم تجربه، مورد تکریم قرار داده و به طرق مختلف به شخصیت آنان احترام بگذارند.
۳) به اظهارنظرهای مدیران و معلمان و سایر کارکنان مدرسه توجه نشان داده و پیشنهادهای سازنده آنان را به منظور بهبود آموزشی و پرورشی مدرسه لحاظ کنند.
۴) روحیه معلمان و مدیران حوزه فعالیت خود را به خوبی شناخته و در تقویت هرچه بیشتر آنان تلاش نمایند.
۵) با بها دادن به روابط انسانی که روز به روز در مناسبات انسان ها گسترش می یابد، فضای مدرسه را به فضایی سالم و صمیمی و بالنده مبدل سازند.
۶)شنونده خوبی باشند و به مسائل معلمان و مدیران به دقت گوش داده و در رفع و حل مسائل، هم از خود آنان و هم از متخصصان کمک بگیرند.
۷) صمیمی و خونگرم بوده و در جهت ایجاد رضایت خاطر معلمان و مدیران بکوشند.
۸) با نظریه های یادگیری، اصول برنامه ریزی آموزشی و درسی، روش های تدریس و به طور کل طراحی آموزشی آشنا بوده و در فرایند آموزش و پرورش مدرسه و نحوه رهبری آموزشی خود، معلمان را به استفاده از اصول و نظریه های ترتیبی ترغیب نمایند.
۹) اعتماد معلمان و مدیران را به خود جلب کرده تا آنان برای رفع نیازهای آموزشی خویش به ایشان مراجعه نموده و توصیه های آنان را با اطمینان بیشتری به کار گیرند.
۱۰) مانند هر مربی دیگری نیاز به مطالعه مستمر داشته تا از مطالب و اصطلاحات جدید در خصوص نظارت و راهنمایی تعلیماتی اطلاع یافته و خودرا در سطح مسائل جاری، علمی و حرفه ای قرار دهند.
۱۱) نقش راهنمای تعلیماتی در محیط های آموزشی باید براساس تقویت، حمایت، همکاری و یاری معلم و مدیر مبتنی باشد، نه بر صدور دستور و امریه، تا تحقق اهداف ترتیبی امکان پذیر گردد.
۱۲) تا می توانند بایستی نظرات و پیشنهادهای سازنده معلمان و مدیران را مورد استقبال گرم و دوستانه قرار داده و با استفاده از آنها در اتخاذ تصمیمات، ایشان را در ادامه همکاری و شرکت فعال در محیط های آموزشی تشویق کنند.
۱۳) نظارت و راهنمایی تعلیماتی به الگو یا روش خاصی محدود نمی گردد، از این رو راهنمایان تعلیماتی باید براساس تحقیقات و نظرات اندیشمندان و تجارب ارزنده خویش همواره راه های موثر و قاطع تری برای کار کردن مطلوب با معلمان و مدیران را جستجو کنند.
۱۴) همچنان که نظارت مداوم و اعمال کننده زیاد، آزادی عمل معلمان و مدیران را سلب می کند، همان طور هم نظارت محدود و کنترل ناکافی موجب می گردد که نیروها و منابع مفید در سازمان های آموزشی به نحو مطلوب مورد بهره برداری قرار نگرفته و در نتیجه نیل به اهداف سازمانی مشکل گردد. از این رو راهنمایان تعلیماتی باید چنان تعادلی بین نظارت و کنترل معلمان و مدیران و آزادی عمل آنان به وجود آورند که زمینه های رشد محیط های آموزشی و توسعه خلاقیت های معلمان و مدیران فراهم گردد.
۱۵) تا می توانند در اجرای طرحهای آزمایشی برنامه های درسی و ارزشیابی از وسایل آموزشی و تجویز و نمایش فنون جدید تدریس پیشگام و پیشتاز بوده تا امر نظارت و راهنمایی همچنان پویایی خود را حفظ کند.
۱۶) بایستی خدمات برجسته و کارهای ممتاز معلمان و مدیران را مورد تشویق و تقدیر قرار داده و ترتیبی اتخاذ کنند که این قبیل اقدامات به طرق مختلف به اطلاع یکایک معلمان برسد.
این کار چنان که کیمبل وایلز می نویسد ۲حسن دارد:
۱) موجب می شود تا معلمی که به اقدامات برجسته مبادرت کرده تشویق گردیده و در نتیجه کوشش های خود را افزونتر سازد.
۲) باعث می شود تا سایر معلمان و مدیران در اجرای فعالیت های مشابه و جدید تشویق و ترغیب گردند.
مقایسه نظارت و راهنمایی آموزشی سنتی و جدید از سال 1900 میلادی تا حال
قبل از سال 1900 عمدتاً نظارت و راهنمایی از طریق بازرسی اداری و رسمی مدرسه و کلاس درس به وسیله افراد غیر حرفه ای و در بعضی موارد به وسیله شهروندان محلی یا مذهبی یا کمیته های ویژه ( متشکل از افراد عادی) انجام می گرفت. در آن زمان، بازرسی به معنای تفتیش کار معلم و نگاه تیز بینانه و منتقدانه بازرسان به برنامه های مختلف مدرسه، بویژه معلم بود. بازرسان همواره در صدد عیب یابی و یافتن نقطه ضعفهای ناشی از عدم انطباق معیارهای وضع شده در آموزش و پرورش با فعالیتهای در حال اجرای معلم بودند. رابطه بین معلم و بازرس خشک و مستبدانه و تؤام با ترس، ظن و شک بود.
در اوایل قرن بیستم، همزمان با تحولات جدید علمی و صنعتی، مفهوم نظارت و راهنمایی در مدارس تغییر یافت. به معلمان دستورالعملهایی داده می شد که موظف بودند طبق آنها عمل کنند و هدف راهنمایان از بازرسی مدارس آگاهی از امر بود که معلمان مطابق دستورات انجام وظیفه می کنند یا خیر، چون در آن زمان آموزش هنوز جنبه تخصصی نداشت و بیشتر معلمان افرادی بودند که برای حرفه معلمی آموزش رسمی ندیده بودند و مانند معلمان امروزی تحصیلات آکادمیک نداشتند، بلکه فقط دوره دبیرستان را به اتمام رسانده بودند
در اواخر دهه 1920 اعتراض به تعیین برنامه درسی و روش تدریس به وسیله مدیران رده بالای آموزش و پرورش و تحمیل آن به معلمان بیشتر شد. نویسندگان هدف از نظارت را راهنمایی معلمان می پنداشتند، نه بازرسی و تعیین روشهای تدریس و برنامه های درسی برای آنان. معلمان باید افرادی حرفه ای باشند و برای حرفه ای شدن بناچار بایست به حداکثر رشد حرفه ای می رسیدند.
در دهه 1930 بدلیل تأکید اساسی بر نظارت و راهنمایی دموکراتیک یا آزاد منشانه با معلمان به نحوی رفتار می شد که مجبور می شدند از طریق این نوع رفتار و روابط دوستانه که غالباً بر جنبه های انسانی تأکید داشت، فعالیتهایی را که راهنمایان آموزشی بر عهده آنها گذاشته بودند انجام دهند.
در دهه 1930 و 1940 کسانی که در سیستم آموزشی فعالیت داشتند باید یکدیگر را در امور آموزشی راهنمایی کرده، برای رفع مشکلات خود از تجربیات ونظریات افراد کارآزموده و مجرب استفاده نمایند، خواه آنان به طور رسمی راهنمای آموزشی باشند، خواه نباشند. در این دوره بر مشارکت و همکاری گروهی همه کارکنان مدرسه در بهبود وضع آموزش تأکید می شد.
در اواخر دهه 1940 و 1950 با تأکید بر پیشرفت کار آموزش وقت زیادی برای کمک به پیشرفت معلمان صرف می کردند و کمتر در مورد کار آنان به قضاوت می پرداختند. در خلال این سالها کارهای گروهی مشترک و روابط آزاد منشانه برای اصلاح و پیشرفت کار آموزش توسعه فراوانی یافت و در همین سالها بود که نظارت و راهنمایی در آموزش و پرورش جنبه تخصصی یافت و صاحبنظران و نویسندگان در این زمینه آثاری را خلق کردند. در بسیاری از مناطق آموزشی راهنمایان آموزشی مسئولیت توسعه برنامه های درسی جدید را عهده دار شدند.
در اواخر دهد 1950 ، دیگر نظارت و راهنمایی به مفهوم بازرسی، پیدا کردن نقاط ضعف معلم، حذف طرحهای نامناسب و استفاده از روشهای دستوری و اجرای آنها به وسیله اشخاص خاص نبود، بلکه به مفهوم بررسی و تحلیل کل فرایند تدریس، یادگیری، هدفها، ابزار و وسایل، روشها، معلم، دانش آموز و محیط کار بود.
در دهه 1960 بار دیگر نقش و وظیفه راهنمایان آموزشی تغییر یافت؛ بدین معنا که برخی از راهنمایان آموزشی خود را عامل اصلی هدایت فرایند تغییر در مدارس می دانستند و مشکلشان پیدا کردن استراتژی مناسب برای هدایت این تغییر بود و برخی دیگر خود را افرادی حرفه ای می پنداشتند که باید مشکلات برنامه درسی و تدریس را حل کنند. راهنمایان آموزشی در تصمیم گیریها یا تغییر برنامه های درسی به منظور اصلاح شرایط یادگیری دانش آموزان نیز با معلمان همکاری می کردند. در نتیجه در این دهه راهنمایان آموزشی نقشهای چندگانه ای پیدا کردند و بالطبع معلمان در مورد نظارت و راهنمایی آموزشی دچار ابهام و سردرگمی شدند.
در اوایل دهه 1970 صاحبنظران در آثار خود عمدتاً به تجزیه و تحلیل فرایند تدریس و یادگیری و همچنین گسترش مفهوم جدید نظارت و راهنمایی بالینی پرداختند. در این دهه با اینکه عواملی مانند تشکیل اتحادیه های معلمان در روابط بین راهنمایان آموزشی و معلمان موانعی ایجاد کرد، راهنمایان آموزشی همچنان به کار خود و حمایت از معلمان ادامه دادند.
در دهه 1980 راهنمایان آموزشی تحت عنوان معاون آموزشی مدیر یا مدیر برنامه کار می کردند و در بسیاری از مناطق آموزشی به علت کم اهمیت شدن نقش آموزشی راهنمایان کار آنان بیشتر جنبه مدیریتی پیدا کرد و مفهوم جدید مدیریت آموزش مورد توجه قرار گرفت.
در حال حاضر، با توجه به دگرگونیها و تحولات بسیار در زمینه های مختلف علوم و تکنولوژی که موجب تغییر روشهای تدریس معلمان و ابزار مورد استفاده آنان گردیده است. در نظامهای آموزشی پیشرفته، برنامه های نظارت و راهنمایی آموزشی بطور وسیعی به کار گرفته شده است. هدف از این تلاشها حفظ و تداوم هماهنگی مدارس و معلمان با الگوهای توسعه در جامعه است.
نقش نظارت و راهنمایی آموزشی در بهبود فعالیتهای آموزش و پرورش
مقدمه
از آغاز پیدایش آموزش و پرورش رسمی در جوامع تا به امروز، تغییر و تحولات بسیاری در نظامهای آموزشی روی داده است. وقتی که مردم کشورها در دورههای خاصی آموزش و پرورش را قادر به پاسخگویی به مسائل و مشکلات و نیازهای خود نیافتهاند، به اشکال گوناگون نارضایتی خود را بروز داده و توانایی و کارآیی مدیران آن را زیر سؤال بردهاند. بدیهی است امروز هم به مدیریتهای نامطلوب و غیر موثر که به از همگسیختگی آموزش و پرورش منجر میشود، اتکا نخواهند کرد.
صاحبنظران آموزش و پرورش عموماً بر این عقیده هستند که کیفیت مدیریت فعالیتهای آموزشی، مهمترین شاخص سطح کفایت و اثربخشی کل برنامههای آموزشی است زیرا مدیریت با نقش تعیینکننده و موثری که در امر هدایت فرآیندهای آموزشی و پرورشی در جهت هدفهای آن دارد بالقوه هم میتواند موجب پیشرفت آن شود و هم موجب ازهم پاشیدگی آن.بنابراین برای استفاده عاقلانه و مقتصدانه از زمان، سرمایه، کار و تلاش نیروی انسانی برای نیل به هدفهای عام آموزش و پرورش در سطح ملی و هدفهای خاص آموزش و یادگیری در سطح آموزشگاهی باید به آموزش و تربیت تخصصی افرادی مبادرت کرد که واجد ویژگیهای بارز و حرفهای مدیریتی هستند، به عبارت دیگر، باید سرمایهگذاری برای آموزش و آمادهسازی مدیران آموزشی در آموزش و پرورش در اولویت قرار بگیرد به حدی که مؤید پیشرفت و ترقی آموزش و پرورش باشد و موجب رکود یا از هم گسیختگی آن نشود.
به اعتقاد صاحبنظران سازمانی، یکی از بهترین روشها برای ایجاد و حفظ نظام آموزشی خوب، تربیت افراد کارآمد و متخصص برای مدیریت این نظام است. مدیریت آموزش و پرورش در بسط و توسعه هر حرکت، تصمیم یا برنامه مهمی که برای بهبود شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر جامعه طراحی میشود، حائز اهمیت بسیار است. باتوجه به اینکه راهحلهای نهایی مسائل و مشکلات آموزشی نیز در دست مسئولان آموزشی است، باید قابلیتها و تواناییهای بالقوه مدیران تا حد امکان رشد و پرورش یابد. در میان گروه مدیران آموزشی، راهنمایان آموزشی از عناصر بسیار مهم به شمار میروند و نقش اساسی در تحقق هدفهای آموزشی ایفا میکنند.
نظارت و راهنمایی آموزشی از وظایف مهمی است که برای اداره نظام آموزشی خوب ضرورت دارد و هدف اصلی آن اصلاح و بهبود وضع آموزشی است. وجود برنامههای نظارت و راهنمایی آموزشی و کیفیت تداوم آن در تحقق هدفهای آموزشی، نقش تعیین کنندهای دارد. امروزه راهنمایان آموزشی برای اصلاح وضع آموزشی به عنوان مدیران آموزشی بامعلمان و به کمک آنان کار و فعالیت میکنند و از طریق همکاری حرفهای سعی در ارتقای کیفیت عملکرد معلمان و رفع مسائل و مشکلات آنان دارند. اگر چه برنامههای نظارت و راهنمایی آموزشی و عناوین راهنمایان آموزشی در نظامهای آموزشی مختلف متفاوت است، اما وظایف آنان کم و بیش مشابه است.
راهنمایان آموزشی در نظامهای آموزشی کشورهای مختلف جهان در موقعیتهای گوناگون و ادوار مختلف با عناوینی از قبیل معلم راهنما، معلم سرپرست، معلم مشاور، معلم استاد، معاون آموزشی منطقه، ناظر یا سرپرست آموزشی، بازرس، بازرس آموزشی، رئیس آموزش و پرورش منطقه، هماهنگکننده برنامههای آموزشی، مدیر گروه آموزشی، مشاور تخصصی، برنامهریز امور آموزشی و راهنمای آموزشی نامیده شدهاند اما وظیفه اصلی آنان با هر عنوانی که نامیده شود و در هر پست و مقامی که خدمت کنند، برقراری ارتباط، کار و همکاری حرفهای با معلمان و کمک به آنان است تا بهتر رشد و پرورش یابند و بدین وسیله فرآیند تدریس و یادگیری را اصلاح کنند، عملکرد موثرتری داشته باشند و در نهایت نتایج آموزشی مطلوبتری بدست آورند.
رشد و پرورش بهتر معلمان به معنای رشد و پرورش بهتر دانشآموزان و نیز موفقیت برنامههای نظارت و راهنمایی آموزشی است که رضایت و حمایت عمومی از مدارس را در پی دارد. هدفی که نظارت و راهنمایی آموزشی در نظامهای آموزشی در صدد نیل به آن است.
ویژگیهای نظارت و راهنمایی تعلیماتی جدید
امروزه نظارت و راهنمایی تعلیماتی در راستای بهبود فرآیند یاددهی - یادگیری و رشدحرفهای معلمان و پیشرفت همهجانبه دانش آموزان سیر میکند و اهداف آن بر این مبنا استوار شده که معلمان روز بروز قوی تر و مسلطتر شده و دانش آموزان در محیطهای آموزشی با کسب تجربیات ارزنده از لحاظ علمی موفقیتهای چشمگیری بدست آورند. به نقل از صاحبنظران تعلیم و تربیت، ویژگیهای زیر را برای نظارت و راهنمایی تعلیماتی جدید میتوان عنوان کرد:
* نظارت و راهنمایی تعلیماتی نوین ضمن توجه به اصول و مبانی تعلیم و تربیت باید اشاعه یادگیری جهتدار و معنیدار را ترغیب کند.
* هدف نظارت و راهنمایی تعلیماتی جدید باید مبتنی بر اصلاح کل فرآیند یاددهی - یادگیری باشد و نه صرفاً در اصلاح کار معلمان محدود شود.
* تمامی کسانی که حاصل کار آنان در نهایت بر محیطهای آموزشی و شرایط و جریان آموزشی اثر میگذارد، باید در برنامه نظارت و راهنمایی تعلیماتی لحاظ شوند.
* معلم در فرآیند آموزشی باید به عنوان یک عنصر شایسته و ارزنده جایگاه خاصی در ارتباط و همکاری با سایر کارکنان داشته و سعی کند بیشترین بازدهی آموزشی را برای دانش آموزان داشته باشند.
* نظارت و راهنمایی تعلیماتی باید بخشی از کار معلم چه در کلاس درس و چه در خارج از کلاس درس باشد.
* تمام افرادی که قادرند در رفع مسائل و مشکلات آموزشی و بهبود ارتقای آن نقشی ایفا کنند، باید عملاً در این فرآیند شرکت داشته باشند.
* نظارت و راهنمایی تعلیماتی نوین بر این فرض است که آموزش و پرورش ضمن اینکه فعالیتی مشارکتجویانه است، بر مبنای خلاقیت و پویاییهای فردی و گروهی عمل میکند.
* نظارت و راهنمایی تعلیماتی باید مبتنی بر روابط پسندیده باشد تا بازدهی هر چه بیشتر معلمان و مدیران حاصل شود. به اعتقاد صاحبنظران روحیه گروهی، مشارکت گروهی، پیوستگی و خلاقیت گروهی مستلزم وجود روابط انسانی سالم و سازنده در سازمان است.
* نظارت و راهنمایی تعلیماتی باید جامعالاطراف باشد و شامل تمامی برنامهها، فرآیندها، شرایط یادگیری، محیطهای آموزشی، ابزار و وسایل، تجهیزات، تسهیلات و نیروی انسانی شود.
* امروزه به همان اندازه که آموزش اهمیت دارد، تحقیقات نیز مهم است از این رو نظارت و راهنمایی تعلیماتی باید جنبه علمی و پژوهشی داشته و راهنمایان تعلیماتی، مدیران، معلمان و دانشآموزان در انجام پژوهشها شرکت فعال داشته باشند.
تجربه تدریس
از جمله عوامل متعددی که در موفقیت راهنمایان تعلیماتی دخیل هستند، می توان از تجربه در تدریس نام برد. صاحبنظران نکات قابل توجه را در خصوص اثرات تجربه تدریس در پیشبرد اهداف آموزشی مطرح ساختهاند که برخی از آنها به قرار زیر است:
* تجربه در تدریس و آمادگی راهنمایان تعلیماتی برای تدریس در واقع دلیلی برعلاقه، عشق و تعهد قلبی آنان در باره تعلیم و تربیت کودکان به شمار میرود.
* تجربه در تدریس راهنمایی تعلیماتی موجب میشود که وی درک و فهم درستی چه از نظر فعالیتهای معلمان و چه از نظرات و مسایل آموزشی ایشان داشته باشد.
* تجربه در تدریس بینش لازم را در این زمینه که مدرسه یک نهاد اجتماعی است، در راهنمای تعلیماتی به وجود میآورد.
* تجربه در تدریس، راهنمایان تعلیماتی را در موضعی قرار میدهد تا به آسانی شرایطی را که به امر یادگیری کمک میکند درک نمایند و در جهت فراهم آوردن آن شرایط هر چه بیشتر کوشش کنند.
راهنمایان تعلیماتی که تجربه و آمادگی بیشتری در تدریس دارند سریعتر توسط مدیران و معلمان پذیرفته شده و بهتر میتوانند با آنان در جهت یاددهی - یادگیری دانشآموزان ارتباط برقرار سازند.
بسیاری از اندیشمندان، مشکلات راهنمایان تعلیماتی را ناتوانی در ایجاد رابطه مفید و برقراری تفاهم مؤثر با معلمان و مدیران ذکر کردهاند. مضافاً برای آنکه معلمان بیشتر به ارزش و مقام خود پی برده و محیط را طوری آماده سازند که دانشآموزان در هر فرصتی از تواناییهای خود حداکثر استفاده را ببرند، راهنمایان تعلیماتی باید نکات چندی را به قرار زیر برای بهبود امر نظارت و راهنمایی تعلیماتی مورد توجه قرار دهند:
* اهداف و فلسفههای نظارت و راهنمایی تعلیماتی را به خوبی بشناسند و تمامی معلمان و مدیران را با این اهداف و فلسفهها آشنا سازند.
* تمامی مدیران و معلمان را چه با تجربه و چه کمتجربه، مورد تکریم قرار داده و به طرق مختلف به شخصیت آنان احترام بگذارند.
* به اظهارنظرهای مدیران و معلمان و سایر کارکنان مدرسه توجه نشان داده و پیشنهادهای سازنده آنان را برای بهبود آموزشی و پرورشی مدرسه لحاظ کنند.
* روحیه معلمان و مدیران حوزه فعالیت خود را به خوبی شناخته و در تقویت هر چه بیشتر آنان تلاش کنند.
* با بهادادن به روابط انسانی که روز به روز در مناسبات انسانها گسترش مییابد فضای مدرسه را به فضایی سالم و صمیمی و بالنده مبدل سازند.
* شنونده خوبی باشند و به مسائل معلمان و مدیران به دقت گوش داده و در رفع و حل مسائل، هم از خود آنان و هم از متخصصان کمک بگیرند.
* صمیمی و خونگرم بوده و در جهت ایجاد رضایت خاطر معلمان و مدیران بکوشند.
* با نظریههای یادگیری، اصول برنامهریزی آموزشی و درسی، روشهای تدریس و به طور کلی طراحی آموزشی آشنا بوده و در فرآیند آموزش و پرورش مدرسه و نحوه هدایت آموزشی خود، معلمان را به استفاده از اصول و نظریههای تربیتی ترغیب کنند.
* اعتماد معلمان و مدیران را به خود جلب کرده تا آنان برای رفع نیازهای آموزشی خویش به ایشان مراجعه کرده و توصیههای آنان را با اطمینان بیشتری به کار گیرند.
* مانند هر مربی دیگری نیاز به مطالعه مستمر داشته تا از مطالب و اصطلاحات جدید در خصوص نظارت و راهنمایی تعلیماتی اطلاع یافته و خود را در سطح مسائل جاری، علمی و حرفهای قرار دهند.
* نقش راهنمای تعلیماتی در محیطهای آموزشی باید براساس تقویت، حمایت، همکاری و یاری معلم و مدیر مبتنی باشد نه بر صدور دستور و امریه، تا تحقق اهداف ترتیبی امکانپذیر شود.
* تا میتوانند باید نظرات و پیشنهادهای سازنده معلمان و مدیران را مورد استقبال گرم و دوستانه قرار داده و با استفاده از آنها در اتخاذ تصمیمات، ایشان را در ادامه همکاری و شرکت فعال در محیطهای آموزشی تشویق کنند.
* نظارت و راهنمایی تعلیماتی به الگو یا روش خاصی محدود نمیشود از این رو راهنمایان تعلیماتی باید براساس تحقیقات و نظرات اندیشمندان و تجارب ارزنده خویش همواره راههای مؤثر و قاطعتری برای کار کردن مطلوب با معلمان و مدیران را جستجو کنند.
* همچنانکه نظارت مداوم و اعمال کننده زیاد، آزادی عمل معلمان و مدیران را سلب میکند، همانطور هم نظارت محدود و کنترل ناکافی موجب میشود که نیروها و منابع مفید در سازمانهای آموزشی به نحو مطلوب مورد بهرهبرداری قرار نگرفته و در نتیجه نیل به اهداف سازمانی مشکل شود از این رو راهنمایان تعلیماتی باید چنان تعادلی میان نظارت و کنترل معلمان و مدیران و آزادی عمل آنان به وجود آورند که زمینههای رشد محیطهای آموزشی و توسعه خلاقیتهای معلمان و مدیران فراهم شود.
* تا میتوانند در اجرای طرحهای آزمایشی برنامههای درسی و ارزشیابی از وسایل آموزشی و تجویز و نمایش فنون جدید تدریس پیشگام و پیشتاز بوده تا امر نظارت و راهنمایی همچنان پویایی خود را حفظ کند.
* باید خدمات برجسته و کارهای ممتاز معلمان و مدیران را مورد تشویق و تقدیر قرار داده و ترتیبی اتخاذ کنند که این قبیل اقدامات به طرق مختلف به اطلاع یکایک معلمان برسد. این کار چنانکه <کیمبلوایلز> مینویسد دو حسن دارد:
1) موجب میشود تا معلمی که به اقدامات برجسته مبادرت کرده تشویق شود و در نتیجه کوششهای خود را افزونتر سازد.
2) باعث میشود تا سایر معلمان و مدیران در اجرای فعالیتهای مشابه و جدید تشویق و ترغیب شوند
مسئولیتهای حرفهای ناظر آموزشی
* مسئولیت ناظر در قبال خویشتن: فقط زمانی که انسان آموخته باشد به خود احترام بگذارد میتواند احترام به دیگران را نسبت به خود جلب کند. او باید برای عقاید، آرا و طرحهای خویش احترام قائل باشد بدون اینکه دچار تعصب غیرمنطقی شود.
* مسئولیت ناظر در قبال دانشآموزان: بچهها یکی از بزرگترین مسئولیتهای مربی را تشکیل میدهند مسئولیتی که تا پایان دوران معلمی بخش عظیمی از تلاشهای مربی را به خود اختصاص میدهد. برای فراهم آوردن بهترین بهره آموزشی برای دانشآموزان لازم است که مربی نیازهای آنان را به طور منظم و حساب شده مطالعه و تحلیل کند. نیازهای حال و آینده بچهها باید در نظر مربی باشد، این نیازها باید مبنای برنامهریزی آموزشی برای دانشآموزان قرار گیرد.
* مسئولیت ناظر در قبال حامیان مدرسه: اگر مربی در مدرسه به عنوان فردی لایق شناخته شود که افراد جامعه و والدین بتوانند به او اعتماد کنند، او قادر به اداره موفقیتآمیز آرام و مؤثری در مدرسه خواهد بود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 21 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله نظارت و راهنمایی آموزشی