لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:31
چکیده
گاهی آمار کودکان بازمانده از تحصیل سه و نیم میلیون نفر ارائه می شود و گاه بیشتر ازاین ،اما می توان آمار ارائه شده از دفتر پژوهشهای مجلس را ملاک قرار داد. با این وجود این آمار تا چه اندازه صحیح می باشد و تا چه اندازه در آمار ارائه شده ی کودکانی که جذب بازار کارشده اند و خانواده ها به دلایلی این آمار را ارائه نمی دهند و یا سهم کودکانی که اسیر گروه های بزهکاری و یا تکدی گری شده اند .
این پژوهش درباره دختری به نام زینب است که به دلایلی از تحصیل بازمانده است . از آنجایی که معلمان پایه اول او را مخل کلاس خود می دانستند من خود به شخصه مسئولیت آموزش او را جهت ورود به پایه اول به عهده گرفتم .
در پایان بعد از 4 ماه توانستم تغییرات شگرفی در این دانش آموز ایجاد کنم که باعث تحسین همکاران شد و اوتوانست با پشتکار خود به پایه اول وارد شود .
مقدمه :
از جمله آسیب هایی که نظام آموزشی را در ایران مورد تهدید قرار می دهد، افت تحصیلی می باشد. افت تحصیلی را می توان زیر بنای اصلی پدیده کودکان بازمانده از تحصیل دانست . یکی از شاخص های توسعه کشورها ، همگانی شدن آموزش و پرورش و تعمیم آموزش اجباری است. محاسبات گذر تحصیلی از مقطع ابتدایی نشانگر این واقعیت است که شمار خروجی ها برابر با عده ورودی ها نیست و توسعه در کشور ما نیز از این لحاظ کم تر تحقق یافته است. همواره افت تحصیلی در آموزش و پرورش وجود داشته ما به دلیل تدریجی بودن و آشکار نبودن نتایج آن به عمد از کنار آن رد شده ایم. افت تحصیلی موارد متعددی از قبیل مردودی، ترک تحصیل را در بر می گیرد و منظور کاهش عملکرد دانش آموز از سطح رضایت بخش به سطح نامطلوب است و به طوری که اگر بین استعداد بالقوه و بالفعل دانش آموز فاصله ای وجود داشته باشد این فاصله نشان از افت تحصیلی دارد و بهترین شاخص آن مقایسه عملکرد قبلی و فعلی دانش آموز است که نهایتا" منجر به بروز پدیده بسیار تلخ کودکان بازمانده از تحصیل می شود .
منظور از کودک بازمانده از تحصیل، آن گروه سنی از جمعیت هستند که در سنین مدرسه یعنی بین شش تا ۱۸ سال سن دارند و در ماههای تحصیلی و در چرخهی آموزشی کشور حضور ندارند. یعنی در زمان ساعات کار مدارس، خارج از مدارس هستند و به هر دلیلی یا اساساً وارد چرخهی آموزش نشدهاند، یا بعد از مدت کوتاهی از آن خارج شدهاند.
براساس آمار منتشر شده توسط مرکز پژوهش های مجلس، با استناد به سرشماری سال 1385، بیش از 3/2 میلیون کودک 6 تا 17 ساله بازمانده از تحصیل در کشور وجود دارد که یا اصلا" به مدرسه نرفته اند یا در طول سالهای تحصیل به دلایل مختلف از تحصیل بازمانده اند . می توان گفت که هرکودک بازمانده از تحصیل یک بمب ساعتی است . یک حساب سرانگشتی برای دریافتن اهمیت موضوع کافی است : 3/2 میلیون نفر بازمانده از تحصیل یعنی افزایش دست کم 3/2 میلیون فرصت بزهکاری ،از دست رفتن 3/2 میلیون فرصت برای افزایش تولید مادی و معنوی کشور ،یعنی 3/2 میلیون فرد که به خاطر بهره مند نبودن از حقوق اولیه خویش سرخورده شده اند، یعنی افزایش شکاف طبقاتی و نابرابری درآمدی و.... فراموش نکنیم هزینه ای که امروز برای ادامه تحصیل کودکان ترک تحصیل کرده پرداخت نمی شود در آینده چند برابر آن را باید هزینه زندان و کانون های اصلاح و تربیت و دادگاه و پلیس نماییم.
کودکان بازمانده از تحصیل دو گروه هستند . گروهی مانند کودکان مناطق عشایری و روستاهای دورافتاده و کم جمعیت که از اول وارد سیستم آموزشی نمی شوند . به جز کودکان محروم مناطق عشایری و روستایی ، تعدا د کمی از کودکان و به خصوص دختران در روستاها و حاشیه شهرها به دلیل نا آگاهی ، تعصب و فقر والدین ، رنگ مدرسه را نمی بینند واینها مطلقا "بیسوادند . گروه دوم کودکانی هستند که در 6 سالگی وارد مدرسه می شوند و بعد از چندسال تحصیل به دلایل مختلف ترک تحصیل می کنند . بخش دیگر افراد بازمانده از تحصیل مربوط به مناطق دوزبانه کشوراست . این کودکان به دلیل اینکه زبان مادری آنها متفاوت با زبان آموزشی کشور است نمی توانند خود را باسیستم آموزشی رسمی تطبیق دهند در همان سال اول دچار افت تحصیلی می شوند .
اقدام پژوهی : چگونه توانستم در کودک بازمانده از تحصیل ایجاد انگیزه کنم