دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
تاریخ چه به ما می آموزد؟
چرا تاریخ علم مهم است؟ برای دانش پژوه تاریخ علم ساده ترین پاسخ به این پرسش ممکن است این باشد که آگاهی از تاریخ علم لذت بخش است. مگر نه اینکه بسیاری از افراد به تماشای فیلم های تاریخی می نشینند و داستان های تاریخی می خوانند، تاریخ علم نیز به عنوان بخشی از تاریخ بشر، لذت بخش و خواندنی است. اگر تاریخ علم را بخشی از تاریخ بشر بدانیم، آن گاه باید بپرسیم آیا خواندن تاریخ جدا از «خواندنی بودن» سود دیگری هم دارد یا نه. پاسخ این پرسش می تواند راهگشای ما در رسیدن به پاسخ پرسش نخست باشد.
ما در زمان اکنون زندگی می کنیم و به آینده می اندیشیم، پس چرا باید به کندوکاو در گذشته های دور بپردازیم؟ گفته می شود گذشته چراغ راه آینده است و ما با آگاهی از گذشته، اکنون خود را درمی یابیم و با شناخت اکنون خود می توانیم آینده بهتری پدید آوریم. از بررسی گذشته در می یابیم جامعه ما در گذشته برای رساندن ما به وضعیت کنونی چه روندی را پیموده و چه عواملی بر این روند اثر گذاشته و به آن جهت داده است. بنابراین تاریخ گنجینه یی از اطلاعات را در دسترس ما می گذارد تا با تحلیل آنها بتوانیم روند پیشرفت آینده را پی ریزی کنیم.
اکنون پرسش نخست خود را این گونه مطرح می کنیم که آیا تحلیل تاریخ علم به پیشرفت علم در آینده کمک می کند؟ برای پاسخ دادن به این پرسش کافی است نگاهی گذرا به روند کلی پیشرفت علم در تاریخ چندهزار ساله آن بیندازیم. اکنون بیشتر پژوهشگران تاریخ علم به خوبی از این حقیقت آگاهند که مشرق زمین خاستگاه علم غربی است. با پذیرفتن این حقیقت باید پرسید چه عواملی باعث شد دانش از شرق به سوی غرب کوچ کند و در غرب همچنان به پیش رود اما در شرق به سïستی گراید؟ پاسخ به این پرسش می تواند چراغ راه مردم شرق در پی ریزی برنامه پیشرفت علمی خود باشد.
بی گمان تحلیل تاریخ علم هر کشور می تواند برنامه ریزی برای پیشرفت های آینده را کارسازتر کند. برای داشتن تحلیل درست از دلایل فراز و فرودهای پیشرفت علمی یک جامعه، نخست باید بر میزان اطلاعات خود درباره تاریخ علم آن جامعه بیفزاییم. هرچه پژوهش های بیشتر و عمیق تری از تاریخ علم داشته باشیم، به اطلاعات بیشتر و در نتیجه به تحلیل روشن تری دست می یابیم. اما این پژوهش ها نباید به نوشتن زندگینامه دانش پژوهان پیشین و شرح دستاوردهای علمی آنها محدود شود، بلکه بررسی زمینه اجتماعی که علم در بستر آن رشد و نمو کرده نیز باید در دستور کار باشد. از همین روست که «جرج سارتن» در آغاز هر فصل از کتاب مقدمه بر تاریخ علم نخست نگاهی به زمینه های دینی، فلسفی و فرهنگی هر یک از دوره های تاریخ علم می اندازد.
تاریخ علم علاوه بر ارزشی که برای برنامه ریزی کلان علمی دارد، می تواند برنامه های آموزشی ما را نیز پربار کند. کارشناسان آموزش علوم پیوسته از ارزش آموزش فرآیند علم (یعنی چگونگی تولید یک مفهوم علمی) به جای انتقال مفاهیم علمی از سوی آموزگاران به دانش آموزان سخن می گویند. به عبارت دیگر می گویند به جای دادن ماهی به دانش آموزان باید ماهیگیری را به آنها آموزش دهیم. به راستی چه ابزاری بهتر از تاریخ علم می تواند به دانش آموزان ما چگونگی ماهیگیری در دریای پرسش های گوناگون، یعنی دانشمند بودن را آموزش دهد؟
آموزش فرآیند علم که به عنوان «روش حل مساله» شناخته می شود، با ایجاد پرسش یا طرح مساله برای دانش آموزان آغاز می شود. دانش آموزان برای حل مساله فرضیه پیشنهاد می دهند، آزمایش طراحی می کنند، داده ها را تفسیر می کنند، نظریه خود را پیشنهاد می دهند و منتقدان را متقاعد می سازند. این کار باعث تقویت مهارت های فرضیه سازی، تفسیر، استدلال و برقراری ارتباط با دیگران می شود. به علاوه تفکر انتقادی، توانایی کشف مفاهیم علمی و یادگیری مشارکتی را بهبود می بخشد و جو کلاس معلم محور را می شکند.
بازسازی پژوهش های برجسته دانشمندان بزرگ می تواند بر گیرایی آموزش علوم به «روش حل مساله» کمک بسیار کند. هنگامی که دانش آموزان در جایگاهی قرار می گیرند که یک دانشمند سال ها پیش با آن روبه رو شده و مساله یی را حل کرده است، کوشش آن دانشمند را بازآفرینی می کنند. آنان با مقایسه کار خود با کار دانشمندان می آموزند که چگونه دانشمندان نیز اشتباه می کنند، با نظرهای مخالفان روبه رو می شوند و نظر خود را اصلاح می کنند. بنابراین آنها دانشمند بودن را در عمل تجربه می کنند.
با آموزش فرآیند علم به کمک تاریخ علم، دانش آموزان به خوبی درمی یابند علم زنجیره یی از پرسش هاست که هر پژوهشگری کوشیده است پاسخ بخشی از آن را روشن کند. همچنین می آموزند کشف علمی به زمان، مکان یا فرد خاصی تعلق ندارد، بلکه حاصل رویدادهای به هم تنیده یی است که دانشمندانی در زمان ها و مکان های متفاوت در آفرینش آن سهیم بوده اند. خلاصه آنها علم را واقعی تر می آموزند و برای ایفای نقش واقعی در این زمینه آماده می شوند.
تاریخ علم منبع بی پایانی برای آموزش های اخلاقی و مهارت های زندگی است. آشنایی با کوشش های پیشگامان علم و سختی هایی که در راه کشف حقیقت هستی متحمل شده اند، می تواند الهام بخش دانش آموزان و دانشجویان باشد و انگیزه کوشش بیشتر را در آنها ایجاد کند. همچنین می توان بسیاری از اندرزهای اخلاقی را به طور غیرمستقیم با کمک داستان های شیرین تاریخ علم آموزش داد. برای روشن شدن بیشتر این بحث، در ادامه یکی از داستان های واقعی تاریخ علم را می آوریم.
این نوشتار را به سخنی از جïرج سارتïن به پایان می رسانیم که در پاسخ به پرسش «آیا تاریخ چیزی به ما می آموزد؟» گفت ؛ «تاریخ علم به مردم خواهد آموخت سودمند باشند، که برادر باشند و یکدیگر را یاری کنند. آیا این کافی نیست؟» (مقدمه بر تاریخ علم، ص2026)
انسان امروزی سود گرا است و منافع بالا ترین و بزرگ ترین هدف جنگ ها ، صلح ها و توافقات فیمابین دولت ها را تشکیل می دهد . امروز بشر به هر چیزی دست می زند و هر کاری می خواهد انجام دهد ، ابتدا می پرسد فایده این کار چیست ؟ اگر به سراغ علم می رود ، علمی را انتخاب می کند که برای او سود داشته باشد و اگر دنبال شغل است ، شغلی را اختیار می کند که برایش سود آور باشد و خلاصه اینکه :
جهان بازار و مردم همچو تاجر در این بازار هست دیندار وفاجر
بر این اساس است که باید پرسید فایده و سودمندی تاریخ چیست ؟ برای چه باید ما آن را بخوانیم ؟ و چرا باید در مورد آن تدبر و اندیشه نماییم ؟
فایده تاریخ
مورخان و تاریخ دانان برای تاریخ فواید چندی ذکر نموده اند : ابن خلدون می گوید : بدان که فن تاریخ را روشی است که هرکس بدان دست نیابد ، و آن را سود های فراوان و هدفی شریف است ، چه این فن ما را به سرگذشت ها و خوی های ملت ها و سیرت های پیامبران و دولت ها و سیاست های پادشاهان گذشته آگاه می کند .(مقدمه ابن خلدون ، ج1، ترجمه محمد پروین گنابادی ،ص12)
پس به نظر ابن خلدون فواید تاریخ عبارتند از :
1- آشنائی با سرگذشت ها و خلق و خو های ملت ها
2- آشنائی با سیره و روش رفتاری پیامبران و صالحان
3- آشنائی با سیاست ها و شیوه رفتار دولت ها و پادشاهان گذشته
میر سید ظهیر الدین مرعشی می گوید : بدان که علم تاریخ علمی است مشتمل بر شناختن حالات گذشتگان این جهان ، چون اهل بصیرت به نظر اعتبار بر مصداق « فاعتبروا یا اولی الابصار» نگاه کنند به دلایل عقلی که «فاعتبروا یا اولی الالباب» بدانند که احوال مردم حال را ، مآل کار بر همان منوال خواهد بود و غرض کلی و مقصود اصلی بر آن باشد که از داشتن آن فایده دین و دنیا حاصل آید که : اگر مقصود از آن فایده دارین نبودی خدای تعالی - عزشأنه - در کلام مجید ذکر انبیاء و اولیاء که پادشاهان دین و دنیا اند نکردی و احوال کفره و فسقه را که _ خسر الدنیا والآخره اند_ هم به استقصاء یاد نفرمود (تاریخ طبرستان و رویان و مازندران ، صص5-8)
پس به نظر ایشان در دانستن تاریخ اگر کسی از تاریخ به درستی استفاده برد و در آن نیک تأمل کند ، سود دنیا و آخرت است .
ابوالحسن بیهقی می گوید : تواریخ خزاین اسرار امور است ... لاجرم هرکه در تاریخ تأمل کند در هر واقعه که او را پیش آید ، نتیجه عقل جمله عقلای عالم به وی رسیده باشد و دست غوغا و لشکر وقایع و حوادث از تاراج ذخایر فکرت او بسته باشد .(علم تاریخ در اسلام : صادق آیینه وند ، ص19)
بنا بر نظر بیهقی فواید تاریخ عبارتند :
1_ برخورداری از خرد عقلای جهان
2- تشخیص را درست و صحیح در هر حادثه ای که برای شخص اتفاق افتد با عبرت گیری و پند آموزی از حوادث مشابه تاریخ .