دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
مقدمه
تنها فضا است که معماری را می سازد یا آنرا به ادراک در می آورد . فضای موجود دارای ادراک و احساس است که نسبت به جهان واکنش نشان می دهد . این فضا تنها بوسیله تعقل درک نمی شود ، چرا که فضای معماری می بایست بوسیله فضایی نیز درک شود. حرکت فضا جهات دیدی متعددی می دهد که حرکت طبیعی نور ، باد، باران، یا حرکات طبیعی انسان در آن انباشته می گردد.به این شکل انسان با معماری مرتبط می شود و معماری از طریق حضور مادی اش ، حکم واسطه ای را دارد که می تواند عواملی مانند اقلیم و تاریخ را که شکل غیر محسوس دارند انسجام بخشد.معمار سنتی با فضامندی ، فرم را در دست گرفته و با فرم های هندسی ساده ، تنوع گرایش ها و احساسات را ارائه می دهد . قصد نهائی معمار ، نه بیان داشتن ، بلکه آفرینش فضاهای نمادینی است که بر مادیت استوارند.معماری تنها به کار بستن فرم ها نیست . معمار معتقد است که علاوه بر این ، معماری ساختن فضا و بالاتر از همه ساختن یک مکان (Place) است که چونان شالوده فضا عمل می کند . قصد معماری در ابتدا کشمکش با سایت و از این طریق بدست آوردن چشم اندازی از معماری چونان مکانی مشخص در دل طبیعت است.معماری به مثابه نمادی از خرد انسانی، طبیعت را استعلا می بخشد . نمادی که دارای استقلال پیشنهادی است
پیشگفتار
شاید به ندرت هنری یافت که به اندازه معماری با زندگی مردم پیوند داشته باشد . هنر معماری از بارزترین جلوه های فرهنگ هر قوم و هر دوره تاریخی و نمایشگر گویای فضای زیست آدمی است.
این هنر در گذشته تابع اصول و ضوابط کمابیش و معین و شناخته شده ای بود و پیوندی استوار و نا گسستنی با فرهنگ جامعه و الگوهای رفتاری داشت ، به همین سبب سبک معماری هر دوره ، انعکاسی از فرهنگ و هنر آن دوره محسوب می شد و دگرگونیهایی که در سایر عرصه های زندگی و هنر به وقوع بذر این منوال بین سبک های گوناگون معماری رابطه ای چنان استوار وجود دارد که مرز بندی بین آنها دشوار به نظر می رسد.
تحولاتی که از آغاز قرن حاضر شروع شد ، موجب گسیخته شدن رشته های استوار بین برخی از مظاهر و جلوه های زندگی با فرهنگ جامعه شد و در نتیجه روندی که از مظاهر تمدن و فرهنگ غرب اقتباس شده بود و روز به روز گسترده تر می شد ، معماری سنتی نیز از حرکت باز ایستاد و در بسیاری از عرصه ها ، پیش از آنکه فرصت و امکان انطباق با تکنولوژی و شرایط جدید را بیابد، مورد بی توجهی قرار گرفت و به سبب آنکه اطلاعات و نظریه های مربوط به معماری ، سینه به سینه انتقال می بافت ، به تدریج با از میان رفتن نسلی از هنرمندان معمار و کسانی که با این عرصه آشنا بودند ، بسیاری از اطلاعات و نظریه های مربوط به هنر معماری ایران از میان رفت.تهاجم فرهنگی و خود باختگی حاصل از رویارویی هنر و معماری ایران با مغرب زمین نه تنها تداوم یافته است بلکه روز به روز گسترده تر نیز می شود و تلاشهای انجام شده از سوی هنرمندان و پژوهشگران هنوز به نتایج مطلوب نرسیده است.آموزش معماری یکی از مهم ترین مباحث در زمینه معماری امروز در ایران به شمار می آید ، زیرا در دوره ای هستیم که مسائل و امکانات بسیار متنوعی در زمینه معماری مطرح شده است که دربسیاری از عرصه ها در عمل با آنها مواجه هستیم ، بدون آنکه اهداف و برنامه های آگاهانه و اندیشه شده ای درباره آنها داشته باشیم . به عنوان مثال ، شمار دانشکده های معماری در دو دهه اخیر افزایش چشمگیر و ناباورانه ای داشته است ، و هر کدام از آنها صدها دانشجو دوره آموزشی را طی می کنند ، در حالیکه شاید بدون اغراق بتوان اظهار داشت که در بسیاری از آنها بحث وبررسی کافی درباره اهداف و روشهای آموزشی صورت نگرفته و فعالیتهای آموزشی به طور کوتاه مدت به پیش رانده می شود ، بدون آنکه درباره نتایج و پی آمدهای آن بررسی و اندیشه کافی صورت گرفته باشد . دانشکده های قدیمی تر نیز همچنان به راه خود ادامه می دهند ، بدون انکه ثمره و بازده روشهای آموزشی خود را در مسیری که طی کرده اند به طور اساسی مورد ارزیابی قرار دهند.
فصل اول
(ضرورت انتخاب واهداف پروژه)
1-1علت انتخاب وضرورت موضوع پروژه
موضوع تحقیقی که پیش رو داریم موزه هنر و معماری است که مکانی است فرهنگی ، هنری که در این فضا فعالیت های آموزشی و فرهنگی در جهت ارتقاء بخشیدن به معماری و سیمای شهر انجام می شود و همچنین مکانی می شود برای جذب معماران بزرگ از سایر نقاط کشور و همچنین مردم می توانند به واسطه این مکان بیشتر با واژه معماری و معماران اشنا شوند.
1-1-1علت انتخاب موضوع
باتوجه به موارد ذکر شده در بالا و همچنین عدم وجود مکانی متمرکز جهت انجام فعالیت های ذکر شده نیاز به این چنین فضاها در شهر کرمان بیش از پیش احساس می شود.
2-1-1اهداف تحقیق
- جذب و تجمع معماران ( تبادل اطلاعات و ارتباط معماران )
- شناخته شدن معماران
- نمایش کارهای معماران بزرگ و نمونه های موفق پروژه ای
- ایجاد و ارتباط با تشکلهای مشابه و مراکز علمی و تحقیقاتی داخل و خارج کشور
- تقویت و بهبود و شکل گیری روابط بین فارغ التحصیلان و دانشگاه و حفظ ارتباط آنها با دانشجویان و سایر موسسات علمی
- ترویج فرهنگ معماری در جامعه ( آگاهی دادن ، فلیم کوتاه و ... )
- ایجاد روابط مستمر و متقابل بین دانشکده و کانون به منظور رفع نیازهای علمی و تخصصی
- تجلیل از معماران
- ایجاد در آمد و فرصت های شغلی در جوامع مختلف انسانی ، اصناف و تشکلهایی هستند که دارای مکانهایی برای گردهمایی و ارتباط بین اعضاء خود میباشند تا از این طریق به خواستههای مدنظر در زمینههای مورد نظر خود دست یابند.جامعه مهندسین و معماران ایران نیز دارای تشکیلات مخصوص به خود هستند که از آن جمله میتوان به کانونهای کاردانها و مهندسین شهرهای مختلف اشاره کرد، اما نکته ای که درباره آنها مشهود است گرایش به سمت امور اداری و صنفی است و کمتر به جنبههای دیگر مانند ارتباطات علمی بین اعضاء ، برگزاری نمایشگاهها و ... پرداخته میشود، و یا اینکه در آنها به ندرت میتوان حضور دانشجویان را مشاهده کرد، از این رو آنچه در طرح به آن اندیشیده شده است ، ایجاد یک تشکل غیر دولتی اما با دامنه کار در زمینههای بسیار و خارج شدن از کلیشههای رایج این سازمانها میباشد.به علت عدم وجود محفلی برای کلیه معماران و دوستان و بستری مناسب برای گفت و گو وتبادل نظر و بررسی مشکلات و موانع موجود.ایجاد مجموعه فرهنگی,هنری که در آن عده ای از طراحان,معماران,محققان,اساتید,دانشجویان و یا حتی اقشار عموم مردم علاقه مند به این حرفه دور هم جمع شوند و در جلساتی به بحث و گفت وگو میپردازند.
در وهله اول تلاشی در جهت همگرایی معماران و در گام دوم کاهش فاصله بین محیط حرفه ای و آکادمیک معماری و در نهایت ارتقاء جایگاه معماری در سطوح ملی و حتی توجه به این که پدر معماری ایران " دکتر محمد کریم پیرنیا" از این خطه چشم به جهان گشودند.
- آشنا کردن مردم با معماری و معماران و نیز معماران با یکدیگر و بالا بردن سطح آگاهی در زمینه معماری
- آموزش تخصصی و کاملا حرفه ای هنرهای مرتبط با معماری
- ایجاد محیطی برای فعالیتهای دانشجویی
- ایجاد یک کتابخانه تخصصی و بانک اطلاعاتی
- برپایی نمایشگاههای موقت و دائم از آثار معماران
- ساماندهی به مسابقات معماری و شهرسازی
- تعلیم و پرورش معماران و دانش پژوهان جوان
- برگزاری کنگرههای سالیانه و تجلیل از معماران برتر
- ...
3-1-1ضرورت تحقیق
عدم وجود مکانی متمرکز جهت انجام فعالیت ها و آموزش های لازم در زمینه معماری در شهرکرمان
عدم وجود موزه هنر و معماری شایسته شهر کرمان
عدم آگاهی کافی مردم در رابطه بامعماری
عدم وجود مکانی برای جمع شدن معماران در کنار یکدیگر
4-1-1دلایل انتخاب سایت
سایت مورد نظر موقعیت ویژه ای در شهرکرمان دارد هم از نظر دسترسی های ، هم از نظر قرارگیری در بافت تاریخی که این ها خود می توانند موجبات رونق این مجموعه را به همراه داشته باشند سایت مورد نظر در قلب بافت تاریخی قرار دارد و از انجا که هنر و معماری و تاریخ رابطه مستقیم بایکدیگر دارند میتواند به رونق مجموعه را به همراه داشته باشد دسترسی مستقیم سایت به مراکز اصلی شهری در شهرکرمان یعنی میدان مشتاقیه و میدان آزادی و میدان ارگ عامل دیگر در انتخاب این سایت بوده است
فصل دوم
(مبانی نظری)
1-2بیان مساله
معماری یک توانایی است که در طول تاریخ به همراه ساخته شدن کشف شده و آن توانایی عبارت است از نظم دهی خلاق فضا . معماری مدرن بخشی از توانایی معماری است که تجلیات آن حدوداً از اواخر قرن نوزدهم آغاز شده و هم اکنون قسمتی از توانایی جهان معماری به شمار می آید و همچون معماری مبتنی بر سنت ، قابلیت آن را یافته که مورد تعریف مجدد معماران معاصر قرار گیرد امروز معماران چون ریچارد میر ، طراح و سازنده مجموعه های فرهنگی و موزه های هنری بر سنت معماری مدرن آثار خود را خلق می کند . درباره به در آمدن مدرن هیچ حکم قاطعی نمی توان صادر کرد. دائره المعارف ها همواره با احتیاط آن را یک جنبش می خوانند و در ایران آن را نهضت معماری مدرن نیز ترجمه کرده اند. دایره المعارف مک گروهیل ویژگی اصلی معماری قرن بیستم را چندگانگی آن ذکر می کند به نظر می رسد که تاریخ هنرشناسان هم عصر با معماری مدرن از این نهضتی که معلوم نیست هنوز ادامه دارد یا نه چندان دلخوش نیستند. ژورنالیست ها و نقادان معماری نیز در سه دهه گذشته با تکیه بر چند عارضه مرگ و زایش معماری های جدید تری را اعلام کرده اند و دانشگاهها نیز کاملاً حیران شده اند که پس کدام سبک را تدریس می کنند؟
دایره المعارف مگ گردهیل در درون جنبش مدرن نزدیک به بیست سبک را بر می شمرد که چند تایی با روایت مجلا گذشته آن هم راویانی خلاق چون رایت و لوکوربوزیه معماری خود را خلق کرده اند و چند تایی بیشتر از گذشته فاصله گرفته و به دنبال چیز دیگر ، معماری خود را بتیان نهاده اند و برخی به کلی قدم در راه بی گذشته نهاده ا ند.
بدین ترتیب در معماری معاصر مانند سایر دوران ها چند جریان معماری به طور همزمان آرایش و پیرایش فضا را بر عهده گرفته اند . جریان هایی که ضعیف تر شده و به حاشیه رفته اند . معماری مبتنی بر سنت معماری مبتنی بر تاریخ و معماری مبتنی بر بوم هستند و جریان هایی که از حیات بیشتری برخوردارند معماری مبتنی بر نوآوری می باشند که برخی از آنها نو آوری خود را با نوآوری ها گذشته آمیخته اند و برخی در ارائه نوآوری تام دارند . اما مهم ترین پدیده ای که در جنبش معماری مدرن اتفاق افتاد و هم اکنون از همه جریان های معماری در کشور ، قوی تر است ، ساختن بدون معماری است.با حاکم شدن ساختمان سازی که عبارت است از ساختن بدون معماری مدرن نیز همانند هم دستاوردهای گذشته معماری از صحنه شهرها خارج شده و خیابان را سراسر ساختمان بدون معماری فرا گرفته است.تا آنجا که بحران چگونگی مدرن شدن و معاصر شدن شهرهای ما معماری مدرن نیست، معماری مبتنی بر سنت هم نیست . بحران ما در معماری ساختمان سازی است. سایر کشورها نیز در گیر این بحران شده اند. تقریباً در اکثر کشورها و کلان شهرهای معاصر ، ساختمان سازی حکمران مطلق العنان فضاهای شهری و حتی فضاهای روستایی است . تهران و بسیاری از مراکز استانها و در شهرهای کوچک و بزرگ کشور ما نمونه های بارزی از تسلط و اقتدار ساختمان سازی به شمار می آیند . شاید بتوانیم با تجربه های مشترکی که همه ما از فضاهای معاصر شهر تهران داریم ، درد و رنج ناشی از ساختمان سازی را بهتر بفهمیم.به نظر می رسد کشورهایی که پیشتر اول تحولات معماری هستند کمتر از ما مقهور ساختمان سازی شده اند. مبارزه ای بی امان در تمامی سطوح در حال انجام است در دانشگاهها ، در انجمن های صنفی ، در موسسات حرفه ای در مراکز تصمیم گیری ، در شهرداری ها و انجمن های شهر ، در مجامع انتشاراتی و تبلیغاتی در همه جا در مقابل ساختمان سازی قد علم کرده اند . پست مدرنیزم اساساً به عنوان جریان مبارز در مقابل ساختمان سازی ظهور کرد و نه در مقابل معماری مدرن ، و خود بخشی از جنبش مدرن به حساب می آید و همانند همه جریانات نو تاریخگرا و نو سنت گرا چند صباحی چهره شهرها و فضاها را دگرگون کرد.آنچه عیان است بناهایی که چه بسیار ساخته می شوند و هرگز وارد ساحت معماری نمی شوند.پست مدرنیزم نیز با تکیه بر عناصر نمایشی و افراط در کاربرد آنها از معماری دور شد و از ساختمان سازی مستحیل ، اما پسند عام و ذائقه همه ما را به شدت تحریک کرده و این تحریک در کشور ما هنوز ادامه دارد.
اگر با دید عبرت به بناهایی که تا حدود سالهای 1300 تا 1320 در ایران ساخته شده اند و بناهایی که امروز ساخته می شوند نگاه کنیم به فراست در می یابیم که در آن بناها ، فضا، معلوم،محسوس و انعکاس بلافصل مفاهیم ، خواسته ها و حالات انسانی بود. اگر مبتنی بر سنت می ساختیم مجد سپه سالار نتیجه اش بود ، اگر مبتنی بر تاریخ می ساختیم کاخ شهربانی حاصل می شد اگر مبتنی بر بوم می ساختیم، شمس العماره کاخ دادگستری، وزارت خارجه و موزه ایران باستان ساخته می شدند.خواه معماران این بناها اطریشی، بودند یا آلمانی یا فرانسوی ، معماری ایرانی شکل می گرفت و در این معماری فضا و شیوه زندگی هر دو به هم ترجمه می شدند و به هم قابل تبدیل بودند. اما در بناهایی نیم قرن اخیر آنچه بیشتر محسوس است ، فضاهای تک عملکردی ، بیرون زدگی سازه ها و سیستم های تاسیساتی ، تعیین کنندگی اشیاء و مبلمان است و آنچه کمتر محسوس است فضاهاست.یعنی اگر پیش تر رابطه انسان / فضا رابطه ای دو طرفه ، محسوس و بلافصل بود، اکنون در حد فاصل انسان و فضا چیزهایی قرار گرفته اند که این رابطه را با واسطه کرده اند . به عنوان مثال در حال حاضر مراد از آشپزخانه مقداری کابینت و وسیله دستگاه و ماشین است . مراد از نشیمن تعدادی مبل و صندلی است و مراد از نهارخوری حتماً میز است و تعدادی صندلی و تقریباً بدون تردید مرادمان از حریم خصوصی ، اطاق خواب است و اطاق خواب بدون تخت خواب بی معناست و خنکی را در پنکه و کولر و گرما را بخاری و شوفاژ جستجو می کنیم و آرامش را در دوش گرفتن ، دراز کشیدن و چای نوشیدن و شنیدن موسیقی ، دیگر ما به ازاء فضایی همه حالاتمان را در چیزهایی غیر از فضا عمدتاً در اشیاء جستجو میکنیم . چشم انداز را هم دیگر از پنجره های اطاقمان توقع نداریم ، همین قدر که نوری بتابد یا هوایی بیاید یا حتی این ها هم نباشد همین قدر که بدانیم در پشت پرده ها شیشه ای در قاب قرار گرفته کافیست. ساختمان سازی ذائقه فضایی همه ما را سرکوب کرده است . درست است که ساختمان با عوامل کالبدی یعنی مصالح ایستایی و عملکرد شکل می گیرد ، لیکن اگر عوامل زمینه ساز اقتصاد و سیاست بر اساس اقتداری که در جامعه کسب می کنند به معماری اجازه بروز ندهند، ساختمان تا زمانی که پا بر جاست فقط ساختمان باقی می ماند و به مرحله معماری وارد نخواهد شد. با عواملی چون ایستایی و عملکرد می توان ساختمان ساخت اما برای رسیدن به مرحله معماری می بایست روحیه و حالت را با ساختمان ترکیب کرد . به عبارت دیگر می بایست فضا را به عنوان عمل اصلی معماری ، تشخیص ، تسلسل و تنوع بخشید . این مقولات و مقولات دیگری که به روح بنا وابسته هستند اگر به عنوان ارزش در ساختمان مطرح شوند، ساختمان وارد ساخت معماری خواهد شد و معماری با این مقولات شروع می شود و حدی هم برای هر چه معمارانه تر شدن فضا و بنا وجود ندارد ولی اگر عواملی چون سودآوری در اقتصاد و رضایت دادن به حداقل ها در سیاست عمده شوند ، هرگز معماری امکان بروز نخواهد یافت اگر اقتصاد و سیاست معماری را مقدم نشمارند و معماران، اقتصاد و سیاست را بر معماری ترجیح دهند در گسترش شهرها ساختمان سازی مقدم بر معماری خواهد بود ساختمان سازی همه عناصر بنا را تا حد یک شی تحلیل می دهد. دیوار فقط دیوار است ، سقف فقط سقف است، نور فقط روشنایی است ارتفاع تا حد قد و قواره آدمی تعیین می شود و ابعاد و اندازه فضاها را اشیاء تعیین می کنند. در ساختمان سازی بناها یکسره به کالای مصرفی بی دوام بدل می شوند. ساختمان سازی نیازهای آدمی را آنی و میرا ، محدود و واحد می بیند ، در ساختمان سازی نیازها عمدتاً بیولوژیک هستند در ساختمان سازی بهترین حالت مکان را اقلیم و مصالح را با بازار تعیین می کنند و زمان امروز است و کمی جلوتر ، لحظه های گسسته از دیروز و امروز و جدا از فردا.
بدین ترتیب هر چه امروز ساخته می شود معماری نیست و همه ساختمان های معاصر را نمی توان به معماری مدرن نسبت داد یا هرگونه الهام از تاریخ را به پست مدرنیزم. می بایست بین تقلید از گذشته و همچنین تقلید از نو آوری تمایز قائل شد. در حال حاضر براساس بر هم خوردن تعادل بین ساخت های زمینه ساز ، کالبد و فضائی معماری ، معماری به صحنه های سوم و چهارم تصمیم گیری انتقال یافته و به بیرون از صحنه شهر پرتاب شده به نحوی که در شرایط حاضر پاسخ به فضا و بنا را اقتصاد و سیاست بهره گرفته اند و نه معماری.
با عمده شدن ساختمان سازی آنچه حاصل شده بی ارج شدن معماری ، از اعتبار افتادن و بی قدرت شدن جمع معماران است تا آنجا که ما معماران تحصیلکرده به عنوان معمار از دانشگاهها بیرون می آئیم اما در شهرها ساختمان می سازیم . علت این همه قصور را بر گردن ضوابط و معیار ها، کج فهمی کارفرما و کاستی های اجرا می اندازیم و دست آخر آنچه ساخته می شود معماری مدرن یا مدرن شدن معماری شهرها قلمداد می شود و معماری مدرن بر سکوی مجرمیت ردیف اول نشانده می شود.اگر می پرسیم چرا ما معماری خودمان را نداریم ؟ پاسخ می شنویم که : چون معماری مدرن خود را بر ما تحمیل کرده است و یا چون در دانشگاهها ، معماری ایران تدریس نمی شود یا چون کارفرما عمدتاً با مسائل اورژانسی و کم پولی و یا خلاء تصمیم گیری مواجه هستند- و یا چون تکنولوژی نداریم و پاسخ هایی از این قبیل.تا حوالی سالهای 1300 تا 1320 ، صاحب معماری بودیم و جلوه های تازه ای از معماری مدرن را تجربه می کردیم . در همه اعصار تاریخ گذشته نیز از همه جهان کسب فیض می کردیم، بی تعصب و همچنان هنرمندانه می ماندیم.داریوش پی از استعانت از خدای بزرگ ، اهورا مزدا می گوید این کاخی که من در شوش بنا کردم تزئینات آن از راه دور آورده شده ، چندان خاک کنده شد که من به بستر آن رسیدم ، پس از آنکه زمین حفر شد آن را باریک درست در بعضی جاها تا به 40 ارش در برخی تا 20 ارش باریک انباشته اند. کاخ بر ری این ریگها بنا شده و حفر زمین و انباشتن محل آن باریک درشت و قالب گیری آجر ، کار بابلیان بود، که آنرا انجام دادند، چوب صدر را از کوه موسوم به جبل لبنان آورده اند. قوم آشور آن را تا بابل آوردند و از بابل تا شوش کاریان و ایوانیان آن را حمل می کردند.چوب میش مکن از گنداره و کرمان حمل شد. طلائی که در اینجا به کار رفته از سارد وبلخ آورده شده ، سنگ لاجرود و عقیق را که در اینجا استعمال شده از خوارزم آورده شده ، عاجی که به کار رفته از حبشه ، هند و رخج حمل شده ، ستون های سنگی که اینجا کار گذاشته شده از شهر بنام در عیلام آورده شده ، هنرمندانی که سنگ را حجاری کرده اند ایونیان و ساردسیان بودند. زرگرانی که طلا را کار کرده اند مادی و مصری بودند. کسانی که ترصیع کرده اند از مردم سارد و مصریان بودند و اینجا در شوش دستور ساختن بنائی با شکوه داده شد و آن به طرزی عالی تحقق یافت.اما امروز چی به جای ترویج مفهوم سکونت ، مسکن حداقل عمده شده است. به جای تثبیت شهریت تفکیک زمین حاکم شده است.آنجا که دموکراتیک رفتا می کنیم و مسابقه می گذاریم هیئت ژوری برنده را اعلام می کنند پس از چندی طرح برنده کنار گذاشته می شود و طرح های بعدی برای ادامه کار دعوت می شوند.آنجا که می خواهیم هنر ومعماری پیروز شوند، طرحی که سالهاست تائید شده می پذیریم که دوباره به ماسبقه گذارده شود و ما معماران در ان شرکت می کنیم. آنجا که تمام فضای سیاسی بر توسعه گسترش معماری اسلامی بسیج می شود ساختمان میلاد و ساختمان رفاه در میدان آرژانتین ساخته می شود . آنجا که آکادمیک رفتار می کنیم و دانشگاه هنر و معماری تاسیس می کنیم ، بناهای تازه را بر سبک ساختمان سازی می سازیم . آنجا که شهرداری ساختمان می خواهد و آن هم یک ساختمان مذهبی ، مسجد پارک لاله را می سازیم.آنجا که با زنده ترین و تاریخی ترین آثارمان روبرو می شویم ، نمونه مشهد و اطراف حرم و بازار رضا نتیجه می شود. آنجا که شهرسازی می کنیم بافتهای تاریخی و میراث فرهنگی را می شکافیم و بر هم می زنیم آیا معماری و معماران مدرن اینها را به ما آموخته اند؟به هر صورت نه مشکل فکری هست ، نه مشکل هنری ، نه مشکل صنفی ، نه ادراک حرفه ای ، نه تشکل سیاسی و نه شهامت خطا و نه انصاف به اینکه خود را مجازات کنیم.هیج جامعه ای چنین فجیع به کشتن معماری برنخاسته که ما در عرصه شهرمان به ساختمان سازی نشسته ایم.طراحان ما همواره به دلایل حرفه ای و یا اخلاق شخصی تحت فشار هستند تا طرحها و ایدههای جدیدی را برای نیازهای متغیر و متعدد جامعه بیافرینند ولی منابع تغذیه افکار خلاق در حد فاجعه آمیزی قلیل هستند،جالب اینجاست که انتظار میرود معماری آینده کشور از هیچ بوجود آید. زمانی کهشرایط و منابع لازم برای پیدایش چگونگی چیزی موجود نباشد، نمیتوان و نباید با تکیه بر شانس و حساب احتمالات یا از طریق تجربیات ناموفق متعدد توقع داشت اتفاق مثبتی بیفتد. اگر روش و نگرش در مورد معماری به گونه ای اساسی متحول نشود، هیچ بهبود محسوسی حاصل نخواهد شد. لازمه این تغییر و تحول وجود مرکزی منسجم و سازمان یافته جهت هدایت و جهت دهی کلیه برنامههایی است که به منظور دستیابی به دانش هرچه بیشتر در زمینه معماری است.
تعداد صفحات پایان نامه: 208
فرمت پایان نامه: ورد و با قابلیت ویرایش