هدف این پژوهش تعیین رابطه گرایشهای مذهبی و هوش معنوی با انگیزه پیشرفت در دانش آموزان بود. روش تحقیق حاضر همستگی است .جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم ( پیش دانشگاهی) ، مدارس شهر تهران می باشد، که با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان به روش نمونه گیری تصادفی 522 نفر دانش آموز انتخاب شده است. براین اساس آزمون های نگرش مذهبی سراج زاده (1377) وهوش معنوی (2008) وانگیزه پیشرفت هرمنس (1977) بر روی دانش آموزان اجراشد. برای تحلیل آماری داده ها ازضریب همبستگی پیرسون ، تی تست دومتغیره ( گروههای مستقل ) و رگرسیون استفاده شد .نتایج تحقیق وجود رابطه معنی دار بین گرایشهای مذهبی و هوش معنوی را نشان داد ( r = 107/0 ). همینطور مشخص شد که بین گرایشهای مذهبی و انگیزه پیشرفت رابطه معنی داری وجود دارد (142/0 r = ) . بین انگیزه پیشرفت و هوش معنوی دانش آموزان نیز رابطه معنی داری وجود داشت (230/0 r = ) . به علاوه تفاوت میانگین نمره گرایش مذهبی از لحاظ آماری در دوگروه دختر و پسر معنی دار است ، نمره گرایش مذهبی درگروه دختران بالاتراز پسران است .تفاوت میانگین نمره هوش معنوی در دوگروه دانش آموز دختر و پسر ازلحاظ آماری معنی دار نیست و نمره هوش معنوی در هردو گروه یکسان است .تفاوت میانگین نمره انگیزه پیشرفت دردو گروه دختر و پسر از لحاظ آماری معنی دار است . بنابراین نمره انگیزه پیشرفت دختران بالاترازپسران می باشد. در مجموع نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که سهم متغیر هوش معنوی در پیش بینی انگیزه پیشرفت، بیشتر از سهم گرایش های مذهبی است
پایان نامه : رابطه گرایش های مذهبی و هوش معنوی با انگیزه پیشرفت در دانش آموزان