اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

جزوه متون فقه بخش اول رشته فقه ، الهیات

اختصاصی از اینو دیدی جزوه متون فقه بخش اول رشته فقه ، الهیات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

جزوه متون فقه بخش اول رشته فقه ، الهیات


جزوه متون فقه بخش اول رشته  فقه ، الهیات

جزوه متون فقه بخش اول رشته  فقه ، الهیات 

توضیحات محصول :جزوات و کتاب های رشته  فقه ، الهیات  -ویژه کنکور سال 95 - به همراه تست ها و پاسخ تشریحی


بخش اول : کتاب نکاح 
 
گفتار اول: صیغه عقد نکاح 
عقد نکاح مانند سایر عقود لازم باید دارای ایجاب و قبول لفظی باشد. الفاظ ایجاب منحصراً عبارت اند از: «زوجتک؛ تو را
به ازدواج خود درآوردم» و «أنکحتک؛ تو را به همسری خود در آوردم» و «متعتک؛ تو را به زناشویی خود درآوردم» و
«أنکحکت؛ تو را به همسری خود در آوردم» و «متعتک؛ تو را به زناشویی خود درآوردم» و قبول عبارت است از: «قبلت
التزویج أو النکاح؛ ازدواج یا نکاح را پذیرفتم» یا «تزوجت همسری را پذیرفتم» یا فقط بگوید: «قبلت؛ قبول کردم»
همچنین ایجاب و قبول هر دو باید به لفظ ماضی باشند. 
مقدم داشتن ایجاب بر قبول شرط نیست؛ زیرا به هر ترتیب که باشد به مقصود لطمه نمیزند. همچنین لازم نیست که  قبول از لفظ ایجاب باشد و مثلاً بعد از «زوجت» بگوید: «قبلت» بنابراین اگر موجب «زوجتک» و قابل «قبلت النکاح
بگوید صحیح است؛ زیرا این لفظ نیز صراحت لازم را دارد و تمام این تعابیر مقصود واحدی را می . رسانند 
با وجود قدرت بر اجرای عقد به زبان عربی نمیتوان عقد را به زبان غیر عربی خواند. گفته شده است که این کار واجب
نیست؛ بلکه مستحب است زیرا اولاً تمام زبآن ها در حکم الفاظ مترادفند و میتوانند به جای هم به کار روند؛ ثانیاً هدف،
رساندن معانی مورد نظر به متعاقدین است که با هر زبانی امکان پذیر است؛ ولی این دلیل مردودند. همچنین شخص لال
هنگام ایجاب و قبول باید به گون های که مقصود را برساند اشاره کند. 
عاقد باید اهلیت داشته باشد بنابراین عقد شخص مست گرچه بعد از مستی آن را اجازه کند باطل است و زن میتواند  ایجاب و قبول عقد را از طرف خود با دیگری به عهده بگیرد و فقهای امامیه در این امر اتفاق دارند. 
حضور دو شاهد در ازدواج دائم و نیز ولی در ازدواج دختر رشیده شرط نیست گرچه بنابر قول اشهر بهتر است اما ابن ابی عقیل حضور هر دو را شرط می . داند 
تعیین زن و شوهر با اشاره یا نام یا وصف لازم است؛ بنابراین اگر فردی چند دختر داشته باشد و بدون آنکه نام ببرد یکی
زا آنها را به عقد مردی درآورد، چنانچه مبهم گذارد و نزد خود نیز معین نکند نکاح باطل است زیرا کامجویی از غیرمعین ناممکن است 
بند ششم: دیه لبها 
دیه هر یک از دو لب نصف دیه کامل است و در مقابل گفته شده است که دیه لب پایین
به نسبت مساحت آن است به این ترتیب که نصف لب، نصف دیه کامل میباشد و دیه قسمتی از آن

دیه دارد و دیه سست شدن لبها
3
2
دیه کامل است و
اگر لبها جمع شوند به گونهای که برعکس حالت سست شدن دندآن ها را نپوشانند حاکم دیه را تعیین می کند زیرا برای آن
مقداری تعیین نشده است از این رو به نظر حاکم مراجعه میشود. 
بند هفتم: دیه زبان 
دیه کندن زبان از بیخ به وسیله بریدن آن به گونهای که چیزی از زبان باقی نماند یک دیه کامل است و نیز دیه کندن مقداری از
زبان که باعث عدم تلفظ تمام حروف گردد که عبارت از 28 حرف است همین مقدار است و دیه تلفظ نشدن بخشی از حروف بر
حسب همان حروف از دسته رفته میباشد و دیه بریدن زبان شخص لال
3
1
دیه کامل است؛ زیرا زبان لال به منزله عضو فلج
میباشد چرا که هر دو در فساد عضو که موجب از بین رفتن منفعت مورد نظر آن میشود مشترکند و دیه قسمتی از زبان لال
متناسب با همان مقدار است. 
بند هشتم: نادیه دند ها 
نادیه همه دند ها یک دیه کامل است و تعدادآنها 28 دندان است دیه دند نا های جلو که 12 عدد است 600 دینار و هر دندان 50
دینار میباشد ناو دیه دند های عقب 400 دینار و هر دندان 25 دینار میباشد ناو دند هایی که به حسب آفرینش، سفید، سیاه و
زرد باشند در این حکم یکسانند و دیه دندان اضافه بر تعداد مذکور اگر به تنهایی کنده شود
3
1
دندان اصلی است و اگر با بقیه دندان ها کنده شود دیه ندارد
سوالات تستی   
1- حق انتخاب یکی از دیات ششگانه با کیست ؟
1) در عمد وشبه عمد با جانی و در خطای محض با عاقله است . 
2) در عمد با ولی دم و در شبه عمد با جانی و در خطای محض با عاقله است . 
3) در عمد با ولی دم و در شبه عمد و خطای محض با جانی است . 
4) در عمد با ولی دم و در شبه عمد و خطای محض با عاقله است . 
 -2 چنانچه در شهادت برزنا شهود کمتر از نصاب باشند حکم چیست ؟
1) با سوگند شهود کمبود آن جبران میشود . 2) شهود حد قذف می خورند . 
3) زنا ثابت نمی شود و شهود رها می شوند . 4) شهود تعزیر می شوند . 
 -3 فی کیفیه الحکم ، المنکر هو الذی ............................ .
1) یترک لو ترک الخصومه 2) لایترک لوترک الخصومه 
3) کان حق الاحلاف و لو مع وجود البینه 4) کلامه مخالف للأصل و الظاهر 
-4 کدام بیان درباره حاجب ابوین نسبت به مازاد متوفی صحیح میباشد ؟
1) فرزندان چه دختر و چه پسر حاحب ابوین نسبت به مازاد بر دو سدس می شوند . 
2) فرزندان چه دختر چه پسر حاجب مادر نسبت به مازاد بر یک سدس می شوند . 
 3) فرزندان جاح ب ابوین نسبت به مازاد از دو سدس هستند مگر آنکه یک یا چند دختر با ایشان جمع شوند . 
 4) فرزندان جاح ب ابوین نسبت به مازاد دو سدس هستند مگر آنکه یک یا چند دختر با ایشان جمع باشند . 
-5 کدام مورد از آثار لعان زوجین نیست ؟
1) پایان زوجیت آن دو 2) حرمت ابدی بین آن دو 
3) سقوط حد از هر دو 4) نفی ولد از هر دو « 236» فقه و مبانی حقوق
 
-6 وکیل شدن زوجه از جانب زوج در مطلقه ساختن خودش چه حکمی دارد ؟
1) جایز نیست . 
2) با اجازه دادگاه جایز است . 
3) به شرط وکالت بلاعزل جایز است . 
4) جایز است . 
-7 اگر در عقد مدت ذکر نگردد مطابق نظر شهید اول حکم آن چیست ؟
1) انقلب دائماً 2) بطل العقد 
 3) صح العقد 4 ) صح العقد لقاعده العقود تابعه للقصود 

نوع فایل:Pdf

  سایز:11.3mb

تعداد صفحه:320


دانلود با لینک مستقیم


جزوه متون فقه بخش اول رشته فقه ، الهیات

عربی (فقه و مبانی حقوق) رشته فقه ، الهیات

اختصاصی از اینو دیدی عربی (فقه و مبانی حقوق) رشته فقه ، الهیات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

عربی (فقه و مبانی حقوق) رشته فقه ، الهیات


عربی (فقه و مبانی حقوق) رشته  فقه ، الهیات

عربی (فقه و مبانی حقوق) رشته  فقه ، الهیات 

توضیحات محصول :جزوات و کتاب های رشته  فقه ، الهیات  -ویژه کنکور سال 95 - به همراه تست ها و پاسخ تشریحی

بخش اول صرف و نحو 
فصل اول:علم صرف 
گفتار اول :کلیات
 
بند اول: تعریف علم صرف
صرف علمی است که از تغییر کلمه به صورتهای مختلف بر حسب معنی مورد نظر گفتگو می . کند 
همزه وصل : همزه ایست که اگر درابتدای کلمات قرار گیرد ادای لفظش ثابت می باشد در حالی که اگر همـزه در وسـط
کلمه قرار گیرد ادای لفظ ساقط می گردد مانند : اذهب یا خالد – یا خالد اذْهب 
همزه قطع : بر خلاف همزه وصل در هر جا واقع شود لفظش ثابت می باشد. مانند "یا ولد اَکرم معلمک" 
نکات مهم
اگر کلمه ای در ذهن تصویری بوجود آورد ولی معنای مستقلی نداشته باشد حرف نامیده می شود. 
اگر کلمه ای در ذهن تصویری بوجود آورد ولی معنای مستقلی داشته که خود به دوقسم تقسیم می گردد . اگر کلمـه ای
در زمان بکار رفته باشد فعل و در غیر اینصورت اسم گفته می شود. 
زمان عربی : 
 - زمان حال یا زمان در حین تکلم 
 - زمان مستقبل یا زمان بعد از تکلم تا آینده 
 - زمان گذشته ، زمان قبل از تکلم تا قبل از آن 
تبصره : مجموع زمان حال و آینده را مضارع گفته می شود و امر از نظر زمانی جزء قسم مستقبل قرار می گیرد. 
بطور خلاصه می توان در خصوص صرف و نحو گفت: 
تجزیه: صرف ، با کلمه کار دارد – با ساختار و مشخصات فردی کلمه کار دارد 
ترکیب : نحو، با جمله کار دارد – با نقش کلمه در مجموع یک جمله کار دارد

سؤالات تستی 
 -1 عین عبارت التی جاء فیها " لام الجحود" ؟ 
1)انّ الأبرارلفی نعیم 2)فاطمه لتدرس هنا 
3)لم یکن االله لیغفر لهم 4)لمل آمن الکفار
 -2 عین الصحیح فی النسبه؟ 
 1)أب : أبی 2) القاضی : القاضی 3) الأخ : الأخی 4) دنیا : دنیائی 
 -3 عین الجائز فی تقدیم الخبر " إنّ..." ؟ 
1)عند االله الثواب2 )فی قولک لعجباً 
3)فی الحانوت صاحبه 4) لنا للآخره و الاُولی 
 -4 عین نوع " الّا " هفی الآی هالکریم " لو کان فیهما آلهه إلا االله لفسدتا "؟ 
1) استثنائیه 2 )زائده
3)صفه هبمنزل غیر 4) فصل خبر و قصر و توکید 
 -5 عین الخطاء عن فعل التعجب ؟ 
!1)أکرم بزینب2  ) ما الذّ هالعافی ! 
3)ما أعلم تلمیذاً 4) ما أسعداً إنساناً یخاف االله! 
 -6 عین الصحیح عن إعراب المنادی فی العباره هالتالی " یا حسین ابن عمی!"؟ 
1) مبنی علی الضم وجوباً 2) منصوب وجوباً 
3)مرفوع أو منصوب جوازاً 4)مبنی علی الضم جوازاً 
 -7 عین الصحیح عن " راسب " و "إخوان" علی التّوالی " ما راسب إخوانک فی الامتحان"؟ 
 1)خبر مقدم – مبتدای مؤخر 2 -)مبتدا فاعل و قد سد مسد الخبر 
 3)مبتدا – خبر 4 -) مبدا خبر و ساد مسد الفاعل 
-8 هعین العبار التی الجواب فیها فعل مرفوع ؟ 
1)ألا تأتینا فتری مشاکلنا 2) رب انصرنی فلا اُخذل  

)3 صه فأسمع کلامک 4) صه أحسن إلیک 

پاسخ تشریحی 
3 . 1)گزینه صحیح است
2 ) گزینه 2 صحیح است . در نسبت هرگاه یاء در مرتبه چهارم باشد هر دو صورت منصوب جایز است. 
 1 3) گزینه صحیح است . چون تقدیم و تاخیر خبر " ان " جایز است ولی در گزینه 2 و 3و 4 تقدیم خبر واجب است
 3 4) گزینه صحیح است . چون اگر استثناء بگیریم معنی جمله شرک آمیز می شود 
5 ) گزینه 3 صحیح است . چون 1 و 2 معرفه هستند و گزینه 4 نکره مختصه هستند 
 1 6) گزینه صحیح است . حسین منادی علم و مبنی بر ضم وجوباً 
 2 7) گزینه صحیح است. 
 3 8) گزینه صحیح است. فعل مضارع اگر در جواب طلب باشد و بعد از فاء سببیه و واو معیه بیاید منصوب می شـود بـه
شرط اینکه طلب با اسم فعل نباشد

نوع فایل:Pdf

 سایز:5.39mb

تعداد صفحه:396


دانلود با لینک مستقیم


عربی (فقه و مبانی حقوق) رشته فقه ، الهیات

نمونه سوالات متون فقه 1 به همراه پاسخ نامه ی تستی و تشریحی

اختصاصی از اینو دیدی نمونه سوالات متون فقه 1 به همراه پاسخ نامه ی تستی و تشریحی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پس از دانلود کتابچه بالا نمونه سوالات زیر را در آن مشاهده خواهید کرد: (نیمسال هایی که دارای پاسخ هستند جلوی آن نوشته شده است با جواب)

  • نمونه سوال امتحانی نیمسال دوم 95-94  (با جواب تستی)
  • نمونه سوال امتحانی نیمسال اول 95-94  (با جواب تستی)
  • نمونه سوال امتحانی نیمسال دوم 94-93  (با جواب تستی)
  • نمونه سوال امتحانی نیمسال اول 94-93  (با جواب تستی)
  • نمونه سوال امتحانی نیمسال دوم 93-92  (با جواب تستی)
  • نمونه سوال امتحانی نیمسال اول 93-92  (با جواب تستی)
  • نمونه سوال امتحانی نیمسال دوم 92-91  (با جواب تستی)
  • نمونه سوال امتحانی نیمسال اول 92-91  (با جواب تستی)
  • نمونه سوال امتحانی نیمسال دوم 91-90  (با جواب تستی)
  • نمونه سوال امتحانی نیمسال اول 91-90  (با جواب تستی)
  • نمونه سوال امتحانی نیمسال دوم 90-89  (با جواب تستی)
  • نمونه سوال امتحانی نیمسال اول 90-89  (با جواب تستی)
  • نمونه سوال امتحانی نیمسال دوم 89-88  (با جواب تستی)
  • نمونه سوال امتحانی نیمسال اول 89-88  (با جواب تستی)
  • نمونه سوال امتحانی نیمسال دوم 88-87  (با جواب تستی)
  • نمونه سوال امتحانی نیمسال اول 88-87  (با جواب تستی)

دانلود با لینک مستقیم


نمونه سوالات متون فقه 1 به همراه پاسخ نامه ی تستی و تشریحی

فقه الحدیث - 3 دوره نمونه سوال + پاسخنامه

اختصاصی از اینو دیدی فقه الحدیث - 3 دوره نمونه سوال + پاسخنامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فقه الحدیث - 3 دوره نمونه سوال + پاسخنامه
نیمسال اول 92-91 همراه با جواب تستی
نیمسال دوم 92-91 همراه با جواب تستی
نیمسال اول 94-93 


دانلود با لینک مستقیم


فقه الحدیث - 3 دوره نمونه سوال + پاسخنامه

دانلود مقاله کامل درباره حقوق حیوانات در فقه اسلامى

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله کامل درباره حقوق حیوانات در فقه اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره حقوق حیوانات در فقه اسلامى


دانلود مقاله کامل درباره حقوق حیوانات در فقه اسلامى

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 30

 

حقوق حیوانات در فقه اسلامى

در این مقاله احکام و قوانینى که در ابواب مختلف فقه اسلامى، پیرامون حفظ و نگهدارى و بهره بردارى و ممنوعیت آزار و اذیت حیوانات وجود دارد، ذکر گردیده است.


چکیده

امروزه حقوق حیوانات و حفظ گونه هاى مختلف آنها، از جمله مسائلى است که در سراسر جهان از جانب دولت‌ها و سازمان‌ها و عموم کسانى که به مسائل زیست محیط ى و حمایت از حیوانات علاقمند مى‌باشند، مورد توجه قرار گرفته است.
در معارف اسلامى نیز در کنار مسائلى مربوط به انسانها و حقوق آنها، مسائل محیط زیست و از جمله حیوانات، حائز اهمیت مى‌باشد. در این مقاله احکام و قوانینى که در ابواب مختلف فقه اسلامى، پیرامون حفظ و نگهدارى و بهره بردارى و ممنوعیت آزار واذیت حیوانات وجود دارد، ذکر گردیده است. آن‌چه در فقه اسلامى موجود مى باشد،مجموعه قوانینى جامع و کامل است که مى تواند راه‌گشاى تدوین قانون جامع «حقوق حیوانات » در عصر حاضر گردد.

مقدمه

بشر در آغاز عصر علم و تکنولوژى و صنعتى شدن جهان، سرمست از پیشرفت وتوسعه صنعتى، تنها بر تولید هرچه بیشتر و بهره بردارى کامل از محیط پیرامون خود- چون معادن و جنگل ها و دریاها- مى اندیشید و بى رحمانه طبیعت اطراف خویش را مورد هجوم قرار داد تا اینکه روزى خود را در گردابى مهلک ازنابسامانى هاى زیستى دید و جهان طبیعت را در حال نابودى مشاهده نمود.
در قرن گذشته بحران محیط زیست و نابودى گونه هاى مختلف حیوانات، توجه صاحب نظران را جلب کرد و سرانجام براى حفظ و حراست از آن، قوانینى -هرچند ناقص - وضع کردند.
براى نخستین بار در جهان غرب پس از رنسانس، همراه با صنعتى شدن جهان، درسال ۱۸۲۲ میلادى قانونى براى حمایت از حیوانات در پارلمان انگلستان به تصویب رسید. این قانون در سال ۱۹۱۱ تکمیل گردید و بعدها در کشورهایى مانند آلمان،آمریکا، اسپانیا، بلژیک، دانمارک و برخى دیگر از کشورها قوانینى نظیر آن تدوین وتصویب شد و به مرور تبصره هایى بر آن افزودند.
این قانون در بردارنده چند بند، پیرامون بارکشى و ایجاد درگیرى میان حیوانات، کشتن آنها با مواد سمى، بریدن دم اسب، شکار گوزن در شب، مبارزه با بیمارى حیوانات وبیهوشى قبل از ذبح مى باشد.((۲۱۰)) از اشکالات مهم قوانین فوق، جامع نبودن و جزئى و موردى بودن آن است. علاوه برآن که این قوانین در قرون اخیر وضع گردید هرچند به مرور زمان و در دهه هاى اخیربه تکمیل آن پرداختند و در برخى موارد راه افراط را پیش گرفتند.
اما در فقه اسلامى، قوانینى کلى و جامع درباره حفظ، نگهدارى، استفاده و بهره بردارى از حیوانات ومنع آزار و اذیت آنها، وضع شده است. همچنین براى مسائل زیست محیط ى و رعایت شئون و حقوق حیوانات جایگاه مناسبى لحاظ گردیده است و با دیدگاهى منطبق بر عدالت و انصاف با آن برخورد شده است. در سرتاسر فقه،مسایل و فروع فراوانى به چشم مى خورد که اسلام، اجراى آن را بر عهده حکومت قرار داده است و بالاتر از آن، شخص را در مقابل خالق متعال مسول مى داند.

قبل از ورود در بحث ذکر نکاتى لازم است:

۱. قوانین حمایتى اسلام از حیوانات، حکم شرعى و الزامى است و همانگونه که درمتون روایات((۲۱۱))به آن تصریح شده است، مى توان از آن به حقوق نیز تعبیر کرد.از آنجا که حیوانات از احترام و درک و شعور برخوردارند این حقوق براى آنها وضع گردید که در پایان بخش نخست به همراه طرح ادراکات و شعور حیوانات با ذکرشواهد بیشترى با زوایاى این بحث آشنا مى شویم.

البته حقوق حیوان با ویژگى هاى حق در انسانها متفاوت است، زیرا در تعریف حق درانسانها گفته مى شود: آنچه قابل اسقاط است و اگر قابل اسقاط نباشد به آن حکم مى گویند.

روشن است که درباره حیوان قابل اسقاط بودن معنا ندارد، اما باید گفت همین قابل اسقاط نبودن حکم، وضعیت آن را دشوارتر مى کند، زیرا تنها راه خروج ازعهده آن، انجامش مى باشد و اگر در انسانها بتوان با جلب رضایت صاحب حق، ازانجامش سر باز زد و از زیر تکلیف آن شانه خالى کرد، اما در حیوانات به علت قابل اسقاط نبودن، انسان موظف است به آن عمل مبادرت ورزد. علاوه بر آنکه حق وحکم در ماهیت وحقیقت تفاوتى نداشته و هر دو از امور اعتبارى مى باشند که قوام آن به جعل شارع است و همه آنها حکم شرعى به حساب مى آید و هر چند از حیث آثار- قابل اسقاط بودن یا نبودن - مختلف هستند، اما این مساله تفاوت ماهوى رامیان آن دو اثبات نمى کند.((۲۱۲)) ۲. در این مقاله متون فقهى شیعه پیرامون حقوق حیوانات مطرح مى شود تا توجه اندیشمندان و ارباب دانش را به عمق و غناى فقه اسلامى جلب کنیم و در هر قانونى سعى شده از چند کتاب جامع و معتبر شیعه استفاده شود تا مطالب مطرح شده ازارزش حقوقى برخوردار باشد و در حد امکان از کتاب هایى استفاده شده که داراى سابقه زمانى بیشترى هستند تا شاهدى بر قدمت این قوانین در فقه شیعه باشد. همانندکتاب شیخ طوسى(ره)، ابن حمزه(ره)، محقق حلى(ره)، علامه حلى(ره) و دیگران هرچند با توجه به مدارک فقه شیعه که از آیات قرآن و روایات استفاده مى شود پیشینه این قوانین به زمان پیامبر اکرم(ص) و احادیث نبوى و یا روایات سایر امامان معصوم(ع)مى رسد و قدمتى در حدود چهارده قرن دارد و همین امر، آن را از قوانین جارى درکشورهاى غربى متمایز مى سازد.

۳. در هریک از مواردى که به عنوان حقوق حیوان ذکر مى شود براى تکمیل بحث به همراه درج متون فقهى، احادیث مربوط به آن را، به ویژه آن دسته از روایات را که مورد استفاده فقها قرار گرفته است نیز ذکر مى کنیم تا با مستندات و مدارک این حقوق و فتاواى فقها بیشتر آشنا شویم. اما روایات مربوط به استحباب نگه داشتن حیوانات،ذکرهایى که هرکدام مى گویند و مطالبى از این قبیل را در این مجموعه ذکر نمى کنیم واین احادیث گرانبها مجال دیگرى مى طلبد.

۴. هر چند در این باره مقالاتى به نگارش در آمده، اما این نوشتار نسبت به گسترش مسائل و جامعیت مواردى که مربوط به حقوق حیوان در سراسر فقه مى باشد نو و تازه است و شاید براى برخى که آشنایى محدودى با فقه شیعه دارند وجود این قوانین، آن هم با تعابیرى الزام آور بعید به نظر برسد. لذا سعى شده در پاره اى از موارد، ترجمه متون فقها بدون تصرف در متن مقاله ذکر شود و عبارات عربى نیز در برخى موارد درمتن و یا پاورقى درج گردد که تا به خوبى روشن گردد تعابیر و قوانین ذکر شده، نص کلام فقها مى باشد.

۵. از آنجا که به اعتراف مسئولان مربوطه، تا کنون هیچ قانون جامعى براى حمایت ازحیوانات در نظام حقوقى کشور وجود ندارد،((۲۱۳)) این تحقیق مى تواند ارائه دهنده پیشنهاد اولیه قانون جامع حمایت از حیوانات در اسلام بوده و براى طرح در مجامع قانونى مفید باشد.

این نوشتار مشتمل بر چهار بخش مى باشد:

بخش نخست: زیر بناى حقوق حیوان.

بخش دوم: حقوق حیوان در حفظ و نگهدارى.

بخش سوم: حقوق حیوان در بهره بردارى و استفاده بهینه.

بخش چهارم: حقوق حیوان درجنایات وصدمات وارد بر آنها.

بخش نخست: زیر بناى حقوق حیوان در فقه اسلامى قوانین بسیارى پیرامون حمایت از حیوانات به چشم مى خورد که باید به زیر بناى آن توجه کرد و دید از کجا سرچشمه مى گیرد.

بر اساس معارف دینى و به صراحت قرآن کریم، تمام جهان هستى داراى درک وشعور بوده و با خالق جهان در ارتباط هستند هرچند براى ما انسانها درک آن از طرق عادى مقدور نیست و رابطه ما با آنها گسسته است.((۲۱۴)) در این دیدگاه، زمین،آسمان و هرآنچه در این دو است از ستارگان، درختان، سنگ ها و... ذکر و تسبیح الهى را گفته و از شعورى فراخور خلقت خود برخوردارند.((۲۱۵)) در این میان حیوانات نیز هرچند قوه ناطقه و عاقله انسانى را ندارند از درک و شعور بهره مند بوده و از احساسات و عواطف برخوردار هستند. به همین علت فقه اسلامى براى حیوانات حرمتى قائل شده که به دنبال خود، حقوقى براى حیوان و تکالیفى را برعهده صاحبان آنها در پى دارد.

شیخ طوسى(ره)در مقام تعلیل براى وجوب نفقه حیوانات تصریح مى کند:

لان لها حرمه،((۲۱۶)) زیرا حیوان از احترام و حرمت برخورداراست.

همچنین علامه حلى(ره) در کتاب اجاره مى گوید:

لان للحیوان حرمه فی نفسه،((۲۱۷)) زیرا حیوان به خودى خود و ذاتا از حرمت و احترام برخوردار است.

در معارف اسلامى به موارد متعددى از درک و فهم حیوانات اشاره شده است.

یعقوب بن سالم به واسطه شخصى از ابى عبداللّه(ع) نقل مى کند که فرمود:

مهما ابهم على البهائم من شیء فلا یبهم علیها اربعه خصال:

معرفه ان لها خالقا و معرفه طلب الرزق و معرفه الذکر من الانثى و مخافه الموت،((۲۱۸)) [ زمانى که خداوند حیوانات را آفرید]، درک و شعور انسانى را به آنها عطا ننمودولى چهار خصلت را به آنها عنایت کرد:

شناخت به این که براى آنها خالقى است،آگاهى نسبت به اینکه دنبال رزق و روزى برود، شناخت نر از ماده و ترس ازمرگ.

قریب به همین مضمون در روایت على بن رئاب از ابى حمزه از امام سجاد(ع)((۲۱۹)) نقل شده است.

در ذیل، شرح آنها به همراه شواهدى از آیات قرآن کریم و دیگر روایات را بیان مى کنیم:

۱. درک خالق و رازق به تصریح قرآن و احادیث اهل بیت(ع)، حیوانات، خالق و پروردگار جهان را شناخته و مى دانند که همه امور عالم به دست اوست و خداوند است که جهان هستى را اداره مى کند ورزق و روزى همه موجودات به لطف و عنایت الهى است.

اولین خصلتى که در روایت یعقوب بن سالم ذکر شده، شناخت خالق است. همچنین على بن رئاب از امام سجاد(ع) نقل مى کند:

معرفتها بالرب تبارک و تعالى((۲۲۰))، از اولین خصلت هایى که به حیوان عطا شد شناخت او نسبت به پروردگارش است.

در تایید همین نکته در احادیث دیگرى پیرامون شناخت خالق و رازق و و حاکم براراده کل جهان، آمده است که امام صادق(ع) به نقل از ابوذر فرمود:

از پیامبر(ص) شنیدم که مى فرمود: همه حیوانات در هر صبحگاهى از خداوندمى خواهند:

اللهم ارزقنی ملیک صدق یشبعنی و یسقینی و لا یکلفنی ما لا اطیق،((۲۲۱)) بارالها به من مالک خوب و درستى عطا فرما که مرا سیر و سیراب نماید و بیش ازتوان از من کار نکشد.

علاوه بر شناخت خالق متعال، همه حیوانات خداوند را به عنوان تنها کسى که مستحق عبادت است مى شناسند و به پرستش و مناجات با او مى پردازند. در آیات متعددى ازقرآن بر این مطلب تصریح شده است که به برخى اشاره مى کنیم:

خداوند در سوره نور مى فرماید:

الم تر ان اللّه یسبح له من فی السموات والارض والطیر صافات کل قد علم صلاته وتسبیحه واللّه علیم بما یفعلون،((۲۲۲)) آیا ندیدى تمام آنان که در آسمانها و زمینند براى خدا تسبیح مى کنند، همچنین پرندگان هنگامى که بر فراز آسمان بال گسترده اند؟! هریک از آنها نماز و تسبیح خود رامى داند و خداوند به آنچه انجام مى دهند داناست.

قریب به همین مضمون در آیه ۱۸ سوره حج و آیه ۴۹ سوره نحل نیز ذکر شده است که حیوانات در برابر خداوند به خضوع برخاسته و بر آستان او سجده مى کنند. در آیه ۲۳-۲۶ سوره نمل گزارش هد هد از سرزمین سبا و انحراف آنها در پرستش خورشید و ترک خدا پرستى ذکر شده است.((۲۲۳)) مجموعه این آیات به خوبى بر این نوع از ادراک حیوانات دلالت دارد. این امر درروایات نیز ذکر شده است و اضافه شده که هریک از آن ها تسبیح ویژه اى دارد. درپاره اى از روایات، همین حمد و تسبیح الهى را از علل نهى رسول اللّه(ص) از زدن وداغ نهادن بر حیوانات ذکر کرده است که در فصل چهارم به تفصیل آنها را بیان مى کنیم هر چند برخى از مفسرین، تسبیح حیوانات را به تسبیح تکوینى آنها تفسیر کرده اند، به این معنا که خلقت آنها نشانه اى از تنزیه و تقدیس الهى است که در غایت کمال بوده ومانند مخلوقات خود، داراى نقص نمى باشد.((۲۲۴)) اما عده اى دیگر از مفسرین،تسبیح حیوانات را تسبیح زبانى دانسته و به تبع قول به نطق حیوانات، تسبیح به زبان رابراى آنها ممکن مى دانند.((۲۲۵)) ۲. درک نیکى و بدى و مسائل غیر مادى حیوانات به خوبى، از نوع رفتارى که با آنها مى شود آگاهند و محبت و احترام و یا بدى و بدرفتارى را درک مى کنند. مطالبى که در ذیل مورد اول از ادراکات حیوان ذکرکردیم بر این نکته دلالت دارد. لذا از خداوند درخواست مى کند که صاحبى درست رفتار، به او عطا کند و به قدر توان، از او کار بکشد و در رسیدگى به او کوتاهى نکند.

از جمله موارد دیگرى که دلالت بر درک مسائل غیر مادى مى کند، یکى از خصلت هایى است که در روایت على بن رئاب از ابى حمزه از امام سجاد(ع) نقل کرده اند که ایشان فرمود:

معرفتها بالموت،((۲۲۶)) از جمله ادراکات حیوان آگاهى بر مرگ است.

آنها مى دانند که روزى زندگى در دنیا تمام شده و مرگ فرا مى رسد، هرچند ازچگونگى مردن و آن چه پس از مرگ اتفاق مى افتد آگاهى ندارند، همانگونه که درروایتى از امام صادق(ع) آمده است:

لو عرفت البهائم من الموت ما تعرفون ما اکلتم منها سمینا قط،((۲۲۷)) «اگر آگاهى حیوان از مرگ همانند آگاهى شما انسانها مى بود هیچ یک از آنها هرگزچاق و فربه نمى شدند».

شیخ صدوق در ذیل این روایت، در صدد رفع تعارض ظاهرى میان این روایت وروایت اول از على بن رئاب بر آمده و مى گوید:

مراد این است که آگاهى آنها به قدر آگاهى شما نیست.

علاوه بر اطلاع از مرگ، حیوانات چیزهایى مى بینند که انسانها قادر بر دیدن آنها نیستندو همین((۲۲۸)) امر در برخى روایات به عنوان علت راه نرفتن حیوانات و سرباز زدن از آن ذکر شده است. لذا از زدن آنها نهى فرمودند که در فصل هاى آینده به تفصیل ذکر مى شود.

حیوانات علاوه بر آنکه رفتار خوب و بد را نسبت به خود تشخیص داده و داراى روح و احساس هستند، نسبت به رفتارى که با سایر حیوانات نیز مى شود، حساس بوده و ازرفتار بد و یا کشتن آنها رنج مى کشند. در همین راستا در متون روایى و فقهى ما ذکرشده است که ذبح حیوان در مقابل حیوان دیگرى که این صحنه را مى بیند مکروه است.((۲۲۹)) حتى برخى((۲۳۰)) به سبب اذیت شدن حیوان ناظر و عذاب کشیدن او از دیدن صحنه ذبح هم نوع خود، قول به تحریم را بعید نمى دانند که به تفصیل در بخش چهارم به ذکر آنها مى پردازیم.

۳. درک جنسیت از دیگر خصلت هایى که پروردگار حکیم به حیوان عطا کرد، درک جنسیت وتشخیص نر از ماده است. در روایت على بن رئاب از ابى حمزه از امام سجاد(ع) ذکرشده است:

معرفتها بالانثى من الذکر،((۲۳۱)) حیوان، ماده را از نر تشخیص مى دهد.

۴. درک معیشت حیوانات برخوردار از قوه اى هستند که آنها را در یافتن غذایى که نیازمند به آن مى باشند، کمک مى کند و آنها بر اساس این درک که در نهاد آنها به ودیعت نهاده شده،به دنبال غذاى مناسب با خلقت خود مى روند. در روایت یعقوب بن سالم تصریح شده که از جمله خصلت هایى که خداوند به حیوان عطا نموده همین امر است:معرفتها فی طلب الرزق،((۲۳۲)) حیوان مى داند که چگونه روزى خود را بیابد.
در حدیث على بن رئاب از امام سجاد(ع) آمده است: معرفتها بالمرعى عن الخصب،((۲۳۳)) حیوان چراگاه را در میان سبزه زار تشخیص داده و مى داند کجا باید به چرا رفته وخود را سیر نماید.
علاوه بر آن چه ذکر شد، روایات و مطالب بسیارى وجود دارد که از آگاهى حیوان ازمحیط اطراف و شعور و درک او حکایت مى کند و برخوردارى حیوانات از این مجموعه ادراکات، اثبات مى کند که حیوان موجود محترمى است و این اصل به عنوان یک قاعده کلى در همه مسائل، جارى و سارى مى باشد و دیگر نمى توان به حیوان نگاه مالى داشت و تنها در صورت ضرر و خسران مالى براى او حرمتى قائل شد.
مطالبى که در کتب منطقى و فلسفى و تفسیرى در باره مراتب علم و اراده و رستاخیزحیوانات ذکر شده است مى تواند موید این معنا باشد((۲۳۴)) و وضعیت آنها را ازاشیاء بى جان متمایز کرده و زیر بناى حقوق حیوان به حساب آید.

بخش دوم: حقوق حیوان در حفظ و نگهدارى در اسلام پیرامون حفظ و حراست از حیوانات احکام جامعى در رسیدگى غذایى به آنها و تهیه محل مناسب براى نگهدارى و رعایت اصول بهداشتى ذکر شده که در ذیل به آنها مى پردازیم:
برخى از احکام و قوانین، از وظایف مالک حیوان و صاحب آن بوده و برخى دیگر، ازوظایف عموم مردم مى باشد و حتى به صراحت متون متعدد فقهى، مدعى العموم وحاکم شرع وظیفه رسیدگى و اقامه دعوى در جهت بهبود وضع حیوان را دارد. در ذیل به حقوق حیوان در امر تغذیه، محل زندگى، و بهداشت حیوان مى پردازیم:

اول: حقوق حیوان در تغذیه:

در متون فقهى شیعه پیرامون رسیدگى غذایى به حیوان نکات جالب و بدیعى به چشم مى خورد:

الف: حقوق حیوان بر مالک:

۱. وجوب رسیدگى به حیوان در آب و غذا در حقوق اسلامى رسیدگى به حیوان، بر مالک آن واجب بوده و مالک باید به قدر نیازحیوان، آب و غذا در اختیار او قراردهد.((۲۳۵)) همین امر موجب اثبات یک قانون کلى و جامع شده که در همه موارد صادق است و دیگر نیازى به تعیین تک تک مواردپیرامون هر حیوان نمى باشد، بلکه بسته به نوع حیوان و سن آن و بر اساس فصل هاى سال تغییر مى یابد.

شیخ طوسى در این باره مى گوید: اذا ملک بهیمه فعلیه نفقتها، سواء کانت مما یوکل لحمها او لا یوکل لحمها، و الطیر وغیر الطیر سواء، لان لها حرمه،((۲۳۶)) «زمانى که انسان مالک حیوانى باشد نفقه حیوان بر او واجب است، خواه حیوان حلال گوشت باشد یا غیر آن و خواه پرنده باشد و یا غیر آن، زیرا حیوان براى خود داراى حرمت و احترام است ».
علامه حلى نیز((۲۳۷)) بر همین مطلب تصریح دارد.

شهید ثانى(ره) در این باره اضافه مى کند: رسیدگى غذایى به حیوانى که مشرف به مرگ است نیز واجب مى باشد و اگر در این وظیفه کوتاهى کند گناهکار است.((۲۳۸)) قریب همین مطالب را فقهاى دیگرى همچون محقق حلى در شرایع((۲۳۹)) و ابن سعید حلى و فخرالمحققین و دیگران، چون صاحب جواهر ذکر مى کند و فاضل هندى در این مساله ادعاى عدم وجدان خلاف کرده است((۲۴۰)).
مستند فتاواى فوق مى تواند روایاتى باشد که در آنها به رسیدگى غذایى به حیوان توصیه شده است همانند روایاتى که حقوق حیوان را بر صاحب آن مى شماردو((۲۴۱)) در بیان علت آن مى گوید: حبست ما لیس له لسان و لا یقدر على الکلام اذا جاع او عطش فاطعمیه و اسقیه والاخل ی سبیله یاکل من حشایش الارض،((۲۴۲)) حیوانى که در دست خود محبوس نمودى اگر تشنه و گرسنه شود، زبان نداشته و قادربر سخن گفتن نیست، لذا او را آب و غذا بده و در غیر این صورت او را رها کن تا ازگیاهان صحرا بچرد.

۲. تهیه غذا و علوفه براى حیوان وجوب رسیدگى به حیوان، تنها محدود به وجود غذا و علوفه نیست. بلکه بر مالک آن واجب است آنها را براى حیوان تهیه نماید و در صورتى که نزد او موجود نباشد، اقدام به خریدارى علوفه کند.

علامه حلى در این باره تصریح مى کند: تهیه غذاى زنبور عسل و کرم ابریشم بر صاحب حیوان واجب است و اگر در نزد اوغذاى مملوک یا حیوانش یافت نشود و دیگرى داشته باشد واجب است از اوبخرد.((۲۴۳)) شهید ثانى(ره) نیز مى گوید:
کرم ابریشم با برگ توت زندگى مى کند. لذا بر مالک آن واجب است که به قدر نیاز،برگ تهیه کرده و آن را از تلف حفظ نماید و اگر برگ توت نایاب شد، حاکم، مال او رافروخته و براى کرم ابریشم به قدر نیاز برگ تهیه مى کند.((۲۴۴)) فاضل هندى نیز بر همین مطلب تصریح کرده و در بیان علت آن به احترام موجودداراى روح اشاره مى کند.((۲۴۵)) لازم به ذکر است در صورت امتناع مالک، همان تخییرى که در مسئله پیشین گفتیم اینجا مى آید،((۲۴۶)) یعنى حاکم شرع موظف است مالک را مجبور به انفاق و یافروش حیوان کند.

۳. نجات جان حیوان با غصب علوفه در حقوق اسلامى حق مالکیت و سلطنت هر فرد بر اموالش محترم است و کسى حق ندارد بدون اجازه مالک، در اموال او تصرف کند و اگر چنین کارى نماید تحت عنوان غصب رفته و حرام مى باشد وشخص غاصب مستوجب عذاب الهى است وضامن مال مغصوب مى باشد.
اما رسیدگى به حیوان و نجات جان او تا بدان جا در اسلام مورد اهتمام است که غصب وتصرف در اموال دیگران براى نجات جان حیوان تجویز شده است و نکته جالب درآن، مقایسه نجات جان حیوان با نجات جان انسان است، یعنى همان طور که تصرف در اموال دیگران بدون اجازه مالک، براى نجات جان انسان جایز است، درباره حیوان نیز همین امر صادق است. البته این حکم منحصر به مواردى است که راه دیگرى براى تهیه علوفه براى حیوان وجود نداشته باشد.

در این باره علامه حلى(ره) آورده است: ان امتنع الغیر من البیع کان له قهره و اخذ منه غصبا اذا لم یجد غیره کما یجبر على الطعام لنفسه.((۲۴۷)) اگر مالک حیوان، آذوقه نداشته باشد و تنها نزد شخصى یافت شود که از فروش آن امتناع مى ورزد، مالک مى تواند او را اجبار نموده و با غصب، آذوقه حیوان را همانندتهیه غذا براى حفظ جان خود تهیه کند».

شهید ثانى(ره) ((۲۴۸)) نیز به همین مسئله اشاره کرده و به حکم ضمان مقدارعلوفه اى که مى گیرد تصریح مى نماید.

فاضل هندى(ره) در بیان علت این حکم مى گوید: براى اینکه انسان و حیوان در احترام روح ولزوم نفى ضرر مشترکند.
و در ادامه مى افزاید: در صورت امکان، احتیاط در آن است که به حاکم رجوع کرده و خودش اقدام ننماید.

۴. تقدم جان حیوان بر وضو ((۲۴۹))اهمیت نماز در اسلام بر کسى پوشیده نیست و لازم است انسان، خود را براى نماز ازهر جهت آماده کند و آن را با شرایط واجبش که از جمله آن، طهارت و وضو داشتن است به جاى آورد. لذا حتى اگر هنوز وقت نماز نرسیده است، اما مى داند که هنگام دخول وقت، دیگر آبى براى وضو گرفتن پیدا نمى شود واجب است آبى را که دراختیار دارد براى وضو نگه دارد وآن را به مصرف دیگرى نرساند.
اما حفظ و نگهدارى حیوان تا بدان جا تاکید شده که اگر شخصى مقدارى آب دراختیار دارد و حیوان یا حیوانات او تشنه هستند، باید آب را به آنها بدهد، چند براى وضو آبى باقى نماند و مجبور به تیمم شود.

شهید ثانى در این باره مى گوید: شرط التیمم خوف العطش حاصل او متوقع فی زمان لا یحصل فیه الماء عاده او بقرائن الاحوال لنفس محترمه ولو حیوانا،((۲۵۰)) از شرایط جواز تیمم، ترس از عطشى است که براى نفس محترمه اى - گرچه حیوان باشد - به وجود آمده و یا انتظار مى رود به طور معمول و یا بر اساس قراین وشواهدى، به وجود آید و در آنجا آبى یافت نشود.
علامه حلى((۲۵۱)) و فقهاى دیگر نیز به این مسئله تصریح نموده اند و براى حفظ جان حیوان، حکم به جواز داده اند. البته برخى از فقها مانند مح((۲۵۲))قق حلى وصاحب((۲۵۳)) مدارک و محدث بحرانى((۲۵۴)) در وجه جواز تیمم اشکال نموده و آن را از باب «حفظ نفس محترمه » ندانسته، بلکه از باب حفظ مال به حساب آورده اند و جواز تیمم را مبتنى بر نیاز به حیوان و دفع ضرر مالى کرده اند. اما صاحب جواهر به آن اشکال کرده و آن را مخالف اطلاق عبارات فقها مى داند و در تعریض به این نظر مى گوید:
عده اى از علماء در بیان جواز تیمم، تنها به خوف عطش حیوانى که داراى حرمت است، اشاره کرده و آن را مطلق ذکر کرده اند و جواز را به فرض لزوم ضرر از تلف حیوان مقید ننمودند.((۲۵۵)) لذا ایشان در وجه این حکم، احترام حیوان را از باب مال محترم نمى داند، بلکه آن رااز باب حرمت حیوان ذى الروح مى داند و در بیان علت آن آورده است:
قد یقال انها نفوس محترمه و ذوات اکباد حاره مع حرمه ایذائها بمثل ذلک، بل هى واجبه النفقه علیه التی منها السقی، بل فى غیر واحد من الاخبار المعتبره: «ان للدابه على صاحبها حقوقا منها ان یبدء بعلفها اذا نزل » فتحترم لذلک لا من جهه المالیه،((۲۵۶)) چه بسا گفته مى شود حیوانات داراى نفس محترمه اى مى باشند و صاحب جگرهاى تشنه هستند که باید سیرابشان کرد. همچنین اذیت کردنشان به وسیله تشنه نگه داشتن آنها حرام است. بلکه نفقه حیوان بر مالک واجب است که یکى از آنها سیراب کردنشان است. در احادیث متعدد و معتبرى نیز آمده است: «حیوان بر صاحبش حقوقى دارد که از جمله آنها رسیدگى به آب و غذاى حیوان قبل از خودش است ». به سبب دلایل مذکور، حیوان داراى احترام است و اگر امر بین وضو و رفع تشنگى حیوان دائر شود، باید آب را به حیوان داد و تیمم نمود، نه اینکه حکم به تیمم ازجهت حفظ مال باشد.

صاحب جواهر بعد از ذکر چند حدیث ادامه مى دهند: همچنین روایات دیگرى نیز مى گویند به سبب احترامى که حیوان دارد، باید با آن باکمال رافت و مهربانى رفتار کرد. البته بله در صورتى که ذبح آن ضررى نداشته باشد وبتوان از گوشت و پوست آن استفاده کرد. مى توان قائل به وجوب ذبح شد [تا حیوان از تشنگى عذاب نکشد و زجر کش نشود و آب را در وضو مصرف کرد.]((۲۵۷)) عده اى از فقها، چون شهید ثانى و فاضل هندى((۲۵۸)) تصریح مى کنند که در تقدم حیوان بر وضو فرقى بین تشنگى حیوان خودش و حیوان دیگرى نیست هرچند علامه حلى(ره) در آن اشکال کرده اند.((۲۵۹)) در همین راستا شهید ثانى(ره) آورده اند: همانطور که بذل مال براى زنده ماندن انسان واجب مى باشد، براى بقاى حیوانى که داراى احترام است نیز واجب است، گرچه ملک دیگران باشد. اما بذل مال براى کافرو سگ هار واجب نیست.

ایشان در ادامه این مسئله را مطرح مى کنند که اگر میان دو حیوان، مثل سگ و گوسفندتعارض پیش بیاید و آب و غذا براى رفع تشنگى هر دو کافى نباشد کدام مقدم است که شهید ثانى گوسفند را مقدم داشته است،((۲۶۰)) ولى صاحب جواهر به موجب امکان ذبح گوسفند وبهره بردارى از گوشت آن در تقدم گوسفند اشکال مى((۲۶۱))کند. در تایید این نظریه که جواز تیمم از باب حفظ نفس محترمه است، مى توان به مجموعه روایات و فتاواى فقها استدلال کرد که رسیدگى غذایى به حیوان، واجب و یامستحب است که بخشى از آنها ذکر گردیده و بخشى دیگر در صفحات آینده ذکرمى شود. مجموعه این مطالب مقید به ضرر مالى نیست، بلکه به موجب حرمت حیوان، این وظایف بر عهده مالک وغیر او قرار داده شده است.

ب: حقوق حیوان برعموم مردم برخى وظایف، مربوط به حکومت و مدعى العموم است و برخى دیگر از وظایف براى عموم مردم مى باشد ۱. وظیفه حاکم شرع واجبار مالک در رسیدگى به حیوان در نظام سیاسى اسلام حکومت از جایگاه ویژه اى برخوردار است و اسلام براى اجراى درست و فراگیر احکام، وظایفى را بر عهده دولت اسلامى قرار داده است وحکومت با نظارت مراجع ذى صلاح به اعمال آنها مبادرت مى کند. پاره اى از این وظایف برعهده حاکم شرع مى باشد که باید بر وضعیت زندگى حیوان نظارت کند تا به قدر نیاز او آب و علوفه و سایر مواردى که مورد نیاز او است در اختیار حیوان قرارگیرد.
اهمیت این نکته از این جا روشن مى شود که امروزه بر اساس قوانین، بخشى از دولت مانند سازمان محیط زیست و در مواردى وزارت بهداشت و اداره دامپرورى بروضعیت حیوانات در مناطق مختلف و شکار آنها در جنگل ها، وضعیت دام در دام دارى ها و مرغ دارى ها و... نظارت مى کنند و بر اساس ضوابط مشخص با تخلفات برخورد کرده و متصدیان امر را مجبور مى کنند تا شرایط مساعد را از نظر غذایى ومکانى و بهداشتى براى حیوانات به وجود آورند. با فتاواى فقها که در این باره ذکرمى شود مستند این قوانین ومشروعیت آنها به خوبى روشن مى شود. لذا نمى توان این قوانین را صرفا حکم حکومتى و بر اساس مصالح روز دانست، بلکه از احکام اولیه اسلامى است.

در این باره شیخ طوسى((۲۶۲)) و علامه در قواعد الاحکام ذکر مى کند: لو امتنع من الانفاق فان کانت مما یقع علیه الذکاه اجبر على علفها او بیعها او تذکیتها فان لم یفعل باع الحاکم علیه عقاره فیه. فان لم یکن له ملک او کان بیع الدابه انفع بیعت علیه و لو لم یقع علیه الذکاه اجبر على الانفاق او البیع و هل یجبر على الانفاق فی غیر الماکوله اللحم مما یقع علیه الذکاه للجلد او علیه الانفاق او على تذکیه؟ الاقرب: الثانی((۲۶۳))، اگر صاحب حیوان از انفاق بر آن امتناع ورزد، حیوان حلال گوشت بوده و قابل تذکیه باشد، حاکم او را بر یکى از این سه کار اجبار مى کند: ۱. انفاق و رسیدگى به حیوان،۲. فروش آن به دیگرى، ۳. ذبح و تذکیه آن تا از گوشت آن استفاده شود. و اگر از انجام این موارد سر باز زد، حاکم زمین و یا شى ء دیگر او را فروخته و براى حیوانش هزینه مى کند و اگر ملکى نداشت که قابل فروش باشد و یا فروش حیوان بهترباشد، آن را به فروش مى رساند. و اگر حیوانى است که حلال گوشت نبوده و قابل تذکیه هم نیست، مجبور به انفاق یافروش مى شود.
اما در حیوانى که حلال گوشت نبوده اما قابل ذبح شرعى و تذکیه مى باشد و مثلامى توان از پوست آن استفاده کرد، دو نظر مطرح است که تنها اجبار بر انفاق مى شودو یا او را مخیر بین انفاق و تذکیه مى کنند که نظر دوم نزدیکتر به واقع است.

محقق نجفى(ره) در این فرض مى گوید: اگر فروش بهتر باشد، آن را به فروش مى گذارد... و یا با فروش بعضى از حیوانات درهر روز پول غذاى بقیه را تهیه مى کند و اگر اجاره حیوان ممکن باشد و براى مالک هم بهتر باشد، آن را اجاره داده و پولش را براى حیوان مصرف مى کند.((۲۶۴)) در مواردى که تخییر بین سه مورد وجود داشت، در صورت امکان، هر سه واجب است و گرنه تنها، فرد ممکن واجب مى باشد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره حقوق حیوانات در فقه اسلامى