دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
تعداد صفحات : 185 صفحه -
قالب بندی : word
چکیده :
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیرات مشاوره گروهی والدین به شیوه شناختی رفتاری درکاهش نشانههای اضطراب کودکان دارای اختلالهای اضطرابی و افزایش توانمندی آنها در رویارویی با مشکلات و غلبه بر نگرانیهایشان بوده است .
فرضیههای تحقیق به شرح زیرمی باشد :
فرضیه اصلی: مشاوره گروهی والدین به شیوه شناختی- رفتاری منجر به کاهش اضطراب کودکان آنها میشود.
فرضیههای فرعی: 1. مشاوره گروهی والدین کودکان مضطرب منجر به کاهش اضطراب فراگیر کودکان میشود. 2. مشاوره گروهی والدین کودکان مضطرب منجر به کاهش اضطراب جدایی کودکان میشود. 3. مشاوره گروهی والدین کودکان مضطرب منجر به کاهش هراس اجتماعی کودکان میشود.
جامعه ی مورد مطالعه در این پژوهش دانش آموزان دختر پایه اول تا چهارم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 88-─87 بودهاند.
در این پژوهش از نمونه در دسترس استفاده شد تعداد 60 دانش آموز مضطرب که به وسیله ی آزمون CSI4 که اضطراب آنها از نقطه برش بیشتر بود به عنوان نمونه انتخاب شدند . این 60 دانش آموز از بین 600 دانش آموز سه مدرسه در مناطق (18و 6 و 1) آموزش و پرورش تهران انتخاب شدند . و از بین دانش آموزان انتخاب شده درگروه نمونه 30 دانش آموز بطور تصادفی در گروه آزمایش و 30دانش آموز در گروه گواه قرار گرفت .
ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه علایم مرض کودکان برای شناسایی کودکان دارای اختلال اضطراب (فراگیر – جدایی و هراس اجتماعی ) بوده است . در چهارچوب روش پژوهشی شبه آزمایشی و طرح پژوهش پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل 60 نفر از کودکان مضطرب به طور تصادفی در 2 گروه جای گرفتند . والدین گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه 90 دقیقهای تحت برنامه مشاوره گروهی به شیوه شناختی رفتاری ، برای کنترل اضطراب قرار گرفتند .
پس از این دوره آموزشی پس از دو هفته دوباره از هر دو گروه آزمون CSI4 گرفته شد و نمرات 2 گروه با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که مشاوره گروهی والدین به شیوه شناختی رفتاری بر کاهش اضطراب ( جدایی – فراگیر – هراس اجتماعی ) کودکان موثر بوده است .
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه
ریشهی بسیاری از مسائل و مشکلات روانی کودکان و نوجوانان در اضطراب و اختلالات مرتبط با آن است. اضطراب به صورت یک اصطلاح کلی تعریف میشود که تنش و برانگیختگی فیزیولوژیکی، درک عقیده و اجتناب رفتاری را دربرمیگیرد. (ایسائو و پیترمن، ترجمه براتیان، 1384)
کودکان هم مثل بزرگترهایشان دچار اضطراب میشوند ولی اغلب از اینکه اضطراب واسترس را تجربه میکنند ناآگاهند در حالی که بچهها از اضطراب آسیب میبینند- اضطرابی که آنها را بسوی افسردگی هدایت میکند. آنها ممکن است این اضطراب را به طرق مختلفی نشان دهند یکی از خطرناکترین کارهایی که ممکن است والدین بکنند چشم پوشی از بحرانهای دوران کودکی فرزندانشان است. مهم نیست که این بحران چقدر کوچک به نظر برسد کی رخ دهد و چه شدتی داشته باشد.
در دوره کودکی بلوکهای ساختمانی کودکان ساخته میشود و دوره بزرگسالی آنها را تشکیل میدهد اضطرابی که در کودکی شکل میگیرد اگر در همان کودکی برطرف نشود در بزرگسالی به سختی برطرف میشود (تریسی هیل، 2008) وقتی کودکان در لفافهای از نگرانی گرفتار میشوند به نظر ساده میرسد که به آنها اطمینان دهیم خوبند و مشکلی ندارند ولی آن وقت آنها در حیرت میمانند اگر همه چیز خوب است پس چرا من هنوز میترسم؟!
بیش از آرام کردن میباید به کودکان یاد دهیم که چگونه «نگرانی» عمل میکند آنها چطور میتوانند با اضطراب چالش پیدا کرده و از پس آن برآیند. (تامار چانسکی، 2007).
رسالتما ایناست که کیفیت زندگی کودکان مضطرب و والدین آنها را به کمک متخصصین بالا ببریم. چون کودکان معمولا نگرانیهایشان را در تنهایی خود پنهان میکنند، هدف ما این است که به بزرگترها کمک کنیم تا به کودکان بیشتر توجه کنند ، اضطراب آنها را بشناسند و به آنها کمک کنند. (چانسکی، 2008).
بیان مسئله :
رشد هیجانی برای همه انسانها نوعی چالش است، کودکان در طی دورهای کمتر از یک دهه از درک هیجانی محدود به افرادی با شبکه هیجانی پیچیده تبدیل میشوند. با بالا رفتن سن، تعداد و پیچیدگی تجارب هیجانی و همین طور مطالبات برای نحوه ابراز هیجانی همگی افزایش مییابند تعجب آور نیست که برخی از کودکان در رویارویی با این چالشها درهم میشکنند و دچار اختلالهای هیجانی میشوند اختلالهای هیجانی سیری مزمن دارد و میتواند به شدت مزاحم روند عادی زندگی در دوران بزرگسالی میشود. (کلر و همکاران، 1993؛ راچمن، 1998، به نقل از کندال، ترجمه نجاریان، داوودی، 1384).
مطالعات اولیه در زمینه بروز ترسها، نگرانیها و اضطرابها در کودکان و نوجوانان آنها را در 3 تا 18 سال گزارش دادهاند. بل- دولان، لاست و استراوس در سال 1990 شیوع نشانههای اضطرابی را در یک نمونه 62 نفری از کودکان و نوجوانانی که هرگز از لحاظ روانی بیمار نبودهاند بررسی کردهاند. نشانههای اضطرابی مختلفی مخصوصا ترس از بلندیها، صحبت کردن در جمع و شکایتهای بدنی در تقریبا 20 درصد آزمودنیها شناسایی شد. این یافتهها بالاتر از برآوردهای قبلی گزارش شده در پیشینه است و بیانگر این هستند که نشانههای اضطرابی در سطوح غیر بالینی یا بالینی ممکن است نسبت به آنچه قبلاً انتظار میرفت با بسامد بیشتری در نوجوانان بروز کنند. روی هم رفته پژوهشگران ضرورت توجه بیشتری را به بررسی الگوهای بروز نشانههای اضطرابی در کودکان و بررسی عوامل رشدی و موقعیتی موثر بر این نشانهها مطرح کردهاند. پژوهشها تأثیرمنفی اضطراب دوران کودکی بر عوامل روانی اجتماعیمانند عملکرد تحصیلیو کارکرد اجتماعی را تأیید کردهاند. اختلال در عملکرد ممکن است به شدت تحت تاثیر همراه بودن حالتهای مرضی شدید با اختلالهای اضطرابی واضطراب با اختلالهایی نظیرافسردگی واختلال نقصتوجه باشد، دادههای تجربیپیوسته از این یافتهها حمایت کردهاند که اختلالهای اضطرابی در اوایل دوران کودکی و نوجوانی شروع میشوند و تا دوران بزرگسالی سیر مزمنی را طی میکنند. پژوهشها بیانگر این هستند که نشانههای اضطراب ممکن است در طی زمان بدتر شوند، توجه به آسیب شناسی روانی به افزایش شناخت ما از ماهیت و سیر این اختلالها کمک میکند. (ماش و بارکلی، ترجمه توزنده جانی، توکلی زاده، کمال پور، 1383).