وکتور رنگ
وکتور رنگ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
« رنگ و بیان اسطوره ای آن در معماری »
مقدمه:
دیدگاه نقد اسطوره گرا، علی رغم روبه رو شدن با مخالفت هایی که طی قرون جدید با ادعای دروغین و غیرواقعی بودن آنها به همراه داشته، با پدیدار گشتن روانکاوی عمقی و توجه فروید به یونگ به عنوان موسسان بزرگ این مکتب به افسانه ها، رؤیاها، اقوام کهن و ... طلیعه ای نو را در نمایاندن اساطیر نوید می دهد؛ و بدین ترتیب در پی اثبات تئوری « تاریخ مقدس » همگام با ناخودآگاه جمعی یونگ، مصادیق و نمونه هایی در طول تاریخ بشری جستجو شده اند که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و یک صورت سمبلیک (الگوی کهن) را به وجود آورده اند.
قبل از پرداختن به مقوله رنگ به عنوان یک صورت سمبولیک در معماری، این سؤال مطرح است که یک صورت یا فرم سمبولیک چیست؟ « ارنست کاسیرر » فرم یا صورت سمبلیک را گونه ای انرژی روح می داند که از طریق آن محتوای ذهنی معنی با نشانه ای محسوس و ملموس مرتبط است.
مبحث رنگ در معماری به عنوان یک صورت سمبولیک در این گفتار از دو منظر مورد توجه است: در بخش نخست تعریفی که از رمزشناسی رنگ مورد نظر است، مطابق تعریفی است که « کاسیرر » از اسطوره ارائه می دهد. او برای اسطوره با تفکر عقلانی همپایه زبان و تفکر علمی قائل شده و روش پژوهش او مقابله و مقایسه « میتوس » با «لوگوس» یعنی اسطوره با تفکر عقلانی است. او در بینش نقادانه خود درباره اسطوره سعی دارد عقاید مختلف را در نظام خود جای دهد. از دیدگاه او اسطوره فقط معنایی دینی ندارد، بلکه مدلولی کیهانی را نیز داراست.
کاسیرر شناخت شناسی کانت را گسترش می دهد که نه فقط نسبیت خاص و عام اینشتین و مکانیک کوانتوم، بلکه زبان، فلسفه هنر، ادبیات و نیز فلسفه اسطوره شناسی را هم در برمی گیرد. او همچنین اسطوره را شیوه خاصی از عینیت بخشیدن به جهان می داند و اسطوره را شکل معینی از تجربه دانسته و تفسیر می کند.
... در قسمت دوم آنچه بیشتر مورد توجه است بعد متافیزیکی رنگ به عنوان یک صورت سمبولیک در معماری آئینی است و بیشتر نزدیک به دیدگاهی است که « رودولف اوتو » آن را تعریف می کند. « اوتو » واژه ای به نام « نومن » را مطرح می سازد که از آن به عنوان یک موجود ماوراء طبیعی، اراده الهی و تعابیری از این قبیل یاد می کند. او تجلی نومن را با هماهنگی اضدادی نظیر دفع و کشش، جلال و جمال و ... می داند و « میت » را یکی از وجود اصلی نومن می داند.
چنین برداشتی از اسطوره خصوصاً از دیدگاه دینی قابل تامل است، اما لازم به ذکر است که هر یک از این دیدگاه ها در جایگاه خود نیاز به نگرشی ژرف دارد و بعضاً چنان در هم تنیده اند که تفکیک آنها ناممکن می نماید، چنانکه منظور از این تقسیم بندی نیز جدایی و انفصال این دیدگاه ها به طور صرف نیست، همانگونه که کاسیرر نیز در دستگاه شناخت شناسی خود متافیزیک که سوژه این اسطوره را به تعبیر خودش « تکوین خدا » می داند از یاد نبرده و به آن توجه داشته است.
« اسطوره و صورت های سمبولیک »
الف) اعداد اسطوره ای و رنگ ها:
عدد یکی از مضامین صوری است که بر ساختار جهان اسطوره حاکم است، در سیستم شناخت تئوریک کاسیرر، عدد حلقه رابط مهمی است که می تواند در مورد گوناگون ترین و نامشابه ترین محتویات به کار رود و از این طریق آنها را به وحدت مفهومی برساند. در سمبولیسم رنگ های سه، چهار و هفت دارای جوهریت اسطوره ای- دینی هستند. از این دیدگاه سه به عنوان عدد و به عنوان مثلث در هندسه معرف بنیادی از روح، جان و جسم است، که تمامی مخلوقات را به وجود می آورد و چهار (چهار رنگ که عبارتند از رنگ های اولیه در چشم) نمایانگر مربع در هندسه و همچنین کیفیات تاثیرگذار طبیعت (سرما، گرما، رطوبت، خورشید)،کیفیات تاثیرگذار فصول سال، کیفیات تاثیرگذار ماده (آتش، آب، هوا، خاک)، چهار جهت اصلی و نمونه هایی از این دست که پیامد آن عدد زوج چهار که مونث است، به همراه سه، اصل مذکر، هفت را که رمز کمال مطلق است پدیدار می کنند. این اعداد دارای تجربیات مختلفی در معماری نیز هستند که همراه با دیگر مضامین اسطوره ای است.
تقدس عدد هفت (سمبولی از تخته هفت رنگ) از کهن ترین گهواره فرهنگ بشری در بین النهرین به همه جهات ساطع شده است و این عدد از دیرباز مورد توجه خاص اقوام و ملل بوده و اغلب در امور اهریمنی و شر به کار رفته است. قدیمی ترین قومی که به هفت توجه کرده اند قوم سومر است، زیرا آنان برای اولین بار متوجه سیارات شدند و آنها را به صورت ارباب انواع می پرستیدند.
قداست عدد هفت در آیین مهری نیز سبب شده که مدارج رسیدن به کمال در این آئین همانند تصوف دوره اسلامی، هفت مرحله باشد. در تاریخ ایران این عدد توجه شایانی دارد: پایتخت مادها در قلعه همدان، دورتادورش هفت دیوار بود، قبر کوروش در دشت مرغاب بر روی یک صفه قرار گرفته که بر هفت سنگ مرمر استوار است و هفت پله دارد. در نوروز کهن روی سفره هفت شاخه از درخت های مقدس (زیتون، بید، انار و ...) می گذاشتند و در هفت پیاله سکه سفید و نو می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
روانشناسی رنگ ها
تاثیرات رنگ ها از نظر روان شناسی .....
/
در سال ۱۶۶۶، اسحاق نیوتن، دانشمند نامدار انگلیسی، کشف کرد که چنانچه نور خالص سفید از یک منشور عبور داده شود، به رنگهای قابل رؤیت تجزیه میشود. نیوتن همچنین کشف کرد که هر رنگ از یک طول موج منحصر بهفرد تشکیل شده و قابل تجزیه به رنگهای دیگر نیست.رنگی که بر اثر ترکیب دو رنگ دیگر به وجود آید را ترکیبی میگویند. بعضی از رنگها، مثل زرد و ارغوانی، در صورت ترکیب شدن، همدیگر را خنثی میکنند و نور سفید میسازند. این رنگها را نیز رنگهای مکمل مینامند.آزمایشهای بعدی نشان داد که با ترکیب نورها میتوان رنگهای مختلف را ایجاد کرد. برای مثال، نور قرمز در ترکیب با نور زرد، رنگ نارنجی را به وجود میآورد.رنگی که بر اثر ترکیب دو رنگ دیگر به وجود آید را ترکیبی میگویند. بعضی از رنگها، مثل زرد و ارغوانی، در صورت ترکیب شدن، همدیگر را خنثی میکنند و نور سفید میسازند. این رنگها را نیز رنگهای مکمل مینامند.
با وجودی که اثر رنگ ها تا حدودی ذهنی است و در مورد اشخاص مختلف فرق می کند امّا برخی از تاثیرات رنگ ها دارای معنی یگانه ای در سراسر جهان هستند. رنگ هایی که در طیف رنگ ها در ناحیه قرمز قرار دارند به عنوان رنگ های گرم شناخته می شوند که این دامنه اش از احساسات گرم و صمیمانه تا احساس خشم و عصبانیت متغیر است.
رنگ هایی که در ناحیه آبی طیف قرار دارند، رنگ های سرد نامیده می شوند و شامل آبی، ارغوانی و سبز هستند. این رنگ ها معمولاً آرامش بخشند امّا گاهی نیز ممکن است احساس غمگینی و بی تفاوتی را به ذهن آورند.
● روان شناسی رنگ ها به عنوان روش درمان
در برخی از فرهنگ های قدیمی، از جمله مصری ها و چینی ها، از رنگ ها برای درمان استفاده می شده است. این کار که گاهی به آن نور درمانی یا رنگ شناسی نیز گفته می شود هنوز هم به عنوان روش درمان جایگزین مورد استفاده قرار می گیرد.
در این روش:
▪ از رنگ قرمز برای تحریک بدن و ذهن و افزایش تمرکز استفاده می شود.
▪ از رنگ زرد برای تحریک اعصاب استفاده می شود.
▪ از رنگ نارنجی برای بالا بردن سطح انرژی استفاده می شود.
▪ از رنگ آبی برای کاهش درد و تسکین بیمار استفاده می شود.
▪ از رنگ نیلی برای تسکین ناراحتی های پوستی استفاده می شود.
اغلب روان شناسان به رنگ درمانی به دیده شک و تردید می نگرند و می گویند که درباره تاثیرات احتمالی رنگ ها اغراق شده و رنگ ها در فرهنگ های مختلف، معانی متفاوتی دارند. پژوهش ها نشان داده اند که در بسیاری از موارد، تاثیرات رنگ ها در تغییر حالت افراد، تاثیراتی زودگذر و موقتی بوده است. برای مثال، قراردادن افراد در اتاق آبی ممکن است در ابتدا احساس آرامش در آن ها به وجود آورد امّا این اثر پس از آن که آن ها آرامششان را بازیافتند، به تدریج کاهش خواهد یافت.
● روان شناسی رنگ های مختلف
۱) روان شناسی رنگ سیاه
▪ سیاه تمام نورها در طیف رنگ ها را جذب می کند.
▪ سیاه معمولاً به عنوان نماد ترس یا شیطان مورد استفاده قرار می گیرد امّا به عنوان نشانگر قدرت نیز شناخته می شود. از رنگ سیاه برای نشان دادن شخصیت های خطرناک مثل دراکولا و یا جادوگران استفاده می شود.
▪ رنگ سیاه در بسیاری از فرهنگ ها برای مراسم سوگواری مورد استفاده قرار می گیرد. این رنگ همچنین نشانگر غمگینی، جذابیت جنسی و رسمی بودن است.
▪ در مصر قدیم، رنگ سیاه نشانگر زندگی و تولّد دوباره بود.
▪ رنگ سیاه معمولاً به دلیل لاغر نشان دادن در نمایش های مد مورد استفاده قرار می گیرد.
۲) روان شناسی رنگ سفید
▪ رنگ سفید، نماد معصومیت و پاکی است.
▪ رنگ سفید می تواند در انسان احساس فضای بیشتر به وجود آورد.
▪ رنگ سفید معمولاً نشانگر سرما، پاکیزگی و آرامش است. اتاقی که کاملاً به رنگ سفید نقاشی شده باشد ممکن است جادار و بزرگ به نظر آید امَا خالی و سرد است. بیمارستان ها و کادر پزشکی از رنگ ▪ سفید برای ایجاد حس پاکیزگی استفاده می کنند.
۳) روان شناسی رنگ قرمز
▪ رنگ قرمز، رنگ گرمی است که برانگیزاننده هیجانات قوی است.
▪ رنگ قرمز، نشانگر عشق، حرارت و صمیمیت است.
▪ رنگ قرمز، به وجود آورنده احساس شور و هیجان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
در این مقاله به موضوع رنگ و انسان وتاثیر آن بر روحیه و روان و در کل شخصیت افراد می پردازیم.این موضوع توسط روانشناسان و نقاشان مورد بررسی قرار گرفت و آنها به نتایج جالبی رسیدند.رنگهای اصلی عبارت ازقرمز، آبی، زرد و رنگهای نور اصلی عبارت است از قزمز، آبی، سبز؛ تفاوت بین رنگ و نور رنگی در سبز و زرد است.در زمینه روانشناسان تستهای متعددی طراحی کردن که با انجام آن میتوان به روحیه خود پی برد.ترکیبات رنگی ای که افراد ایجاد میکنند نمودی از روحیه و روان آنهاست، در واقع افراد به رنگهایی علاقه بیشتری نشان میدهند که در چهره خود به کار رفته است، رنگ پوست، چشم ها، مو بر ترکیب رنگی ای که افراد ایجاد میکنند تاثیر بخصوصی دارد.در کنار این ترکیبات رنگ هایی به کار میرود که تضاد شدیدی با هم دارند و به نظر خود فرد هماهنگی بسیاری به دیگر رنگها دارد، در واقع این رنگها رنگهای ذهنی فرد است.اینجانب در این مقاله با مطالعه چندین کتاب مبحث رنگ و تاثیر آن بر انسان را مورد بررسی قرار داده ام و همچنین هماهنگی و هارمونی رنگها را بررسی کردم.رنگها در کنار هم نمایی جدید ایجاد میکنند و برخی باعث جذابیت بیشتر آن و برخی باعث خفگی رنگ میشود.در روانشناسی نوین"رنگ"و"رنگ ها"یکی از معیارهای سنجش شخصیت بشمار میآید؛ چرا که هر یک از آنها تاثیر خاص روحی وجسمی را در یک فرد باقی گذارده و رنگ نشانگر وضعیت روانی و جسمی وی می باشد.این موضوع با توجه به پیشرفتهای دو دانش فیزیولوژی و روانشناسی به اثبات رسیده است.ناگفته پیداست که انسان از زوزگاران بسیار دور تاکنون تحت نفوذو تاثیر رنگهای پیرامون خود بوده استو درصد سال اخیر که صنعت رنگ سازی به نقطه اوج تحول خود رسیده است، تاثیر مزبور دو چندان شده و در همه ارکان زندگی روحی ما رخنه کرده است.پس ار آزمایش معروف دوشارخ در زمینه شناخت شخصیت انسان از طریق لکههای رنگین جوهر، آزمایش لوشر جدیدترین نظریهای است که دراین مورد ارائه گردیده است.بار علمی آزمایش مزبور علاوه بر استفاده در موارد روانکاوی و روانشناسی، در سیستمهای استخدامی نیز بکار گرفته میشود. دنیایی که ما ناظر آن هستیم، پوشیده رنگ است.رنگ برای فرد عالم، همانند هنرمند حائز اهمیت است.رنگها نقش مهمی در زندگی عاطفی ومعنوی ما بازی میکنند، ما به درخشش روزهای آفتابی و شادابی رنگها تمایل بیشتری داریم و از هوای ابری و خاکستری خسته می شویم. هنگامی که دربارهٔ هماهنگی رنگها صحبت میشود، معمولا قضاوت روی اثرو عملکرد متقابل دو یا تعداد بیشتری رنگ به عمل میآید.تجربیات و آزمایشات متفاوت در مورد مطابقت ذهنی رنگها، نقطه نظرهای متفاوتی دارند.اغلب درنظر مردم، رنگهای هماهنگ آنهائی هستند که از یک خانواده باشند ویا در عین تنوع،با جلوه یکسانی خودنمایی کنند، ویا رنگهایی که بدون کنتراست(تضاد)در مجاور هم قرار گیرند.به طور کلی عنوان هماهنگی(هارمونی)یا عدم هماهنگی فقط در رابطه بااحساس انسان است، که به صورت مطلوب بودن یانبودن وجذاب بودن یانبودن مطرح میگردد.تمام اینها عبارت از یک ارزیابی شخصی و بدون تکیه به ارزشهای عینی ودقیق علمی است.هارمونی، یعنی تعادل وتوازن بین قدرتهای رنگی.در این باره میتوانیم یک آزمایش جالب در رابطه با عکس العمل فیزیولوژیکی دستگاه دیدمان انجام دهیم.مثلا:اگر ما برای مدتی به یک مربع قرمز خیره شویم و سپس چشم را ببندیم، یک پس تصویر که به صورت مربع سبزرنگ است درنظرمان ظاهر میشود.(می توان یک صحفه کاغذ سفید راباسرعت روی مربع قرمز قرار دادتا مربع سبز در روی صفحهٔ سفیدظاهر شود).و بر عکس اگر به مربع سبز رنگ نگاه کنیم بعداز مدتی که چشم بسته میشود، مربع قرمزرنگ در چشم ظاهر میگردد.این آزمایش را میتوان بابسیاری از رنگها انجام دادو در چشم انسان همیشه رنگها مکمل رنگ نخستین، ظاهر میشوند.این عکس العمل فیزیکی بدن نسبت به رنگهای جستجویی برای ایجاد تعادل وتوازن است واحساسی است که تضادهای پی در پی را به وجود میآورد.اگر مدتی به یک مربع سفید در روییک سطح سیاه نگاه کنیم، بعد از مدتی که چشم را برگردانیم، همان مربع سفید در نظر مجسم میشود.به همین ترتیب اگر به یک مربع سیاه در سطح سفید نگاهکنیم، و بعد چشم را برگردانیم،مربع سیاه به همان وضع در نظر ظاهر میگردد.این وضعیت موازنهٔ رنگ ها، به خودی خود در چشم بوجود میآید.امادر صورتی که به یک مربع خاکستری متوسط که در روی زمینهٔ خاکستری متوسط نگاه کنیم، دیگر آن حالت قبلی که در چشم باقی ماند بوجود نمیآید.این آزمایش نشان میدهدکه دستگاه بینایی به خاکستری معتدلی تمایل ونیاز دارد.تغییراتی که در ساختمان بینایی به ترتیب فوق به وجود میآید، مربوط به حالات مختلف ذهنی ودستگاه عصب بینایی است.هارمونی رنگها، اعصاب مارا آرامش میدهد، و این حالت پسیکو فیزیکی است که در مقابل رنگهای متضاد مکمل قرار داردو معمولاً رنگ خاکستری نیزچنین آرامشی را در ذهن به وجود میآورد، که هم از ترکیب سیاه وسفید به وجود میآید وهم از رنگهای مکمل؛ یعنی رنگهای اصلی (زرد، قرمز، آبی).هارمونی رنگ سه تایی است:یعنی(زرد-قرمز-آبی)، و هر کدام از این رنگها دارای هویتی مشخص وکاراکتری معلوم هستند.در این شکل(شکل 11و12)هریک از رنگها با درخشش وفدرتی تمام، به تنهایی جلوه وخودنمایی خود را دارند.زرد حد اعلایزردی را دارد، قرمز به طور وضوح وبه شدت قرمزی خود را می نمایاند، آبی به حد کافی مشخص و نمودار است.با توجه به هر دو شکل ملاحظه می کنیم که چشم قادر نیست یکی از رنگها را بیش از دیگری انتخاب کند و به آن اهمیت بیشتری بدهد.ترکیب هر سه رنگ در اینجا خاکستری را در ذهن به وجود میآورد که این خصوصیت رنگهای مکمل است. در پایان به این نتیجه میر رسیم که رنگ تاثیر بسیار زیادی در زندگی، شخصیت و روحیه افراد دارد و توجه به رنگ هایی که افراد ایجاد میکنند ما را به روحیه آنها راهنمایی میکند.در این زمینه تستهای رنگ بسیاری است که از نظر روانشناسی صورت میگیرد که به نظر تست ترکیب رنگی نتیجهٔ دقیق تری را ایجاد میکند.در کل آدمی به رنگها علاقه نشان میدهد ور در محیط بی رنگ عکس العمل جالبی را نشان نمیدهدوبه طور کلی رنگها در تمام احوال و زمانها توجه انسان را جلب نموده ومی نماید.انسان می کوشد تا اسرار و رموز آن را بشناسد و در زندگی خود بکار ببردو منبع الهامات آن طبیعت است
قرمز: خوش قلب اما خودپرست
این رنگ مظهر شدت و زیاده روی است که گاهی در جهت مخالف آن است. قرمز رنگ عشق و تنفر و فداکاری و خشونت و خون و آتش. کسی که به این رنگ علاقه دارد هرگز نمی تواند در زندگی بی تفاوت باشد.این گونه اشخاص تند و سرکش و در عین حال فعال و شجاع و کمی عجول هستند. احتمال شکست به خصوص در عشق برای آنها فراوان است.قضاوتهای عجولانه و ناگهانی در مورد دیگران اغلب سبب از بین رفتن دوستی هایشان می شود، با آن که در عشق کاملاً فداکارند اما اگر روزی حوادث بر وفق مراد نباشد بدون تفکر و جویا شدن علت می جنگند.دو عیب بزرگ خودپرستی و عدم کنترل، در نفس آنهاست و دو صفت ممتازشان خوش قلبی و حس بزرگ طلبی است. به طور کلی دوستداران رنگ قرمز دارای خصوصیات متضادی هستند.
صورتی: مورد علاقه دیگران
رنگ صورتی درواقع همان قرمز است که کمرنگ شده باشد. اگر به این رنگ علاقه دارید تمام صفات رنگ قرمز را کمی ملایمتر دارا می باشید، با گذشت هستید و در عشق، تندی نشان نمی دهید.دیگران را خوب درک می کنید و با اطرافیان خود با ملایمت و لطف رفتار می کنید و به دلیل نشاط و شادابی تان مورد علاقه اطرافیان خود هستید. آنهایی که به این رنگ علاقه دارند اغلب شکستها، خشونتها و دشواری های زندگی را تحمل کرده اند و با مشکلات فراوان مواجه شده اند.
آبی: نظم، پشتکار، تنهایی
رنگ آبی از رنگهایی است که طرفداران زیادی دارد. اگر به این رنگ علاقه دارید، کاملاً می توانید هوس و احساسات و هیجانات خود را کنتر ل کنید.ظاهر آرام شما دیگران را وادار می کند که به شما احترام بگذارند و دوست دارید پیوسته مورد احترام و ستایش دیگران قرار بگیرید.در خرید و پوشش لباس قناعت می کنید و به علت شرم و حیا و گاه غروری که دارید میل دارید اغلب تنها باشید. حماقت و عدم فهم دیگران شما را کسل می کند و کسانی که از نظر هوش و فهم بر شما برتری دارند شما را ناراحت می کنند.کارهای خود را از روی نظم و ترتیب و بر پایه قواعد معینی انجام می دهید. یکی از صفات مشخص شما پشتکار شماست.
ارغوانی: رنگ عارفها و روانگران
رنگ اسرارآمیز و باشکوهی است. دوستداران این رنگ پیوسته مجذوب زیبایی ها و ظرافتها می شوند و مغرور و اجتماعی هستند. معاشرت با این دسته لذتبخش است که امور معنوی بیشتر می پردازند. ارغوانی رنگ مورد پسند عرفا نیز هست!
قهوه ای: قابل اعتماد
اگر رنگ قهوه ای را دوست دارید کاملاً می توان روی شما حساب باز کرد. باثبات و مقدس، شاعرپیشه وکمی فیلسوف مآب هستید.به ندرت تغییر عقیده می دهید و با آن که کمتر تصمیم می گیرید اما هر بار که تصمیمی بگیرید آن را به مورد عمل می گذارید.شما کاملاً در نگهداری پول و اسرار دیگران قابل اعتماد هستید. میل دارید پیوسته در عالم
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:4
نقشه و رنگ در فرش ایران دو ویژگی مهمی هستند که به فرش زیبایی و ارزش هنری می بخشند. چنانچه در هریک از این دو ویژگی نقصی پیدا شود، نه تنها بر ویژگی دیگر اثر می گذارد، بلکه به کل ارزش فرش نیز آسیب می رساند. هرچند در مقایسه این دو ویژگی، اهمیت نقشه فرش بیشتر است؛ ولی رنگ فرش نیز در جای خود ارزش خاصی داشته و شهرت بسیاری از فرشهای گذشته ایران به خاطر زیبایی و جلوه رنگهای آنهاست.
در فرش، رنگ بندی و رنگ آمیزی دو معنای متفاوت دارد که باید به هر یک جداگانه پرداخت شود:
الف- رنگ بندی
هدف از رنگ بندی در نقشه فرش، کنار هم قرار دادن رنگها به نحوی است که در کل نقشه یک هماهنگی و توازن پدید آید. همان طور که گفته شد، در هنرهای سنتی ایران و به خصوص فرش که تداوم و تکامل این هنرهاست، نقش آفرینی محدود است. محدودیت نقش آفرینی طبیعتاً به محدود شدن رنگها نیز منجر می شود و از آنجا که در رنگ آمیزی سنتی در ایران، سایه زدن و ایجاد حالات با استفاده از نور و حجم کاربرد ندارند، بنابراین استفاده از رنگها محدود بوده و غالباً به وسیله مرزهای مشخصی از یکدیگر جدا می شود. همان طور که نقش آفرینان و هنرمندان نقاش به علت محدودیت درکار خویش به ریزه کاری و هنرنمایی در محدوده های کوچک هنری پرداخته اند، در مورد رنگ نیز با تمرین و تجربه و کاربرد تعداد محدودی رنگ در زمینه های مشخص، توانسته اند در استفاده از آنها به حد کمال برسند. اوج زیبایی در هنر رنگرزی نقاشان ایرانی را می توان در مینیاتور و تزیینات کتابهای کهن مشاهده کرد.