دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه50
مقدمه
سقیفهی بنی ساعده محل سرپوشیدهای بود که اقوام بهنگام ضرورت در آن گرد میآمدند. بهنگام رحلت پیامبر(ص) مهاجران و انصار در سقیفه گرد آمدند تا نسبت به تعیین خلیفه و جانشین محمد(ص) اقدام کنند. آنها برای این منظور سعدبن عباده پیشوای خزرجبان را در نظر گرفته بودند. چون ابوبکر از این خبر آگاهی یافت، به همراه عمر بدانجانب رهسپار گشت و در نتیجهی کوشش و تلاش عمر و یاری مهاجران و انصار به خلافت برگزیده شد.
در این نشست پیرامون امارت و فرمانروائی گفتگوی فراوان و مناقشهی بسیار صورت گرفت و نوزده نفر در این باره به احتجاج برخاستند. مهاجران سبقت و پیشگامی خود را ملاک برتری خویش عنوان کردند و انصار یاریهای بیدریغ خود را معیار صلاحیت خود دانستند. سررشتهداران ماجرای سقیفه میگفتند اگر پیامبری و خلافت هر دو در یک خاندان قرار گیرد، هاشمیان (بنیهاشم) بر قریش جیره خواهند شد. این امر در واقع حکایت از آن دارد که چه مهاجران و چه انصار خلافت بنیهاشم را مایهی خشم اعراب میپنداشتند و شاید به منظور حفظ وحدت و اتفاق اعراب بود که خلافت علی(ع) را قربانی کردند.
ابوبکر گفت: پیغمبر فرمود که خلیفه باید از قریش باشد. جمعیت انبوه حاضران با شنیدن سخنان ابوبکر در مسجد حاضر شده، وی را به خلافت برگزیدند. بنابه روایتی، ابوبکر بر بالای منبر رفت و پس از سپاسگزاری از مردم، اظهار داشت که حق این بود که علی(ع) به خلافت برگزیده گردد. ولی مردم این پیشنهاد را نپذیرفته گفتند: رسول خدا ترا صدیق خوانده و علاوه بر آن تو پیر و شیخ قبیلهی قریشی و این مقام حقاً به تو میرسد. سلمان، اباذر، مقداد، عمار یاسر و گروهی از صحابه نیز خلافت را حق علی(ع) اعلام کردند، ولی اظهارات ایشان مورد عنایت و اعتنا قرار نگرفت.
ابوبکر دو سال و سه ماه خلافت کرد. در دوران حکمرانی ابوبکر، مسلمانان بر ایران حمله بردند، بخشی از عراق و شام را فتح کردند و فتنهی مسلیمهی کذاب که در یمامه دعوی پیغمبری میکرد، فرونشانده شد.
ابوبکر را یار غار پیامبر میدانند. او نخستین مردی بود که اسلام را پذیرفت وی همهی دارائی خود را در راه پیشرفت آئین محمد(ص) صرف کرد، دختر خویش عایشه را به همسری پیامبر اسلام درآورد و در سختیها یار و یاور صمیم و با ارادت وی بود. ابوبکر در ماه جمادیالاخر سال سیزدهم هجرت چشم از جهان فروبست.
علت تشکیل سقیفه
بررسی سرگذشت گروهی که در سقیفه بنیساعده دور هم گرد آمده بودند، به خوبی نشان میدهد که چگونه در آن روز اسرار هویدا گشت و بار دیگر عصبیتهای قومی و عشیرهای و افکار جاهلی از لابلای گفتگوهای یاران پیامبر خود را نشان داد و روشن گردید که هنوز تربیتهای اسلامی در اعماق دل آنان نفوذ نکرده و اسلام جز سرپوشی بر چهره کریه جاهلیت، چیزی نبوده است.
بررسی این واقعه تاریخی به خوبی میرساند که هدف از آن اجتماع، هدف از آن سخنرانیها و پرخاشها، جز منفعتطلبی و سودجویی چیز دیگری نبود و هر فردی کوشش میکرد که لباس خلافت را که باید بر اندام شایستهترین فرد از امت پوشیده شود، بر اندام خود بپوشد.
چیزی که در آن انجمن مطرح نبود، مصالح اسلام و مسلمانان بود و یا جستجوی شایستهترین فرد از امت که با تدبیر خردمندانه و دانش وسیع و روح بزرگ و اخلاق پسندیده خود، بتواند کشتی شکسته اسلام را به ساحل نجات رهبری کند.
مرحوم استاد مظفر در السقیفه مینویسد:
در بحث گذشته دیدیم که خدمت ممتازی که انصار به اسلام کرده بودند به خیالشان انداخته بود که در خلافت یا در زمامداری مسلمین ذیحقند و این حقیقت را ما از زبان نامزد خلافت از طرف انصار (سعدبن عباده) در خطبهای که آن روز ایراد کرد، میفهمیم.
به اضافه اینکه از آن بیم داشتند که امر خلافت در بست در اختیار کسانی قرار گیرد که انصار فرزند و پدر و برادرشان را کشته بودند. با این اعتقاد که مساله از دست اهلش خارج شده است و همان گونه که گذشت دلیل بر این مطلب اخیر این است که پس از آنکه ناامید شدند، خواستند با علی(ع) بیعت کنند.
ما از مجموعه آنچه گذشت میفهمیم که اینها در این کوشش بیشتر از آنکه مهاجم باشند، مدافع بودند. حالت دفاعی همیشه از احساس ضعف و ناکامی به وجود میآید و این احساس برای کسانی که بخواهند در زندگی پیروز شوند، بزرگترین درد روحی است زیرا بر اثر