اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد ارزیابی اثرات اجتماعی رسانه های متحرک وغنی

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد ارزیابی اثرات اجتماعی رسانه های متحرک وغنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ارزیابی اثرات اجتماعی رسانه های متحرک وغنی


تحقیق در مورد ارزیابی اثرات اجتماعی رسانه های متحرک وغنی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه26

 

فهرست مطالب

 

شرح هنر تحقیقات مناسب

پیشرفت های تحقیق مورد نظر:

ارزیابی اثرات اجتماعی رسانه های متحرک وغنی

خلاصه:

ما دراین جا طرح اولیه یک تحقیق برای بررسی وبرآوردکردن اثر اجتماعی رسانه های متحرک غنی ( ویدئو، فاصله های رسانه ای، مجازی، مخلوط، واقعیت افزایش یافته متحرک وغیره) رادنبال می کنیم. هدف کشف شیوه ای است که رسانه های متحرک و غنی در زمینه های اجتماعی شکل داده می شوند، اثرات تقریبا متساوی واشکال به دور از همکاری در محیط های کاری، دگرگونی رفتار در فضاهای عمومی وموضوعات شهروندی ومشارکت.

 

این تحقیق بوسیله کار میدانی قوم شناسی ، پیمایش های ملی دسترسی واستفاده و آزمایش های در مقیاس کوچک دخالت/ ارزیابی بدست آمده است. در این شیوه چیزی که انتظار می رود توجه ویژه به اثر رسانه های غنی ومتحرک روی تعامل وهمکاری به منظور مشخص کردن پیشنهادات خط مشی برای بهترین شیوه برای مستقر کردن وبهبود این رسانه ها است.

 

اهداف تحقیق:

تکنولوژی های جدید اطلاعات وارتباطات یک بخش بزرگتر از زندگی اجتماعی ما را نسبت به گذشته تشکیل می دهند. بنابراین دلالت های اجتماعی رسانه های جدید نظیر فاصله های رسانه ای، محیط های مجازی، تکنولوژی های همه جا حاضر و سکوهای محاسبگر متحرک جدید نیازمند تحقیق است.

«تکنولوژی شکل دهنده اجتماعی» یک چشم انداز است که


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ارزیابی اثرات اجتماعی رسانه های متحرک وغنی

بررسی اهمیت اسطوره سازی دینی برای کودکان در رسانه ها؛ از دیـدگاه صاحب نظـران و ارتباط گران حوزه رسانه ای

اختصاصی از اینو دیدی بررسی اهمیت اسطوره سازی دینی برای کودکان در رسانه ها؛ از دیـدگاه صاحب نظـران و ارتباط گران حوزه رسانه ای دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی اهمیت اسطوره سازی دینی برای کودکان در رسانه ها؛ از دیـدگاه صاحب نظـران و ارتباط گران حوزه رسانه ای


بررسی اهمیت اسطوره سازی دینی برای کودکان در رسانه ها؛ از دیـدگاه صاحب نظـران و ارتباط گران حوزه رسانه ای

پایان نامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی

272 صفحه

چکیده:

این تحقیق به دنبال جای خالی شخصیت ها و اسطوره های بومی در دنیای کودک ایرانی بود. یا در صورت بودن اثری در این زمینه، چرا دچار مرگ زود هنگام شده و حتا به اندازه ی یک نسل تداوم نمی یابند.

برای به دست آوردن پاسخ، از نظریه اسطوره ی رولان بارت استفاده شده است. برای شناخت اسطوره وی باید از نشانه شناسی او شروع کرد. زیرا اسطوره مورد نظر وی سطح دوم دلالتگری نشانه ی ضمنی است. نشانه ضمنی خود از دال و مدلولی ساده به دست می آید. یک دال ( شکل ) و مدلول ( محتوا ) نشانه ای را شکل می‌دهند که این نشانه دارای یک معنای صریح است و این معنای صریح همان دلالت آن محسوب می شود. و همین دلالت در نشانه ضمنی به مثابه دالی خواهد بود که با مرتبط شدن به مدلول های دیگر سطح دلالتگری بعدی را شکل می دهد و زمانی که آن با تم‌های وسیع تری به وسیله خواننده ربط داده شود، به یک پیام یا معنای دومی منجر می‌گردد که دارای قاب بازتر ایدئولوژیکی است. بارت این دومین سطح از دلالت‌گری را سطح "اسطوره" می‌نامد.

روش مورد استفاده در این پژوهش، روش کیفی است و محقق برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز از ابزار مصاحبه ی عمیق بهره جسته است. در این کار از 27 هنرمند و کارشناس در حوزه کودک اعم از کارگردانان فیلم انیمیشن، رئال، نویسنده و فیلمنامه نویس، نگارگر کتاب کودک، تهیه کننده و کارشناس برنامه و کتاب کودک مصاحبه گرفته شده است و دیدگاه های آنان با سیزده سوالی که از قبل طراحی شده بود، به دست آمد. البته از بین پنج کارشناس کودک، دیدگاه های سه تن از آن ها پس از استخراج داده ها گرفته و به عنوان اطلاعات تکمیلی آورده شده است. برای خوانش اطلاعات و داده ها، پاسخ ها به شکل گزاره در آمده و در 40 جدول مربوط به هر سوال قرار داده شد. با توجه به داده های استخراجی، مشخص شد هنرمندان دیدگاه های پراکنده ای از اسطوره در حوزه کودک دارند.

از دیگر علل نبود شخصیت های درون فرهنگی – تاریخی، به بخش مدیریت در این حوزه بر می گردد. در مدیریت کلان و فرهنگی، سیاستگذاری های نادرست و عدم سرمایه گذاری، چه مالی و چه زمانی، پویایی لازم را از حوزه کودک گرفته است. این که کودک در هر شرایط سنی، دارای چه ویژگی های شخصیتی است و خواسته ها و آمال کودک در آن گروه سنی خاص چیست؟ از دغدغه های اصلی در این حوزه است. این است که نوشته ها و ساخته ها در این زمینه ( اسطوره ) از نظر کمی بسیار کم و از نظر کیفی در سطح قابل قبولی از نگاه کودک نیستند. اگر نمونه هایی استثنایی نیز وجود داشته باشد به خاطر مدیریت فصلی و عدم سرمایه گذاری و حمایت، معمولا ادامه نخواهند داشت.

واژگان کلیدی: رسانه، فرهنگ، هویت، کودک، نماد، اسطوره


دانلود با لینک مستقیم


بررسی اهمیت اسطوره سازی دینی برای کودکان در رسانه ها؛ از دیـدگاه صاحب نظـران و ارتباط گران حوزه رسانه ای

تحقیق درباره نقش و تاثیر رسانه ها بر فرهنگ

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره نقش و تاثیر رسانه ها بر فرهنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره نقش و تاثیر رسانه ها بر فرهنگ


تحقیق درباره نقش و تاثیر رسانه ها بر فرهنگ

یک تحقیق جامع و بسیار خوب در دو قالب pdf و Word (قابل ویرایش) در خصوص نقش و تاثیر رسانه ها بر فرهنگ در 12 صفحه - قابل استفاده برای دانشجویان رشته های مرتبط


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره نقش و تاثیر رسانه ها بر فرهنگ

دانلود مقاله رسانه و ارتباط بین فرهنگی

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله رسانه و ارتباط بین فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
نقش رسانه‌ها در ایجاد و یا تعمیق روابط فرهنگی میان ملل‌، البته بدیهی است و انکارناپذیر. در این مقام‌، این مباحث کلّی را پیش نمی‌کشیم‌، بلکه در پی آنیم که ببینیم رسانه‌های دو کشور ایران و افغانستان با توجه به مشترکات عمیق و دیرینة فرهنگی‌، تا چه اندازه توانسته‌اند پُل ارتباط دو ملّت همسایه باشند.
این حقیقتی است که این دو کشور در این منطقه بیشترین مشترکات فرهنگی را دارند. در این منطقه هیچ کشوری را نمی‌توان یافت که در حوزة دین‌، زبان و خط با ایران یگانگی کامل داشته باشد و برعکس‌.
پاکستان با ایران هم‌دین است‌، ولی هم‌زبان نیست‌. تاجیکستان هم‌دین و هم‌زبان است‌، ولی مردمش خط فارسی را نمی‌شناسند. فقط مردم افغانستان‌اند که همه زمینه‌های لازم برای ارتباط را دارند. فقط آنچه مانده است‌، خود ارتباط است‌. به واقع در هیچ جای دنیا، مردمی نمی‌توانند بهتر از مردم افغانستان با رسانه‌های ایران ارتباط بگیرند و برعکس‌.
ولی با این وصف‌، به نظر می‌رسد که این رسانه‌ها نتوانسته‌اند به تناسب ظرفیت و توان نفوذ خود، شناخت و آگاهی متقابل ایجاد کنند.
اگر از جهت ایرانی قضیه بنگریم‌، مردم ایران سخت نسبت به سرزمین و مردم افغانستان بی‌اطلاع‌اند. بسیاری از آنان حتی از موقعیت و نفوذ والای زبان فارسی در آن کشور بی‌خبرند; جغرافیای تاریخی افغانستان را نمی‌شناسند و باور این حقیقت برایشان دشوار است که مثلاً بلخ و غزنی و هرات (شهرهایی با مفاخر بسیار ادبی‌) در افغانستان واقع شده‌اند.
مسلماً در این میان بخشی از کوتاهی‌، به رسانه‌های افغانستان بر می‌گردد که هنوز نتوانسته‌اند به صورت فراگیر و گسترده معرّف کشور خویش برای همسایگان باشند. کمبود امکانات مالی و مهم‌تر از آن پراکنده‌شدن نیروهای انسانی‌، رسانه‌های افغانستان را فقط در داخل کشور و آن هم در پیمانه‌ای اندک‌، محدود کرده است‌.
اما بخشی دیگر از این تقصیر متوجه رسانه‌های ایران است‌. در اینجا حضور افغانستان نه کمیّت لازم را دارد و نه کیفیت شایسته را. این حضور تقریباً به اخبار محدود می‌شود و آن هم اخباری که بیشتر اوقات کشور ما را برای مردم ایران‌، جایی نامطلوب با مردمی نامطلوب‌تر نشان می‌دهد. تقریباً در هیچ‌یک از برنامه‌های فرهنگی تلویزیون ایران‌، ما بخشی ثابت ـ ولو با زمان اندک ـ برای معرفی افغانستان‌، فرهنگ و مردم آن ندیده‌ایم‌.
در این نباید تردید کرد که صدا و سیمای ایران وسیع‌ترین رسانه در میان فارسی‌زبانان است و شاید علاوه بر هفتاد میلیون مخاطب ایرانی‌، حداقل ده میلیون مخاطب غیرایرانی هم داشته باشد. به راستی در مقابل هر هفت ساعت برنامه برای ایران‌، یک ساعت برای دیگر کشورهای فارسی‌زبان هم داریم‌؟ در مقابل هفتاد ساعت یک ساعت داریم‌؟ در مقابل هفتصد ساعت یک ساعت داریم‌؟ من گمان نمی‌کنم‌، چون تلویزیون ایران در همه شبکه‌های سراسری (گذشته از شبکه‌های استانی‌) در سال حداقل چهل هزار ساعت برنامه دارد. به راستی مجموع برنامه‌های فرهنگی تلویزیون برای افغانستان یا دربارة افغانستان به چهل ساعت در سال می‌رسد؟ یعنی یک هزارم‌؟
اما این بحث کیفیت بود. در حوزة کمیت‌، وضعیت نابسامان‌تر است‌، چون تصویری که در این ساعتهای محدود در طول سال از افغانستان در رسانه‌های کشور همسایه‌اش نمایان می‌شود، تصویری است مخدوش و حتی گاه بیزاری‌آفرین‌. ما پیش از این تصویر نادرست لهجة فارسی افغانستان در مجموعة تلویزیونی «چهارخونه‌» را دیده‌ایم و من چون در آن مورد مقالة مفصلی نوشته‌ام‌، سخن را به درازا نمی‌کشانم‌.
چنین است که مردم ایران نسبت به همسایگان شرقی خود آگاهی دقیق و واضحی ندارند. وقتی شناخت اندک است‌، همدلی و همراهی نیز کم می‌شود و این موضوع‌، تأثیراتش را در امور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی دو کشور هم نشان می‌دهد.
تجربه نشان داده است که بیشترین دوستداران افغانستان در میان ملّت ایران ـ که البته اندک هم نبوده‌اند و بعضی از آنها خدمات بسیاری در مسیر همدلی و همراهی میان دو ملّت کرده‌اند ـ همانهایی بوده‌اند که باری به تصادف یا براثر ارتباط با جامعة مهاجر، به آگاهی و شناخت نسبت به افغانستان رسیده‌اند. آنگاه احساس این همه وجوه اشتراک چنان آنها را به وجد آورده است که گاه مال و جان در راه بهبود روابط دو کشور گذاشته‌اند. پس باید پذیرفت که گام اول همدلی‌، شناخت است و شناخت هم چیزی است وابسته به رسانه‌ها.
اما برای این که همه برف را به بام همسایه نیفکنده باشیم‌، خوب است یادآوری کنیم که طرف افغانستانی قضیه هم در امر رسانه‌ها چندان روی خوشی برای ارتباط نشان نداده است‌. درست به همان پیمانه که مردم افغانستان علاقه‌مند محصولات رسانه‌ای همزبانانشان بوده‌اند، حاکمیتهای این کشور کوشیده‌اند با نفی این وجوه ارتباط، بدبینی میان دو ملّت را دامن زنند و با کم‌رنگ‌کردن زبان فارسی در رسمیات افغانستان‌، به این ناآشنایی مردم ایران نسبت به کشور ما بیفزایند. من امروز با پدیدة جالبی مواجه شدم‌; تابلو شرکت هواپیمایی افغانستان در خیابان جم مشهد که در آن با خطّ درشت نوشته شده است‌: «د آریانا افغان هوایی شرکت‌.»
یک تابلو خودش یک رسانه است‌. امروز بسیاری از اطلاع‌رسانی‌های بازرگانی توسط تابلوهای بزرگ سطح شهر صورت می‌گیرد. به راستی تابلو پشتو (که البته حتی یک کلمه‌اش هم اصالتاً پشتو نیست و فقط کلمات فارسی و عربی با ترکیبی دیگر در آن ظاهر شده‌اند) در شهری که حتی یک پشتوزبان ندارد، چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ مخاطبان ایرانی از آن چه پیامی می‌گیرند؟
اما از حوزة رسانه‌های رسمی که بیرون می‌آییم‌، به نظر می‌رسد که در دو حوزة دیگر، رسانه‌های دو کشور این کم‌کاری را تا حدود قابل توجهی جبران کرده‌اند
یکی از آنها، رسانه‌های مکتوب در حوزة دانش و فرهنگ است‌، یعنی مجلات‌، کتابها و تولیدات سمعی و بصری که بعضی از آنها می‌توانند به راستی همچون یک رسانة فراگیر، اذهان را متوجه خویش سازند. اهل ادب و قلم دو کشور، بر خلاف اهل سیاست به خوبی توانسته‌اند این وفاق را تجربه کنند و به راستی آن مایه از شناخت و همدلی که میان اهل هنر و ادب دو کشور دیده می‌شود، در کمتر عرصة دیگری قابل مشاهده است‌. به گمان من صفحات ادبی روزنامه‌های کثیرالانتشار و نیز نشریات فرهنگی در این میان بسیار مؤثر بوده است‌. به واقع بسیاری از اهل قلم افغانستان که بعداً توانستند پلهای ارتباط خوبی بسازند، در این رسانه‌ها مطرح شدند.
حوزة دیگر، رسانه‌های الکترونیکی است یعنی وبلاگها و سایتهای فارسی که البته مرز نمی‌شناسند و بلکه مرزها را از میان بر می‌دارند. این مرز نشناختن البته گاهی از جهت سرازیر شدن محصولات فرهنگی غرب‌، برای ما دلپذیر نیست‌، ولی از جهت ارتباط میان فرهنگیان بسیار خوشایند است‌.
ولی با این همه ما هنوز به جایی نرسیده‌ایم که مثلاً اگر شاعری افغانستانی در محفلی شعر می‌خواند، در ذهن هیچ یک از مستمعان این پرسش ایجاد نشود که «او زبان فارسی را از کجا آموخته است‌؟»
تحلیل گفتمان انتقادی به ما کمک می کند تا بتوانیم بفهمیم گفته های اشخاص تا چه اندازه نتیجه ایدئولوژی ها ی فردی و سیاسی اجتماعی آنهاست و این ایدئولوژی ها هنگام رویارویی با جناح مقابل ، چگونه مورد بحث قرار می گیرد ( باتیا، 2006).کولر (2005) و ون دایک (1995) معتقدند ، مساله درون و بیرون گروه در تحلیل انتقادی گفتمان ، مساله ای بسیار مهم و حیاتی است. متون طوری نوشته می شوند که منافع فردی و گروهی را تامین تامین کنند (ون دایک ، 1993).
از نگاه پدنکارماگال و رملینگر (2006) ، رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی به ما کمک می کند تا از طریق تحلیل ابعاد زبان شناختی متن ، تولیدات معناشناختی آن را مورد آزمون قرار دهیم. از نگاه این دو ، تحلیل گفتمان انتقادی هم نظریه و هم روش است و توجه خاصی به ساختارهای اجتماعی مرتبط ، که روابط قدرت را تولید و تقویت کرده ، یا تغییر می دهند و به چالش می کشند ، دارد. اکثر قضاوتهایی که در تحلیل گفتمان انتقادی انجام می شود بیشتر با ارزشها و نظرها سروکار دارند تا با واقعیتها ( فلاوردیو ،1999).
از نظر فرکلاف (1989) و ون دایک (1993) ، لفظ انتقادی به این دلیل به تحلیل گفتمان اضافه شده که بتواند روابط میان زبان ، قدرت و ایدئولوژی که برای مردم عادی قابل تشخیص نیستند را برملا کند ( به نقل از والاسکو ساکریستان و فورتس اولیویرا، 2006).
فرکلاف (1992) دررویکرد تحلیل گفتمان انتقادی خود ایدئولوژی را ساختهایی معنایی می داند که در تولید ، بازتولید و تغییر روابط نابرابر قدرت نقش دارند ( به نقل از سلطانی ، 1384). بدین ترتیب ایدئولوژی ،به واسطه معنا با گفتمان و زبان که ابزار تولید معنا هستند پیوند می خورد.
صاحب نظران در تحلیل انتقادى گفتمان به مانند بارت معتقدند افراد «هم ارباب زبان و هم برده آنند» و این یعنى مطرح کردن مفهوم عامل (agent) در این مفاهیم. تحلیل گفتمان انتقادی ( CDA ) سعى در دستیابى به نظریه اى متعادل دارد. تعادل میان این دو پیش نهاده: «زبان ساخته شده است» و «زبان سازنده است» به بیانى دیگر نزد ایشان کنش گفتمانى پویا مطرح مى شود که در دیالکتیکى سیال هم تولید شدگى و هم تولید کنندگى گفتمان و پوشش دهد. در نظریه گفتمان لاکلائو و موفه این گفتمان است که تنها و تنها به وجود آورنده جهان اجتماعى است، حال آنکه نزد فرکلاف زبان تنها یکى از اشکال کنش اجتماعى است. نظریه پردازان مارکسیست ایدئولوژى را اسباب دست یک قطب تمامیت خواه مى شمرده و هیچ علاقه اى نیز به ساختار ایدئولوژى هاى خاص و یا چگونگى ارائه آنها در محیط هاى خاص نداشتند، در حالى که CDA و خاص فرکلاف به رد چنین دیدگاه هایى که سوژه در آنها ذاتى منفعل است مى پردازد.

تحلیل گفتمان سیاسی
هدف اصلی دراین بخش ارائه یک چارچوب تحلیلی برای تحقیق درباره گفتمان سیاسی در رسانه های ارتباط جمعی معاصر است . گفتمان سیاسی به عنوان یک "نظم گفتمانی "_ این اصطلاح به اختصار شرح داده می شود- درک شده است که به طور مداوم در داخل فرایندهای وسیع تر تغییر فرهنگی و اجتماعی در حال تغییر است که این فرایندها خود رسانه ها و هم سایر حوزه های اجتماعی که مرتبط با آنها هستند را تحت تاثیر قرار می دهند .
در تحلیل گفتمان سیاسی رسانه ها ( و درحقیقت هرنوعی از گفتمان) باید به دو امر توجه کرد: اول:توجه به رویدادهای ارتباطی و دوم: نظم گفتمانی. هدف آن باید به طور همزمان توضیح رویدادهای ارتباطی خاص و تشکیل و دگرگونی نظم سیاسی گفتمان باشد. منظور از نظم سیاسی گفتمان، پیکربندی ساختمند ژانرها و گفتمان هایی است که گفتمان سیاسی را تشکیل می دهند، نظامی اگرچه باز و تغییرکننده - که گفتمان سیاسی اش را در نقطه مشخصی از زمان معین و حدود آنرا مشخص می کند .
نظم های گفتمانی زمینه های عملی هستند که در اصطلاحات گفتمانی خاص دیده شده اند .
در این نسخه CDAسه گونه مختلف تحلیل به شکل عبارت های ادغام شده به یکدیگر مرتبط می شوند تا اعمال فرهنگی و اجتماعی را به خصلت های متن پیوند دهند. این سه قسم تحلیل عبارتند از:
• تحلیل متون (گفتاری، نوشتاری، یا ترکیبی از وجوه نشانه شناختی برای نمونه متون تلویزیونی).
• تحلیل اعمال گفتمانی تولید، توزیع و مصرف متن.
• تحلیل اعمال فرهنگی و اجتماعی ای که اعمال گفتمانی و متون را شکل می دهند.
یک ویژگی کلیدی این نسخه CDA این است که پیوند بین متون و جامعه یا فرهنگ بواسطه اعمال گفتمانی صورت گرفته است.
اما توجه در اینجا به طور کلی بر روی بینامتنیت است: (یعنی) بر روی اینکه چگونه در تولید و تفسیر یک متن مردم به متون دیگر و انواع متونی که از نظر فرهنگی در دسترس آنهاست، تکیه می کنند. این منبع فرهنگی برای تولید و مصرف متن از مفهومی که از فوکو (1984) عاریت گرفته است، یعنی"نظم گفتمانی" مفهوم سازی می شود. ادعای مطرح شده در اینجا این است که متون گرایشی دوگانه به "سیستمها در معنای گسترده آن دارند: هم سیستم های زبانی و هم نظم های گفتمانی وجود دارند. رابطه متن-سیستم در هر دو حالت دیالکتیک است: متن ها بر سیستم ها تکیه می کنند 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    17صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رسانه و ارتباط بین فرهنگی