اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله و تحقیق درباره دین و سیاست

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله و تحقیق درباره دین و سیاست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

دین و سیاست

مقدمه

دین و سیاست مقوله‌ای است که از منظرهای مختلفی می‌توان به آن نگریست؛ نگاه تاریخی به این مقوله، متفاوت از نگاه جامعه‌شناسانه به آن است و این هر دو غیر از نگاه نظریه‌پردازی سیاسی به پدیده‌ی ترکیب دین و سیاست است.

نگاه تاریخی عهده دار بررسی عملکرد و پی‌آمدها و نتایج حکومت های دینی در طول تاریخ است. تاریخ انسانی گونه‌های متنوعی از حکومت دینی را شاهد بوده، گونه‌هایی که یکسان از بوته‌ی آزمایش تاریخی خویش سرافراز بیرون نیامده‌اند. اگرحکومت حق مدار و عدل پرور برخی انبیا و اولیای الهی، برگ زرینی در تاریخ حکومت دینی است، حکومت به نام و به بهانه‌ی دین امویان، عباسیان و قرون وسطای مسیحی نیز میوه‌های تلخ و ناگوار ترکیب دین و دولت است.

به هر تقدیر از منظر تاریخی، هرنمونه از حکومتهای دینی، واقعه و پدیده‌ی تاریخی خاصی است که نتایج و آثار خود را دارد و به طورخاص و جداگانه مورد بررسی قرار می‌گیرد.

در جامعه شناسی سیاسی، به دین به عنوان پدیده‌ای اجتماعی که دارای نقش و نفوذ و اقتدار است نگریسته شده و تعامل و کنش و واکنش آن با دولت و قدرتهای سیاسی موجود و پراکنده در سطح مناطق مختلف مورد مطالعه و بررسی قرار می‌گیرد. در جهان معاصر، ادیان بزرگ و کوچک هر یک به فراخور خود دارای نیروی اجتماعی قابل توجهی هستند که نمی‌توان وجود آنها را در ملاحظات منطقه‌ای و تزیینات بین‌المللی نادیده گرفت. شاهد این مدعا آن است که گاه تعارضات دینی موجب تفرقه در درون دولتها می شود، یا جنگهای داخلی را پدید می‌آورد، یا جنگ و تخاصم میان دولتها را دامن می‌زند.

این نیروی عظیم اجتماعی هم در رفتار سیاسی شهروندان و رای دهندگان تأثیر گذار است و هم رهبران سیاسی را در بسیاری از موارد تحت تأثیر و نفوذ خویش قرار می‌دهد. بررسی اموری ازاین دست، جنبه‌ی دیگری از مطالعه‌ی رابطه‌ی دین و سیاست را تشکیل می‌دهد.

نگاه تئوریک به مقوله‌ی دین و سیاست معطوف به نظریه‌پردازی در چگونگی تلفیق دین و دولت است. همان طور که می دانیم ترکیب دین و دولت در طول تاریخ جلوه‌های متنوعی داشته و اشکال و قالبهای متعددی به خود گرفته است؛ دخالت دین در سیاست، گاه در قالبی بسیط و تنها در حد متدین بودن حاکم یا حاکمان جامعه به دینی خاص، بروز و ظهور داشته و در برخی اشکال دیگر، طبقه‌ای خاص به نام «رجال دین» حکومت می‌کرده‌اند و چنین گمان می‌رفته که این طبقه از امتیاز ویژه‌ی قداست و واسطه‌ی میان خدا و خلق بودن، برخوردارند. حکومت دینی کلیسا در قرون وسطا نمونه‌ای روشن از این قالب اخیر است.

باید توجه داشت که این گونه‌ها یگانه گونه‌های محتمل و ممکن از حکومت دینی نیست بلکه تنها نمونه‌هایی تاریخی از آن است. بدین جهت برای نظریه‌پرداز سیاسی همواره این مجال وجود دارد که خود را محدود به نمونه‌های تاریخ ترکیب دین و دولت نکرده و در باب ارائه‌ی قالبها و اشکال نوین از حکومت دین، نظریه‌پردازی کند.

در کتاب حاضر به رابطه دین و سیاست از منظر سوم نگریسته می‌شود و سعی بر آن است که اولاً: مراد و مقصود از حکومت دینی بیان شده حیطه و قلمروی دخالت دین در عرصه‌های مختلف سیاست روشن گردد. و ثانیاً : مدلی خاص از حکومت دینی که مبتنی بر ولایت فقیه است به رنوشنی ترسیم شده از مبانی نظری آن دفاع منطقی صورت پذیرد و ثالثاً : نسبت میان جنبه‌های دینی و جنبه‌های مدنی دراین تفسیر خاص از حکومت دینی بررسی شود و به تعبیر دیگر، جایگاه و نقش مردم در این مدل از حکومت دینی مورد ارزیابی قرار گیرد.

در اینجا ذکر این نکته خالی از فایده نیست که رابطه دین و سیاست ودخالت دین در مقوله‌ی سیاست غیر از «سیاست دینی» است. درون مایه ومحتوای هر دینی سازگار با دخالت در سیاست و درآمیختگی با دولت و تشکیل حکومت دینی نیست و این قابلیت تنها در برخی از ادیان وجود دارد. حال آنکه هر دینی ضرورتاً دارای «سیاست دینی» است و سیاست دینی جزء جدایی‌ناپذیر هر دین است؛ زیرا دلباختگان و پیروان یک دین به تبلیغ و ترویج و اشاعه‌ی دین خویش اهتمام می‌ورزند و در حفظ موقعیت مذهبی هم‌کیشان و بقا و دوام دین خود می‌کوشند و این امور جز به مدد اعمال سیاست و تدبیر از ناحیه ی متولیان و رهبران مذهبی میسر نمی‌گردد. قلمروی این سیاست و تدبیر فرهنگ دینی و فعالیتهای مذهبی و تلاش برای گسترش دین باوری است.

تنها در برخی موارد است که سیاست دینی به مرزهای تدبیر امور اجتماع و در اختیار گرفتن اهرم قدرت سیاسی نزدیک شده با پدیده‌ی حاکمیت و دولت عجین می‌گردد. در صورت تحقیق این ترکیب است که «دین سیاسی» و «سیاست دینی شده» به معنای خاص آن تحقق خارجی پیدا می‌کند.

نظریه پردازی که در باب حکومت دینی نظریه‌ای را سامان می‌دهد و ترکیبی خاص از دین ودولت عرضه می‌درد باید در دو عرصه‌ی متفاوت، به تلاش و کوشش بپردازد. تلاش نخست او درونی و مربوط به صورت بندی منطقی و معقول اجزا و عناصر آن نظریه است او باید به روشنی قلمروی دخالت دین را مشخص کند، کیفیت توزیع قدرت سیاسی را بیان دراد و به تبیین روشن رابطه‌ی نهادهای مختلف حکومت با یکدیگر بپردازد. و در بحث حقوق اساسی و فقه سیاسی، به تنظیم رابطه‌ی میان حفظ امنیت و اقتدار از یکسو و حفظ و حرمت حقوق مشروع و معقول افراد از سوی دیگر بپردازد و به وضوح، مرز جنبه‌های مدنی حکومت را از جنبه‌های دینی آن مشخص کند.

عرصه‌ی دوم فعالیت و کوشش نظریه‌پرداز، جبنه‌ی تحلیلی و نظری دارد و معطوف به دفاع تئوریک از ایده و نظریه‌ی خویش است، زیرا طرح هر گونه ایده‌ای در باب حکومت دینی از سه جهت، بحث انگیز خواهد بود :

نخست این که: آن ایده باید به لحاظ مفهومی از وضوح و روشنی برخوردار باشد ومراد مقصود از حکومت دینی و نقش دین در ساحت سیاست واضح شده باشد؛ در سایه ی این ایضاح مفهومی باید به خوبی عیان شود که تصویر مورد نظر از حکومت دینی با دیگر تجربه‌های تاریخی از حکومت دینی و دیگر نظریه‌پردازی‌ها در این باب چه وجوه اشتراک و افتراقی دارد.

ناحیه دوم بحث از حکومت دینی به عدم امکان تحقق خارجی آن اختصاص دارد. برخی مخالفان تز حکومت دینی برآنند که با توجه به تغییر سریع مناسبات اجتماعی انسانها هرگونه صورتبندی ترکیب دین و دولت در مرزهای تئوریک محصور شده و در تحقق عینی و میدان عمل، محکوم به شکست است. بنابراین، مدافع تز حکومت دینی باید از امکان تحقق آن دفاع استدلالی و منطقی کند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله و تحقیق درباره دین و سیاست

پایان نامه همجنس گرایی در دین و روانشناسی

اختصاصی از اینو دیدی پایان نامه همجنس گرایی در دین و روانشناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

      هدف پژوهش حاضر، بررسی همجنس گرایی از نگاه دین و روانشناسی است تا نقطه نظرات دینی و آراء اندیشمندان در روانشناسی را نقد و بررسی کند. بدین منظور منابع دست اول ادیان توحیدی و غیر توحیدی، همچنین منابع بروز روانشناسی از جمله کتاب ها، مقالات و سایت های مربوط به مباحث روانشناسی جنسی- تربیتی به دقت جستجو گردید. و یافته ها به روش کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی گردآوری شد. این یافته ها به شیوه توصیفی تحلیلی مقایسه و تحلیل گردید و نتایج ذیل بدست آمد:            1- همجنس گرایی در نگاه ادیان توحیدی نوعی گرایش جنسی است که با هدف آفرینش و سعادت ابدی  انسان مغایر بوده و امری ناپسند و گناهی نابخشودنی به حساب می آید. 2- به نظر  برخی از ادیان غیر توحیدی، همجنس گرایی، گرایشی طبیعی بوده و مورد تایید است، اما برخی دیگر از ادیان غیر توحیدی همجنس گرایی را به رسمیت نشناخته و آن را مخالف سیر طبیعی ارضای جنسی انسان می دانند. 3- در علم روانشناسی این گرایش جنسی تا سال 1973 میلادی در زمره انحرافات جنسی طبقه بندی می شد، اما به تدریج به عنوان گرایشی طبیعی و هماهنگ با فیزیولوژی و روان انسان تعریف شده، که اگر نسبت به دگرجنس خواهی سودی نداشته باشد، ضرری نیز در پی ندارد. 4- با اینکه برخی اصرار بر سرشتی بودن همجنس گرایی برای برخی افراد دارند ولی تاریخ گرایش به همجنس گرایی به دوران حضرت لوط7 بر می گردد. 5- طبق آموزه های دینی همجنس گرایی بیشتر جنبه روانشناختی دارد و از اختیار و ترجیح جنسی ناشی می شود و ارتباطی با مسئله زیستی ندارد. 6- علت گرایش به همجنس گرایی با اینکه در علم روانشناسی هنوز به صورت قطعی ثابت نشده است، ولی دو مؤلفه زیستی و روانشناختی مهمترین عوامل گرایش به همجنس گرایی معرفی شده است.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه همجنس گرایی در دین و روانشناسی

مسئلة ارتباط علم و دین در جهان اسلام 20 ص

اختصاصی از اینو دیدی مسئلة ارتباط علم و دین در جهان اسلام 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

مسئلة ارتباط علم و دین در جهان اسلام

در جهان اسلام راه حل‌های بسیار متفاوتی نسبت به مسئلة ارتباط علم و دین مطرح شده است. این مقاله، برخی از دیدگاه‌های مطرح در میان متفکران مسلمان را بیان کرده و به ارزیابی آنها پرداخته است. برخی از این راه حل‌ها عبارت‌اند از: استخراج‌پذیری علوم از نصوص دینی، تفکیک بُعد ازلی و بُعد روحی، تقدم یقینی بر ظنّی، تفسیرپذیری مطلق نصوص دینی، ابزارانگاری. نگارنده به ارزیابی این راه‌حل‌ها پرداخته است و اعتقاد دارد که برای حل این مسئله هم باید نظریة پرتوانی درباب فهم نصوص دینی و هم علم‌شناسی و معرفت‌شناسی علم منقح در دست داشت. از این گذشته، نگارنده معتقد است که نظریه‌های علمی را نباید توصیف تحت‌اللفظی عالم واقع دانست.

دانشمندان اسلام و مفسران بزرگ قرآن راه‌های متفاوتی در حل تعارض علم و دین طی کرده‌اند، امّا مبانی معرفت‌شناختی آن را هنوز منقح نکرده‌اند. این نکته همواره در ذهن آنان در جولان بوده که علم (حقیقی) هیچ‌گاه با دین تعارض نخواهد داشت. ولی هیچ‌گاه دقیقاً روشن نساخته‌اند که در موارد بروز تعارض چه راهی را باید دقیقاً طی کرد. رشید رضا در تفسیر المنار این نکته را مطرح می‌کند که برخی از دشمنان اسلام گمان کرده‌اند که علوم و فنون عصری ـ از قبیل علوم طبیعی، فلکی، تاریخی ـ موضوع برخی از آیات را نقض کرده است و در پاسخ آنها می‌گوید:

اننا قد اطلعنا علی اقوالهم فی ذلک فألفینا ان بعضها جاء من سوء فهمهم او فهم بعضی المفسرین، و من جمود الفقهاء المقلدین، و بعضها من التحریف و التضلیل و قد رددنا نحن و غیرنا ما وقفنا علیه منها. (رشید رضا، بی‌تا: 9 ـ 208)

رشید رضا گرچه این قبیل موارد را ناشی از سوءفهم یا جمود فکری مقلّدین و یا تحریف می‌داند، ولی مکانیسم معرفت‌شناختی و یا مبانی فکری برای حلّ تعارض‌های مطرح شده را بیان نمی‌دارد. همچنین، نامبرده مانند بسیاری از مفسران یکی از وجوه اعجاز قرآن را در این حقیقت می‌داند که این کتاب آسمانی بسیاری از حقایق علمی را پیش از کشف آنها بیان کرده است. مثلاً آیة شریفة "و ارسلنا الریاح لواقح" به این حقیقت علمی اشاره دارد که برخی از ابرها باردارند و در آن باردار بودن ابرها به تلقیح حیوانات تشبیه شده است. این حقیقت را دانشمندان قرن‌ها بعد کشف کرده‌اند.

بسیاری از متفکران بر این نکته تأکید کرده‌اند میان علم حقیقی و دین تعارضی در کار نیست. این سخن گرچه راست است، ولی در مسئله تعارض علم و دین سودی نمی‌بخشد؛ چرا که این پرسش مطرح می‌شود که علم حقیقی چیست؟ آیا جز این است که قوانین حقیقی عالم که از خطا مصون‌اند علم حقیقی شمرده می‌شوند. سخن در مسئله مورد نظر هیچ‌گاه از علم حقیقی نیست، بلکه سخن از این است که پاره‌ای از نظریه‌های موفق در تاریخ علم ظهور کرده‌‌اند که به ظاهر با نصوص دینی ناسازگارند. این نظریه‌ها مشکلات علمی مختلفی را حل کرده‌اند و قدرت پیش‌بینی و حلّ مسئله دارند. اکنون دربارة این نظریه‌ها و ناسازگاری آنها با پاره‌ای از موارد چه باید گفت؟ آیا نصوص دینی را باید به‌ نحوی دیگر فهمید یا باید آن نظریه‌ها را نادرست دانست؟ یا نه، راه حل دیگری در کلمه است؟ بنابراین، همین علمی که بشر بدان دست یافته و توفیقاتی را که به کمک آن به‌دست آورده مورد بحث است. آیا این علم واقع‌نما نیست؟ اگر واقع‌نما است و درنتیجه علم حقیقی است، پس چگونه با نصوص دینی ناسازگار می‌افتد؟ و اگر واقع‌نما نیست چگونه توفیقاتی را نصیب بشر ساخته و توانسته مسایلی را حل کند و پیش‌بینی‌هایی را امکان‌پذیر سازد؟ خلاصه آنکه، رفتن به سراغ علم حقیقی در برابر علم فعلی مشکلی را حل نمی‌کند. مشکل اصلی به علم نوین و رایج و تعیین نسبت آن با دین مربوط می‌شود. این راه حل، درحقیقت، به جای حل مسئله صورت مسئله را پاک می‌کند.

گاهی هم برخی این ادعا را مطرح کرده‌اند که تمام علوم جدید را می‌توان از آیات قرآن و روایات استخراج کرد. بنابراین، علوم جدید کاملاً با اسلام توافق دارند. طرفداران این نظر می‌کوشند هر یافتة جدید علمی را از آیات استنباط کنند. برخی از آنها گفته‌اند که در قرآن 61 آیه در علم ریاضی و 64 آیه در علم فیزیک و 5 آیه در فیزیک هسته‌ای و 63 آیه دربارة نظریه نسبیت و 20 آیه در علم زمین‌شناسی و غیره آمده است. (صادق العظم، 1997: 35) بدون تردید، ممکن است ما در پاره‌ای موارد موّیدات و سازگاری‌هایی میان برخی از آیات و یافته‌های علمی جدید بیابیم، امّا نظریه استخراج علوم جدید از قرآن و سنت با مشکلاتی روبرو می‌شد. اوّلاً، تنها سخنی که در این‌باره می‌توان گفت، این است که ما فقط در پاره‌ای موارد تناسب و یا تأییدی میان دستاوردها و نظریه‌های علمی جدید و نصوص دینی را می‌یابیم، امّا هیچ‌گاه چنین توانایی را نداریم که همة حقایق علمی را از نصوص دینی بیرون بکشیم. بر فرض هم چنین چیزی ممکن باشد، ما آدمیان غیرمعصوم چنین توانایی نداریم. ثانیاً، سخن بر سر این است که برخی نظریه‌های علمی با ظاهر نصوص متعارض‌اند در این موارد چه باید گفت؟ این موارد نه‌تنها از نصوص دینی به دست نمی‌آید بلکه با آنها ناسازگارند.

راه‌حل دیگری را هم برخی از روشنفکران عرب مطرح کرده‌اند. آنها میان بُعد زمانی دین و بُعد ازلی و یا روحی آن فرق گذشته‌اند و گفته‌اند، که هرچه در نصوص دینی دربارة طبیعت و تاریخ و غیره آمده است در ذیل بُعد زمانی دین می‌گنجد و می‌توان همة آنها را به علم سپرد، امّا بُعد ازلی یا روحی دین ربطی به علم ندارد. بُعد ازلی مجال و قلمرو حقایق ازلی و امور غیبی و ایمان و تجربة عرفانی است. طرفداران این نظر می‌گویند که روش علمی و نیز معرفت علمی از محدودة طبیعت تجاوز نمی‌کنند و از این‌رو، ممکن نیست در دین که با ایمان مربوط است نه علم، از آنها بحث شود. به عبارت دیگر، آنها قایل‌اند که معرفت دینی با معرفت علمی از لحاظ نوع اختلاف دارند و درنتیجه، هرگاه می‌خواهیم معرفت علمی را بر دین تطبیق کنیم با تعارض‌هایی روبه‌رو می‌شویم. معرفت دینی از تجربه عرفانی ناشی می‌شود و با معرفت علمی که از تجربه و مشاهده علمی به دست می‌آید متفاوت است. معرفت علمی دو نوع معرفت‌اند که از مجاری متفاوتی به‌دست می‌آیند. گفته‌اند: این دیدگاه را نخستین بار علی عبدالرزاق در کتاب "الاسلام و اصول الحکم" مطرح کرده است. (همان: 47)

تفکیک بعد زمانی دین از بُعد ازلی و روحی آن نیز راه حلّ قانع‌کننده‌ای نیست. در نصوص دینی می‌بینیم که دربارة عالم طبیعت و تاریخ نیز مطالبی آمده است. آیا این مطالب نادرست‌اند؟ اگر نادرست‌اند چگونه در سخنان خدا یا پیامبر(ص) مثلاً راه یافته‌اند؟ تفکیک مذکور به این ادعا می‌انجامد که گزاره‌هایی از دین راجع به امور مذکور را باید نادرست دانست و مسئله را صرفاً به علوم تجربی و غیره احاله داد. درحقیقت، راه‌حل مذکور وجود تعارض را می‌پذیرد و عملاً گزاره‌های مورد نظر از دین را حذف می‌کنند. از این گذشته، گوهر دین را نمی‌توان تجربه عرفانی دانست؛ دین را نمی‌توان صرفاً در حالات و تجارب عرفانی خاصی خلاصه کرد. به‌نظر می‌رسد که طرفداران این نظر نه تصویر درستی از علم و معرفت علمی دارند و نه دقیقاً به سرشت دین و


دانلود با لینک مستقیم


مسئلة ارتباط علم و دین در جهان اسلام 20 ص

دین در زندگی

اختصاصی از اینو دیدی دین در زندگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

دین

تعریف دین، کار بسیار دشواری است و تعریف مشخصی از دین وجود ندارد که همه دینداران و بیدینان بتوانند بر روی آن توافق نظر داشته باشند ولی نزدیک ترین تعریف به دین می‌تواند این باشد:

دین، باور به موضوعات ایزدی، فراطبیعی است که به نیایش و پرستش می‌‌انجامد و بر ایمان مبتنی است. به خود آن پرستش یا نمودهای نهادینه یا فرهنگی آن پرستش یا آمیزه‌ای از این دو نیز دین می‌گویند. به زبانی دیگر دین آن چیزی است که انسان را به‌حقیقت پیوند ‌می‌زند. هر دینی در نهایت دارای دو جز‌ء اساسی است که بر آنها بنا شده است: آموزش و روش .

واژه‌های دیگری مانند کیش و مذهب گاه به همان معنی دین و گاه به معنی زیرشاخه‌هایی از یک دین بکار میروند.

از بزرگ‌ترین دینهای جهان می‌توان از دینهای ابراهیمی نام برد. دینهای ابراهیمی که همه از یک ریشه و منطقهٔ خاور میانه سرچشمه می‌گیرند عبارت‌اند از اسلام، مسیحیت و یهودیت. دین‌های بابی و بهائی نیز ادیان نوینی هستند ولی در ادیان سامی ریشه دارند.

از دینهای بزرگ دیگر در جهان می‌توان از بوداگرایی، هندوگرایی و آیین کنفوسیوسگرایی نام برد. ادیان لزوماً خدامحور نیستند ولی به نظر میرسد تمام ادیان معتقد به ماوراء طبیعت باشند.

دینهای کهن فراوان دیگری نیز وجود دارد مانند زرتشتی‌گری، مانی‌گری، مهرپرستی و جز اینها.

ریشه‌شناسی واژهٔ دین

واژهای دین از واژه اوستایی دَئِنا ریشه می‌گیرد. خود واژه دئنا به ریشه کارواژه «دا» به معنی اندیشیدن و شناختن میرسد. در اوستا واژه دئنا به معنی دین و نیز نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش شده است. در زبان اوستایی و نیز پارسی میانه به همکردها (ترکیب ها)یی گوناگونی از این واژه بر میخوریم مانند: دین آگاهی، دین بُرداری (نمایش دینی)، دینکرد (کردار دینی)، دین یشت (نام شانزدهمین یَشت از یشتهای بیست و یک گانه اوستا) و جز اینها.

البته نظریه دیگری نیز می گوید که از واژه دئنا گرفته شده است که به معنای وجدان استزرین کوب در کتاب قلمروی وجدان در مورد دین بحثی می کند که دین در اصل همان وجدان انسان ها است.

اهمیت دین

پیوند دین و انسان، پیوندی دیرین و پایدار بوده، اما این رابطه، در گذر زمان چه در وجه فردی دین و چه در بعد اجتماعی آن، همواره دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. هرچند دین نقش و عملکردی همواره یکسان نداشته، اما از نخستین جوامع انسانی تا امروز، عنصری اساسی و بنیادین از هر اجتماع انسانی را تشکیل داده و یکی از اصلی‌ترین محورهای صف بندی‌ها و دسته بندی‌ها در درون جوامع یا تمایز ملل از یکدیگر بوده است. در جهان امروز نیز، به رغم همه اختلاف نظرها، مجادلات و مبارزات، مباحث و تفسیرهای متفاوتی که از ماهیت و وظایف دین به دست داده شده، به نظر نمی‌رسد که از اهمیت و میزان گسترش و حضور آن در حوزه‌های خصوصی و عمومی زندگی بشری کاسته شده باشد.


دانلود با لینک مستقیم


دین در زندگی

دانلود تحقیق و مقاله درباره امام خمینى و الگوهاى دین شناختى در مسایل زنان

اختصاصی از اینو دیدی دانلود تحقیق و مقاله درباره امام خمینى و الگوهاى دین شناختى در مسایل زنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

امام خمینى و الگوهاى دین شناختى در مسایل زنان

حضرت امـام خمـینى, پـس از معـصومان (ع) کـه بـرگزیـدگان خاص الهى اند, نسخه اى بى مثال از شخصیتى جامع است که براى تبیین و شناخت وى باید از زوایـاى متعددى نگریست و بـه تحلیل و ارزیابى و مقایسه پرداخت. حضرت امـام, در چهـره یک انقلابى بزرگ, کسى است که یکى از اصیل ترین انقلابها را تـا سـرمنـزل پیروزى رهبرى کرد. در مدیریت و رهبرى, نظامى را پایه ریزى و در سالهاى دشوار شکل گیرى و على رغم توطئه ها و مانع تراشیهاى بسیار, رهبرى کرد که نسخه اى منحصر به فرد است. در مرجعیت دینى, یکى از پرآوازه ترین مراجع است و دامنه مرجعیت ایشان بسى فراگیر گشت. در مقام استادى و تدریس, به تعلیم و تربیت صدها شاگرد در حوزه هاى مختلف اصول و فلسفه و اخلاق و عرفان نشست. در نگارش و بیان, آثارى را در زمینه هاى مختلف ارائه کرد که براى سالهاى سال سرمایه مراکز علمى و محافل فکرى و پاسخگوى بسیارى نیازها خواهد بود.در اخلاق و عرفان و سلوک معنوى, هم از بعد نظرى و هم در میدان عمل, به عنوان یک عارف صاحب نظر, و سالک عالى مقدار, در ردیف یکى از اولیاى عظیم الشان الهى, لنگر آرامش و ثبات ملتى شد که جهان استکبار و سلطه جویان شرق و غرب, عزت و آزادى آن را نشانه رفته اند. حتى در ادبیات عرفانى, مجموعه اى اززیباترین سروده هاى عمیق عرفانى را بر جاى گذاشت و توان بالاى خویش را در این خصوص نشان داد. در زندگى شخصى و سلوک خانوادگى در مقام همسر و پدر, نمونه اى متعالى و الگویى جاودانه از یک زندگى موفق را ارائه داد.اینها و ابعاد دیگرى از این دست که با یک نگاه کوتاه به شخصیت آن عزیز به چشم مىآید, و نیز زوایاى پنهان و لایه هاى عمیق دیگرى از شخصیت امام که گذشتً زمان آن را آشکار خواهد ساخت, هر کدام در جاى خود بسیار مهم است و سرجمع نیز نسخه اى مى شود که آن را ((امام خمینى)) مى نامیم. اما یکى از مهمترین و راهگشاترین ابعاد شخصیتى امام و از یک منظر, مهمترین بِعد شخصیت ایشان, بِعد دین شناسى و نوع نگرش ایشان به اسلام و تفسیرى که از دین ارائه مى کند و چهره اى که از اسلام ترسیم مى نماید مى باشد.اگر از این منظر به ویژگیهایى که شخصیت استثنایى حضرت امام را شکل مى بخشد نگاه شود, انسانى خواهیم یافت که بیشترین نسبت و عمیق ترین و جامع ترین درک را از دین شریف اسلام دارد. انسانى با این ویژگیها, اسلام شناسى کم نظیر است که در حوزه علم و عمل و در عرصه عملى ساختن مکتب, نمونه اى اعلى و شخصیتى بى مثال به شمار مى رود. او در عرفان عملى و رهیافتهاى شهودى که از مسیر دل و تصفیه درون به چنگ مىآید, چنان که قرآن کریم بر رابطه روشن میان ((تقوا)) و ((معرفت)) تاکید دارد به شناخت شهودى بسیارى حقایق نایل آمده است.(1)حضرت امام, در ((عمق)), ژرف ترین حقایق و معارف را در مباحث عرفانى, فلسفى, اخلاقى و تفسیرى خود ارائه کرده است و در ((سطح)), اسلام را دین زندگى, دین حکومت و سیاست و دین مدیریت جامعه و سامان بخشى به زندگى مادى و معنوى بشر مى داند. در جایى حضرت امام اسلام را نه دین حکومت بلکه اساسا مساوى با حکومت به معناى عام و فراگیر آن مى شمارد و احکام و مقررات آن را در واقع قوانین اسلام و بخشى از حکومت و به منزله امورى ابزارى براى اجراى حکومت و بسط عدالت معرفى مى کند.(2).طبعا فرآیند دین شناسى انسانى شایسته و وارسته چون حضرت امام که از این منظر به دین و رهنمودهاى آن مى نگرد, بسیار متفاوت است با نظریه پردازى و در واقع ((توهم پردازى)) کسانى که یا به خاطر فقر ناشى از تحجر و بسته نگرى, اساسا دین را امرى منفک از سیاست و مدیریت جامعه مى شمارند, و یا از سر روشنفکرنمایى و وارفتگى سیاسى ـ علمى در نظریه نویسى, حتى حکومت و سیاست و مدیریت پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) را نیز امرى زمینى و غیر الهى و خارج از رسالت دین و در حوزه تشخیص و خواست عرف و جامعه معرفى مى کنند و عهده دارى آن توسط پیامبران و امامان را تنها ناشى از تن دادن به خواست مردم مى دانند; و در بیشتر روزگاران که به گفته اینان, مردمان چنین خواست و اقبالى را نسبت به حکومت انبیا(ع) و ائمه(ع) نداشته اند, آنان نیز به تنها وظیفه و رسالت خود یعنى ابلاغ دین بسنده کرده اند!(3).اینک مجال پرداختن مبسوط به این وجهه از شخصیت حضرت امام نیست. هدف فقط اشاره به این است که اولا اگر به شایستگى هاى کم نظیر حضرت امام در شناخت, قرائت و تفسیر صحیح و جامع از دین و شریعت اسلامى توجه شود, و ثانیا به جایگاهى که ایشان از آن منظر حوزه عمل دین و ترسیم و تفسیر چهره شریعت مقدس مى پردازند توجه شود, و ثالثا اگر به نیاز حیاتى و گسترده جامعه به فهم و شناخت درست دین و عرصه عمل و کارکردهاى آن توجه شود, و رابعا اگر به تلاش تخریبى و گمراه کننده دو جبهه افراط و تفریط, به تقصیر یا از قصور, در حوزه دین شناسى و تحلیل منابع و تفسیر مخصوص شریعت, توجه شود, و خامسا اگر به کم کارى, نسنجیده گرى و یا جزئى نگرى محافل مسوئول در ارائه چهره ناب و بىآلایش دین (و در اینجا مشخصا در چارچوب قرائتى که حضرت امام از آن دارند) و زدودن سلیقه ها, خرافه ها و نظریه پردازیهاى التقاطى از سیماى تابناک و پاک اسلام, توجه شود, اذعان خواهیم کرد که مهمترین وجهه همت ما و لااقل یکى از مهمترین مسوئولیتهاى ما, آن هم در سال بزرگداشت امام خمینى, شناخت دین و آموزه هاى شریعت از منظر نگاه امام و در چارچوب الگویى که آن بزرگوار ارائه کرده است مى باشد. و پرواضح است روش اساسى و منطقى در نگرش به دین از این منظر, دستیابى به اصول و الگوهایى است که چارچوب نگرش امام به مسایل دینى و احکام شریعت را ترسیم مى کند و از این طریق, دستیابى به الگویى جامع در دین شناختى امام و ترسیم نگره اى کامل و سازمان یافته از پیکره سالم و کامل دین که در باور ما نظام دین نیز همچون ((نظام احسن)) آفرینش, ((نظام احسن)) در تشریع و ضابطه مندى همه چیز است حتى ((غرامت یک خراش)); چنان که در تعبیر امام صادق(ع) آمده است.(4) اینکه مبادى رویکرد امام به دین شناختى چیست و با کدام روش به تفسیر و تحلیل نصوص و منابع دینى مى پردازد؟ و اینکه در هرم دین شناختى امام کدام عناصر و اجزا در ((قله)) و کدام در ((دامنه)) و کدام در ((قاعده)) قرار مى گیرند؟ و جایگاه هر یک از اجزا کلیت دین کجاست؟ و ملاک وحدت و انسجام و ارتباط منطقى میان اجزا چیست؟ و پرسشهاى بسیارى از این دست, طبیعى است که در موضوع مهم و حیاتى دین شناختى از منظر اندیشه و نگاه امام مطرح مى شود و باید پاسخ بیابد. اما در این فرصت چاره اى جز میانبر زدن و پرداختن مستقیم به موضوع این نوشته نیست. و آن ((الگوهاى دین شناختى در حوزه شخصیت زنان و مسایل آنان)) مى باشد. اما پیش از پرداختن به بحثهاى مورد نظر, ناگزیریم چند نکته توضیحى را بازگو کنیم.1ـ چنان که اشاره شد به نظر مى رسد عمده ترین و بلکه راهگشاترین کار در شناخت و شناساندن اندیشه هاى امام در زمینه هاى مختلف, ارائه اصول و الگوهایى است که از یک سو تصویرى روشن و جامع و حتى الامکان سازمان یافته از اندیشه امام و نگاه تفسیرى ایشان از دین را در آن زمینه ارائه دهد و به دور از جزیى نگرى و نگرش تبعیضآمیز به اندیشه ها و مواضع آن بزرگوار باشد, و از سوى دیگر بتواند ملاکى براى عمل و هر چه کاربردىتر شدن آن, و معیارى براى ارزیابى دیدگاهها و عملکردها باشد. این است که در این مقاله تلاش شده است الگوها و معیارهایى براى نگرش به جایگاه انسانى اجتماعى بانوان و مسایل آنان بر اساس اندیشه و نظر امام و مستندسازى اجمالى آنها, ارائه شود.2ـ نیز چنان که اشاره شد, وقتى الگوهاى ارائه شده براى ما مى تواند به عنوان ((الگوهاى دین شناختى)) مورد استناد و استفاده قرار گیرد که به شخصیت حضرت امام و جایگاهى که از آن موضع, سخن مى گویند, و دین را تفسیر مى کنند و شرح و بسط مى دهند, کاملا توجه شود. بسیارى انسانها به تجزیه و تحلیل مسایل دینى مى نشینند, از زبان اسلام سخن مى گویند, به نظریه پردازى و تفسیر شریعت مى پردازند; به گونه اى که مى توان گفت نسبت نظریه پردازى در دین و سخن گفتن از شریعت و کتاب نویسى و پژوهشگرى در حوزه مسایل دینى, بیش از سایر علوم و موضوعات است, اما پرواضح است که نسبت و قرابت اینها به حقیقت دین و واقعیت شریعت, همه در یک سطح نیست, همه در یک مرتبه حجیت و قوّتى که مایه آرامش وجدان دینى و پایبندیهاى شرعى باشد نیست و چنین انتظارى نیز نمى رود. شخصیتهاى علمى و اندیشمندان و صاحب نظرانى که سخن و نظر آنان در حوزه احکام دینى, ((حجت)) باشد و در حوزه ((عقیده و باورهاى دینى)) مایه آرامش و تحکیم پیوندهاى اعتقادى موئمنان باشد, طیف وسیعى را شامل نمى شود و باید گفت در هر دوره گروهى محدود مى باشند و طبیعى است در این گروه نیز کسانى که اندیشه و نظر آنان مبناى عمل جامعه باشد, انگشت شمار خواهند بود.حضرت آیت الله العظمى امام خمینى, از زبان دین و شریعت, راه مى نمایند و به تفسیر و تبیین آموزه هاى دینى مى پردازند, در جایگاه کسى سخن مى گویند که فقط بخشى از ویژگیهاى وى اینهاست: فقیه چیره دست, فیلسوف, مفسر, صاحب نظر در اخلاق و عرفان نظرى, عارف وارسته, و مرجع تقلید, با همه لوازم و شرایطى که این اوصاف دارد.سخن ایشان, سخن یک نویسنده, سخنران, یا متفکر صرف یا نظریه پرداز محض یا یک منتقد و مصلح اجتماعى صرف نیست.انسانى در این جایگاه, نمى تواند و نباید سخن به مبالغه گوید یا به انگیزه جاذبه هاى تبلیغاتى و رضایت خاطر این شخص یا آن گروه و در خوشایند


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و مقاله درباره امام خمینى و الگوهاى دین شناختى در مسایل زنان